هدایت شده از .
🇮🇷نظر استاد رائفی پور درباره انتخابات 1400🇮🇷
💯افشاگری دکتر #حسن_عباسی و سردار #سعید قاسمی درباره ی نامزد انتخابات ریاست جمهوری 1400
🔴کاندیدای صاحب ثروت چند هزار میلیاردی و نامزد اصلاح طلبان در
انتخابات 1400 کیست؟؟
🔴معرفی کاندیداهای احتمالی انتخابات 1400
🔴افشاگری نماینده مجلس درباره لاریجانی
💯اولین کانال درباره انتخابات 1400
همه را در کانال زیر بخوانید👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3471310851C6fc7de5048
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک بافت زیبا برای آرایش موهاتون 👌
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
🌼اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت قدسی قطب عالم امکان، حضرت صاحب الزمان عجوبابالحوائج🌼
🍃🌸السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا اباصالحَ المهدی یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القران ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدی و مَولایْ الاَمان الاَمان🌸🍃
🍃🌺اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.🌺🍃
اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن
وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن
#زیارتنامه_شهدا
بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
✨ نشر پیام صدقه جاریه است ✨
#داستان_آموزنده
روزی حاکمی از وزیرش پرسید چه چیزی است که از همه چیزها بدتر و نجس تر است؟
وزیر در جواب ماند و نتوانست چیزی بگوید. از حاکم مهلت خواست و از شهر بیرون رفت تا در بیابان به چوپانی رسید که گوسفندانش را میچرانید.
سلام کرد و جواب گرفت.
به چوپان گفت من وزیر حاکم هستم و امروز حاکم از من سوالی پرسید و نتوانستم جواب دهم.
این بود که راه خارج از شهر را گرفتم.
اکنون این سوال را از تو میپرسم و اگر جواب صحیح دادی تو را از مال دنیا بی نیاز میکنم.
بعد هم سوال حاکم را مطرح کرد
چوپان گفت ای وزیر پیش از اینکه جوابت را بدهم مژدهی برایت دارم. بدان که در پشت این تپه گنجی پیدا کرده ام و برداشتن آن در توان من تنها نیست.
بیا با هم آن را تصرف کنیم و در اینجا قصری بسازیم و لشکری جمع کنیم و حاکم را از تخت بزیر کشیم تو حاکم باش و من وزیرت.
وزیر تا این حرف را شنید خوشحال شد و به چوپان گفت عجله کن و گنج را نشان بده.
چوپان گفت یک شرط دارد. وزیر گفت بگو شرطت چیست؟ چوپان گفت تو عمری وزیر بودی و من چوپان برای اینکه بی حساب شویم باید سه باز زبانت را به مدفوع سگ من بزنی.
وزیر پیش خود فکر کرد که کسی اینجا نیست من اینکار را میکنم و بعد که حاکم شدم چوپان را میکشم. پس سه بار زبانش را به مدفوع سگ چوپان زد و گفت راه بیفت برویم سراغ گنج.
چوپان گفت قربان گنجی در کار نیست. من جواب سوالت را دادم تا بدانی هیچ چیزی در دنیا بدتر و نجس تر از طمعکاری نیست....
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
در یک روستایی گاوی داشتند که چند خانواده از شیر آن استفاده میکردند و منبع روزیِ آنها بود یک روز گاو خواست تا از کوزه بزرگی آب بخورد اما سر گاو درون کوزه گیر کرد مردم روستا اول خواستند کوزه را بشکنند اما گفتند نزد ریش سفید برویم تا شاید راه چاره بهتر ببیند. ریش سفید گفت سر گاو را ببرید، بریدند و گفتند : هنوز سر گاو در کوزه مانده! ریش سفید گفت حالا کوزه رابشکنید! وچنین کردند. ریش سفید رفت و ناراحت و غمگین در گوشه ای نشست. مردم گفتند ای ریش سفید ناراحت نباشید هم گاو و هم کوزه فدای شما.
گفت من ناراحتِ گاو یا کوزه نیستم، از این ناراحتم که اگر شما من را نداشتید میخواستید چگونه امورات زندگی خود را بچرخانید!
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
شخصی را قرض بسیار آمده بود.
تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می کند.
آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می زند، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت.
تو را که این همه گفت وگو ست بر دَرمی،
چگونه از تو توقع کند کسی کَرمی؟
تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟
شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بیفایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است.
تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه ای سکه زر به او داد.
آن شخص تعجب کرد و گفت:
آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟
تاجر گفت:
آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا...!
در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است.
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
15.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎀آموزش ساخت جعبه های کادویی جذاب با ساده ترین و زیباترین روش ها 🎁
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌈گل کاموایی😍
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ضد عفونی غلط گوشی
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌈دکوری زیبا😍
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
#با_تو_هرگز_43
پسره یه جعبه ی کادو گذاشت رومیز ودختره با عشوه شروع کرد به باز کردنش .تو افکار خودم غرق شده بودم واز اطرافم خبر نداشتم
-خسته نشدی؟
با صدای دانیال به خودم اومدم اون اومده بود رو صندلیه جلوم نشسته بود
اَااا..تو کی اومدی؟
-یه پنج دقیقه ای میشه شما از بس تو نخ مردم بودی که متوجه نشدی
خجالت کشیدم سرمو انداختم پایین سرشو آورد جلوتروگفت:
نمیذارم حسرت هیچی تو دلت بمونه کاری میکنم که همه بهت حسودی کنن
سرم وبلند کردم وتو چشاش نگاه کردم چشاش از همیشه قشنگتر بوداز
دست خودم ناراحت بودم حتی دانیالم فهمیده بود که من به اونا
حسودیم شده ناخودآگاه گفتم:
_بذار منم زندگیم مثل زندگی اونا شه
_من زندگی رو برات بهتر از اینا میکنم
_زندگی رو که تو داری ازش صحبت میکنی برای من جز رنج چیزی نخواهد داشت
این اشتباه تواه ومتاسفانه من هیچ وقت دلیلشو نفهمیدم که چرا این افکار تو سرته ولی من عزمموجزم کردم که نظرتو تغییر بدم در آینده اینو بهت ثابت میکنم
پوزخندی زدم:تو خیلی به خودت مطمئنی؟(همیشه این اعتماد به نفسشو تحسین میکردم)
_بایدم مطمئن باشم چرا که نه؟خوب به دوروبرمون نگاه کن همه ی اونایی که من وتو رو میشناسن مطمئنن که ما باهم زوج خوشبختی خواهیم شدخوشبختی ام یعنی اینکه تو از افکاری که حالا داری دست
بکشی واز زندگی در کنارمن راضی باشی .فقط کافیه یه کم فقط یه کم
منو دوست داشته باشی واین بالاترین خوشبختی وسعادته برای منه
_اگه نتونستم چی؟
_اه ه ه ه....خواهش میکنم از حالا نفوذ بد نزن
_ولی احتمالات همیشه وجود دارن
_ولی برای من نه
_ولی برای من هست
_تو هم سعی کن نباشه
-نمیشه .خواهش میکنم به من جواب صریح بده اگه من بعداز مدتی نتونستم تو رو دوست داشته باشم واون موقع هم همین حس و بهت داشتم چکار میکنی؟
-هیچی بازم سعی مو میکنم تا بالاخره دل تورو هم بدست بیارم
_اگه نشد به طلاق راضی میشی؟
چهره اش پر شد از عصبانیت با چشمای متعجبش نگام کرد
_امکان نداره
_ولی چرا اون موقع که زندگی ما در کنار هم بی فایده است
با عصبانیت مشتشو کوبید رو میز وگفت:گفتم که نه
چند نفر از آدم های میز کناری برگشتن نگامون کردن.با رفتارای که قبلا
ازش دیده بودم ترسیدم اگه بیشتر اصرارکنم همین الان بلند شه ومیزو
بکوبه به دیواربرای همین ساکت نشستم ولی اون آروم بشو نبود
-طلاق؟؟چه حرف مزخرفی مگه من دارم باهات ازدواج میکنم که بعدا
طلاقت بدم؟؟هان؟جواب منو بده؟
فهمیدم الان من باید چکار کنم باید دست بذارم رو نقطه ضعفش سرم
بلند کردمو تو چشاش نگاه کردم
_مگه تو نمیگی بلدی کاری کنی که من عاشقت بشم؟
-خوب آره
_خوب دیگه پس ممکن نیست یه همچین وضعی پیش بیاد من گفتم
احتمالا .توگفتی هیچ احتمالی وجود نداره پس تو چرا خودتو برای چیزی که وجود نخواهد داشت ناراحت میکنی؟
متفکرانه نگام کرد
-آره خوب تو راست میگی من بلدم چه جوری دلتو به دست بیارم مطمئنم که بلدم. تاحالا دل هرکی رو که خواستم به دست آوردم فقط مال تو یه کم بیشتر زمان میبره
-خوب پس از نظرتو هیچ احتمالی وجود نداره اگه من این سوال
و پرسیدم برای اطمینان دل نا آرام خودمه.اگه اونی که تو میگی شد خوب
چه بهتر ما درکنار هم به زندگی خوبمون ادامه میدیم(تودلم خودم از حرفی که زدم حالم به هم خورد چون مطمئنا هیچ وقته هیچ وقت اونیکه اون میخواد نمیشه ولی فعلا لازم بود عقب نشینی کنم چون
درغیر اینصورت از فردا بازم روز از نو روزی از نو. وضع میشه عین وضع همین چهارماه معلومم نیست تا کی ادامه پیدا کنه
ادامه دارد.....
🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما #حمایت کنـیـد😘🙏
#کانال_داستان 👇🌷
http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662