#داستانی_تکاندهنده #آلزایمر
شخصی به مادرش گفت:
مادر یه بیماری داری ، باید ببرمت آسایشگاه سالمندان...
مادر گفت : چه بیماریی؟
فرزند : آلزایمر
مادر : چی هست؟
فرزند: یعنی همه چیزو فراموش میکنی
مادر: انگار خودتم همین بیماریو داری!
فرزند: چطور مادر؟
مادر : انگار یادت رفته با چه زحمتی بزرگت کردم ، چقدر سختی کشیدم تا بزرگ بشی ، قامت خم کردم تا قد راست کنی..
و فرزند رفت توی فکر...
بعد از دقایقی به مادرش گفت: مادر ! منو ببخش...
مادر : برای چی؟
فرزند : به خاطر کاری که میخواستم بکنم...
مادر :من که چیزی یادم نمیاد...
🌱🌸🌱🌸🌱🌸
🎁این هدیه زیبا را هم برای همه بفرستید؛
تا همگان قدر این عطیّه الهی را بهتر بدانند و برای حفظ آن دعا کنند...
@Dastan1224