eitaa logo
داستانک
1.7هزار دنبال‌کننده
17.7هزار عکس
80 ویدیو
4 فایل
داستان های کوتاه حکمت ها حکایات و سخنان گوهربار از بزرگان و نویسندگان اینستاگرام instagram.com/allah_almighty_photo
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🍂 فاطمه امشب به سامرّا عزا برپا کند دیده را یاد امام عسکری دریا کند ای خوش آن چشمی که امشب با امام عصر خود خون دل جاری به رخ در مرگ آن مولا کند (ع)🥀 🏴 ⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
در خیالم می نشینم گوشه ای از صحنِ تو از کران تا بیکران بینم بساطِ پهنِ تو آه می چسبد چقدر امشب حرم با چشمِ تَر وای اگر مهدی بخواند روضه ای با لحنِ تو! ✋🏻 (ع) 🥀 🏴 ⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
هزار طایفه آمد هزار مکتب رفت و ماند شیعه که قال الامام صادق داشت (ع)🥀 🏴 ⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
بر دور کمر شال بهم ریخته دارد اندام کهنسال بهم ریخته دارد آتش نکشانید بر این خانه که این مرد از حال بهم ریخته دارد 🥀 (ع)🥀 🏴 ⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب تاریک هوای سحرش رامیخواست شهر انگار خسوف قمرش رامیخواست گوشۀ حجره کسی چشم به راه افتاده حسن دوم زهرا پسرش را میخواست حضرت عسکری از درد به خود می‌پیچد زهر از سینۀ آقا جگرش را میخواست (ع)🥀 🏴 ⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
🥀🍂 فاطمه امشب به سامرّا عزا برپا کند دیده را یاد امام عسکری دریا کند ای خوش آن چشمی که امشب با امام عصر خود خون دل جاری به رخ در مرگ آن مولا کند (ع)🍂 🏴 ⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
درگیر تو بودن بخدا آزادےسٺ ویرانہ بہ نام تو همہ آبادےسٺ گفتم همہ جا تا ڪہ بدانند همہ شش دانگ دلم وقف امام هادےسٺ (ع) 🥀 🏴 ⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
در خیالم می نشینم گوشه ای از صحنِ تو از کران تا بیکران بینم بساطِ پهنِ تو آه می چسبد چقدر امشب حرم با چشمِ تَر وای اگر مهدی بخواند روضه ای با لحنِ تو! ✋🏻 (ع) 🥀 🏴 ⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
ز غربتش چه بگویم که سینه ها خون است برای صادق زهرا مدینه محزون است دلم دوباره به یاد رئیس مذهب سوخت که داغ غربت لیلی حدیث مجنون است (ع)🥀 🏴 ⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
پا برهنه بدون عمامه، روح اسلام را کجا بردید؟ سالخورده ترین امامم را بی عبا و عصا ، کجا بردید؟ قصه تکرار می شود یعنی: باز هم در عاشق نیست.. کوچه در کوچه شهر را گشتم هیچکس با امام ، نیست...😭😭 (ع)🥀 🏴 ⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب تاریک هوای سحرش رامیخواست شهر انگار خسوف قمرش رامیخواست گوشۀ حجره کسی چشم به راه افتاده حسن دوم زهرا پسرش را میخواست حضرت عسکری از درد به خود می‌پیچد زهر از سینۀ آقا جگرش را میخواست (ع)🥀 🏴 ⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak
✋🏻 پدری در دم مرگ است و به بالین پسرش پسری اشک فشان است به حال پدرش پدری جام شهادت به لبش بوسه زده پسری سوخته از داغ مصیبت جگرش (ع)🥀 🥀 ⚫️⚫️⚫️⚫️ @Dastaanak