دعوا شده بود، آقا امیرالمومنین رسید.
گفت: آقای قصاب ولش ڪن بزار بره.
🌷گفت: به تو ربطی نداره. گفت: ولش ڪن بزار بره. _به تو ربطی نداره! دستشو برد بالا، محکم گذاشت تو صورت علی(ع) آقا سرشو انداخت پایین رفت...
🔸مردم ریختن گفتن فهمیدی کیو زدی؟! گفت: نه فضولی میڪرد زدمش گفتن: زدی تو گوش علی خلیفه مسلمین!
💠ساتورو برداشت دستشو قطع ڪرد، گفت: دستی ڪه بخوره تو صورت علی(ع) دیگه مال من نیست. دستی ڪه بخوره تو صورت امام زمانم نباشه بهتره!!!
👈امام زمان(عج) فرمود: هر موقع گناه
میکنی یه سیلی تو صورت من میزنی...
#تلنگر
〰❁🍃❁🌸❁🍃❁〰
@Dastan1224
هدایت شده از عجایب 🌍 | دانستنی 💡
✍امام رضا عليه السلام:
اولين عملى كه از انسان مورد محاسبه و بررسى قرار مى گیرد #نماز است، چنانچه صحیح و مقبول واقع شود، بقیه اعمال و عبادات نیز قبول مى گردد وگرنه مردود خواهد شد.
📚مستدرک الوسائل ج3 ،ص25
هدایت شده از تبلیغات پر بازده هادی
📣📢📣📢توجه توجه 📣📢📣📢 توجه توجه ... خانم های عزیز وخوهران گرامی با ما خاص و
منحصر به فرد و متفاوت بودن را
تجربه کنید. معروف و بی نظیر جلوه کنید با خرید از ما.
💎 کیفیت محصول همیشه در دستور کار ماست.
🏢 اینجا همه مدل لباس برای خواهران گلمون وجود دارد 👌
🌈 لباس مجلسی ، لباس اداری ، لباس راحتی منزل و میهمانی ، لباس بچگانه
و لباس بیرون پوش و .......
🌈 هر جور و هر مدلی که خواسته باشید با کیفیت عالی و قیمت مناسب در خدمت شما عزیزان هستیم.
📝با تضمین قیمت و کیفیت
🛍 🎁 خرید را برای شما به یک تجربه خوب تبدیل میکنیم 👌😍❣
📬 ارسال به سراسر کشور 🛵✈️🚚
❌با اطمینان از ما خرید کنید ❌
✅🇮🇷 آدرس ما در ایتا👇
🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌹🌹🌹🌹
https://eitaa.com/joinchat/2654601403C4a1a30e77f
🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌹🌹🌹🌹
•°🌱
السَّلامُ علیکَ
یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المهدی
یاخلیفةَالرَّحمنُ
و یاشریکَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ والجّان
ّسیِّدی ومَولایْ الاَمان الاَمان
#اللهم_عجل_لوالیک_الفرج
"برچسب های نامرئی"
اتومبیل جلویی لاک پشت وار پیش می رفت و با اینکه مدام بوق میزدم، به من راه نمی داد. داشتم خونسردی ام را از دست میدادم که یکدفعه چشم ام به برچسب کوچکی روی شیشهی عقب اش افتاد:
"نقص فنی، لطفا صبور باشید!"
و این نوشته همه چیز را تغییر داد!
بلافاصله آرام گرفتم و سرعتم را کم کردم. راستش حتی مراقب آن ماشین و راننده اش هم بودم! چند دقیقه با تأخیر به خانه رسیدم اما مشکلی نبود. ناگهان فکری تلنگر زد:
اگر آن برچسب نبود من صبوری به خرج میدادم؟ چرا برای بردباری در برابر مردم به برچسب نیاز داریم!؟ و دست آخر اینکه: اگر مردم برچسب هایی به پیشانی خود بچسبانند، با دیگران صبورتر و مهربان خواهیم بود؟ برچسب هایی چون:
"کارم را از دست داده ام"
" در حال مبارزه با سرطان"
"در مراحل طلاق ناجوری گیر افتاده ام"
"عزیزی را از دست دادهام" ،
"احساس بی ارزشی و حقارت میکنم" ،
"در شرایط بد مالی و ورشکستگی قرار دارم" ... و صدها برچسب دیگر شبیه اینها.
همه درگیر مشکلاتی هستند که ما از آن چیزی نمی دانیم. حداقل کاری که می توانیم بکنیم، صبر و مهربانی است.
بیائید به برچسب های نامرئی یکدیگر احترام بگذاریم !
@Dastan1224
سه چیز باعث سقوط انسان است؛
غرور، دشمنی، جهل !
سه چیز را هرگز نخور؛
غصه، حرام، حق !
سه چیز رنج آور است؛
بیماری، بی پولی، بی مرامی !
سه چیز انسان را تباه می کند؛
حرص، حسد، حماقت !
سه چیز در زندگی یک بار
به انسان داده می شود؛
والدین، جوانی، شانس !
سه چیز را همیشه بخور؛
سیب، سیر، سرکه !
@Dastan1224
هدایت شده از تبلیغات پر بازده هادی
اگه دوست داری روسری های متفاوت ببینی، تشریف بیار اینجا👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/1568014575C0528740f48
خوش اومدی💐💐💐
قیمت کارها پایین تر از ارزشی هست که برای شما ایجاد میکنه چون هدف ما فروش نیست، بلکه جلب اعتماد شما عزیزان برای رونمایی از طراحی و تولیدات خودمون هست❤️❤️❤️
✅️راستی یادم رفت اینو بگم، کانال ما چاشنی های معنوی زیاد داره💐 این یعنی ما به دنبال اهداف والاتری هستیم❤️🌺
پس با ما همراه شو👇
https://eitaa.com/joinchat/1568014575C0528740f48
#غرور_بیجا
یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد، تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد. برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد.
در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد. وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد، با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد. بعد از رفتن باغبان، مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند، تا این که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد، از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت.
باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد، بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد، بر روی زمین افتاد.
ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت:
“اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود، ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت،
که فراموش کنی نشانه حیاتت من بودم!!!”
@Dastan1224
✨﷽✨
#داستان_کوتاه
✍روزی مردی از کنار جنگلی می گذشت مرد دیگری را دید که با اره ای کند به سختی مشغول بریدن شاخه های درختان است .پرسید ای مرد چرا اره ات را تیز نمی کنی تا سریعتر شاخه ها را ببری . مرد گفت وقت ندارم باید هیزم ها را تحویل دهم کارم خیلی زیاد است و حتی گاه شب ها هم کار میکنم تا سفارش ها را به موقع برسانم .
دیگر وقتی برای تیز کردن اره نمی ماند .مرد داستان ما اگر گاهی می ایستاد و وقتی برای تیز کردن اره می گذاشت شاید دیگر با کمبود وقت مواجه نمی شد چون بدون شک با اره کند نمی توان سریع و موثر کار کرد .
حکایت بیشتر ما انسانها نیز همین است .باید اندکی تامل کنیم . گاه ذهن ما بسیار درگیر کار یا تحصیل است و ما با فشار زیاد سعی در پیش کشیدن خود داریم .گاه باید بایستیم و به درون خود رسیدگی کنیم و اره ذهن و روح خود را تیز کنیم زندگی ترکیبی است از تناقض هاست.
@Dastan1224