✍️فرمانده ای متواضع ، از جنس فرماندهانِ شهیدِ دفاع مقدس
#شهید_مدافع_حرم
#متن_خاطره :
محمد تقی فرماندۀ نیروهای فاطمیون بود و به ما سفارش میکرد که بریم و با نیروهایتحت امرش صمیمی بشیم. یه شب من باهاش رفتم برای سرکشی از سنگرها. یکی از برادران افغانستانی گفت: این فرمانده کیه؟ ما داریم اینجا این
همه سختی می کشیم ، چرا نمیاد بهمون سر بزنه؟ محمد تقی رو بهش نشون دادم وگفتم: ایشون فرمانده هستند...
اون برادر افغانستانی با دیدن محمدتقی خیلی خجالت کشید. بعداً بهم گفت: این آقا خیلی بهمون سر زده بود، اما اونقدر متواضع و بیادعا کار میکرد ، که تصور نمی کردیم فرماندۀ گردان باشه...
📌خاطره ای از زندگی شهید مدافع حرم محمدتقی سالخورده
📚منبع: سالنامه مدافعان حرم1396
☀️@Dastan1224
#متن_خاطره
🌷 در ایام زلزله رودبار که محمودرضا کودکى نه ساله بود پس از وقوع زلزله که اعلام شد و سازمان هاى امدادى شروع به جمع آورى کمک هاى مردمى کردند به خانه آمد و گفت مادر میخواهم به زلزله زدگان کمک کنم. گفتم پسرم آفرین کار خوبى میکنى بگذار شب پدرت بیاید خانه از او پول میگیریم میبرى در محل جمع آورى تحویل میدى.
محمودرضا گفت نه مادر الان وضعیت آنها خیلى اضطرارى است و باید هر چه سریعتر به آنها کمک برسد تا شب دیر میشود من میخواهم از وسایل خانه چیزى بدهم.
وقتى شب پدرش به خانه آمد جریان را گفتم که هزینه اى را کمک کند اما محمودرضا پول را نگرفت و گفت من ظهر کمک کردم خودم. بعد از چند سال متوجه شدیم پتوى نو اما قدیمى که در خانه داشتیم را برداشته و برده به محل جمع آورى تحویل داده است.
📚 شهید محمود رضا بیضایی