هدایت شده از یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها
14.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وقتی که دو برادر به دل لشکر میزدند دشمن از همه طرف پا به فرار میگذاشت....
آنگاه که بر زمین افتادند ....
انگاه که فرزند خردسال امام حسن علیه سلام خود را به پیکر بر زمین افتاده عمو رساند
آنگاه که اهل بیت پیامبر به اسارت افتادند
.
غریب گیر آوردنت💔😭
.
1400052116(1).mp3
15.1M
🖤 السلام علیک یا اباعبدالله😭💔
🦠 هر روز ، هیئتی مجازی و مختصر را فراهم کردیم تا عزیزانی که امکان حضور فیزیکی در مراسم عزاداری را ندارند نیز بهرهمند شوند.
💔#عاشورا امام حسین علیهالسلام
🖤 سینه زنی-زمینه
🎙️ کربلایی حسین طاهری
🏴🕯🏴🕯🏴
@Dastan1224
#پند
در قیامت پنجاه توقف گاه وجود دارد که عبور از هریک هزار سال طول میکشد ،اولین توقف گاه زمانی است که مردم از قبر خارج میشوند و عریان وگرسنه و تشنه،هزار سال زندانی میشوند
حضرت زهرا (س) از پدر بزرگوارشان پرسیدند :
پدرجان! حال مردم در روز قیامت چگونه خواهد بود ؟
رسول خدا (ص) فرمودند: ای فاطمه همه ی مردم مشغول خود هستند و هیچ کس به دیگری نمی پردازد؛ نه پدر به فرزند ونه فرزند به مادر . فاطمه (س) پرسیدند : وقتی مردم از قبر خارج میشوند آیا برتن کفن دارند؟پیامبر اکرم (ص) فرمودند: ای فاطمه کفن ها پوسیده است و بدن ها عریان ؛ عورت مومنان پوشیده است و عورت کافران آشکار.
@Dastan1224
Mahmoud Karimi - Besme Rabel Eshgh.mp3
8.72M
⏯ #استودیویی
🎶 بسم رب العشق
🎤 #حاج_محمود_کریمی
⚫️ #محرم ۱۴۴۳
◼️ #عاشورا
••✾◆✾••🖤••✾◆✾••
🎬
@Dastan1224
روضه _ کریمی.mp3
2.87M
⏯ #استودیویی
🎶 دیر رسیدم من
🎤 #حاج_محمود_کریمی
⚫️ #محرم ۱۴۴۳
◼️ #عاشورا
••✾◆✾••🖤••✾◆✾••
🎬
@Dastan1224
▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄
━━━━━━━━━🏴❥•🏴━━
🌹سلام علی قلب زینب الصبور🌹
🏴در دشت بلا قحطی ایمان شده است
🏴هر دیو و ددی نماد انسان شده است!
🏴 مردان همه سر به نیزه ها بخشیدند
🏴 سالار زنان بی سرو سامان شده است
✨۞ یا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْهِ الْحُسَیْنِ اِكْشِفْ كَرْبى بِحَقِ اَخْیكَ الْحُسَیْنِ بظهـــ♡ـــور الحجة ۞✨
━━🕯️🕯️━━━━━━━━━
▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄▄
@Dastan1224
حضرت آیت الله بهجت رحمه الله علیه:
وقتی که میخواهید به روضه بروید، اگر سؤال کردند که کجا میروید، نگویید میرویم روضه، بگویید میخواهیم برویم کربلا.
👈 ۸
@Dastan1224
☘ خاطره دیدار آیت الله بهجت (ره)
✍ شنیده بودم آیتاللّٰهی هست به نام آقای بهجت که اهل معناست. دوست داشتم ببینمش،جست و جو کردم و خانهاش را یافتم. رفتم پشت درِ خانه و در زدم... پیرمردی با لباسِ خانه و محاسنی کوتاه در را باز کرد. در مورد آقا پرسیدم. گفت: «امری دارید؟» گفتم: «با آقا عرضی دارم.» گفت: «بفرمایید مطلب را!» گفتم: «با خودشان عرضی داشتم.» پیرمرد لبخند زد و گفت: «همین مقدور است!» فکر کردم فایده ندارد؛ اجازه نمیدهد که آقا را ببینم.ناچار خداحافظی کردم و برگشتم.
💥 توی راه با خودم گفتم: «به مسجد میروم و با خودش قراری میگذارم.» غروب در مسجد نشسته بودم و در این فکر بودم که چه هیئتی خواهد داشت؟ مدتی بعد از اذان، روحانیِ سادهای وارد مسجد شد و بهسمت محراب رفت.گفتم: «اینجا هم که نشد.» کمی دلگیر شدم.
پرسیدم: «آقای بهجت نمیآیند؟» همان روحانیِ ساده را نشان داد و گفت: «ایشان که آمدند.»همان پیرمردی بود که درب منزل دیدم. شصت سال بود در وادی علوم دینی و معرفتی سیر میکردم؛ فکر میکردم میتوانم با یک نگاه، یا یک جمله، سِره را از ناسِره تشخیص دهم، اما نتوانستم بین حضرت آقا و یک خادم فرق بگذارم.
تمام نماز مغرب و مقداری از نماز عشا را در این افکار غرق بودم که روایتی از سیرۀ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به یادم آمد: «در میان اصحاب ، چنان بود که هیچ غریبهای نمیتوانست تشخیص دهد کدام رسولالله (صلی الله علیه و آله) است.»
📚 این بهشت ، آن بهشت ، ص۴٢-۴۴
@Dastan1224