هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
.
از عرقیات صنعتی که با اسانس
تولید میشه خسته شدی؟
خیلی وقته دنبال #محصولاتگیاهی
و #گلاب سنتی اصلِ #کاشان، با کیفیت
بالا و قیمت مناسب میگردی؟
ما بهترین کیفیت رو با #سودحلال برای خودمون، در اختیارتون میزاریم☺️😎
بیا تو کانالم تا محل کارم رو ببینی،
و از قیمت ها شگفت زده بشی🤩👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/4190896522C6685e90c19
هدایت شده از تبلیغات رنج کشیده ها
گلاب سنتیِ اصل کاشـان 🌸
گلاب امسالی و درجه یک🌸
با کیفیت بالا و قیمت مناسب 😊👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/4190896522C6685e90c19
.
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
یه دختر خاله دارم هر موقع هر مهمونی دعوت میشد بی دلیل بهش کادو میدادن😐
یا #وام_خانگی ثبتنام میکرد
همیشه #اولین_نفر اسمش در میومد😒
تا یه روز متوجه شدم رو دستش یه کد نوشته گفتم این چیه؟ گفت کد خوششانسی باورم نمیشد تا خودم امتحانش کردم و واقعی بود🙊
منبعش اینجاست کدهاشم معتبره🥲👇
@.Mojeze_Zehn
@.Mojeze_Zehn
هدایت شده از تبلیغات دلدار
❌دیگه دوره ی طلسم و جادو خیلی وقته گذشته
🔮 کد های جذب قوی اینجا همه چیو بهت میده :
کد جذب دیگران : 5115 😍
کد جذب برکت : 777 🪙
کد جذب عشق : 639❤️🔥
👈 بقیه کدها و روش استفاده 👉
👈 بقیه کدها و روش استفاده 👉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 لِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ ۚ يَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ إِنَاثًا وَيَهَبُ لِمَنْ يَشَاءُ الذُّكُورَ ﴿۴۹﴾
🔸 تنها خدا راست ملک آسمانها و زمین، هر چه بخواهد میآفریند، به هر که خواهد فرزندان اناث (دختر) و به هر که خواهد فرزندان ذکور (پسر) عطا میکند.
🔅 أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَانًا وَإِنَاثًا ۖ وَيَجْعَلُ مَنْ يَشَاءُ عَقِيمًا ۚ إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ ﴿۵۰﴾
🔸 یا در یک رحم فرزندان پسر و دختر قرار میدهد، و هر که را خواهد عقیم (نازا) میگرداند، که او (به صلاح خلق) دانا و (به هر چه خواهد) تواناست.
💭 سوره: شوری
🍃🍃🌸
#تجربه
#مشاوره
#همسرداری
آیدی من و لینک کانالمون👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
@Fatemee113 🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔅 قُلْ إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الْهُدَىٰ ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَاءَهُمْ بَعْدَ الَّذِي جَاءَكَ مِنَ الْعِلْمِ ۙ مَا لَكَ مِنَ اللَّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ ﴿۱۲۰﴾
🔸 بگو: راهی که خدا بنماید به یقین راه حق تنها همان است؛ و البته اگر از میل و خواهش آنها پیروی کنی بعد از آنکه طریق حق را دریافتی، دیگر از سوی خدا یار و یاوری نخواهی داشت.
💭 سوره: بقره
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃
لینک کانال،👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2729115697C7f86bef90c
هدایت شده از گستردهتبلیغاتیترابایت
15.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بدو بدو که اقاسید به همه دارند
پرچم غدیر عیدی میدهند🤩(کلیپ👆)
🎁۱۲ هزار پرچم رایگان
بدون قرعه کشی😳🎁
خییییییلی خوشگله🥰🥰
❌️برای دریافت پرچم روی لینک زیر بزن
https://eitaa.com/joinchat/2382102563C1821233c00
👆👆
بر شما هم واجبه در پویش ۴۰۰ هزار
نفری #خانه_ی_غدیری شرکت کنید
چون پیامبر فرمودند : تبلیغ غدیر واجب است
هدایت شده از تبلیغات دلدار
چند هزار نفر اومدند پرچمشون رو گرفتند🥰 بدوووو
مگه مهمتر از عید غدیر داریم؟
حضرت زهرا تمام زندگی خودش و جان خودش رو برای دفاع از غدیر داد
نکنه شرمندشون بشیم💔
خلاصه که بیا پرچم جشنت رو از آقا سید عیدی بگیر و بساط شادی و غدیر رو پهن کن
برای دریافت پرچم زیبای غدیر روی لینک زیر کلیک کن👇
https://eitaa.com/joinchat/2382102563C1821233c00
دورهمی2💞
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃 داستان زیبا و جنجالی #آرامش.... 🍃🍃🍃🌸🍃
🍃🍃🌸🍃
#آرامش
اون آدم جگوار و غیر قابل پیش بینی ترین فردی بود که تا به حال دیده بودم و من واقعا میتونستم تصور کنم اگه اون آدم حسی هم به من داشته باشه؛قدرت سر بریدن اون حس رو داره. و من سردرگم و کلافه بودم. قرار بود پایان این قصه چه جوری رقم بخوره؟؟؟
حامی
تضاد پارادوکس عجرز و بیچارگی تموم حسی که در این مدت تحمل میکنم. روز و شب برام به حالت لعنتی ای اذیت کننده بود. از هر چیزی خسته و گرفته بودم. درد و درمانم حالا در وجود دخترکی که گلوش رو بریده بودم من انقدر احمق و یا سست اراده نبودم که بخوام دل به کسی ببندم. مطمئن بودم حسی که بهش دارم عشق نیست اما نمی فهمیدم دقیقا چه مرگمه. زندگیم بیهوده و بی هدف شده بود و منی که هميشه برای ساعت به ساعت زندگیم برنامه داشتم حالا حتی نمیدونستم باید چی کار کنم. نه به دیدنش رفتم و نه میتونستم که برم. دیدنش برام سمی بود و من مطمئن شده بودم نمیتونم بهش آسيب بزنم. نمیتونم باعث رنجش بشم و نمی تونم از دستش بدم. به ته بن بست رسیده بودم و بالاخره تصمیم رو گرفتم...
-تو این جهنم داری چه گ... داری اتفاق میفته؟مگه نگفته بودم حق نداره جنسا رو وارد بازار کنن؟ از زمین و آسمون داشت بدبختی می بارید. دستی به یقه بلوزم کشیدم و سعی کردم این خفگی توهم زا رو از مغزم بیرون بکشم. مسیح متاسف سری تکون داد و گفت:
-رییس واقعا نمی شد جلوش رو گرفت. اینجا حرف حلقه نیست طرف خیلی کله گنده است. یه سیاسیه نمیشد کاریش کرد. مشتی به میز مقابلم زدم و با غرش گفتم:
-همین سگی که داری میگی صد بار برای من دم تکون داده و خواسته تو هر کثافتی باشه الان که کار از کار گذشته و بازار رو گرفته دستش اعضای حلقه به خودشون اومدن؟ فقط شرمنده تر شد و سکوت کرد. با این جهنمی که اتفاق افتاده بود باید چی کار می کردم؟ چرا الان همه چیز با هم گره خورده بود؟ دستی به موهام کشیدم و سعی کردم فکر کنم تا یک جوری از این مخمصه بیرون بیام. وقتی سر بلند کردم با نگاه نگران مسیح رو به رو شدم. دکمه بالایی بلوزم رو باز کرده و با کلافگی گفتم:
-دیگه چیه؟باز چی شده؟ کامل مشخص بود مردده. چشمام رو با درد بستم و بدون اینکه خم به ابرو بیارم گفتم:
-حرفتو بزن. نفس عمیق کشید. میدونست حق منتظر گذاشتنم رو نداره بنابراین با من و من گفت:
-راستش..کسی که باهاش ارتباط گرفته و شریک شده..
و من نگفته حرفش رو خوندم. عامل بدبختی های من همایون بود و بس!!! به مسیح قسم که من این مردتیکه رو تیکه پاره اش می کردم. با خرناس گفتم:
-همایونه؟ سریع سری تکون داد و گفت:
-فقط همایون نیست چند نفر از سیاسی های رقیبم هستن که ربطی به حلقه ندارن.
بدبیاری پشت بدبیاری.. نفسم رو کلافه بیرون فرستادم و روی صندلیم نشستم. چشمام رو بستم و برای لحظه ای آروم شدن چشم بستم.
-رییس؟ پاسخی نداده و فقط چشم بسته سر تکون دادم. با کمی تاخیر گفت:
-آرامش چی ميشه؟
بریده بودم. نمیتونستم از دست بدمش. من لعنتي احمق نمیتونستم بهش آسیب بزنم. زندانیش کرده و داشتم فقط خودم رو زجر میدادم.
-همایون دنبال دخترشه و از اون طرف داره خیلی غلطا می کنه. حتی اگه همه چیزشو بگیریم اونقدر زرنگه که دوباره خودشو میکشه بالا. باید کار دیگه ای کرد.
چشمام رو باز کرده و مشکوک نگاهش کردم. قدمی جلو برداشت و گفت:
-همایون فکر می کنم شک کرده شما بلایی سر آرامش نمیارید اما اگه مطمئن بشه دیگه کاری ازمون ساخته نیست.
همچنان خیره نگاهش کردم و قبل از اينکه بخواد حرف بزنه لنگه ابرویی
بالا انداخته و گفتم:
-معکوس؟ لبخندی زد و گفت:
-شکی توی جگوار بودنتون نیست.
چند لحظه ای مکث کردم و در آخر سر تکون دادم. درسته ،چرا به فکر خودم نرسید؟؟؟ آرامش می تونست اهرم فشاری برای من باشه و همزمان میتونست اهرم فشاری برای همایون باشه..پس باید این اهرم رو از سد راهم بر می داشتم. دستم رو مشت کرده و بالاخره غریدم:
_می کشمش.
آرامش
موهام رو با کش نازکی بالای سرم بستم. دست دراز کرده و قرصم رو به زور آب سیب بلعیدم. کمی درد داشتم و حس می کردم سرما خوردم. گلوم می سوخت و سرم هم درد می کرد. بدنم به نسبت کرخت تر شده و دوست داشتم فقط بخوابم. دستی پانسمانم کشیده و از روی صندلی بلند شده و سمت تخت حرکت کردم. می دونستم بعد ظهر بانو و دخترا سرشون شلوغ تر ميشه و دوست نداشتم الان باری روی دوششون باشم. یه بغض بدی روی گلوم بود و می خواستم بشینم به حال بیچاره خودم زار زار گریه کنم. هنوز روی تخت ننشسته بودم که در با صدای بدی باز شد و به دیوار برخورد کرد. وحشت زده چرخیدم اما از دیدن چشمای کوهستانی تاریک مرد مقابلم برای لحظه کوتاهی قلبم لرزید.
ادامه دارد ...
*
🍃🍃🍃🌸🍃
*
💝@D_hame
هدایت شده از گسترده تبلیغاتی گلها
دعوتتون میکنم به یه کانالِ قدیمی
✅دلنوشته های زیباااااا 🖤
✅موزیک های قدیمی و قشنگ ☺️
✅مطالب انگیزشی 😎👇
https://eitaa.com/joinchat/3882746264Ccc99c3eea4
https://eitaa.com/joinchat/3882746264Ccc99c3eea4
هدایت شده از تبلیغات دلدار
🔴آیا با تایید صلاحیت محمود احمدی نژاد موافق هستید؟
۱-بله 🟦🟦 30٪
۲-خیر 🟦🟦🟦🟦🟦🟦 70٪
یادمان باشد تا زمانی که نفس می کشیم
هرگز برای شروعی تازه دیر نیست
پس از تو حرکت ازخدا برکت
┅┄ ❥❥@Chakavak110🕊