✅آنچه در بحارالانوار علامه مجلسی(ره) در باب شهادت حضرت ابالفصل العباس(ع) آمده است اینکه؛
《لمّا رأى وحدتَه أتى أخاه و قال يا أخي هل من رخصة؟》
🔸وقتی كه عباس(ع) تنهائى برادر را ديد، آمد خدمت حضرت امام حسین(ع) و گفت :
برادر! آيا رخصت جهاد به من مى دهى؟
《فبَكى الحسينُ(ع) بكاءً شديداً》
🔸امام حسين(ع) گريه شديدى كرد.
《ثُمّ قالَ يا أَخِي! أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِی》
🔸بعد فرمود : اى برادر! تو پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می باشد.
《فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ》
🔸عباس(ع) عرضه داشت :
آقا سينه ام تنگ شده و از زندگى خسته شده ام.
ميخواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.
《فَقَالَ الْحُسَيْنُ(ع) فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ》
🔸امام حسين(ع) فرمود :
مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.
《فذَهب العباس و وعظهم و حذرهم فلم ينفعهم》
🔸عباس(ع) رفت و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد.
《فرجَع إلى أخيه فأخبره》
🔸عباس(ع) به سوى امام حسين(ع) مراجعت و آن حضرت(ع) را آگاه نمود.
《فسمَع الأطفال ينادون العطشَ العطشَ》
🔸ناگاه شنيد كه كودكان فرياد مي زنند: العطش! العطش!
《فركَب فرسه و أخذ رمحَه و القربة و قصد نحو الفرات》
🔸حضرت عباس(ع) بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه فرات گرديد.
《فأحاطَ به أربعة آلاف ممن كانوا موكّلين بالفرات》
🔸تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.
《و رموه بالنبال فكشفهم》
🔸او را تير باران می کردند ولى او لشكر را شكافت.
《و قتل منهم على ما روي ثمانين رجلا حتى دخل الماء.》
🔸و بنا به آنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.
《فلما أرادَ أن يشرب غرفة من الماء ذكر عطش الحسين و أهل بيته فرمى الماء》
🔸وقتى خواست مشتى آب بياشامد بياد تشنگى امام حسين(ع) و اهل بيت آن حضرت(ع) افتاد و آب را ريخت.
《و ملأ القربة و حملها على كتفه الأيمن و توجه نحو الخيمة》
🔸پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و بدوش راست خود انداخت متوجه خيمه ها گرديد.
《فقطعوا عليه الطريق و أحاطوا به من كل جانب》
🔸دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.
《فحاربَهم حتى ضربه نوفل الأزرق على يده اليمنى فقطعها》
🔸حضرت عباس(ع) با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست راست آن حضرت را قطع كرد.
《فحمل القربة على كتفه الأيسر فضربه نوفل فقطع يده اليسرى من الزند》
🔸آن بزرگوار مشك را بدوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.
《فحمل القربة بأسنانه》
🔸حضرت عباس عليه السلام بناچار مشك را به دندان گرفت.
《فجاءه سهم فأصاب القربة و أريق ماؤها》
🔸ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت.
《ثم جاءه سهم آخر فأصاب صدره》
🔸سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت!
《فانقلب عن فرسه》
🔸پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد
《و صاح إلى أخيه الحسين أدركني》
🔸و فرياد زد : يا اخا ادركنى!
《فلما أتاه رآه صريعا فبكى》
🔸وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد.
《و قال الحسين(ع) الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي》
🔸امام حسين فرمود: يعنى الان پشتم شكست و راه چارهام قليل و اندك شد.
📚منبع :
بحار الأنوار، ج۴۵، ص۴۱
@darolghoranfatemion
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جعل مذهب!
.
میدونی، #جعل_مذهب مث جعل اسکناسه، شغل کثیف و شاغل خبیث! دیگه بستگی به خودت داره که بتونی مذهبی اصیل رو از تقلبی درست تشخیص بدی. و الا یهو به خودت میای و میبینی بخاطر رفتار دوتا #مذهبی_جعلی از دین فراری شدی و رفته تو پاچه مبارکت..!
#پیشنهاد_دانلود
#بصیرت
@darolghoranfatemion
این روزهای پایانی شهـریـور
دلهرهٔ عجیبی دارد ...
دلهرهای از جنس حال و هوای ناب کودکی
با عطر دلبرانهٔ کتابهای نو و طعم گس خرمالو
ما دیگر آن کودک بیغم و خندان سالهای دور نیستیم، اما این دلهره، یادگار خوب همان روزهاست
روزهای خوبی ڪه نگرانیمان بہ خاطر
معلم تازهای بود ڪه نمیشناختیم
و تمام ترسمان، برای درسهایی ڪه قرار بود سختتر از سالهای قبل باشد
چه حال و هوای بینظیری بود!
هنوز هم ڪه هنوز است
پائیـز دلنشینتر از تمام فصلهاست
قدم زدن در خیابانهای نارنجی و خِش خشِ جانانهٔ برگها، تسکین خوبیست
اما کاش برای یک روز هم ڪه شده
بہ روزهای خوب کودکی بر میگشتیم
مثلاً اوائل مهر باشد و حیاطی شلوغ و بچههایی شاد و خندان ڪه با اشتیاقی بی وصف، لباس و کفشهای جدیدشان را بہ هم نشان میدهند
مثلاً پائیـز باشد و کودکی ڪه بیغم و آسوده، کوله پشتیاش را روی دوشش گرفته و سرخوش و لی لِی کنان بہ سمتِ خانه میدود
و چه موسیقیِ دلنـوازی ست
خش خش برگهای پائیـزی
وقتی دلت کودکانه میتپـد
وقتی نگران هیچ چیز نیستی ...
#کانال_دارالقرآن_فاطمیون_ملارد_در_ایتا
@darolghoranfatemion
⭕️ کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود...
🔺عاشورا تمام شد، اما اسرای کربلا منزل به منزل در حال سفر هستند و مامور انتقال پیام عاشورا امام سجاد علیه السلام و حضرت زینب سلام الله علیها هستند.
بانویی که در حدود شش سالگى، خطبه غرا و طولانى مادرش حضرت زهرا (س) را كه در مسجد النبى، پیرامون فدك و رهبرى امیرالمومنین (ع) شده بود را با آن واژه ها و جمله هاى دشوار و پر معنى و بسیار در سطح بالا حفظ نموده بود و براى آیندگان روایت مى كرد. باید هم خطبههایی بخواند که مثل پتک آهنین در حال فرود آمدن بر سر یزیدیان است... آری زینب (س) پیامآور عاشوراست.
@darolghoranfatemion
در قید غمم، خاطرِ آزاد کجایی؟
تنگ است دلم، قوّت فریاد کجایی؟
کو هم نفسی، تا نفسی شاد برآرم؟
ای آن که نرفتی دمی از یاد کجایی؟
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بهحقحضرتزینبسلاماللهعلیها
#شبتون_مهدوی
@darolghoranfatemion
توجه توجه
🎺🎺🎺🎺
🏴 مجلس عزاداری سید و سالار شهیدان 🏴
از تاریخ : دوشنبه ۲۵ شهریور
به مدت : ۱۰ روز
از ساعت : ۱۵ الی ۱۷
همراه با سخنرانی و مداحی
#آدرس: سرآسیاب، خیابان معلم، نرسیده به استخر شهدای اقتدار،بن بست ۱۹
#دارالقرآن_فاطمیون_ملارد
همه شما #خواهران دعوتید.
#کانال_دارالقرآن_فاطمیون_ملارد_در_ایتا
👇👇👇
https://eitaa.com/Darolghoranfatemion