#امدادغیبی
هی می شنیدم که تو جبهه امداد غیبی بیداد می کند و حرف و حدیث های فراوان راجع به این قضیه شنیده بودم.خیلی دوست داشتم جبهه بروم و سر از امداد غیبی در بیاورم.تا اینکه ﭘام به جبهه باز شدو مدتی بعد قرار شد راهی عملیات شویم. بچه ها از دستم ذله شده بودند. بس که هی از معجرات و امدادهای غیبی ﭘرسیده بودم. یکی از بچه ها عقب ماشین که سوار بودیم گفت: " می خواهی بدانی امداد غیبی یعنی چی؟ " با خوشحالی گفتم : " خوب معلومه" نا غافل نمی دانم از کجا قابلمه ای در آورد و محکم کرد تو سرم. تا چانه رفتم تو قابلمه. سرم تو قابلمه ﮐﻴﭖ ﮐﻴﭖ شده بود. آنها می خندیدند و من گریه می کردم. ناگهان زمین و زمان به هم ریخت و صدای انفجار و شلیک گلوله بلند شد. دیگر باقی اش را یادم نیست. وقتی به خود آمدم که دیدم افتادم گوشه ای و دو سه نفر به زور دارند قابلمه را از سرم بیرون می کشند. لحظه ای بعد قابلمه در آمدو نفس راحتی کشیدم.یکی از آنها گفت: "ﭘسر عجب شانسی آوردی. تمام آنهایی که تو ماشین بودند شهید شدند جز تو. ببین ترکش به قابلمه هم خورده! " آنجا بود که فهمیدم امداد غیبی یعنی چه ؟!
🌷🌷🦋🦋🦋🌷🕊
📚 @Dastan 📚
#گدایی
از مردی که صاحب گستردهترین فروشگاههای زنجیرهای در جهان است پرسیدند : «راز موفقیت شما چه بوده؟»
او در پاسخ گفت : زادگاه من انگلستان است. در خانوادهی فقیری به دنیا آمدم و چون خود را به معنای واقعی فقیر میدیدم، هیچ راهی به جز گدایی کردن نمیشناختم. روزی به طرف یک مرد متشخص رفتم و مثل همیشه قیافهای مظلوم و رقتبار به خود گرفتم و از او درخواست پول کردم. وی نگاهی به سراپای من انداخت و گفت : به جای گدایی کردن بیا با هم معاملهای کنیم. پرسیدم : چه معاملهای؟
گفت : ساده است. یک بند انگشت تو را به ده پوند میخرم. گفتم : عجب حرفی میزنید آقا ، یک بند انگشتم را به ده پوند بفروشم؟ بیست پوند چطور است؟ شوخی می کنید؟ بر عکس، کاملا جدی می گویم. جناب من گدا هستم، اما احمق نیستم. او همچنان قیمت را بالا میبرد تا به هزار پوند رسید. گفتم : اگر ده هزار پوند هم بدهید، من به این معاملهی احمقانه راضی نخواهم شد.
گفت : اگر یک بند انگشت تو بیش از ده هزار پوند میارزد، پس قیمت قلب تو چقدر است؟ در مورد قیمت چشم، گوش، مغز و پای خود چه میگویی؟ لابد همهی وجودت را به چند میلیارد پوند هم نخواهی فروخت؟ گفتم : بله، درست فهیمیدهاید.
گفت : عجیب است که تو یک ثروتمند حسابی هستی، اما داری گدایی میکنی. از خودت خجالت نمیکشی؟
گفتۀ او همچون پتکی بود که بر ذهن خوابآلود من فرود آمد. ناگهان بیدار شدم و گویی از نو به دنیا آمدهام. اما این بار مرد ثروتنمدی بودم که ثروت خود را از معجزهی تولد به دست آورده بود. از همان لحظه، گدایی کردن را کنار گذاشتم و تصمیم گرفتم زندگی تازهای را آغاز کنم....
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
💐 دست مادرتان را ببوسید
✍️اگر میخواهید در زندگی
موفق باشید و از آن لذت ببرید،
به پدر و مادرتان نیکی کنید،
خصوصاً به مادر،
دست او را ببوسید،
دل او را به دست آورید
و بدانید اگر آنها از تو راضی باشند،
خـدا هم از تو راضی خواهد بود
و اگر خدایی نکرده
آنها را از خود برنجانی
خداوند را از خود ناخشنود کردهای.
«از بیانات آیت الله مجتهدی (ره)»
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨مانند این پیرزن خدا را بشناسید✨
✍️امام علی (علیهالسلام) با جمعی از پیروان در معبری عبور مینمود.
پیرزنی را دید که با چرخ نخریسی خود مشغول رشتن پنبه بود.
پرسید پیرزن، خدا را به چه چیزی شناختی؟
پیرزن بهجای جواب، دست از دسته چرخ برداشت.
طولی نکشید پس از چند مرتبه دور زدن، چرخ از حرکت ایستاد.
پیرزن گفت چرخ بدین کوچکی برای حرکت احتیاج به چون منی دارد.
آیا ممکن است افلاک به این عظمت و کُرات به این بزرگی، بدون مدبری دانا و حکیم و صانعی توانا و علیم با نظم معینی به گردش افتد و از گردش خود باز نایستد؟
✨امام علی (علیهالسلام) روی به اصحاب خود نمود و فرمود مانند این پیرزن خدا را بشناسید.✨
📗داستانهایی از خدا ج1
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✍️به این سه حقیقت فکر کنیم!
1⃣اینکه خداوند بدون شک تمام
اعمالمون را می بیند
«إِنَّ اللَّهَ بِما تَعْمَلُونَ بَصِير»
2⃣اینکه همیشه، فرشتگانی مجاورمون
هستند که ثبت و ضبط می کنند
ریز و درشت خوب و بدمون رو؛
«رُسُلُنا لَدَيْهِمْ يَكْتُبُون»
3⃣اینکه اصلاً از کجا معلوم؛
شاید بیخ گوشمون نشسته باشد
جناب عزرائیل و صادر شده باشد
دستور رفتنمون رو !
«عَسى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُم»
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
قصۀ کودکی دکتر حسابی را خواندهای؟ گاهی از شدت تنگدستی نان خشکِ دورریز مردم را برمیداشت و میخورد. حسابش را بکن؛ اگر کودک نیازمندی را کمک کنی و او یک آدمحسابی بشود، چه حظّی میبری!
#فقط_به_عشق_علی
#کمک_مومنانه
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🌟راز عاقبت بخیری🌟
🍁آیت الله وحید می فرمودند:
کسی که هر شب سوره یاسین را قبل خواب بخواند وثواب قرائت آن سوره ی شریفه را هدیه بدهد به روح حجه الله علی الحجج حضرت صدیقه طاهره زهرای مرضیه (سلام الله علیها) و هر روز بعد از نماز صبح دعای عهد بخواند و هدیه بدهد به روح مادر مکرمه امام زمان(روحی له الفداء) خانم نرجس خاتون (س)؛ اینجایش را خیلی بلند فرمودند:
🍃قطعا عاقبت بخیر خواهد شد چه بخواهد و چه نخواهد.🍃
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✅مژده ای برای مردم آخرالزمان
✍️از امام صادق (ع) نقل شده است که پیامبر به حضرت علی (ع) فرمودند : « یا علی بدان که استوارترین ایمان ها از آن مردمی است که در آخرالزمان هستند چون آنها به پیامبر ملحق نشدند و در زمان او نبودند و در واقع خیلی از حقیقت ها را که در زمان پیامبر رخ داد آنها نبودند که ببینند و بر آنها حجت بود ولی آن مردم این حجت ها را ندیدند و تنها به نوشته هایی که در سفیدی کاغذ ها نوشته شده ایمان می پذیرند با این حال ایمان آنها به مراتب قوی تر از ایمان مردم زمان پیامبر است»
📚 بحارالانوار جلد ۱۲۵
در جای دیگر پیامبر برترین مردم امت خود را افرادی که در صدر اسلام ایمان آوردند و مسلمانان واقعی در آخرالزمان معرفی می کنند
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🔹 پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت: تو نگران چی هستی؟
🔸 دختر جوان هم حرفش را زد: همون طور که خودت میدونی مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره... باید شرط ضمن عقد بگذاریم که اگر زمین گیر شد، اونو به خونه ما نیاری و ببریش خانه سالمندان.
🔹 پسر جوان آهی کشید و شرط دختر را پذیرفت...
🔸 هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود، که زن جوان در یک تصادف اتومبیل قطع نخاع و ویلچر نشین شد.
🔹 پسر جوان رو به مادرش گفت: بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟
🔸 مادر پیرش با عصبانیت گفت: مگه من مُردم که ببریش آسایشگاه؟ خودم تا موقعی که زمینگیر نشدم ازش مراقبت میکنم.
🔹 پسر جوان اشک ریخت و به زنش نگاه کرد.
🔸زن جوان انگار با نگاهش به او میگفت: شرط ضمن عقد رو باطل کن!خيلى شرمنده ام!
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
💌 قهرمان زندگی ما
هر کسی باید تاریخ حیات خود خودش را به یاد داشته باشد و هرچند وقت یکبار آن را مرور کند، و در حال عبور از تاریخ زندگی خودش آن را یادداشت کند. ما هر کدام قهرمان تاریخ زندگی خودمان هستیم. نباید این قهرمان را تنها بگذاریم. باید با مرورِ تاریخ زندگی او، به ساختن آینده او کمک کنیم.
«استاد پناهیان»
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.
پس راهب رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد "خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟"
پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم "عتیق" است
راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم "صدیق" است.
راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت "نه هرگز"
پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.
ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟
راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.
ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.
راهب سه سوالش را مطرح کرد:
1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟
چه چیزاست که از آن خدا نیست؟
2)ما هو شئ لیس عندالله؟
چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟
3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟
آن چیست که خدا آن را نمیداند؟
پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.
راهب خطاب به آن سه نفر(ابوبکر و عمر و عثمان)گفت این ها شیخ ها و مردان بزرگی هستند اما متأسفانه به خود مغرور شدند و قصد بازگشت به روم کرد.
سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.
پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.
ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!
راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟
امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان "الیا" نزد مسیحیان "ایلیا" نزد پدرم "علی" و نزد مادرم "حیدر" است.
پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟
امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.
پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی.
پس به سوالاتم پاسخ بده
و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.
امام علی (ع) پاسخ دادند:
آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.
آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است
و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است.
(فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا
فلیس من الله ظلم لأحد
و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک)
پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:
"أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة"
به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، پس ماجرای تو با این قوم چیست؟
سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد.
عزيزان کپی فضائل أمیرالمؤمنین (ع) توفيقيست كه نصيب هركسي نميشود.
پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، "گناهان غیرحق الناس " اوبخشیده می شود.)
📚 @Dastan 📚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈اگه معنای این جمله امیرالمؤمنین علی علیهالسلام درک بشه عرق شرم باید به جبین نقش ببنده.
Ⓜ️در عید الله اکبر غدیر ✨
1⃣ تجدید عهد مینماییم با وارث ذوالفقار.
2⃣ به نیابت از امیرالمؤمنین علیه السلام
اطعام بسیار پرفضیلت روز غدیر رو انجام داده و از پادشاه ولایت علی علیه السلام تقاضای وساطت و پادرمیانی جهت تعجیل و تسهیل در امر ظهور فرزندش صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف را مینماییم.
#یا_عالی_بحق_علی_عجل_لولیک_الفرج
✅با هر توان مالی اطعام غدیر رو داشته باشیم ولو یه ساندویچ. ولو اینکه تو خونمون یه پرس غذا اضافه طبخ کنیم و بدیم به اهلش.
✍🏻ارتباط با ادمین کانال #داستانهای_آموزنده
👤 @AminiAsl
•••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═•••
🌺➣ http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
✅یاد خدا
✍️علامه طباطبایی(ره): به یاد خدا باش تا خدا به یادت باشد، اگر خدا به یاد انسان بود، از جهل رهایی می یابد و اگر در کاری مانده است خداوند نمی گذارد عاجز شود و اگر در مشکل اخلاقی گیر کرد خدایی که دارای اسماء حسنی است و متصف به صفات عالیه، البته به یاد انسان خواهد بود.
💚امام على عليه السلام : ياد خدا عقل را آرامش مى دهد، دل را روشن مى كند و رحمت او را فرود مى آورد.
📚تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص۱۸۹
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
#نماز_شب
✍️رسول خدا صلی الله علیه و آله: هر گاه بندهای شب هنگام از خواب برخیزد و در حالی که هنوز سنگینی خواب در چشمان او باقی است، برای خشنودی خداوند نماز شب بخواند، پروردگار متعال به ملائکهاش مباهات میکند و میفرماید: آیا نمیبینید بنده مرا که در نیمه شب از بستر خواب برخاست و به خاطر خواندن نمازی که بر او واجب نکردهام، خواب شیرین را رها کرد؟ پس شاهد باشید که او را آمرزیدهام.
📚ارشاد القلوب (دیلمی): ج ٢، ص ١۵
نماز شبتان ترک نشود!
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
💠 اطاعت و تبعيّت
🔸 تفسیر آیه 3 سوره اعراف:
🍃 از این آیه استفاده میشود که انسان بر سر دو راهی است، یا پذیرش ولایت و رهبری خداوند، و یا داخل شدن در (ولایت) دیگران،
🍃 اگر مسیر اول را قبول کند، (ولیّ) او تنها خداست، اما اگر تحت ولایت دیگران قرار گیرد، هر روز باید بار کسی را بر دوش گیرد و ارباب تازهای انتخاب کند.
🍃حضرت على عليه السلام فرمود:رستگارى بزرگ در پيروى از قرآن است و ترك آن، خطا و گمراهى آشكار مىباشد.
🔸پیام آیه:
1- پيروى از آيات الهى، سبب رشد و تربيت بشر است.
2- لازمهى ربوبيّت و تربيت الهى، نزول دستورات و راهنمايىها و تذكّرات.
3- نتيجهى پيروى از وحى، قرار گرفتن تحت ولايت الهى است و ترك آن، قرار گرفتن تحت ولايت ديگران است.
4- اطاعت و پيروى از ديگران، در حقيقت پذيرش ولايت آنهاست.
#داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
📚#داستان_زیبا
اشراف زاده ای، در راه پیرمردی دید که بارسنگینی از هیزم بر پشت حمل می کند، لنگ لنگان قدم بر می داشت و نفس نفس صدا می داد.
به پیرمرد نزدیک شد و گفت: مگر تو گاری نداری که بار به این سنگینی می بری؟ هر کسی را بهر کاری ساخته اند. گاری برای بار بردن است.
پیرمرد خنده ای کرد و گفت: این گونه هم که فکر می کنی نیست. به آن طرف جاده نگاه کن. چه می بینی؟
اشراف زاده با لبخندی گفت: پیرمردی که بارهیزم بر گاری دارد و به سوی شهر روانه است.
پیرمرد گفت: می دانی آن مرد، اولادش از من افزون تر است ولی فقرش از من بیشتر است؟
اشراف زاده گفت: باور ندارم، از قرائن بر می آید فقر تو بیشتر باشد زیرا آن گاری دارد و تو نداری و بر فزونی اولاد باید تحقیق کرد.
پیرمرد گفت: آقا! آن گاری مال من و آن مرد همنوع من است. او گاری نداشت و هر شب گریه ی کودکانش مرا آزار می داد چون فقرش از من بیشتر بود گاری خود را به او دادم تا بتواند خنده به کودکانش هدیه دهد.
بارسنگین هیزم، با صدای خنده ی کودکان آن مرد، چون کاه بر من سبک می شود. آنچه به من فرمان می راند خنده کودکان است.
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
بعد از عید غدیر، عزای محرم است و این یعنی؛
اگر در راه ولایت علی ذرهای سستی کنی، سر حسین را بر نیزه خواهی دید...
#LiveLikeAli
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
سیدمُقاومَت:
امام سیدعلی خامنه ای را به امت اسلامی بشناسانیم تا همگان از برکات وجود وی استفاده کنند.
#لبیک_یا_خامنه_ای
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨
✍هیچ عیبی بالاتر از آن نیست که انسان عیب خود را نفهمد و از آن غافل باشد
چقدر زشت است انسانی که خود دارای هزاران عیب است از عیوب خود غفلت کند و به عیوب دیگران بپردازد تا عیوب دیگران را مانع و سرپوشی از کشف عیوب خود قرار بدهد.
اگر انسان قدری در حالات و اخلاق و اعمال خود سیر کند و به اصلاح آن بپردازد در نهایت کارهایش اصلاح میشود و اگر خود را خالی از هر گونه عیبی بداند نهایت جهل ونادانی او است و هیچ عیبی بالاتر از آن نیست که انسان عیب خود را نفهمد و از آن غافل باشد و با آن که مجموعهی عیوب است ، به عیوب دیگران بپردازد.
📚امام خمینی(ره)، چهل حدیث ، ص۲۶۹
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
🍁 #ویژه_عید_غدیر 🍁
🌸ولایت علی ابن ابی طالب (علیه السّلام)🌸
رسول خدا صلی الله علیه و آله میفرمایند:
🔶🔸ولاية على بن ابى طالب ولاية الله و حبه عبادة الله و اتباعه فريضة الله و اولياؤه اولياء الله و اعداؤه اعداء الله و حربه حرب الله و سلمه سلم الله عز و جل...
🔹ولايت على بن ابيطالب(علیه السلام) ولايت خداست،
🔹دوست داشتن او عبادت خداست،
🔹 پيروى كردن او واجب الهى است
🔹دوستان او دوستان خدا
🔹دشمنان او دشمنان خدايند،
🔹 جنگ با او، جنگ با خدا
🔹صلح با او، صلح با خداى متعال است..
✨ #أمالي_صدوق، 32✨
💕اوصاف علی به گفتگو ممكن نیست✨
💕گنجایش بحردرسبو ممكن نیست✨
💕ماندم كه علی رابه چه تشبیه كنم✨
💕تشبیه علی جز به علی ممكن نیست✨
عید سعید غدیر مبارک 🎉🎉🎉
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•
موقع عصبانیت🔥 این کارها را بکنید
✸ آیت الله بروجردی نذر کرد که اگر یک وقت عصبانی شدم یکسال روزه بگیرم. چون ایشان عصبانی می شد. سیدها نوعا جوشی هستند و گاهی عصبانی می شوند.
✸ یک وقت آیت الله بروجردی عصبانی شده بود، با عصا دنبال خادمش حاج احمد کرده بود. بعد دید که بد است برای یک مرجع اینجور عصبانیت، بد است که بخواهد با عصا نوکرش را بزند، به همین خاطر نذر کرد که یک سال روزه بگیرد.
✸ اتفاقا از دستش در رفت و در یک مورد گفته اند که عصبانی شد و یک سال روزه گرفت. آقای بروجردی یک سال روزه گرفت برای عصبانیت.
✸ هر وقت عصبانی شُدید فورا یک مقدار آب به صورتتان بزنید. یک چیز هم یادتان می دهم هروقت عصبانی شدید، دستتان را به دست برادر ، پدر یا عمو بدهید. اثر عجیبی دارد. می گویند به یکی از ارحامت دستت را متصل کن تا متصل کردی، عصبانیتت خاموش می شود.
✸ کظم الغیظ در قرآن هم آیه دارد: « الَّذینَ یُنْفِقونَ فِي السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ وَالکاظِمینَ الغَیْظَ وَالعافینَ عَنِ النّاسِ وَاللهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ» ← همانها که در توانگری و تنگدستی، انفاق می کنند، و خشم خود را فرو می برند؛ و از خطای مردم در می گذرند، و خدا نیکوکاران را دوست دارد.
📔 منبع: ڪتاب #بدیع_الحکمة حکمت ۴۳ از مواعظ آیت الله مجتهدے تهرانۍ(ره)
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚 #داستانهای_آموزنده
•✾📚 @Dastan 📚✾•