eitaa logo
دریـــــچــــــہ🍁
1.3هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
730 ویدیو
5 فایل
🏞 #دریچه (کافه شعر بچه مذهبیا) 🍁کانال ادبی(شعر، متن ادبی،عکس نوشته ، انگیزشی و ...) اینجا👈 @Admin_111 منتظر دریافت اشعار و انرژی مثبت شما هستم😍 🦋🌱زندگی زیباست ای زیبا پسند...💌
مشاهده در ایتا
دانلود
‌دلـواپس گذشتـه مباش و غمت مباد من سال هاست هیچ نمی آورم به یاد بی اعتنا شدم بـه جهان بی تو آنچنان کز دیدن تو نیز نه غمگین شوم نه شاد من داستـان آن گل سرخم کـه عاقبت دلسـوزی نسیـم سرش را بـه بـاد داد گفتی ببند عهـد و بـه مـن اعتماد کن نفرین به عهد بستن و لعنت به اعتماد این زخم خورده را به ترحم نیاز نیست خیر شما رسیده بـه ما ، مرحمت زیاد.. @Dariche1 🌹🌹🌹
ای بی وفای سنگدل قدرناشناس! از من همین که دست کشیدی تو را سپاس با من که آسمان تو بودم روا نبود چون ابر هر دقیقه درآیی به یک لباس آیینه ای به دست تو دادم که بنگری خود را در این جهان پر از حیرت و هراس پنداشتی مجسمه سنگ و یخ یکی ست؟ کو آفتاب تا بشوی فارغ از قیاس دنیا دو روز بیش نبود و عجب گذشت! روزی به امر کردن و روزی به التماس مگذار ما هم ای دل بی زار و بی قرار چون خلق بی ملاحظه باشیم و بی حواس 🍃@Dariche1
🍃این چیست که چون دلهره افتاده به جانم ؟! ⚡️حال همه خوب است ، من اما نگرانم ... 🍃در فکر تو بستم چمدان را و همین فکر ؛ ⚡️مثل خوره افتاده به جانم ، که بمانم ... 🍃چیزی که میان من و تو نیست غریبی است .. ⚡️صد بار تو را دیده‌ام ای غم ؛ به گمانم ! 🍃 انگار که یک کوه سفر کرده از این دشت ⚡️آنقدر که خالی شده بعد از تو جهانم ... 🍃از سایه‌ی سنگین تو من کمترم آیا ؟! ⚡️بگذار به دنبال تو خود را بکشانم 🍃ای عشق مرا بیشتر از پیش بمیران ⚡️آنقدر که تا دیدن او زنده بمانم !!! 🌷@Dariche1
دیر یا زود این عذاب ای جان به پایان می‌رسد شاد باش! این رنج بی پایان به پایان می‌رسد گرچه گاهی تندبادی شاخه‌ای را هم شکست سرو می‌ماند ولی توفان به پایان می‌رسد زندگی بر مردم آزادهٔ بی آرزو سخت می‌گیرد ولی آسان به پایان می‌رسد داستان شمع با آتش روایت شد ولی عاقبت با دیدۂ گریان به پایان می‌رسد سیل آه خلق سد ظلم را خواهد شکست قصه تاریخ بی‌سلطان به پایان می‌رسد @Dariche1
🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃🌸✨🍃 در کوله‌بار قسمت ما غم زیاد بود کم بود عمر ما و همین کم زیاد بود آنسوی شوق و شادی و شور و نشاط ما اندوه و رنج و غصه و ماتم زیاد بود این یک دو روز را که به آن عمر گفته‌اند یکدم نبود بیش و همان دم زیاد بود گیرم چکید قطره‌ای از عشق روی خاک آن هم برای عالم و آدم زیاد بود چیزی نصیب من نشد از کارگاه عشق غیر از غمی که از سر من هم زیاد بود .. @Dariche1
✨☘✨☘✨☘✨☘✨☘✨☘✨☘✨ هم دعا کن گره از کار تو بگشاید عشق هم دعا کن گره تازه نیفزاید عشق! قایقی در طلب موج به دریا پیوست باید از مرگ نترسید، اگر باید عشق عاقبت راز دلم را به لبانش گفتم شاید این بوسه به نفرت برسد، شاید عشق شمع روشن شد و پروانه در آتش گل کرد می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق پیله ی رنج من ابریشم پیراهن شد شمع حق داشت! به پروانه نمی آید عشق! @Dariche1
🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨🍃✨ وضع ما در گردش دنیا چه فرقی می‌کند زندگی یا مرگ، بعد از ما چه فرقی می‌کند ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب وقت مردن، ساحل و دریا چه فرقی می‌کند سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست جای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می‌کند؟ یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می‌کند هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست خانه من با خیابان ها چه فرقی می‌کند مثل سنگی زیر آب از خویش می‌پرسم مدام ماه پایین است یا بالا چه فرقی می‌کند؟ فرصت امروز هم با وعده فردا گذشت بی وفا! امروز با فردا چه فرقی می‌کند 🌸@Dariche1
🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨🌸✨ پریشانم ولی سربرنمی‌دارم ز کابوسم چهل سال است در یک پیله‌ی تاریک محبوسم نباید سرنوشت صبر من بیهودگی باشد مرا پروانه کن، هر چند از پرواز مأیوسم اگر تنها شدم، غم نیست، خاطرجمع باش ای دل که گر با دیگران بیگانه‌ام، با خویش مأنوسم خدا را شکر آهم گرچه جان‌سوز است، از عشق است شبیه این و آن از ناامیدی نیست افسوسم تو مهتابی و من مرداب، خوشحالم که امشب هم مرا از دور می‌بینی، تو را از دور می‌بوسم 🍃@Dariche1
هرگاه یک نگاه به بیگانه می کنی خون مرا دوباره به پیمانه می‌کنی   ای آنکه دست بر سر من می‌کشی! بگو فردا دوباره موی که را شانه می‌کنی؟ گفتی به من نصیحت دیوانگان مکن! باشد، ولی نصیحت دیوانه می‌کنی ای عشق سنگدل که به آیینه سر زدی در سینه‌ی شکسته‌دلان خانه می‌کنی؟ بر تن چگونه پیله ببافم که عاقبت چون رنگ رخنه در پر پروانه می‌کنی عشق است و گفته‌اند که یک قصه بیش نیست  این قصه را به مرگ خود افسانه می‌کنی @Dariche1 🌸🌸🌸
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 ‌نمی‌داند دل تنها میان جمع هم تنهاست مرا افکنده در تُنگی که نام دیگرش دریاست تو از کی عاشقی؟ این پرسش آیینه بود از من خودش از گریه‌ام فهمید مدت‌هاست مدت‌هاست به جای دیدن روی تو در«خود»خیره‌ایم ای عشق! اگر آه تو در آیینه پیدا نیست عیب از ماست جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار اگر جایی به حال خویش باید گریه کرد اینجاست من این تکرار را چون سیلی امواج بر ساحل تحمل می‌کنم هر چند جانکاه است و جانفرساست در این فکرم که در پایان این تکرار پی در پی اگر جایی برای مرگ باشد! زندگی زیباست... @Dariche1 🌸🌸🌸
🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 دوست دارد یا نمی‌خواهد مرا معلوم نیست عشق، بازی می‌کند با من چرا! معلوم نیست می‌کشم سر، هرچه می‌ریزد به جامم دستِ دوست کِی در این میخانه می‌افتم ز پا معلوم نیست برگ، دستِ شاخه را وقتی رها می‌کرد گفت: باد با خود می‌برد ما را، کجا؟ معلوم نیست یا نمی‌آید به چشمِ باغبان، پاییزِ ما یا زمستان و بهارِ کاج‌ها معلوم نیست با طبیبان، رنجِ ما را بازگو کردن خطاست جای زخمِ عشق بر دل‌های ما معلوم نیست.. @Dariche1
VID_20221120_073454_035_۲۱۱۱۲۰۲۲.m4a
513.5K
نسبت عشق به من نسبت جان است به تن تو بگو من به تو مشتاق ترم یا تو به من؟ زنده ام بی تو همین قدر که دارم نفسی از جدایی نتوان گفت به جز آه سخن بعد از این در دل من شوق رهایی هم نیست این هم عاقبتِ از قفس آزاد شدن وای بر من که در این بازی بی سود و زیان پیش پیمان شکنی چون تو شدم عهد شکن باز با گریه به آغوش تو بر می گردم چون غریبی که خودش را برساند به وطن تو اگر یوسف خود را نشناسی عجب است ای که بینا شده چشم تو ز یک پیراهن 🌷@Dariche1
به هر دل‌بستنم عمری پشیمانی بدهکارم نباید دل به هرکس بست، اما دوستت دارم پر از شور و شعف با سر به سویت می‌دوم چون رود تو دریا باش تا خود را به آغوش تو بسپارم دل‌آزار است یا دلخواه، ماییم و همین یک دل ببر یا بازگردان! من به هر صورت زیانکارم ملامت می‌کنندم دوستان در عشق و حق دارند تو بیزار از منی، اما مگر من دست بردارم [ تو خواب روزهای روشن خود را ببین ای دوست! شبت خوش گرچه امشب نیز من تا صبح بیدارم ] @Dariche1
ای دل ناباور من دیر فهمیدی که عشق از همان روز ازل هم جرم نابخشوده بود💔 @Dariche1
پر از شور و شعف با سر به سویت می‌دَوم چون رود؛ تو دریا باش تا خود را به آغوش تو بسپارم... 🌹❤️ @Dariche
برای آرزوهای محال خویش می‌گریم اگر اشکی نمانَد، در خیال خویش می‌گریم شب دل کندنت می‌پرسم آیا بازمی‌گردی؟ جوابت هرچه باشد، بر سوال خویش می‌گریم نمی‌دانم چرا اما به قدری دوستت دارم که از بیچارگی گاهی به حال خویش می‌گریم اگر جنگیده بودم، دستِ‌کم حسرت نمی‌خوردم ولی من بر شکست بی‌جدال خویش می‌گریم به گردم حلقه می‌بندند یاران و نمی‌دانند که من چون شمع هرشب بر زوالِ "خویش" می‌گریم نمی‌گریم برای عمر از کف رفته‌ام، اما به حال آرزوهای محال خویش می‌گریم @Dariche1
ای عشق! تا هنوز نفس می‌کشم بیا ‏از چنگ روزگار مرا باز پس بگیر❤️🍁 ‏ 🌱 @Dariche1
من دلم پیش کسی نیست خیالت راحت! منم و یک دل دیوانه خاطرخواهت.... ❤️☺️ @Dariche1
بادلت حسرت هم صحبتی ام هست ولی سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟ @Dariche1
پاسخی در خورِ پیچیدگی موی تو نیست💔 می کشد کار من از فکر تو آخر به جنون😞 @Dariche1
حالِ دل پرسیدی‌ و گفتم که خوبم بارها خوبم اما خوبِ ویرانم! نفهمیدی مرا :)💘 @Dariche1
من کجا بیشتر از حقِ خودم خواسته‌ام؟ مرگ حق است، به من حق مرا برگردان! 🌱 @Dariche1
پر از شور و شعف با سر به سویت می‌دَوم چون رود؛ تو دریا باش تا خود را به آغوش تو بسپارم... @Dariche1
💔 رازی نهفته در پسِ حرفی نگفته است مگذار دردِ دل کنم و دردسر شود 👤 @Dariche1
چه غم وقتی جهان از عشق نامی تازه می گیرد از این بی آبرویی نام ما آوازه می گیرد من از خوش باوری در پیله ی خود فکر می کردم خدا دارد فقط صبر مرا اندازه می گیرد به روی ما به شرط بندگی در می گشاید عشق عجب داروغه ای! باج سر دروازه می گیرد چرا ای مرگ می خندی؟ نه می خوانی، نه می بندی! کتابی را که از خون جگر شیرازه می گیرد ملال آورتر از تکرار رنجی نیست در عالم نخستین روز خلقت غنچه را خمیازه می گیرد @Dariche1