eitaa logo
داستان و پند اخبار فوری طب سنتی اسلامی فوتبال برتر استقلال پرسپولیس ورزش سه
8.9هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.7هزار ویدیو
66 فایل
|♥️بسم الله الرحمن الرحیم♥️. ﷺ جهت مشاوره @mohamad143418
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ 💠 آسایش دنیا یا سعادت آخرت 🔹ابوبصير که راوی حديث و از اصحاب امام باقر و امام صادق عليهماالسلام، است، نابينا شده بود. روزی محضر مبارك مولايش امام محمّد باقر عليه السلام وارد شد و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! آيا شما وارثان و جانشنان پيامبر خدا هستيد؟ حضرت در پاسخ فرمود: بلي. 🔹سؤ ال كرد: آيا پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وارث علوم همه انبياء عظام عليهم السلام بوده است؟ حضرت فرمود: بله ، او در تمام علوم و فنون وارث تمامي پيامبران الهي می باشد. گفت : آيا شما اهل بيت عصمت و طهارت ، نيز در تمام علوم و فنون وارث پيامبر هستيد؟ فرمود: بلي ، ما وارث تمامي علوم و فنون او مي باشيم. سپس افزود: آيا شما توان آن را داريد كه مرده را زنده و مريض را شفا دهيد؟ و آيا از آنچه انسان ها انجام مي دهند و يا در درون خود پنهان دارند، آگاه هستيد؟ امام عليه السلام فرمود: بلي ، وليكن تمامي آنچه را كه ما انجام مي دهيم ، با إ ذن و اراده خداوند متعال است. پس از آن فرمود: اي ابوبصير! نزديك بيا، چون كنار حضرت قرار گرفت ، دست مبارك خود را بر صورت و چشم او كشيد كه تمام فضاء برايش نوراني شد و همه چيز را به خوبي مشاهده كرد. 🔹سپس فرمود: آيا اين حالت را دوست داري كه بينا باشي و در قيامت همانند ديگر افراد گرفتار حساب و بررسي اعمال گردي ؟ و يا آن كه همان حالت نابينائي را دوست داري و اين كه در قيامت بدون دردسر وارد بهشت گردي ؟ ابو بصير عرض كرد: مي خواهم همانند قبل نابينا باشم . پس امام محمّد باقر عليه السلام دستي بر چشم هاي ابوبصير كشيد و به حالت اوّل بازگشت. 📚چهل داستان و چهل حديث از امام محمد باقر علیه السلام/ عبدالله صالحی کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
💎💎💎💎💎 🔰 نجات از مرگ یا رفع شبهه؟ 🔶 شخصي نزد امام حسن عسکري عليه السلام آمد و گفت: اي آقاي ما، اگر يکي از برادران شيعه ما در دست کفار اسير شده، جانش در خطر باشد؛ از سويي ديگر شخصي از شيعيان گرفتار يک فرد بد‌انديش و گمراه شده که البته نمي‌خواهد او را بکشد، ولي شبهه‌هايي القا مي‌کند که ايمانش ضعيف شود، نجات دادن کدام يک ارزش بيشتري دارد؟ گرچه شايد براي رهايي شخص اول خود به خطر افتاده، کشته شوم، رهايي شخص دوم تنها نيازمند فرصت و نيرويي است که نگذارم عقيده‌اش دگرگون و ايمانش زايل شود، با آنکه خودش سالم و حتي به دور از زيان مالي و جاني است. 🔹امام در پاسخ فرمودند: آيا مي‌داني اين دو قلمرو چقدر با هم تفاوت دارند؟ 🔹آن مرد گفت: ‌آمده‌ام از شما بپرسم در ميان اين دو راه تکليفم چيست. 🔶 امام عليه السلام فرمودند: در کنار دريايي ايستاده‌اي، گنجشکي در دريا افتاده و در حال غرق شدن است؛ در کنارش هم مؤمني شريف و ارزشمند در آب غوطه مي‌خورد و هر لحظه امکان دارد در آب غرق شود. بايد کدام را نجات دهي؟ ثواب کدام بيشتر و نجات کدام مقدم است؟ اگر آن پرنده را برهاني، آن ديگري که انساني شريف است خفه مي‌شود. 🔹مرد پاسخ داد: بسيار روشن است. البته بايد آن شخص را نجات ‌دهم؛ زيرا آن پرنده در برابر چنين انساني ارزشي اندک دارد. 🔹امام فرمودند: به همان اندازه‌ که نجات آن مؤمن بر نجات آن پرنده کوچک برتري دارد، حفظ ايمان يک انسان از امواج شبهه‌ها بر نجات مسلماني که تنها از نظر بدني و جاني در دست کفار اسير است و هر لحظه امکان دارد کشته شود، برتري دارد. 📚 آفتاب مطهر؛ آیت الله مصباح یزدی ص ۱٣۴ و ۱٣۵ کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
✨﷽✨ 💎 مورچه نَر بود یا ماده 🔹شیخ احمـد جامی بر بالای منبر گفت: مردم هرچه می‌ خواهید از من سوال کنید. زنی از میان جمعیت فریاد زد ای مـرد ادعا ی بیهـوده نکن ، خداوند رسـوایت خواهـد کرد ، هیچ کس جز علی علیه السلام نمی تواند بگوید که پاسخ تمام سؤالات را میداند 🔸شیخ گفت اگر سؤال داری بپرس. زن سـوال کرد مورچه‌ ای که بر سر راه سلیمان‌ نبی آمد نر بود یا ماده؟ شیخ گفت سؤال دیگر نداشتی!؟ این دیگر چه سؤالی است؟ من که نبودم ببینم نر بوده یا ماده. 🔹زن گفت نیاز نبود که آنجا باشی ، اگر کمی با قـرآن آشنا بودی می دانستی. درسوره نمل آمده است که قالت نمله مشخص می شـود مورچه ماده بوده 🔸مردم هم به جهل شیخ وزیرکی زن خندیدند. شیخ با عصبانیت گفت: ای زن با اجازه شوهـرت در اینجا هستی یا بدون اجازه؟ اگر با اجازه آمـده ای که خدا شوهرت را لعن کند و اگر بی اجازه آمده‌ای، خدا خودت را لعن کند 🔹زن پرسید: ای شیخ بگو بدانیم آیا آن زن بااجازه پیامبر به جنگ امام زمان خود ، علی علیه السلام رفته بود و یا بدون اجـازه؟ شیخ بیچـاره نتوانست جواب گوید. 📚 الغدیر ، علامه امینی کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
✨﷽✨ 💎 آسایش دنیا یا سعادت آخرت 🔹ابوبصير که راوی حديث و از اصحاب امام باقر و امام صادق عليهما السلام است، نابينا شده بود. روزی محضر مبارك مولايش امام محمّد باقر عليه السلام وارد شد و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! آيا شما وارثان و جانشنان پيامبر خدا هستيد؟ حضرت در پاسخ فرمود: بلي. 🔸سؤ ال كرد: آيا پيامبر خدا صلي الله عليه و آله وارث علوم همه انبياء عظام عليهم السلام بوده است؟ حضرت فرمود: بله ، او در تمام علوم و فنون وارث تمامي پيامبران الهي علیه السلام می باشد. گفت : آيا شما اهل بيت عصمت و طهارت ، نيز در تمام علوم و فنون وارث پيامبر هستيد؟ فرمود: بلي ، ما وارث تمامي علوم و فنون او مي باشيم. سپس افزود: آيا شما توان آن را داريد كه مرده را زنده و مريض را شفا دهيد؟ و آيا از آنچه انسان ها انجام مي دهند و يا در درون خود پنهان دارند، آگاه هستيد؟ امام عليه السلام فرمود: بلي ، وليكن تمامي آنچه را كه ما انجام مي دهيم ، با إ ذن و اراده خداوند متعال است. پس از آن فرمود: اي ابوبصير! نزديك بيا، چون كنار حضرت قرار گرفت ، دست مبارك خود را بر صورت و چشم او كشيد كه تمام فضاء برايش نوراني شد و همه چيز را به خوبي مشاهده كرد. 🔹سپس فرمود: آيا اين حالت را دوست داري كه بينا باشي و در قيامت همانند ديگر افراد گرفتار حساب و بررسي اعمال گردي ؟ و يا آن كه همان حالت نابينائي را دوست داري و اين كه در قيامت بدون دردسر وارد بهشت گردي ؟ ابو بصير عرض كرد: مي خواهم همانند قبل نابينا باشم . پس امام محمّد باقر عليه السلام دستي بر چشم هاي ابوبصير كشيد و به حالت اوّل بازگشت. 📚چهل داستان و چهل حديث از امام محمد باقر علیه السلام/ عبدالله صالحی کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
✨﷽✨ ▪️شخص ساده لوحي مكرر شنيده بود كه خداوند متعال ضامن رزق بندگان است و به هر موجودی روزی رسان است. به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگيرد. به اين قصد يك روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد همين كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد. هرچه به انتظار نشست برايش ناهاري نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از خدا طلب خوراكی برای شام كرد و چشم به راه ماند. چند ساعتی از شب گذشته درويشي وارد مسجد شد و در پای ستونی نشست و شمعي روشن كرد و... از توبره ی خود قدری خورش و چلو و نان بيرون آورد و شروع كرد به خوردن. مردک كه از صبح با شكم گرسنه از خدا طلب روزی كرده بود و در تاريكي و به حسرت به خوراک درويش چشم دوخته بود. 🔹ديد درويش نيمی از غذا را خورد و عنقريب باقيش را هم می خورد بی اختيار سرفه ای كرد. درويش كه صدای سرفه را شنيد گفت: «هركه هستی بفرما پيش» مرد بينوا كه از گرسنگي داشت می لرزيد پيش آمد و بر سر سفره درويش نشست و مشغول خوردن شد. وقتی سير شد درويش شرح حالش را پرسيد و آن مرد هم حكايت خودش را تعريف كرد. درويش به آن مرد گفت: «فكر كن اگر تو سرفه نكرده بودی من از كجا می دانستم كه تو اينجايی تا به تو تعارف كنم و تو هم به روزی خودت برسي؟ شكی نيست كه خدا روزی رسان است اما يک سرفه ای هم بايد كرد!» ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
✨﷽✨ 💫 دو تکه نان خشک و دست با برکت زین‌العابدین علیه‌ السلام ▪️شیخ صدوق به سند خود از زهری نقل می‌کند که روزی در خدمت امام سجاد علیه‌السلام بودم که یکی از شیعیان آمد و اظهار پریشانی و عیال‌مندی نمود و گفت: چهارصد درهم بدهکاری دارم. حضرت از شنیدن سخنان وی بسیار متاثر شده و گریه کرد، وقتی علت را پرسیدند، فرمود: کدام محنت بالاتر از آن است که برادر مؤمنی را مقروض ببینی و نتوانی مشکل او را حل کنی؟ هنگامی که مردم متفرق شدند، یکی از منافقین گفت: عجیب است که ایشان یک بار می‌گوید آسمان و زمین در اختیار ماست و یک بار می‌گوید که از اصلاح برادر مؤمنی عاجزیم! آن مرد فقیر از شنیدن این سخن آزرده شد و خدمت امام سجاد علیه‌السلام رفت و گفت: شخصی چنان و چنین گفت و به من سخت آمد به گونه‌ای که رنج و محنت و پریشانی‌های خودم را فراموش کردم. حضرت فرمود: خداوند تو را فرج عطا فرمود؛ و دستور داد: آنچه برای افطار من آماده کرده‌اید بیاورید. ▪️دو قرص نان خشک شده را آوردند. حضرت فرمود: این نان‌ها را بگیر که در خانه ما به غیر از این‌ها وجود ندارد ولیکن خداوند به برکت این دو قرص نان نعمت و مال زیادی به تو می‌دهد. آن مرد دو قرص نان را گرفت و به بازار رفت و نمی‌دانست چه کار کند. نفس و شیطان وسوسه‌اش نمود که نه دندان بچه‌ها می‌تواند این نان‌ها را بخورد و نه شکم تو و خانواده‌ات را سیر می‌کند و نه قرض تو ادا خواهد شد. همان‌طور که در بازار راه می‌رفت، به ماهی فروشی برخورد کرد که یک ماهی در دستش مانده بود و کسی آن را نمی‌خرید. به ماهی فروش گفت: من دو نان جو دارم بیا با ماهی مبادله کنیم. ماهی فروش قبول کرد، مرد ماهی را گرفت و یک نان جو را به او داد و به راهش ادامه داد و بقالی را دید که مقداری نمک مخلوط با خاک دارد که هیچ کس از او نمی‌خرد، به او پیشنهاد کرد بیا این قرص نان را بگیر و آن نمک را بده تا این ماهی را کباب کرده و استفاده کنم. و نمک را نیز گرفت و به خانه رفت در فکر بود که ماهی را پاک کند کسی در زد. 🔹وقتی در را باز کرد، دید هر دو مشتری نان‌ها را پس آورده‌اند و گفتند: بچه‌های ما این نان‌های خشک را نمی‌توانند بخورند و ما فهمیدیم که تو از ناچاری این نان‌ها را به بازار آورده‌ای بیا و نان خود را بگیر، ما از تو راضی هستیم و آن ماهی و نمک را به تو حلال کردیم. آن مرد آن‌ها را دعا کرد و ایشان رفتند و چون کودکانش نمی‌توانستند آن نان‌ها را بخورند، تصمیم گرفت ماهی را کباب کند و به کودکانش بدهد. وقتی شکم ماهی را پاره کرد که آن را تمیز کند دید پر از در و مروارید است که نظیر ندارند، پس خداوند متعال را شکر کرد و در فکر بود که آن‌ها را به چه کسی بفروشد و چه کار کند که شخصی از طرف امام سجاد علیه‌السلام آمد و پیغام آورد که امام سجاد علیه‌السلام فرمود: خداوند متعال در کار تو گشایش ایجاد کرد و از پریشانی نجات داد. اکنون قرص‌های نان را به ما برگردان که آن‌ها را به غیر از ما کسی نمی‌خورد. 📚امالی شیخ صدوق، ص537؛ بحارالأنوار، ج46، ص20 کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
📚📚📚📚📚 💠 قناعت یا خاک گور 🔹شنیدم بازرگانی ۱۵۰ شتر بار داشت و ۴۰ غلام خدمتکار که شهر به شهر برای تجارت حرکت می‌کرد. 🔸یک شب در جزیره کیش مرا به حجره خود دعوت کرد. 🔹به حجره‌اش رفتم، از آغاز شب تا صبح آرامش نداشت، مکرر پریشان‌گویی می‌کرد و می‌گفت: فلان انبارم در ترکمنستان است و فلان کالایم در هندوستان. این قباله و سند فلان زمین می‌باشد. فلان چیز در گرو فلان جنس است. فلان کس ضامن فلان وام است. در آن اندیشه‌ام به اسکندریه بروم که هوای خوش دارد، ولی دریای مدیترانه طوفانی است. 🔸رفیق! سفر دیگری در پیش دارم، اگر آن را انجام دهم، باقی‌مانده عمر گوشه‌نشین گردم و دیگر به سفر نروم. 🔹پرسیدم: آن کدام سفر است که بعد از آن ترک سفر می‌کنی و گوشه‌نشین می‌شوی؟ 🔸در پاسخ گفت: می‌خواهم گوگرد ایرانی را به چین ببرم، که شنیده‌ام این کالا در چین بهای گرانی دارد. از چین کاسه چینی بخرم و به روم ببرم. در روم حریر نیک رومی بخرم و به هند ببرم. در هند فولاد هندی بخرم و به شهر حلب (سوریه) ببرم. در آنجا شیشه و آینه حلبی بخرم و به یمن ببرم. و از آنجا لباس یمانی بخرم و به پارس (ایران) بیاورم. 🔹بعد از آن تجارت را ترک کنم و در دکانی بنشینم. 🔸او این‌گونه اندیشه‌های دیوانه‌وار را آن‌قدر به زبان آورد که خسته شد و دیگر تاب گرفتاری نداشت. 🔹در پایان گفت: رفیق! تو هم سخنی از آنچه دیده‌ای و شنیده‌ای بگو. 🔸گفتم: آن را خبر داری که در دورترین جا از سرزمین غور (میان هرات و غزنه) بازرگان قافله‌سالاری از پشت مرکب بر زمین افتاد؟ 🔹چشم تنگ و حریص دنیاپرست را تنها دو چیز پر می‌کند: قناعت یا خاک گور کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آیین اختتامیه دومین مهرواره هوای نو 🔸برگزیدگان سال هیأت و تشکل های دینی جمهوری اسلامی ایران 🔹تهران، تالار وحدت| ۱۶ مرداد ۱۴۰۲ 🔹 در هوای نوی هیأت نفسی تازه کنیم. @havayenoo_ir
💫💫💫💫💫 📚 عیب‌جویی نکنیم 🔹وقتی آن‌کس که دوستش داریم بیمار می‌شود، می‌گوییم: «امتحان الهی است.» 🔸و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم بیمار می‌شود، می‌گوییم: «عقوبت الهی.» 🔹وقتی آن‌کس که دوستش داریم دچار مصیبتی می‌شود، می‌گوییم: «از بس خوب بود.» 🔸و هنگامی که شخصی که دوستش نداریم به مصیبتی دچار می‌شود، می‌گوییم: «از بس که ظالم بود.» 🔹مراقب باشیم. قضاوقدر الهی را آن‌طور که پسندمان است، تقسیم نکنیم! 🔸همه ما حامل عیوب زیادی هستیم و اگر لباسی از سوی خدا که نامش سِتْر (پوشش) است نبود، گردن‌هایمان از شدّتِ خجالت خم می‌شد. 🔹پس عیب‌جویی نکنیم، که عیوب زیادی چون خون در رگ‌ها و وجودمان جاری‌ست. کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
✨﷽✨ 💫 بساط ریا مهیاست 🔹مقدس اردبیلی رفت حمام، دید حمامی دارد در خلوت خود می‌گوید: خدایا شکرت که شاه نشدیم، خدایا شکرت که وزیر نشدیم، خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدیم! مقدس اردبیلی پرسید: آقا خب شاه و وزیر ظلم می‌کنند، شکر کردی که در آن جایگاه نبودی، چرا گفتی خدایا شکرت که مقدس اردبیلی نشدی؟ 🔹گفت: او هم بالاخره اخلاص ندارد! شما شنیدی می‌گویند مقدس اردبیلی، نیمه شب دلو انداخت آب از چاه بکشه دید طلا بالا آمد، دوباره انداخت دید طلا بالا آمد، به خدا گفت: خدایا من فقط یک مقدار آب می‌خواهم برای نماز شب، کمک کن! مقدس گفت: بله شنیدم. حمامی گفت: اونجا، نصفه شب، کسی بوده با مقدس؟ 🔹مقدس گفت: نه ظاهرا نبوده. حمامی گفت: پس چطور همه خبردار شدند؟ پس معلوم می‌شود خالص خالص نیست! و مقدس می‌گوید یک دفعه به خودم آمدم و فهمیدم یعنی چه این روایت که ریا در مردم، پنهان‌تر است از جنبیدن و حرکت مورچه بر روی سنگ سیاه در شب تاریک کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
🕊🕊 🔸امام در دل تو مُرده!🔸 🔹در زمان حیات امام راحل، کسی به من گفت دیشب خواب دیدم حضرت امام از دنیا رفته و خیلی ناراحت بود برای امام. به او گفتم غیبت امام را کرده ای؟ گفت تو از کجا فهمیدی؟! گفتم: «از خوابت! امام در دل تو مرده، برو استغفار کن تا امام در تو زنده بشود. امام در خارج نمرده، امامی که در تو بود، مُرده»! 🔹گفت کجای این خواب می گوید من غیبت امام را کردم؟ 🔹گفتم: «وقتی از امام ناراضی و گله مند می شوی، از او می بُری، و وقتی از او راضی می شوی، با او یکی می شوی، متصل می شوی. «إنَّما يَجمَعُ النّاسَ الرِّضا و السُّخطُ». آن بخش از امام که در تو تجلی داشت از کَفَت رفت». این آقا علاقه مند به امام بود، با این علاقه، امام در او تجلی کرده بود. اما وقتی غیبتش را کرد، این جلوه را از دست داد. 🔹گاهی توسلاتی به امام زمان علیه السلام می کنی، توسلت می گیرد. وقتی می خواهند به تو بگویند که دعایت را مستجاب کردیم و توسلت موثر شد، خواب رهبر بزرگوار را می بینی. این خواب، معنایش همین است. ایشان مظهر است. گاهی انسان یک سیدی را می بیند نه رهبری را. این هم مظهر است. 🔹خواب دیدن یک «اسم»، بعضی اوقات نشانۀ «مسمّی» است. یکی آمد خدمت امام عرض کرد که یکی از اموات را خواب دیدم که اسمش حسین است. امام گفت به همین زودی زیارت امام حسین علیه السلام نصیبت می شود. آیت‌الله حائری شیرازی کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
روایت کرده اند که (صلی الله علیه و آله و سلم) روزی از قبرستان گذر می نمودند نزدیک قبری رسیدند به اصحاب خویش فرمودند: عجله کنید و بگذرید. اصحاب تعجیل کردند و از آن جا گذشتند و در وقت مراجعت چون به قبرستان و آن رسیدند خواستند زود بگذرند. حضرت فرمودند: عجله نکنید. اصحاب عرض کردند: یا رسول الله! چرا در وقت رفتن امر به عجله کردن فرمودید؟ حضرت فرمودند: صاحب این قبر را می کردند و من طاقت شنیدن ناله و فریاد وی را نداشتم اکنون خدای تعالی رحمتش را شامل حال او کرد، گفتند: یا رسول الله! سبب عذاب و به او چه بود؟ حضرت فرمودند: این مرد، مرد فاسقی بود که به دلیل فسقش تا این ساعت در این جا معذب بود از وی باقی مانده بود در این وقت او را به مکتب بردند و معلم به این فرزند   را تعلیم نمود و کودک آنرا بر زبان جاری نمود، در این موقع به فرشتگان عذاب خطاب رسید که دست از این بنده فاسق بردارید و او را عذاب نکنید روا نباشد که را عذاب کنیم در حالیکه به یاد ما باشد. به نقل از:تفسیر متهج الصادقین /۳۲ ‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ☀️@Dastan1224
می‌توان از روی امتحان‌های خدا و مشکلات و نعماتی که به انسان می‌رسد خود را شناخت، نقاط ضعف و قوت خود را پیدا کرد و انتظار را از خود فهمید. (علیه السلام) فرمود: «خداوند هرگاه بنده ای را دوست بدارد، او را در بلا فرو می برد.   باز امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «هرگاه خداوند قومی یا بنده ای را دوست داشته باشد، باران بلا را بر سر او می باراند، پس از اندوهی بیرون نیاید جز آن که در اندوهی دیگر فرو رود. ‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ☀️@Dastan1224
بسم الله الرحمن الرحیم راه نجات انسانهاست. صلی الله علیه واله می فرمایند: اگر آسمانها و زمین در برابر بنده ای سر بر هم آورند و آن بنده تقوای الهی پیشه کند، حتماً خداوند از میان آن دو، شکاف و راه خروجی برایش قرار خواهد داد. بحار الانوار، جلد 70 متعال مى فرمايد: كه بـه تقـدير من داشته باشـد، به كتـاب مـن راضى و بـه رزق مـن قانع باشـد و به خاطر من از و دلخواه خود بگذرد، او نزد من همچون بعضى از من است. [كنز العمّال، ج 15، ص 786] ‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌☀️@Dastan1224
🔴 شیشه و آیینه جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می‌بینی؟ گفت: آدم‌هایی که می‌آیند و می‌روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می‌گیرد. بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می‌بینی؟ گفت: خودم را می‌بینم. عارف گفت: دیگر دیگران را نمی‌بینی، در حالی که آینه و پنجره هر دو از یک ماده اولیه ساخته شده‌اند. اما در آینه لایه نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی‌بینی. این دو شیئ شیشه‌ای را با هم مقایسه کن؛ وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می‌بیند و به آنها احساس محبت می‌کند. اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت، کبر، غرور، پلیدی و…) پوشیده می‌شود، تنها خودش را می‌بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش جیوه‌ای را از جلو چشم‌هایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری. کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
🏴پاداش یاد حضرت حسین بن علی علیهما السلام و لعنت بر قاتلین آن حضرت در هنگام نوشیدن آب* ✍داوود رَقّی گفت: نزد حضرت امام صادق علیه السلام بودم. آن حضرت، آب طلب کردند و نوشیدند. در این هنگام حالت گریه بر چهره ایشان ظاهر شد و چشمان مبارکشان پر از اشک شد. پس فرمودند: ای داوود! خداوند متعال قاتل حضرت حسین بن علی علیهما السلام را لعنت کند، بنده‏ اى نيست كه آب بنوشد و حضرت حسين عليه السّلام را ياد کند و قاتلش را لعنت نماید، مگر آن که خداوند متعال صد هزار کار نیک در پرونده اعمال وی می نویسد، و صد هزار کار بد از پرونده اش محو می کند، و مقامش را صد هزار درجه بالا می برد، و گويا صد هزار بنده آزاد كرده است، و روز قيامت، خداوند متعال او را با قلبى خنک(آرام و مطمئن) محشور مى‏ كند. 📚( كامل الزيارات، ص106-107) ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
📝✍🏻مرد فقیری از خدا سوال کرد: چرا من اینقدر فقیر هستم؟! خدا پاسخ داد: چون یاد نگرفته ای که بخشش کنی! مرد گفت: من چیزی ندارم که ببخشم خدا پاسخ داد: دارایی هایت کم نیست! یک صورت، که میتوانی لبخند بر آن داشته باشی! 📝✍🏻یک دهان، که میتوانی با آن از دیگران تمجید کنی و حرف خوب بزنی! یک قلب، که میتوانی به روی دیگران بگشایی! و چشمانی که میتوانی با آنها به دیگران با نیت خوب نگاه کنی! 🔘فقر واقعی فقر روحی است.. ‎‌ ‌‌ کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
احادیث همچون دارویی که موجب بهبودی می شود / آیت الله بهجت ( ره) 🌺🌺🌺 ✅ پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در وصیتشان به حضرت علی علیه‌السلام فرمودند: 🔸 ای علی! سه خصلت است که در دنیا و آخرت از بزرگواری‌های اخلاقی شمرده می‌شود: ▪️ اینکه از کسی که به تو ستم نموده درگذری ▪️ و با کسی که از تو بریده پیوند بر قرار کنی ▪️ و در برابر کسی که با تو نادانی نموده بردباری به خرج دهی. 📚 وسائل‌الشیعه، ج۱۵، ص۱۸۲ •┈┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈• کانال اخلاقی معراج السعاده 🥀 🌐احادیث اهل بیت وجنگ شناختی 👇 https://eitaa.com/joinchat/2301821136C64d7de6580
⚜ ذکر صالحین ⚜ 🔴مرگهای ناگهانی آخرالزمان و هشدار به مومنین! آیت الله حق شناس: 🔰دیشب به بنده تلفن زدند و گفتند که فلان شخص که خیلی هم مواظب سلامتی خودش بود و فشار خونش را همیشه اندازه گیری می کرد تا از حد متعارف تجاوز نکند، سکته کرد و یک مرتبه از بین رفت! 🌸 امیرالمومنین علی (علیه السلام) فرمودند: ✳️ در آخر الزمان مرگ های ناگهانی زیاد می شود. 🌟ملک الموت مردم را می رباید... اگر این زمان را درک کردید باید با طهارت بخوابید. ✅سوال کردند: یا امیرالمومنین یعنی با وضو بخوابیم؟ 🌷 حضرت فرمودند: خیر. یعنی ذمّه خودتان را از حق و خلق خلاص کنید.(یعنی حساب خود را صاف و پاک کنید...) 🌐احادیث اهل بیت وجنگ شناختی 👇 https://eitaa.com/joinchat/2301821136C64d7de6580
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 امام رضا (علیه السلام) : 🖋 آنکه روز دحو الارض را روزه بگیرد، مانند کسی است که شصت ماه روزه گرفته باشد. 📒 ثواب الاعمال ، ص۷۹
📚📚📚📚📚 ▪️ابوبصیر می‌گوید روزی در مجلس امام صادق‌ علیه السلام نشسته بودم که زنی وارد شد و عرض کرد: یابن رسول‌الله من کسالتی دارم و اطباء علاجم را در خوردن شراب دانسته‌اند. حال آیا اجازه می‌دهید من مشروب بخورم؟! 🔹حضرت فرمود: بااینکه طبیب برایت دوا معین کرده چرا نمیخوری؟! 🔹زن پاسخ داد: من از شما پیروی می‌کنم و شیعه‌ی شمایم، اگر بفرمایید نخور، نمی‌خورم و اگر امر کنید بخور می‌خورم. چراکه اگر فردای قیامت از من سوال شد چرا دوا نخوردی و مُردی می‌گویم صادق‌آل‌محمد به من فرمود نخور و اگر مواخذه شدم چرا شراب خوردی میگویم صادق‌آل‌محمد مرا امر کرد. 🔹امام ‌صادق علیه السلام به من فرمود: ابابصیر آیا تعجب نمیکنی از ایمان محکم این زن که چنان تابع دین می‌باشد که با بیماری و به دستور طبیب از خوردن شراب بدون اجازه ما ابا می‌کند؟ 🔹سپس به زن فرمود بخدا جایز نمیدانم قطره‌ای از آن بخوری و اگر بخوری پشیمان می‌شوی متوجه شدی؟ زن گفت بلی منبع: اصول کافی کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
✨﷽✨ 🔹پیر مرشدی با سه شاگرد مکتب‌اش در حجره‌ای زندگی می‌کردند‌. یکی از شاگردان روزها در گرمای ظهر به پشت بام می‌رفت و زیر آفتاب می‌خوابید و شب هنگام که می‌شد به داخل حجره آمده و در داخل استراحت می‌کرد. 🔹شاگردان دیگر بر کار او خرده می‌گرفتند و می‌گفتند: تو چرا معکوس عمل می‌کنی، و به جای آن که روز را در حجره بخوابی، پشت بام می‌خوابی و شب را که در پشت بام می‌شود خوابید تو در اتاق می خوابی؟! 🔹شاگرد گفت: شما را توان درک کارهای من نیست، من مشغول ریاضت نفس خود و اصلاح آن هستم. شاگردان شکایت آن شاگرد به استاد کردند و از استاد خواستند تا او را نصیحت کند. استاد گفت: صبر کنید!!! 🔹روزی استاد که از بیرون به داخل حجره آمد شاگرد را نیافت. دوستان‌‌اش گفتند: طبق معمول در پشت بام خوابیده است. استاد گفت: به پشت بام بروید و با دقت بنگرید تا مطمئن شوید خواب‌اش برده است یا نه؟! 🔹شاگردان چون به پشت بام رفتند او را در خواب عمیق یافتند. منتظر شدند تا استاد، شاگرد را نصیحت کند ولی استاد سخنی از نصیحت او به میان نیاورد. ⬅️ در پاسخ شاگردان‌اش در علت سکوت خود گفت: کسی که در برابر آفتاب سوزان ظهر، در زیر نور آن می‌تواند بخوابد و خواب‌اش می‌برد، شک‌ نکنید سخنان مرا نوری نباشد که قوی‌تر از آن آفتاب، که او را بتواند از خواب غفلت و جهل‌اش بیدار سازد. کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
💎💎💎💎💎 🔸چند ساله به این فکر میکنم که شیطان چطوری بعد از اخراج از بهشت دوباره وارد بهشت شد و آدم را فریب داد؟ ✅ پاسخ ✍ حجت‌الاسلام دکتر قربانی مقدم 🔹اولاً امکان ارتباط شیطان با انسان و وسوسه‌گری او، نیازی به حضور فیزیکی او نزد انسان ندارد (در نظر داشته باشید که به تصریح قرآن کریم، شیطان از همان زمان اخراج، مجوز ارتباط با انسان را از پروردگار عالم داشته است ؛ اعراف آیه 27) و بر این اساس، این امکان وجود دارد که او بدون ورود به بهشت، وسوسه خود را انجام داده باشد. 🔹 ولی آنچه مهم‌تر است اینکه شیطان از جایگاه و مقام خود رانده شد نه از بهشت. زیرا اساساً وی در بهشت موعود قرار نداشته تا از آن رانده شود، چون بهشت موعود اولا محل امر و نهی و تکلیف نیست بلکه نتیجه اعمال انسان است و ثانیاً جاودانی است و کسی از آن، خارج یا اخراج نمی‌شود. با این توضیح معلوم می‌شود که حضرت آدم نیز در بهشت موعود زندگی نکرده است، بلکه طبق نظر مفسران، آن بهشتی که از آن صحبت شده باغی از باغ‌های دنیا یا در آسمان (مثلاً کرات دیگر) بوده است. (المیزان ج1، ص 202). این مکان به نحوی بوده که آدم و حوا در آنجا زندگی پر نعمت و بی‌دردسری داشته است اما به دلیل نافرمانی از آن آسایش‌گاه و آرامش‌گاه محروم گردید. 🔹بنابراین دسترسی شیطان به ایشان، پس از نافرمانی و سجده نکردن و رانده شدن از جایگاه ویژه‌اش، کاملا ممکن بوده است. کانال داستان و پند ☀️@Dastan1224
رزق چیست؟ رزق کلمه ای است بسیار فراتر از آنچه مردم می‌دانند. زمانی که خواب هستی و ناگهان ، به تنهایی و بدون زنگ زدن ساعت بیدار می‌شوی رزق است ، چون بعضی‌ها بیدار نمی‌شوند . زمانی که با مشکلی رو به رو می شوی خداوند به تو میدهد که چشمانت را از آن بپوشی ، این صبر ، رزق است. زمانی که در خانه لیوانی آب به دست پدر و یا مادرت میدهی این فرصت کردن ، رزق است. گاهی اتفاق می افتد که در نماز حواست نباشد (مقیم اتصال نباشی) ناگهان به خود می آیی و را با خشوع می خوانی (متصل میشوی) این ، رزق است. یکباره یاد کسی میفتی که مدتهاست از او بی خبری و دلتنگش میشوی و جویای حالش میشوی ، این رزق است. رزق واقعی این است . رزق خوبی ها ، نه نه درآمد ، اینها رزق مال است که خداوند به همه ی بندگانش میدهد ، اما رزق خوبیها را فقط به میدهد. و در آخر همینکه عزیزانتان هنوز در کنارتان هستند و نفسشان گرم است و سلامت ، این بزرگترین رزق است زندگيتان پر از رزق باد ان‌شاء‌اللّٰه 🤲🌹 ‌‎‌‌‎‌‎‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ☀️@Dastan1224