eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.9هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 📚 🌸شهیدی که بعد از تفحص جنازه اش سالم بود و از پهلویش خون تازه می ریخت...🌸 شهید محمد اسلامی نسب عملیات کربلای 4 به اتمام رسیده بود... اطلاع یافتیم که دشمن تعدادی از شهدا را در زیر خاک های گرم و سوزان شلمچه دفن کرده است... جمعی از اسرای عراقی را برای تفحص از جسد این عزیزان در منطقه نگه داشتیم... مدتی را به جستجو پرداختند، اما اثری نیافتند... نا امیدانه دست از تلاش برداشتند و آستین به عرق خیس کردند... در راه رفتن به اردوگاه بودند که ناگهان فریاد یکی از آنها به هوا خواست و مفهوم کلام عربی اش این بود که من جای دفن شهدا را به خاطر آوردم، برویم تا نشانتان بدهم... برادران را به پای تپه ای برد که پرچم عراق بر روی آن نقاشی شده بود ... زمین را حفر کردند و اجساد را بیرون آوردند... از قبل به مسئول تعاون لشکر تأکید کرده بودیم که اگر جسد شهید اسلامی نسب پیدا شد به ما اطلاع بدهد... همین طور هم شد... سریعاً خودمان را به معراج شهدا رساندیم، حیرت و شگفتی غیر قابل وصفی بر چهره هایمان گل انداخت وقتی آن پیکر مجروح را تازه و معطر دیدم... خدایا! خیلی عجیب بود... جنازه بعثی ها که یکی دو روز از آن می گذشت بوی تعفنش بلند می شد اما شهید ما هنوز بعد از سه ماه پیکرش سالم بود... بعد از سه ماه و هشت روز که شهید اسلامی نسب را برای خاکسپاری آورده بودند پهلوی این شهید شکافته بود و خون تازه بیرون می آمد... به اين شهيد به دليل آنكه علاقه بسيار زياد به معنای واقعی به حضرت زهرا(س) داشت دوستانش بهش ميگفتند سردار زهرايی... •✾📚 @Dastan 📚✾•