#منطق
#عرفان
شبستری در کتاب حق الیقین فی معرفة رب العالمین می گوید:
با هستی، نیستی در نسازد، که ضدین اند.
و نه نیست و نه هست، _یعنی (امکان)_ اعتباری است و حقیقتی در خارج ندارد.
آنچنانکه گفته شد: «أَ إِلهٌ مَعَ اللهِ».
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#شبستری
#عرفان
ادامۀ کلام شبستری و شرح آن:
ممکن دروقت هستی واجب الوجود است
و بر حقیقت اعتباری عدمی خود باقی است، و اگر نه قلب حقایق لازم آید،
و وجوبیت به سبب ظهور وجود اعتباری دیگر است او را،
و همچنان واجب دایما بر وجوب ذاتی خود باقی است که به هیچ وجه اعتبار تغییر و تبدیل در او نیاید. و هو الآن علی ما علیه کان. پس با وی وجودی دیگر نیست: ان اللّه لغنی عن العالمین.
شرح:
با توجه به اینکه نسبت #ممکن به وجود و عدم مساوی است و وجودش علت می خواهد و عدم علتی که بخشندۀ وجود باشد، علت عدم و گرایش او به ممتنع الوجود خواهد بود، شیخ می گوید:
ممکن الوجود (یعنی: ما سوی الله) وقتی به فیض وجود نائل آمد، واجب بالغیر است یعنی به عنایت و عطای غیر که همان خدای تعالی است، وجودش ضرورت می یابد و جانب وجودش راجح می گردد.
و از آ«جا که انقلاب ماهیت محال است، و ذاتی از ماهیت جدا نمی گردد،
ممکن الوجود، با وجوب غیری تبدیل به واجب الوجود نخواهد شد و بر حقیقت اعتباری عدمی خود باقی خواهد بود.
پس وجوب و ضرورت وجود ممکن به اعتبار توجه واجب الوجود (خدای تعالی) به اوست که اگر این نظر بر گیرد، ممکن راهی دیار عدم خواهد شد.
از طرف دیگر:
از آنجا که واجب الوجود همواره بر وجوب خود باقی است، هیچ تغییر و تبدیلی در او راه ندارد.
(علت ذکر این عبارت در اینجا این بود که شیخ می خواهد توهم وحدت وجودی خالق و مخلوق را نفی کند)
پس او در هر حالی بر وجوب و کمال خود باقی و غنی از عالمیان و عالم است.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB