🔆دختر خردسال , بهترين غم خوار
ابوطالب و خديجه را از دسـت داد.
رحـلـت ايـن دوبـزرگـوار بـه قـدرى سـخـت بـود كـه پـيامبر(صل الله علیه و آله ) آن سال را عـام الـحـزن ناميد.
اما به جاى ابوطالب , فرزندش على (علیه السلام ) و به جاى خديجه , دخترش فـاطـمه (سلام الله علیها ) بودند كه ضايعه رحلت آنها راجبران كنند.
على (علیه السلام ) در آن وقت نوزده سال داشت و فـاطـمه (سلام اللله علیها ) - طبق احاديث معروف - بيش از پنج سال نداشت .
اما همين دختر پنج ساله ,مونسى فـداكـار و مـهـربـان و شجاع براى پيامبر(صل الله علیه وآله ) بود.
گاه دشمنان سنگدل , خاك يا خاكستر بر سر پـيـامـبـر(صل الله علیه وآله ) مى پاشيدند, چون پيامبر(ص ) به خانه مى آمد فاطمه (سلام الله علیها ) خاك و خاكستر را از سر وروى پـدر پـاك مـى كـرد, در حـالـى كه اشك در چشمش حلقه زده بود.
پيامبر(صل الله علیه وآله ) مى فرمود: دخترم , غمگين مباش ! خداوند, حافظ پدر تواست .
روزى دشـمنان اسلام در حجر اسماعيل اجتماع كردند و سوگندخوردند كه هر كجا محمد(صل الله علیه وآله ) را يـافـتـنـد او را بكشند.
فاطمه (سلام الله علیها) اين خبررا شنيد و به اطلاع پدر رساند تا آن حضرت مراقبت بـيـشـتـرى ازخـود كـنـد.
باز در همان سال ها, ابوجهل عده اى از افراد پست راماموركرد تا وقتى پـيـامـبـر(صل الله علیه وآله ) در مـسجدالحرام در حال نماز به سجده رفت , شكمبه گوسفندى را بر سر ايشان بـيـفـكـنند.
وقتى اين عمل زشت و ناجوانمردانه انجام شد, ابوجهل و مزدورانش با صداى بلند به ايـشـان خـنـديـدند.
بعضى از ياران پيامبر اين منظره را ديدند, ولى كسى جرات نكرد پيش برود و شكمبه را بردارد.
اين خبر به گوش حضرت فاطمه (سلام الله علیها ) رسيد, با شتاب به مسجدالحرام رفت و آن رابـرداشـت و بـا شجاعت مخصوص خودش , ابوجهل و يارانش را باشمشير بيان , سرزنش و نفرين فرمود.
📚مناقب , ج 1, ص 71
✾📚 @Dastan 📚✾
🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#جایگاه_حوله_عراقی!
🌷عراقیهاا، یکی از الطاف بزرگشان را در دادن یک حوله نازک و کوچک به هر فرد اسیر میدانستند. این حوله هم برای حمام بود و هم خشک کردن دست و صورت. ماجرایی که میخواهم بگویم مربوط به یکی از روزهای گرم بهار ۶۵ است. آن روز توی آسایشگاه نشسته بودیم که ناگهان سر و صدای یک سرباز عراقی بلند شد. او داد میزد و به رفقایش میگفت: بیایین اینجا. طولی نکشید که داد و بیداد آنها بلند شد. حدس میزدم دردسر تازهای در حال شکل گرفتن است. چیزی نگذشت که صدای سوت آمار بلند شد. اینطور وقتها اگر بیحال و مجروح هم بودی، به ملاحظه عواقب بعدش، از جا کنده میشدی و سریع میرفتی تو یکی از پنج ستون و به انتظار ورود شوم مأموران عراقی مینشستی.
🌷از بین صدای عراقیها فهمیدم گروهبان عبدالقادر هم بینشان هست. آهسته به دروبریهایم گفتم: معلوم نیست چی شده که خود این بیپدر پا توی گود گذاشته. گروهبان عبدالقادر همین که چشمش به من افتاد، به دژبانها دستور داد دست نگه دارند. بعد سربازی اشاره کرد و او یکی از همان حولههای نازک را نشانم داد. دیدم، آلوده به مدفوع انسانی شده است. گروهبان گفت: این حوله رو سربازهای ما تو بشکه زباله پیدا کردند، اگر کسی که این کار رو کرده خودش رو معرفی کنه، ما به بقیه کاری نداریم. مسئول آسایشگاه گفت: به اینا بگو به جای کتک زدن، وسایل ما رو بگردن، هرکسی حوله نداشته باشه، مشخص میشه. دیدم پیشنهادش لااقل برای در امان ماندن بقیه، پیشنهاد بدی نیست.
🌷وقتی به گروهبان گفتم، با اکراه قبول کرد. دژبانها با وحشیگری تمام، همه وسایل هر اسیری را میریختند به هم و وقتی حولهاش را پیدا میکردند، از او میگذشتند. تا وسایل آخرین نفر را گشتند و دیدند حولهاش هست. گروهبان نزدیک من آمد و کشیده محکمی به صورتم زد و گفت: پس این کار بچههای شماست. چند لحظه بعد، گله گرگهای هار، هجوم آوردند به آسایشگاه ما. ابتدا یک شکم سیر بچهها را زدند بعد گذاشتند تا من موضوع را بهشان بگویم. یکی از بچهها که رنگ صورتش از کم خونی پریده بود از جا بلند شد و گفت: چرا همون اول مثل آدم نگفتن تا من بگم کار کی بوده.
🌷مهلت اعتراف کردن هم ندادند به او. دژبانها از آسایشگاه کشاندنش بیرون و در را بستند. همان توی راهرو او را خواباندند و شروع کردند به فرود آوردن ضربات کابل. قیافه او داد میزد که حسابی مریض و بیحال است، ولی دریغ از یک جو شعور، رحم و مروت. آخر کار، نعش او را تحویل ما دادند و گورشان را گم کردند. در این حال گروهبان عبدالقادر رو کرد به من و در کمال خشونت گفت: به این رفقای جاهلت بگو وسایلی هم که ما لطف کردیم و بهشون دادیم، احترام داره. اشاره کرد به نعش آن اسیر و ادامه داد: کسی که حتی به یک حوله عراقی توهین بکنه، سزاش اینه!
#راوی: آزاده سرافراز محمدجواد سالاریان
منبع: پایگاه خبری _ تحلیلی مشرق نیوز
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 بخدا ما صاحب داریم
🎙 خاطره جذاب و تکان دهنده از استاد قرائتی بمناسبت #نیمه_شعبان
🌸ای منتظران گنج نهان می آید
آرامش جان عاشقان می آید
🌸بر بام سحر طلایه داران ظهور
گفتند که صاحب الزمان می آید
ولادت #امام_زمان(ع) مبارک باد
🎊
✾📚 @Dastan 📚✾
📌 راههای تقرب به امام زمان (عج)
✅ شش توصیه #امام_زمان ارواحنا فداه برای زندگی برتر
1⃣ نماز صبح خود را عمداً به تأخیر نیانداز که از رحمت خداوند دور میشوی.( بحارالانوار،ج۵۵،ص۱۶)
2⃣ برای تعجیل ظهور من بسیار دعا کن که در آن فرج و حل مشکلات تو خواهد بود.
(کمال الدین ص۴۸۵)
3⃣ اعمالی انجام بده که باعث نزدیک شدن به ما شود و از اعمالی که تو را از ما دور میکند حذر کن چرا که مرگ یک دفعه میرسد.( بحارالانوار ج۵۳ ص۱۷۴)
4⃣ از خدا بترس و تسلیمِ ما باش و امورت را به ما واگذار، چون وظیفهی ماست که شما را بی نیاز و سیراب کنیم.
(غیبت شیخ طوسی ج۱ص ۲۸۵)
5⃣ خودت را برای خدمت در اختیار مردم بگذار، در جایی بنشین که قابل دسترس باشی و حوائج مردم را برآور.
(کلمةالامامالمهدی ص۵۶۵)
6⃣ در اموال دیگران تصرف نکن مگر با اجازه صاحب آن.
(بحارالانوار ج۵۳ ص۱۸۳)
#امام_زمان(عج)
✾📚 @Dastan 📚✾
🧡💚🧡💚🧡💚🧡💚
✨﷽✨
✅ظهور در قلب
✍️مرحوم الهی طباطبایی (برادر علامه طباطبایی) میفرماید: امام عصر عجّلالله فرجه یک ظهور اجتماعی و یک ظهور فردی دارند.👈 بنا نیست تنها منتظر ظهور حضرت در كل عالم باشیم
💯 باید وجود خود را به گونهای تطهیر كنیم كه امام در قلب و دل ما هم ظهور كنند. اگر امام زمان عجّلاللهفرجه در وجود ما جلوهگر شوند، هر غیر حقی را در دلمان میسوزانند و از بین میبرند و دیگر روی هیچ كس و هیچ چیز جز خدای سبحان حساب نمیكنیم.
⚠️هر زمان در زندگیمان كاملاً مضطر میشویم و از نهاد دل، اماممان را صدا میكنیم، زمانی است كه حضرت در زندگی ما ظهور كرده، صدایمان را میشنود و به فریادمان میرسد.
💔 مولای ما امامی تنها و غریب است، به محض اینكه شیعهای مضطر او را بخواند، به یاریش میشتابد.
❤️آقای ما امامی كریم، خبیر و لطیف است و به هیچ مغیث و فریادخواهی بیتوجه نیستند، كافی است تا به اضطرار برسیم و از او یاری بخواهیم، حتما و قطعا مورد توجهش قرار میگیریم.
💕 #امام_زمان
#نیمه_شعبان
✾📚 @Dastan 📚✾
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨
🌱⃟🌟شب پانزده شعبان، نورٌ عَلي نور۲
💌> كميل ميگويد: به اتفاق جمعي در مسجد بصره خدمت علي(علیه السلام ) نشسته بوديم. شخصي پرسيد: منظور آيه «فيها يُفْرق كلّ امرٍ حكيم»[3] كه در آن شب، هر امر حكيمي گشايش مييابد، چه شبي است؟
🌿> حضرت فرمودند: شب #نيمه_شعبان ، قسم به كسي كه جان علي در دست اوست، كسي نيست مگر اينكه آنچه تا آخر سال از خير و شرّ بر او جاري ميشود در اين شب رقم ميخورد. بندهاي نيست كه آن را زنده نگهدارد و دعاي خضر را در آن بخواند، مگر آنكه به اجابت ميرسد.
💌>كميل ميگويد: سپس من به خانة حضرت رفتم و تقاضاي آموختن دعاي خضر را كردم. فرمود: بنشين، وقتي اين دعا را حفظ كردي، در هر شب جمعه، يا يك بار در ماه، يا سالي يك بار، يا در عمرت يك بار بخوان كه از جانب خدا ياري خواهي شد و خدا رزقت را خواهد رساند و مشمول مغفرت او خواهي شد.[4]
🌿> خدا إنشاءالله كميل را رحمت كند كه، علت ورود اين دعا از طريق حضرت اميرالمؤمنين(علیه السلام ) به ما شد.
💌> پس اولاً؛ ارزش شب نيمه شعبان از زمان اميرالمؤمنين(علیه السلام ) هم مورد بحث بوده است و بايد آن شب را تجليل كرد. و بعد هم چنانچه ملاحظه ميكنيد، ميفرمايد اين شب شبي است كه خصوصيات خاص خود را دارد.
🌿> ثانياً؛ با تولد وجود مقدس حضرت وليعصر(عج) نورٌ علي نور شده و با نظر به مقام قدسي حضرت #امام_زمان (عج) زمينة ارتباط با خدا شديدتر گشته است و عملاً ميتوان از بركات شب پانزده شعبان استفادة بيشتري كرد.
#میلاد_امام_زمان عج مبارک
[3] - سوره دخان، آيه 4.
[4] - اقبال الاعمال، ص 220، في بعض ادعية النّصف مِنْ شعبان.
♡هدیه به لبخند امام زمان عج
┅═✧❁🔆❁✧═┅
✾📚 @Dastan 📚✾
ندارم از تو به جز تو نه خاطری نه خیالی
نشستهام سرِ راهی شکستهام به چه حالی
به اشتیاقِ نگاهی در آرزوی وصالی
خدا کند که بیایی در این هوا و حوالی
خدا کند که بریزم به پات خون حلالی
قلم گرفتم و نقشت به قبلهگاه کشیدم
ببخش حضرت قبله که اشتباه کشیدم
نه کعبه را که تورا تکیهگاه کشیدم
تمام خلقِ جهان را در این پناه کشیدم
که مثل قله بلندی که مثل آب زلالی
مَلک به سجده بخواند که مالکِ ملکوتی
نفس به سینه بماند چه حیرتی چه سکوتی
و آمدی و سرودند اُمیدِ این برهوتی
چه جلوهای چه جلوسی، چه جذبهای جبروتی
عجب جمال جمیلی عجب شکوه و جلالی
مُحامِد تو چه گویم که ماورای صفاتی*
که کردگار صراطی محمدی و جناتی
همه حَسن سکناتی همه علی جلواتی
چقدر پُر برکاتی چقدر فاطمه ذاتی
که تو حسینِ حسینی که تو حسین خصالی
همینکه تیغ بگیری به اقتدار بگیری
علی شَوی و به دوشت که ذوالفقار بگیری
شبیه شیر بیایی فقط شکار بگیری
تقاص عالم و آدم زِ نابکار بگیری
رکاب تواست ابالفضل امیر ماه جمالی
خدای غیرت و قدرت علیِ همت و صولت
نجف تبارِ شهامت شرفنژادِ شجاعت
به تیغ هول و مهابت بزن به ریشهی ذلت
که جهل و تلخی و غارت رسیدهاست به غایت
که تو امان و امینی که تو پیمبر و آلی
برس به دادِ زمانه که کفر را بتکانی
که خصم را سرِ جایش به یک غضب بنشانی
برای اینهمه غزه ، برای قبرِ نهانی
حرم بساز و به آنجا سلامِ ما برسانی
تویی و لشگر ایرانیات ، ببین چه وصالی
کنون که صاحب مژگان شوخ و چشم سیاهی
نگاه دار دلی را که بردهای به نگاهی*
به کشتگانِ خودت خوان نماز بر سرِ راهی
شهید عشق نخواهد نه شاهدی نه گواهی
به عاشقان تو مانده نه قوَّتی نه مجالی
مخواه بی تو عزیزم در انتظار بمیرم
در اضطراب بمانم در احتضار بمیرم
در این هوای گرفته در این غبار بمیرم
بیا که آخرِ عمری کنارِ یار بمیرم
خدا کند که جوابی دهی به غرقِ مَلالی
گرفتهام به اُمیدی دوباره دست دعا را
که گفتهاند برایم حدیثِ شاه و گدا را
نشستهام که بگیرم کمی نگاه خدا را
برای مادرم امشب برات کرببلا را
که پیرزن بفرستد سلام و عرض سوالی
شنیدهام که شب و صبح گریه نانِ تو است و
هزار سال غم و روضه داستانِ تو است و
هنوز قتلگهش پیش دیدگانِ تو است و
هنوز عمهی سادات روضهخوان تو است و
که در برابر زینب به نیزه هست هلالی
*سعدی
*فروغی بسطامی
#نیمه_شعبان
#شعر_ولادت_امام_زمان
#حسن_لطفی
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎉شــــ💫ــــب
💫انتهای زیباییست
🎉ارزو میکنم فردای خوبی در انتظارتون باشه
💫شبتون سرشار از آرامش
✾📚 @Dastan 📚✾
🔴 داستانهای ائمه: امام مهدی (عج) مردی که متحیر بود
در ارشاد شيخ مفيد، نقل كرده كه:
چون امام حسن عسكرى عليه السّلام رحلت فرمود، مردى از اهل مصر مالى را بمكه آورد براى صاحب الامر، مردم گرد وى اجتماع نمودند جمعى از سنّيان گفتند: حسن عسكرى بلا عقب وفات يافت و عده اى گفتند: جانشين وى جعفر (كذّاب) است، گروهى هم گفتند جانشين او پسرش ميباشد، مرد مصرى يكنفر بنام ابو طالب را به محله «عسكر» واقع در سامره فرستاد تا حقيقت امر را كشف كند، نامه اى هم با آن مرد بود.
فرستاده نخست نزد جعفر (كذّاب) رفت و از او دليل بر صدق امامتش خواست جعفر بوى گفت: فعلا دليلى آماده ندارم. سپس آن مرد بدر خانه امام حسن عسكرى عليه السّلام رفت و نامه را به چند نفر از شيعيان كه معروف بود از جانب سفير حضرت وكيل بودند داد، جواب نامه بدين گونه از ناحيه مقدسه امام زمان عليه السّلام صادر گشت: «خداوند بآن كس كه تو را فرستاده پاداش خير دهد، او وفات نمود و وصيت كرد مالى كه با خود آورده بود، مرد موثقى در هر كارى كه مناسب ميداند صرف كند». حضرت جواب نامه مرد صاحب مال را درست دادند، زيرا بعد كه مراجعت كردم ديدم آنچه فرموده بود مطابق درآمد.
📚منبع: مهدی موعود (ترجمه جلد 51 بحارالانوار)،محمد باقر مجلسی، اسلامیه، تهران:1378،ص604-605
#امام_زمان
✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام زمانم ❣
پنجره را باز میکنم
ذرههای هوا را سر میکشم
شاید بوی پیراهنت، همین حوالیها باشد!!
من آموختهام
آن گونه تو را بو بکشم
تا در عمق جانم نفوذ کنی ...
🌙 ماه شعبان شده و
من هر روز
آمدنت را به دلم قول میدهم ...
شعبان ، تمام
عظمت و زیباییاش را
مدیونِ قدمهایِ سبز توست ...
🌷 اللهمعجل لولیک الفرج
🌺🌺ولادت با سعادت امام عصر عج الله تعالی شریف بر تمام مسلمین مبارک باد🌺🌺
#امام_زمان
✾📚 @Dastan 📚✾
🌸 ماجرای تولد امام زمان(عج الله تعالی الشریف) به نقل از حکیمه خاتون دختر امام جواد(علیه السلام) و عمّه امام حسن عسکری (علیه السلام):
🏷 قسمت اول:
♦️ حکیمه خاتون دختر امام جواد(ع) و عمّه امام حسن عسکری(علیه السلام) کیفیت و چگونگی ولادت حضرت مهدی (علیه اسلام) را چنین نقل میکند:
▫️ «ابو محمّد امام حسن عسکری (علیه السلام) کسی را به دنبال من فرستاد که:
🔸 امشب (نیمه شعبان) برای افطار نزد من بیا، چون خداوند امشب حجّتش را آشکار میکند.
▫️ پرسیدم:
🔹 این مولود از چه کسی است؟
▫️ آن حضرت فرمود:
🔸 از نرجس.
▫️ عرض کردم:
🔹 من در نرجس خاتون هیچ اثر حملی مشاهده نمیکنم!
▫️ حضرت فرمود:
🔸 موضوع همین است که گفتم.
▫️ من در حالیکه نشسته بودم، نرجس آمد و کفش مرا از پایم بیرون آورد و فرمود:
🔸 بانوی من! حالتان چطور است!
▫️ من گفتم:
🔹 تو بانوی من و خانوادهام هستی.
▫️ او از سخن من تعجّب کرده ناراحت شد و فرمود:
🔸 این چه سخنی است؟
▫️ گفتم:
🔹 خداوند در این شب به تو فرزندی عطا میکند که سرور و آقای دنیا و آخرت خواهد شد.
▫️ نرجس خاتون از سخن من خجالت کشید.
سپس بعد از افطار، نماز عشاء را بهجا آوردم و به بستر رفتم. چون پاسی از نیمه شب گذشت، برخاستم و نماز شب خواندم. بعد از تعقیب نماز به خواب رفتم و دوباره بیدار شدم. در این هنگام، نرجس نیز بیدار شد و نماز شب را به جا آورد. سپس از اتاق بیرون رفتم، تا از طلوع فجر باخبر شوم. دیدم فجر اوّل طلوع کرده و نرجس در خواب است. در آن حال، این سؤال به ذهنم خطور کرد که چرا حجّت خدا آشکار نشد. نزدیک بود شکّی در دلم ایجاد شود که ناگهان حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) از اتاق مجاور صدا زد:
🔸 «ای عمّه شتاب مکن که موعد نزدیک است».
▫️ من نیز نشستم و سوره «الم سجده و یاسین» را خواندم. هنگامی که مشغول خواندن قرآن بودم، ناگهان نرجس خاتون با ناراحتی از خواب بیدار شد. «۱»
من با شتاب خودم را به او رساندم و پرسیدم:
🔹 چیزی احساس میکنی؟
▫️ نرجس گفت:
🔸 آری.
▫️ گفتم:
🔹 نام خدا را بر زبان جاری کن، این همان موضوعی است که اوّل شب به تو گفتم. مضطرب مباش و دلت را آرام کن.
▫️ در این هنگام پرده نوری میان من و او کشیده شد. ناگاه متوجّه شدم کودک ولادت یافته است. چون جامه را از روی نرجس برداشتم، آن مولود سر به سجده گذاشته و مشغول ذکر خدا بود. هنگامی که او را برگرفتم، دیدم پاک و پاکیزه است. در این موقع، حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) صدا زد:
🔸 عمّه! فرزندم را نزد من بیاور.
▫️ وقتی که نوزاد را خدمت آن حضرت بردم، وی را در آغوش گرفت، و بر دست و چشم کودک دست کشید و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و فرمود:
🔸 فرزندم! سخن بگو!
▫️ پس آن طفل گفت:
🔶 «اشهد ان لا اله الّا اللّه، و اشهد انّ محمّدا رسول اللّه».
▫️ پس از آن به امامت امیر المؤمنین (علیه السلام) و سایر امامان معصوم علیهم السّلام، شهادت و گواهی داد و چون به نام خود رسید گفت:
🔶 📜 «اللّهمّ انجزلی وعدی، و اتمم لی امری، و ثبّت وطأتی، و أملاء الارض بی عدلا و قسطا».
📃 پروردگارا! وعده مرا قطعی گردان و امر مرا به اتمام رسان، و مرا ثابت قدم بدار، و زمین را به وسیله من از عدل و داد پر کن.
(ادامه دارد)
🏷 #امام_زمان (عج الله تعالی الشریف)
#میلاد_امام_زمان (عج الله تعالی الشریف) #نیمه_شعبان
✾📚 @Dastan 📚✾
🌸 ماجرای تولد امام زمان(عج الله تعالی الشریف) به نقل از حکیمه خاتون دختر امام جواد(علیه السلام ) و عمّه امام حسن عسکری (علیه السلام):
🏷 قسمت دوم:
▫️ روز هفتم که خدمت حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) رسیدم، ایشان فرزندش را از من طلب کرد. من نیز او را در پارچهای پیچیده، نزد پدرش بردم.
آن حضرت فرمود:
🔸 پسرم! با من حرف بزن.
▫️ در این هنگام، او آیه زیر را خواند:
🔶 📜 وَنُریدُ أَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الأَرضِ وَنَجعَلَهُم أَئِمَّهً وَنَجعَلَهُمُ الوارِثینَ (۲)
📃 ما میخواهیم بر مستضعفان زمین منّت نهیم و آنان را پیشوایان و وارثان روی زمین قرار دهیم!
♦️ و در روایت دیگر چنان است که:
▫️ چون حضرت صاحب الامر علیه السّلام متولّد شد، نوری از او ساطع گردید که به آفاق آسمان پهن شد و مرغان سفید را دیدم که از آسمان به زیر میآمدند و بالهای خود را بر سر و روی و بدن آن حضرت میمالیدند و
پرواز میکردند. پس حضرت امام حسن عسکری(علیه السلام) مرا آواز داد که:
🔸 ای عمّه، فرزند را برگیر و به نزد من بیاور.
▫️ چون برگرفتم، او را ختنه کرده و نافبریده و پاک و پاکیزه یافتم و بر ذراع (=بازو) راستش نوشته شده بود:
📜 «جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً.» (۳)
📃 (ترجمه: حق آمد و باطل نابود شد. آری باطل همواره نابودشدنی است.)
♦️ باری مهدی موعود (علیه السلام) بهگونهای پا به عرصه وجود گذاشت که از خود کرامات بسیاری را نشان داد. و بدین ترتیب بود که وجود مقدّس ولی عصر(عج الله تعالی الشریف) در روز جمعه نیمه شعبان سال ۲۵۵ هجری قمری متولّد شد.
⬅️ یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (علیه السلام)، ص: ۵۰، بحار الانوار، علّامه مجلسی، ج ۵۱، ص ۱۹.
(۱) - براساس بعضی روایات که در منتهی الآمال نیز آمده، حکیمه خاتون میگوید:
▫️ «بعد از آنکه نرجس از خواب بیدار شد، من او را به سینه چسباندم و نام خدا را بر زبان جاری کردم. امام عسکری(ع) فرمود:
🔸 سوره «قدر» را برایش بخوان.
▫️ آن سوره را خواندم و از نرجس پرسیدم:
🔹 حالت چطور است؟
▫️ او گفت:
🔸 آنچه مولایت فرموده بود، ظاهر شد.
▫️ من دوباره سوره «قدر» را خواندم. کودک نیز در شکم مادر، همراه من سوره «قدر» را خواند که من ترسیدم».
(۲) - سوره مبارکه القصص آیه ۵
(۳) - منتهی الآمال، محدّث قمی، ج ۲، ص ۲۸۵.
🏷 #امام_زمان (عج الله تعالی الشریف)
#میلاد_امام_زمان (عج الله تعالی الشریف) #نیمه_شعبان
✾📚 @Dastan 📚✾