eitaa logo
دارالقرآن فاطمیون ملارد
663 دنبال‌کننده
13.6هزار عکس
6.5هزار ویدیو
101 فایل
#لینک_کانال_جهادی_نیکوکاری_فرهنگی_دارالقرآن_فاطمیون_ملارد_در_ایتا👇 https://eitaa.com/Darolghoranfatemion آدرس: تهران،جاده ملارد، خیابان معلم، بعد از بلوار راغب،بن بست۱۹
مشاهده در ایتا
دانلود
"7 آبان روز جهانی کوروش !!" 💡هشتگ کلیدی : ، ، ❇️ پاسخ شبهه: ❇️ 1⃣ روزی به نام کوروش در هیچ تقویم داخلی یا بین المللی وجود ندارد! 2⃣ اولین بار در سال‌هاي ابتدايي دهه 80 ادعای روز جهانی کوروش توسط یک روزنامه‌نگار تاريخ‌نويس در یکی از روزنامه های کشور اعلام شد. 3⃣ این ادعا حاصل یک سوتفاهم برای وی بود! در هيچ جای تاريخ اشاره‌اي به اینکه روز 7 آبان یا 29 اکتبر ارتباطي با كوروش هخامنشي داشته باشد، نشده است!  http://old.sharghdaily.ir/news/90/08/07/15417.html 4⃣ در سایت رسمی سازمان ملل متحد (United Nations) و در لیست روزهای جهانی ثبت شده (International Days) ، در ماه اکتبر و سایر ماهها چنین روزی مشاهده نمی شود! http://yon.ir/UNsite 5⃣ حتی در سایت رسمی سازمان یونسکو (Unesco) و در لیست روزهای جهانی آن نیز چنین روزی وجود ندارد! http://yon.ir/unesco http://yon.ir/adyannet 5⃣ تاریخ ایران سرشار از حماسه ها، جوانمردیها و حق طلبی های مردان بزرگیست که برای بزرگداشت تاریخ چنین کشوری نیاز به جعل و دروغ نیست! 🌷حق جو و حق طلب باشیم🌷 🍃💚 👇👇👇 https://eitaa.com/Darolghoranfatemion
این خاطره را کامل بخوانید بود ولی اسم اش را بنت الحسین گذاشت خاطره من از شب های محرم سخنرانی دارم. ، سنی، صوفی، و... در مجلس شرکت می کنند. مصطفی، از دوستان خوب لبنانی است، خبر داد که امشب یک دوست بیزنسمن دارد، دعوت کرده او را تا در مجلس حسینی ما شرکت کند. ولی به من میگوید: امشب مراقب باشم در حرفام. می پرسم: چرا؟ مصطفی میگوید: چون او یک است. مسیر بحث را امشب قدری تغییر دادم. و البته وسط بحث مهمان سلفی هم رسید. تیز به من نگاه می کرد. وسط سخنرانی ام از بغل دستی اش پرسید اهل کجاست؟ تا او جواب داد ست دیدم تیزی نگاهش، به بغض تبدیل شد. بعد مراسم، کلی سوال پرسید. سوال که نبود هجمه بود و تهمت علیه تشیع. ولی پاسخ های من، گویی ذهن او را تغییر میداد. فردا شب هم آمد. باز کلی در قالب سوال. و این آمدنش، مستمر شد. و هر روز، که می گذشت ، این بار هجمه هایش به سوال تبدیل می شد. واقعا می خواست بداند. شب گفت، چرا اینها را به ما نگفتند؟ چرا ما از نمی دانیم؟ چرا ما روز عاشورا را می گرفتیم؟ دیدم سوالات اش تا دیروز هجمه بود، حالا شده سوال. و کم کم دارد می شود، حقیقت یابی.. روز عاشورا دیدم کلی وسایل آورده برای . ولی خلوتی داد. پرسیدم: چرا پنهانی؟ گفت اگر اقوام من بفهمند من می آیم اینجا و نذری میدهم، من را خواهند . قصه کوتاه کنم. روز عاشورا داشتم سخنرانی می کردم. همه جمع بودند. دیدم این فرد در اتاق تکی حسینیه نشسته است. نزدیک رفتم دیدم بغض هایش ترکیده است. لباسش خیس شده بود از . خود را ملامت می کرد که چرا تا کنون از حسین بی خبر بوده است. زمان حضور ما پایان یافت. پس از هفته ها زنگ زد. گفت فلانی در این مدت کلی درباره کربلا خواندم. اما اینبار گریه نمی کرد و خوشحال بود. گفت: خوشحالم که با حسین آشنا شدم. گفت: یک خبر خوش دیگر دارم. ام به دنیا آمد. هیچ میدانی اسمش را چی گذاشتم؟ اسم های خارجی که به ذهنم می آمد گفتم: جولیو؟ ؟؟؟ اما هیچ کدام از این اسم ها را انتخاب نکرده بود. گفت در این مدت که با حسین آشنا شدم. اسم یک دختر مرا با خود برده است. و او است. و این نوه ام را رقیه بنت الحسین گذاشتم. بیچاره خیال می کرد، رقیه بنت الحسین، کلش، فقط نام است، نه نام و کنیه. در واقع این اسم همراه با کنیه را first name تصور کرده بود. حسین چه دارد که یک سلفی ضد شیعه را چنین عاشق خود می کند. بخدا حسین، کیمیای هستی است. بغض کنان پرسیدم کی بچه به دنیا آمد؟ روزش را گفت. آنجا اسلامی نداشتم. همین جوری گروه های ایرانی را سر زدم. دیدم دقیقا روزی که بچه به دنیا آمده، روزی است که مشهور است به حضرت رقیه. او خود حتی نمی دانست آن روز، روز شهادت رقیه است. اما، رقیه ای دیگر در یک محیط سلفی به دنیا آمد دقیقا روز شهادت رقیه. این یعنی رقیه، پایان ناپذیر است. گاه در یزید گاه در کوخ سلفی. برای آگاهی بیشتر با ما همراه شوید✅ اینجا👇👇👇 @Darolghoranfatemion