eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.8هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
هنوز چیزی از جنسیت سرم نمی شد که گفتند تو دختری ! دختر که از این شیطنت ها نمی کند ! و همانجا بود که فهمیدم باید حواسم را بیشتر جمع کنم . وقتی هفت سالم شد و باید به مدرسه می رفتم ، خیلی سخت بود که وسط بازیگوشی هایم مقنعه سر کنم و تازه حواسم به چانه ی لعنتی اش هم باشد که مبادا کج شود و مردم مسخره ام کنند ، می دانید ؟ هیچکس از دختربچه های بی نظم و شلخته خوشش نمی آمد ! کمی بزرگتر که شدم ، همیشه یکی بود که در مقابل اشتیاق و خنده ، چپ چپ نگاهم کند و بگوید "دختر که بلند بلند نمی خندد ! " یا وقتی در جمعی که چند نفر آقا در آن حضور داشت ، حرف می زدم چشمانش را گرد کند ، ابرو در هم بکشد و لب گزه ای کند که یعنی " دختر که در جمع ، حرف نمی زند ! " ... زیاد پیش آمده که دلم گرفته ، هوای تفریح و سفر کرده و زیاد شنیده ام که ؛ " دختر که تنهایی جایی نمی رود ! " این منم ، همان که بارها بخاطر بلندیِ ناخنش یا لاکی که زده ، وسطِ کلاس درس ، از دفترِ مدرسه صدایش کردند و هربار فقط سرش را پایین انداخت ، خرد شد اما سکوت کرد ، همان که همیشه خودش را از چشمانِ ناظم مدرسه می دزدید ، چون از نگاه دقیق و جدی اش ترسیده بود و هنوز هم هرکجا که به کسی گیر دادند ، ناخودآگاه ، به خودش می گیرد ، همان که بخاطر رنگ جورابش ، بازخواست شد و روسریِ قرمز که سرش می کرد ؛ از نگاه و حرف های مردم ، می ترسید ! همانی که حس می کرد از سیاره ی دیگری آمده ، وگرنه این حجم مغایرت خواسته هایش با ارزش های جمع ، واقعا مشکوک بود ! من همانی ام که اجازه نداد این چشم غره ها و چپ چپ نگاه کردن ها ، دنیای صورتیِ درونش را متلاشی کند و از جنسیتش برایش سد بسازند ... و حالا یادگرفته بدون توجه به نظراتِ دیگران ، کاری که می داند درست است را بکند و به خواسته های بی دلیل و منطقِ دیگران ، بی توجه باشد . روز دختر 💖 | @Dastanvpand |
❖ کجاست مادرم؟ وقتی زمانه سخت می‌گیرد وقتی که قلبم از بی انصافیِ آدم‌ها ترک بر می‌دارد بغض که می‌کنم صدای جانم گفتن هایش توی گوشم می‌پیچد،برمی‌گردم و نیست، اشک می‌ریزم و نیست. بدونِ مادر، همه هم که باشند، انگار که هیچ‌کس نیست. همه هم که تو را بخواهند، انگار که هیچ‌کس تو را نمی‌خواهد همه هم که نوازشت کنند، انگار که هیچکس. مادر "همه" است ،همه‌ی آدم، همه‌ی دنیای آدم. من هم داشتمش، من هم در آغوش مادرانه ای بزرگ شده ام، من هم پا به پای مادری تمام کوچه های کودکی ام را دویده‌ام، بغض که می‌کردم دستان مادرانه ای برای اشک هایم آستین می‌شد، من هم روزی مادری داشته ام، کسی که شیطنت های کودکانه ام را به جان شیرینش می‌خرید و من مشتاقانه تماشایش کرده‌ام وقتی با عشق خالصانه اش برایم خوش طعم ترین غذاهای دنیا را می پخت،وقتی پارگی پیراهنم را می‌دوخت،وقتی همپای کودکی ام می نشست و همبازی ام میشد. و حالا نیست. به یاد چهره‌ی مهربانش می افتم و بغض می‌کنم، به جای خالی اش کنارِ بیقراری ام خیره میشوم و از درون،هزاران بار میشکنم. چقدر در میان جمع، تنها و غریبم بدونِ او چقدر بی کسم، و چقدرغمگین و بی پناه... منی که دیگر کسی را ندارم برایم دعا کند، منی که حواسم نبود و فرشته ام را به دورترین آسمان خدا فرستادند، می‌خواهمش و نیست، می جویمش و نیست، می گریمش و نیست... آی دنیا! هرچه می‌خواهی به من سخت بگیر، من مادری ندارم که آهِ مادرانه اش زمین گیرت کند... ولی وای به حالت! وای به حالت اگر "مادرم" بفهمد... تقدیم به آنان که مادرانشان زمینی نیست. اما هوایشان را دارد، حتی از دورترین آسمان خدا... @dastanvpand 🌺🌿🌺🌿🌺‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌
❖ از یک جایی به بعد، دیگر برایم مهم نبود که مشکلات، تا کجای طاقتم پیش می روند، فقط نشستم و نگاهشان کردم، چیزی نگفتم، گلایه نکردم، فقط نگاهشان کردم ! پذیرفته بودم که دنیا روالِ خودش را طی می کند و من هرچه بیشتر دست و پا بزنم، فقط خسته تر می شوم . پذیرفتم که برای رسیدن به روزهای خوب، باید از روزهای سخت عبور کرد و برای رسیدن به قله، باید رنجِ ارتفاع را به جان خرید . من واقعیت های تلخ را پذیرفته بودم و این پذیرش؛ عذاب و تلخیِ لحظه ها را برایم کمتر می کرد ... دیگر گرِه های دست و پا گیرِ زندگی ام را با صبر و آرامش، باز می کنم، چون می دانم که نگرانیِ بیش از حد، فقط گره را کور و مرا پیر و زمین گیر می کند ! من تصمیمِ خودم را گرفته ام ؛ از اینجای زندگی ام به بعد، فقط زندگی می کنم ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌ 🌿🌺🌿🌺🌺 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌