‐ سال ۱۳۹۰ توی یه خیابون تاریک...
‐ علی داشت قدم میزد سمت خونه!
‐ داد و فریاد دو زن گوشهای علی رو تیز کرد!
‐ سرشو بالا آورد و دید چند تا نامرد دارن مزاحم دوتا دختر جوون میشن!
‐ ظاهر نامناسب این دخترها باعث شده بود تا اون نامردا فکر کنن خبریه...
‐ علی دوید سمتشون و باهاشون درگیر شد!
‐ ضربات چاقو به گردن علی، اونو راهی بیمارستان کرد!
‐ علی شهید شد!
‐ شهیدِ راهِ حجاب...
‐ پسری که بخاطر حفاظت از دو دختر بدحجاب شاهرگشو داد!
‐ به قیافهی ساده و آرومش نمیاد نه؟!
‐ انتظار داشتین یه بدنساز باشه که رو ابروش خط میندازه؟!
‐ نه!
‐ علی طلبه بود!
🦋¦↫#کلام_شهدا
🌼¦↫#روایت_عشق
❤️¦↫#شهیدعلیخلیلی
🌸¦↫#خاطرات_شهدا
💛¦↫#عاقلانهعاشقمیشویم
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
➺@D_sedna_ir ¦ دخترانِ سِدنا