eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.8هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
4_5846148722689311322.mp3
10.83M
زمينه ( دوبـاره دو عالم به ياد ... ) نوحــه هاى امـام باقر عليه السلام با مداحى حاج محمود كريمى 👇🏻👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a
هدایت شده از کانال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
1_22685748.MP3
3.7M
(کربلایی جواد مقدم) عمریه خونه ی تو مهمونم" تاهمینجاشم ازت ممنوم" شور احساسی 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a
هدایت شده از کانال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
1_22685772.mp3
3.78M
(کربلایی مهدی رعنایی) یه پیر غلام که مکه هم رفت" کعبه رو دید دلش حرم رفت" 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a
هدایت شده از کانال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
4_6034881585814176927.mp3
3.62M
▪️حضرت باقر ای جان عالم یادگار_کربلا...❣ #ک👇🏻👇Ÿ http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
هدایت شده از کانال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
4_578293938834637044.mp3
4.44M
🔊 سینه زنی 🔻 🎶 [پسری دید که از زین به زهر آغشته] 🎤 حاج حيدر خمسه http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a
هدایت شده از کانال حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
4_532582936910783398.mp3
2.07M
صلوات خاصه حضرت زهرا س 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2359754752C98f03ca37a کانال را به دوستان خود معرفی کنید 🌷
✨﷽✨ 🌷حکایت سلطان به وزیر گفت۳سوال میکنم فردا اگر جواب دادی هستی وگرنه عزل میشوی.سوال اول: خدا چه میخورد؟سوال دوم: خدا چه می پوشد؟سوال سوم: خدا چه کار میکند؟ وزیر از اینکه جواب سوالها را نمیدانست ناراحت بود. او غلامی فهمیده و زیرک داشت. وزیر به غلام گفت: سلطان ۳سوال کرده اگر جواب ندهم برکنار میشوم: خدا چه میخورد؟ چه می پوشد؟ چه کار میکند؟ غلام گفت: من جواب هرسه را میدانم اما دو جواب را الان میگویم و سومی را فردا...! اما خدا چه میخورد؟ خداغم بنده هایش رامیخورد. اینکه چه میپوشد؟ خدا عیبهای بنده های خود را می پوشد. اما پاسخ سوم را اجازه بدهید فردا بگویم. فردا وزیر و غلام نزد سلطان رفتند. وزیر به دو سوال جواب داد. سلطان گفت درست است ولی بگو جوابها را خودت گفتی یا از کسی پرسیدی؟ وزیرگفت: این غلام من انسان فهمیده ایست جوابها را او داد. گفت: پس لباس وزارت را دربیاور و به این غلام بده، غلام هم لباس نوکری را درآورد و به وزیر داد. بعد وزیر به غلام گفت: جواب سوال سوم چه شد؟ غلام گفت: آیا هنوز نفهمیدی خدا چکار میکند؟! خدا در یک لحظه غلام را وزیر میکند و وزیر را غلام. 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
💎روزي شاگردان نزد حکيم رفتند و پرسيدند: استاد زيبايي انسان درچيست؟ حکيم ٢ کاسه کنار شاگردان گذاشت وگفت به اين ٢ کاسه نگاه کنيد: اولي ازطلا درست شده است و درونش زهر است... و دومي کاسه اي گليست و درونش آب گوارا است... شما کدام راميخوريد؟ شاگردان جواب دادند کاسه گلي را. حکيم گفت آدمي هم همچون اين کاسه است، آنچه که آدمي را زيبا ميکند درونش و اخلاقش است 👇👇 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
💎چوپانی عادت داشت تا در یک مکان معین زیر یک درخت بنشیند و گله گوسفندان را برای چرا در اطراف آنجا نگه دارد. زیر درخت سه قطعه سنگ بود که چوپان همیشه از آنها برای آتش درست کردن استفاده می‌کرد و برای خود چای آماده می‌کرد. هر بار که او آتشی میان سنگها می‌افروخت متوجه می‌شد که یکی از سنگها مادامی که آتش روشن است سرد است اما دلیل آن را نمی‌دانست. چند بار سعی کرد با عوض کردن جای سنگها چیزی دست‌گیرش شود اما همچنان در هر جایی که سنگ را قرار می‌داد سرد بود تا اینکه یک روز وسوسه شد تا از راز این سنگ آگاه شود. تیشه‌ای با خود برد و سنگ را به دو نیم کرد. آه از نهادش بر آمد. میان سنگ موجودی بسیار ریز مانند کرم زندگی می‌کرد. رو به آسمان کرد و خداوند را در حالی که اشک صورتش را پوشانده بود شکر کرد و گفت: «خدایا، ای مهربان، تو که برای کِرمی این چنین می‌اندیشی و به فکر آرامش او هستی پس ببین برای من چه کرده‌ای و من هیچگاه سنگ وجودم را نشکستم تا مهر تو را به خود ببینم.» 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🌹آشپزخانه بهشتی🌹 👌مخصوص خانم هایی که دوست دارن سفره هایی که برای عزیزانشون پهن میکنن نورانی وبا برکت باشه. 🍀 به مواد غذایی که میخرید سوره کوثرو قدر بخونید تا برکتشون زیاد بشه. 🌼قبل از طبخ غذا نیت کنید که این غذا رو نذری درست می کنید. 🍀میتونید هر روز هفته رو نذر امامی که اون روز متعلق به ایشونه بکنید. این طوری هم ثواب نذری دادن رو بردید هم هر روز خانوادتون غذای نذری می خورن. 🌼 در حین طبخ غذا آیه 35سوره نور (الله نورالسموات والارض) تا (کل شیی علیم) بخونید هم محبت بین افراد خانواده زیاد میشه هم نورانیت دل میاره هم اخلاق خانواده بیشتر میشه!!!! 🍀اخر سر هم برای برکت غذایی که پختید هفت مرتبه سوره قریش بخوانید. 🌼اگر نیت کنید ثواب این غذای امروز نذر یکی از ائمه شود،آنوقت هم آشپزی برایت دلنشین تر است،هم اینکه خانواده هر روز سر سفره یکی از ائمه نشسته اند . 🍀ابتدا قبل از آشپزی وضو بگیرید 🌼هنگام وارد شدن به آشپزخانه بسم الله الرحمن الرحیم بگویید 🍀اگر دیدید کارهایتان زیاد است لاحول ولا قوه الا بالله بگویید 🌼هنگام روشن کردن آتش اجاق گاز بگویید اللهم اجرنا من النار (یعنی خدایا مرا از آتش دوزخت دور کن) 🍀هنگام استفاده از آب صلوات بر پیامبر (ص) بفرستید تا از شفاعتش بهرمند گردید واز اب حوض کوثر بنوشید 🌼اگر از میوه و سبزیجات وگوشت استفاده می کنید بگویید اللهم اسئلک الجنه (از خداوند در خواست بهشت کنید) 🍀هرچه را که با چاقو قطعه قطعه می کنید ذکر سبحان الله والحمدالله را بگویید 🌼هنگامی که کارهایتان به اتمام رسید شکر خدای رابجا آورید واگر خسته شدید اعوذبالله گفته و بخدا پناه ببرید 👌با این کار همیشه در حال ذکرخدواند هستید و کسی که در حال ذکر باشد مانند کسی است که در حال جهاداست که هم آشپزی می کنید وهم جهاد. 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 📙 ✍بعد از دورهمی پارک ملت انقدر هنگامه اصرار به مهمانی رفتنم کرده که خودم هم مشتاق شده ام . چند روزی هست که از فرشته بی خبرم و طوری بی سر و صدا می روم و می آیم که با هیچ کدامشان روبه رو نشوم ! هرچند این تنهایی خیلی هم ساده نیست ، اما دیگر نمی خواهم با افکارم به خاطر هیچکسی کنار بیایم ... امشب مهمانی هنگامه است و بعد از تحمل چند روز تنهایی و چندین روز دلتنگی برای دوری از پدر و برادرم ، خوشحالم که قرار شده حال و هوایی عوض کنم ... هنوز نمی دانم جو مهمانی چطور است و چه لباس یا تیپی مناسب تر است اما باید مثل همیشه خوش پوش بنظر بیایم رنگ لاکم را با صورتی مانتوی کوتاهی که بیشتر شبیه به کت هست و شالم ست می کنم . کیف و کفش سفیدم را هم که اصلا بخاطر مراسم خریده بودم انتخاب می کنم موهایم را باز می گذارم و شال را پهن می کنم روی سرم ، از خوب بودن آرایش و همه چیز که مطمئن می شوم به کیان زنگ می زنم و خبر می دهم که آماده شدم . به قول خودش مسیر خانه هنگامه بدقلق است و خدا تومان پول کرایه ی آژانس می شود نیم ساعت نشده پیام می دهد که سر کوچه منتظر است . خودم خواستم که دم در نیاید ، از ترس خانواده حاج رضا و همسایه ها ! سوار می شوم و نفسم را فوت می کنم بیرون، شکر خدا که کسی نبود ! با دیدنم سوتی می زند و می گوید : _شما ؟! +لوس نشو دیر شده هنگامه ده بار گفت هفت اینجا باش الان بیست دقیقه به هفت شده ما هنوز نرفتیم _ببخشیدا می خواستی دو ساعت طول ندی حاضر شدنت رو +استرس دارم کیان _چرا ؟ +خب نمی دونم مراسمشون چجوریه _باز تو داهاتی بازی درآوردی ؟ ناراحت می شوم اما می گذارم به پای شوخ بودنش ! سریع موضعم را عوض می کنم +اولا داهاتی خودتی ، دوما منظورم اینه که زشت نیست دست خالی برم ؟ کاش حداقل یه دسته گلی چیزی می خریدم آهان ! ازین نظر نگران نباش بچه ها خاکی تر از این حرفان ، ولی اگه دوست داری یه سبد گل بخر +آره اینجوری بهتره کلافه از توی ترافیک ماندن و طول کشیدن خرید یک سبد گل ناقابل بالاخره می رسیم . نگاهی به برج مقابلم می کنم و از کیان که قفل فرمان می زند می پرسم : _چند طبقست ؟ +برجه دیگه _طبقه چندمن ؟ +نهم _خونه ی باباشه ؟ +نه ... ارث باباشه _عجب ! چرا داری خودتو می کشی ؟ اینجا که دزد نداره با اینهمه دک و پز +هیچ وقت گول ظاهر هیچ چیزی رو نخور ! کار از محکم کاری عب نمی کنه _اوه بله ! از تو بعیده این توصیه های عمیق من که میگم گول ظاهر رو نخور _باشه حالا ول کن دیگه +عجله داری ؟ _آره دوست ندارم دیر برسم +اتفاق خاصی نمیفته نترس _حالا عجله به درک ، آخه کی پژوی قراضه ی تو رو می بره کیان ؟ +اتفاقا نیست بین اینهمه ماشین مدل بالا تکه ، بیشتر تو چشمه تموم شد بریم که سپردمش به خدا خنده ام می گیرد ، دست هایم یخ کرده و مطمئن نیستم که انقدر ها هم که کیان می گوید خاکی باشند با این وضع زندگی !توی آینه ی آسانسور دوباره خودم را چک می کنم و برای پرت شدن حواسم سلفی دوتایی می گیرم ... صدای موزیک نسبتا تندی در سالن پیچیده ، کیان زنگ می زند و بعد هم چشمکی به من ... هنگامه در را باز می کند و من هری قلبم می ریزد ! 👈نویسنده:الهام تیموری ⏪ .... 👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌ 🌸 🌿🍂 🍃🌺🍂 💐🍃🌿🌸🍃🌼