🌷 #هر_روز_با_شهدا🌷
#عطر_شعار
🌷دی ماه ۱۳۵۹ بود. من بهعنوان فرماندهی دسته در گروهان ژاندارمری سومار در منطقهی عملیاتی "دار بلوط و زله زرد" شهرستان گیلانغرب مشغول انجام وظیفه بودم. قرار بود رزمندگان، عملیاتی را برای آزادسازی ارتفاعات "چقالوند" که در اشغال نیروهای بعثی بود به مرحلهی اجرا درآوردند. از واحدهای مستقر در منطقه تقاضای نیرو به صورت داوطلب داشتند. دستهی ۵۲ نفری ما بهعنوان داوطلب عازم محل مورد نظر گردید، شناسایی محل انجام گرفت. شرح وظایف هر یک از واحدها مشخص شد. کلیهی پرسنل برای شروع عملیات لحظه شمار میکردند.
🌷در بین پرسنل دسته، گروهبان دوم محمدرضا خاطری به عنوان آر.پی.جیزن مشغول خدمت بود. ۴۸ ساعت بیشتر به آغاز عملیات نمانده بود. محمدرضا در داخل سنگرهای منطقه مدام فریاد (شهیدان زندهاند الله اکبر) را با صدای بلند تکرار میکرد. طوریکه افراد داخل سنگر با تعجب به او نگاه میکردند. اما با گذشت اندک زمانی همه شروع به سر دادن این شعار کردند. تمام فضای منطقه را عطر این شعار پر کرده بود. تا اینکه زمان عملیات فرا رسید. ساعت یک نیمه شب به سمت چقالوند حرکت کردیم و تا صبح عملیات ادامه داشت. دسته ما نیز از سمت جنوب محل مورد نظر، پس از محاصرهی محل، عملیات خود را شروع کرد.
🌷من، محمدرضا و دو نفر دیگر از همرزمان در داخل سنگر در یک درگیری مستقیم درحالیکه کمتر از ۵۰ متر با دشمن فاصله داشتیم شروع به تیراندازی کردیم. محمدرضا که درست کنار من قرار داشت با صدای بلند شعارِ (شهیدان زندهاند....) را تکرار میکرد و با هر شعاری سر خود را از سنگر بیرون میآورد و سنگرهای دشمن را [که] در روبرو قرار داشت هدف قرار میداد. یک آن از شعار دادن باز نمیماند. در ششمین مورد که قصد شلیک داشت، همان لحظه که سر خود را از سنگر بیرون برده بود پیشانیاش مورد اصابت گلوله قرار گرفت....
🌹خاطره ای به یاد شهید معزز محمدرضا خاطری
#راوی: رزمنده دلاور یونس نوروزی
منبع: سایت نوید شاهد
✾📚 @Dastan 📚✾