eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.7هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
2.5هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
#امام_سجاد علیه السلام: ‌ 🌹دعای مؤمن از سه حال خارج نیست:🌹 🌸یا برایش ذخیره می گردد🍃 🌺یا در دنیا برآورده می شود🌱 🌸یا بلایی که می‌خواهد به او برسد دفع می کند.🍃 ‌ 📚بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۳۸🌿 عاجزانه از شما طلب دعای خیر دارم #التماس_دعا •••═✼✾⊱🌹⊰✾✼═••• http://eitaa.com/joinchat/12451840C08a2fdc722
🔴 کرامتی زیبا از ( سلام الله علیه ) 📌زهری می‌گوید: خدمت حضرت علی بن الحسین علیهما السلام بودم. یکی از اصحابش وارد شد، امام از او پرسید: چه خبر؟ عرض کرد: یا ابن رسول الله! فعلا گرفتار چهار صد دینار قرضی هستم که راهی برای پرداخت آن ندارم زیرا عیال وارم و مخارج ایشان را نمی توانم تامین کنم. حضرت زین العابدین علیه السلام به شدت گریه نمود. عرض کردم: یا ابن رسول الله! چرا گریه می‌کنید؟! فرمود: مگر گریه برای مصائب و گرفتاریهای بزرگ نیست؟ عرض کردم: همین طور است. فرمود: کدام مصیبت از این بزرگتر که مؤمن حرّ برادر خود را گرفتار ببیند و نتواند رفع گرفتاریش را بنماید یا او را مبتلا به فقر و تنگدستی بیابد ولی امکان رفع آن نباشد. زهری گفت اطرافیان امام متفرق شدند. بعضی از مخالفین با یکدیگر می‌گفتند: تعجب است از این خانواده که ادعا می‌کنند هر چه در زمین و آسمان است مطیع آنها است و خداوند درخواست آنها را رد نمی کند و باز اعتراف می‌کنند که نمی توانند رفع گرفتاری از یک مؤمن خاص خود بنمایند. این حرف به همان کسی که مقروض بود رسید؛ خدمت زین العابدین علیه السلام رسیده و عرض کرد: فلانی و فلانی چنین گفته اند! سخن آنها بر من از فقرم ناگوارتر است. امام علیه السلام فرمود: خداوند اجازه گشایش برای تو داد، بعد رو به کنیزی نموده و فرمود: افطار و سحری مرا بیاور، کنیز دو گرده نان آورد. فرمود: این دو گرده نان را بگیر که دیگر چیزی پیش ما نیست. خداوند به وسیله همین دو گرده، گشایش خوبی به تو خواهد داد. آن مرد دو گرده را گرفت و وارد بازار شد و نمی دانست آنها را چه کند. در اندیشه قرض و خرج خانواده بود. گاهی شیطان او را وسوسه می‌کرد که این دو گرده نان چگونه می‌تواند رفع ناراحتی تو را بنماید، در این موقع به ماهی فروشی برخورد که یک ماهی گندیده داشت، گفت: این ماهی پیش تو مانده و این گرده نان پیش من است. ممکن است یک گرده نان را بگیری و همان ماهی مانده را بدهی؟ ماهی فروشی قبول کرد. نان را گرفت و ماهی را داد. در بین راه به مردی برخورد که نمک نامرغوبی داشت، به او گفت: مایلی این نان خشک را بگیری و همان نمک نامرغوب را بدهی؟ قبول کرد، آن مرد ماهی و نمک را به خانه آورده و گفت: این ماهی را با نمک درست می‌کنم. همین که شکم ماهی را شکافت، دو مروارید غلتان درون او یافت و سپاس خدای را به جای آورد. در همین بین که شاد و خرم بود، ناگهان درب خانه به صدا آمد. پشت درب رفت تا ببیند کیست، دید صاحب ماهی و صاحب نمک هر دو آمده اند! گفتند: ما و خانواده مان هر چه کوشش کردیم این نان را بخوریم دندان به آن کارگر نبود. فکر کردیم تو خیلی گرفتار و مبتلا هستی، نان را برای خودت آوردیم و آنچه در مقابلش از ما گرفته ای، به تو بخشیدیم! دو نان را از آنها گرفت؛ پس از رفتن آنها درب را بست. در این موقع فرستاده حضرت زین العابدین علیه السلام رسیده و گفت: مولایت می‌فرماید: تو به آرزویت رسیدی! اینک نان ما را برگردان که کسی جز ما نمی تواند آن نان را بخورد! دو مروارید را به قیمت گزافی فروخت و قرضش را پرداخت و وضع مالی اش بسیار خوب شد. برخی از مخالفین گفتند: عجب اختلافی بین این دو حالت است که علی بن الحسین علیهما السلام مدعی است نمی تواند رفع تنگدستی از دوستش بنماید ولی او را دارای ثروتی عظیم می‌کند! حضرت زین العابدین علیه السلام فرمودند: قریش نیز همین سخن را به پیغمبر صلی الله علیه و آله می‌گفتند که چگونه کسی که در موقع هجرت از مکه تا مدینه را به دوازده شبانه روز (نه کمتر) طی می‌کند، می‌تواند در یک شب به بیت المقدس برود و در آنجا آثار پیمبران را مشاهده کند. سپس زین العابدین علیه السلام فرمود: اینها از کار خدا و دوستان خدا با او غافلند. به مقامهای بلند نمی توان رسید مگر با تسلیم در مقابل خدا و ترک اظهار نظر، و رضا به آنچه او صلاح می‌داند. دوستان خدا بر گرفتاریها و ناراحتیها صبر می‌کنند و دیگران چنین صبری ندارند و خداوند در مقابل این شکیبایی، آنها را به تمام آرزوهایشان می‌رساند. با وجود این، آنها جز خواست خدا را نمی خواهند. 📚بحارالانوار؛ج۴۶،ص۲۰📚 ✾📚 @Dastan 📚✾•
🔅 علیه السلام: ✍️ يزْهَرُ اَلْكَوْكَبُ اَلدُّرِّيُّ بَيْنَ اَلْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ اَلْأَرْضِ يَغْشَى نُورُهَا أَبْصَارَ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ جَمِيعاً وَ هِيَ تُنَادِي أَنَا أَرْضُ اَللَّهِ اَلْمُقَدَّسَةُ اَلطَّيِّبَةُ اَلْمُبَارَكَةُ اَلَّتِي تَضَمَّنَتْ سَيِّدَ اَلشُّهَدَاءِ وَ سَيِّدَ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ . 🔴 اين زمين بين باغ‌هاى بهشت مى‌درخشد همان طورى كه ستاره درخشنده بين ستارگان نورفشانى مى‌نمايد، نور اين زمين چشم‌هاى اهل بهشت را تار مى‌كند و ندا میدهد: من زمين مقدّس و طيّب و پاكيزه و مباركى هستم كه سيد الشهداء و سرور جوانان اهل بهشت را در خود دارم. 📚بحارالانوار جلد 98 صفحه 108 ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
به کویت گر چنین آشفته میگردم ، مکن مَنعَم . . دلی گم کرده ام اینجا و میجویم نشانش را . . . ! . فرمود : " راضی بودن به سخت‌ترین مقدّرات الهی از عالی‌ترین مراتب یقین خواهد بود . " شهادت راضی‌ترین بنده ، به سخت‌ترین حادثه‌ی مقدر ِتاریخ تسلیت باد . شهادت (علیه السّلام) ، بر تمامی شیعیان جهان تسلیت باد. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
(علیه السّلام) : نشانه های مؤمن پنج چیز است: ۱- پرهیزگاری در خلوت ۲- صدقه در حالت نیازمندی ۳- شکیبایی هنگام مصیبت ۴- بردباری هنگام خشم ۵- و راستگویی هنگام ترس 🗒الخصال، ص ۲۴۵ ✨💫✨💫✨✨💫✨💫✨💫✨ 🔅 : 🔸 إنَّ أشَدَّ النّاسِ حَسرَةً يَومَ القِيامَةِ عَبدٌ وَصَفَ عَدلاً ثُمَّ خالَفَهُ إلى غَيرِهِ. 🔹 حسرت‌مندترين مردم در روز قيامت، بنده اى است كه سخن از عدالت گويد و با ديگران خلاف آن عمل كند. 📚 بحارالأنوار: ص78، ص179 ✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨ 🔅 : 🔸 المُؤمِنونَ يَألَفونَ ويُؤلَفونَ ويُغشى رَحلُهُم. 🔹« مؤمنان ، اهل انس و الفت اند و درِ خانه شان به روى همه باز است (ميهمان نوازند).» 📚 تاريخ اليعقوبي : ج ٢ ص ٣٨٢ . ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈ 📚 •✾📚 @Dastan 📚✾•
⭐️ ⚫️ حکایت بسیار شیرین و زیبا از وساطت " سلام الله علیه " برای آزاد شدن یک از دست صیاد ▪️جابر جعفى از إمام باقر عليه السّلام روايت مى كند كه فرمود ؛ پدرم با عدّه اى نشسته بود كه ناگاه آهويى از صحرا آمد و مقابل ايشان ايستاد ، همهمه كرده و دستهايش را به زمين مى كوبيد . بعضى از أصحاب عرض كردند يابن رسول الله اين آهو چه مى گويد؟ گويا شما را مى شناسد . حضرت فرمود او مى گويد يكى از پسران يزيد از يزيد بچّه آهويى طلب كرده است و او نيز به شكارچى‌ها دستور داده تا يكى را شكار كنند ، و ديروز آنها بچه مرا گرفته اند در حالى كه به او شير نداده بودم . مى خواهم كه بچّه‌ام را برگردانند تا به او شير بدهم و سپس به آنها بدهم. إمام عليه السّلام شخصى را به دنبال شكارچى فرستاد و او آمد . حضرت فرمود اين آهو مى گويد كه تو بچّه اش را گرفته ای و او را شير نداده است و از من میخواهد كه از تو بخواهم تا بچّه اش را به او برگردانى . شكارچى گفت يا ابن رسول الله من جرأت اين كار را ندارم . حضرت فرمود پس بچّه آهو را بده تا به او شير دهد و برگرداند . شكارچى پذيرفت و بچه آهو را آورد . وقتى كه آهو بچّه اش را ديد همهمه اى كرد و اشك از چشمانش سرازير گرديد . حضرت فرمود اى شكارچى ، بخاطر من بچه اش را به او ببخش . شكارچى هم قبول كرد . آهو با بچّه اش مى رفت و مى گفت گواهى مى دهم كه شما از خاندان رحمت هستيد و بنى أميّه از خاندان لعنت. 📚 بحار الأنوار ۴۶ / ۳۰ . 🔻صَلّی الله عَلی الطّفلِ الرّضیعِ المَذْبُوح من الأذن إلی الأذن ..... •✾📚 @Dastan 📚✾•
🏴 امان از شام! ☑️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ 🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▫️ در پاسخ سه بار فرمودند: 🔸 الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 🗡 ۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. 🩸 ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه‌های [۱] زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه‌ داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم چارپایان قرار می‌گرفت. 🔥 ۳. زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 🎺 ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: 🔹 «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ✡️ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: 🔹 این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند و امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ⛓ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. 💥 ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📝 پی نوشت: [۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند. ⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی 🏷 علیه السلام سلام الله علیها ✾📚 @Dastan 📚✾
☑️ درجه منتظران ظهور 🔘 حضرت زین العابدین، امام سجاد علیه السلام: 🔸 اهل زمان غیبت او که قائل به امامت او و منتظر ظهور او باشند، برتر از مردمان هر زمان دیگر می­‌باشند، زیرا خدای تبارک و تعالی به آنها آن قدر عقل، فهم و شناخت عطا فرموده است که غیبت امام در پیش آنها چون زمان حضور شده است. خداوند اهل آن زمان را همانند مجاهدانی قرار داده که در محضر رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ شمشیر بزنند، آنها مخلصان حقیقی و شیعیان واقعی و دعوت کنندگان به دین خدا در آشکار و نهان می­‌باشند. ⬅️ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۲، منتخب الاثر، ص ۲۴۴. 🏷 علیه السلام عجل الله تعالی فرجه ✾📚 @Dastan 📚✾