eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
68.5هزار دنبال‌کننده
8.1هزار عکس
2.7هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
👈میدونی آدما کی تصمیم میگیرن دیگه گناه نکنن؟؟🤔 👈زمانی که بفهمن تهش هیچی نیست… ✖️هیچکس از مسیر کج به لذت نرسیده… تهش همه میفهمن که مسیر کج تهش پوچیه… ✨بخاطر همین خسته میشن و برمیگردن… حالا بعضی ها زودتر…بعضی ها دیرتر… 🌷لذت واقعی فقط تو یه چیزه… اونم در مسیر تلاش برای رسیدن به خداست… دقت کردی؟ 👌هر چقدر خودتو درست میکنی آروم تر میشی… 👌👌اینا شانسی نیست… 👌👌دل آروم یعنی خدا… ✨به شدت معتقدم که آدما به میزانی که به خدا نزدیک میشن … آروم میشن. 🌟✨✨👈این آرامش فقط با خودسازی به دست میاد.☺️ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔰 جوانی به مادر خویش مراجعه کرد و گفت: مادر برخی اوقات حال عبادتم ضعیف می‌شود و حس می‌کنم رشته تاریکی بر نورانیت باطنم چیره می‌شود. 👈 نیستم، با بدان ندارم، از عوامل کسالت در عبادت پرهیز می‌کنم، 🤔به این نتیجه رسیدم که از شما سؤال کنم شاید عامل این کسالت و تاریکی از شما منتقل شده است. حقیقت را به من بگو تا من به درمان این درد بپردازم. 🌼 مادر گفت: پسرم زمانی که تو را حامله بودم پدرت در سفر بود. زمان فراوانیِ زردآلو رسیده بود. من از خانه بیرون نمی‌رفتم. امکان خریدن زردآلو برای من نبود. برای پهن کردن رخت به بام رفتم، چشمم به زردآلوی زیادی افتاد که همسایه برای خشک کردن پهن کرده بود. به اندازه چشیدن، ذره‌ای از آنها خوردم و بعد پشیمان شدم ولی برای رضایت گرفتن از همسایه خجالت کشیدم. 💫 جوان گفت: مادر علت مسئله پیدا شد. اجازه می‌خواهم این مسئله را با همسایه در میان بگذارم تا از این پس بدون بتوانم کنم. 📚منبع: سرچشمه تربیت، ص95 ✾📚 @Dastan 📚✾
شخصی میگوید نزد پیامبر اکرم نشسته بودیم، آن حضرت فرمود: «اکنون شخصی بر شما وارد می شود که از اهل بهشت است.» پس مردی از انصار درحالی که آب وضو از محاسنش می چکید وارد شد و سلام کرد و مشغول نماز شد. فردای آن روز نیز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آن سخن را تکرار فرمود. باز همان مرد انصاری وارد شد و روز سوم نیز همین داستان تکرار شد. بعد از خارج شدن آن حضرت از مجلس، یکی از یاران به دنبال آن مرد انصاری رفت و سه شب در نزد او به سر برد؛ ولی از شب بیداری و عبادت [فراوان] چیزی ندید، جز اینکه هنگام رفتن به رخت خواب ذکر خدا را می گفت و بعد می خوابید و برای نماز صبح بیدار می شد. بعد از سه شب آن صحابی گفت: من از پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله درباره تو چنین سخنی شنیدم، خواستم بفهمم که چه اعمال و عباداتی انجام می دهی که باعث شده پیامبر صلی الله علیه و آله تو را بهشتی بخواند؟ مرد انصاری در جواب گفت: غیر از آنچه دیدی از من بندگی [بیشتری] سر نمی‌زند، جز آنکه بر احدی از مسلمانان در خود غشّ و خیانتی نمی‌بینم و بر خیر و خوبی که خدای تعالی به او عنایت کرده، حسدی نمی‌ورزم (و در یک کلام خیرخواه مردم هستم). آن صحابی گفت: این حالت است که تو را به این مرتبه (عالی) رسانده و این صفتی است که تحصیل آن از ما (و از هر کسی) بر نمی‌آید. 🌹 ما چقدر خیرخواه مردم هستیم؟ ✾📚 @Dastan 📚✾
✍استاد فاطمی نیا : 💠گاهی تحمل همسر بد اخلاق ،خودش نوعی سلوك است 👈 يكی از اولياء خدا كه بسيار مرد بزرگى بود و گفته اند امام زمان (ع) در تشييع جنازه ی او حاضر بودند، همسر بسيار بد اخلاقی داشت كه سی و پنج سال او را شكنجه ميداد، ولی او تحمل ميكرد! بله تحمل كنيد،اصلا خيلی از اين ها با تحمل و گذشت حل ميشود ✅گاهی هم اگر تحمل شود،مثل نماز شب برای انسان سلوك الی الله است. ✾📚 @Dastan 📚✾
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 📝 ✖️ یک‌جور غذا، کافی نیست؛ زشته بابا مهمونا چی میگن! ✖️بعد از اینهمه سال زندگی، بریم چند تا منطقه پایین‌تر خونه بگیریم؟ ... فامیل‌ها چی میگن؟ ✖️ بعد از بیست سال سابقه، الآن تازه شروع کنم توی محل کارم چادر بپوشم؟ ... همکارام چجوری قضاوتم می‌کنن؟ ✖️ برای عروسی طلا نخریم؟ ... دوستام چی فکر میکنن؟ و ..... 💥 اگر آنچه که خواندید، و هزاران مثال و نمونه از آن وجود دارد ... هنوز جزو دغدغه‌های ماست؛ باید بپذیریم شبیهِ کودکانمان، در مرحله‌ی خاله‌بازی سِیر می‌کنیم، و به ماجرای حقیقی زندگی وارد نشده‌ایم! 🔺کسی که نگاه مهمتری را در زندگی، یافته است؛ نگاه‌های کوچکتر، برایش اصلاً به چشم نمی‌آیند، چه رسد به آنکه نگرانشان باشد ❗️ 🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰افضل ترین اعمال درقیامت 💠پیغمبر عظیم الشان (ص) یک روز در جمع اصحاب فرمودند : 💫من دیشب عمویم حضرت حمزه و پسر عمویم جعفرطیار را که هر دو شهید شدند را در خواب دیدم که از غذا های بهشتی میل میکنند . از انها سوال کردم، که در ان عالم بهترین اعمال کدام است؟ گفتند :پدر ومادرمان به قربان شما❗️ 🍃این جا سه چیز افضل اعمال است: ✅ محبت نسبت به حضرت علی(ع) ✅ آب دادن به تشنه ها است ✅ صلوات بر محمد و آل محمد (ص )است. 📚مستدرک الوسائل،ج۵،ص۳۲۸ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆سب علی (ع) ممنوع ✨«عمر بن عبدالعزیز» از كودكی استادی خداشناس و با ایمان و آگاه به نام «عبیدالله» داشت. یك روز عُمَر با سایر كودكان همسال خود كه همگی از بنی امیه و منسوبین آنان بودند، بازی می كرد. كودكان، در حالی كه سرگرم بازی بودند، طبق معمول به هر بهانه كوچك علی (ع) را لعن می كردند عمر نیز در عالم كودكی با آنها هم صدا می شد. اتفاقاً در همان هنگام آموزگار وی كه از كنار آنها می گذشت، شنید كه شاگردش نیز مثل سایر كودكان، علی (ع) را لعن می كند. استاد فرزانه چیزی نگفت و به مسجد رفت. هنگام درس شد و عمر برای فراگرفتن درس به مسجد رفت. استاد تا او را دید، مشغول نماز شد. 🌟عمر مدتی نشست و منتظر شد تااستاد از نماز فارغ شود، اما استاد نماز را بیش از حد معمول طول داد. شاگرد خردسال احساس كرد كه استاد از او رنجیده است و نماز بهانه است، آموزگار، پس از فراغت از نماز نگاه تندی به وی افكنده و گفت: 🍂ـ از كجا می دانی كه خداوند پس از آنكه از اهل «بدر» و «بیعت رضوان» راضی شده بود به آنها غضب كرده و آنها مستحق لعن شدهاند؟[1] 💫ـ من چیزی در این باره نمی دانم. ـ پس به چه علت علی (ع) را لعن می كنی؟ ـ از عمل خود عذر می خواهم و در پیشگاه الهی توبه می كنم و قول می دهم كه دیگر این عمل را تكرار نكنم. 🍃سخنان منطقی استاد، او را سخت تحت تأثیر قرار داد و تصمیم گرفت تا نام علی (ع) را به زشتی نبرد؛ تا آن كه حادثه دوم اتفاق افتاد و او را در تصمیم دیگر خود استوارتر ساخت. 🌷حادثه از این قرار بود كه پدر عُمَر از طرف حكومت مركزی شام، حاكم مدینه بود و در روزهای جمعه طبق معمول، ضمن خطبه نماز جمعه، علی (ع) را لعن می كرد و خطبه را با سبّ آن حضرت به پایان می رسانید. 🌟روزی پسرش عمر به وی گفت: «پدر! تو هر وقت خطبه می ‌خوانی، در هر موضوعی كه وارد بحث می شوی داد سخن می دهی و با كمال فصاحت و بلاغت از عهده بیان مطلب بر می آیی، ولی همین كه نوبت به لعن علی می رسد، زبانت لكنت پیدا می كند. علت این امر چیست؟» 🌱ـ فرزندم! آیا تو متوجه این مطلب شده ای؟ ـ آری پدر! 🍃ـ فرزندم! این مردم كه پیرامون ما جمع شده اند و پای منبر ما می نشینند، اگر آنچه من از فضایل علی می دانم بدانند، از اطراف ما پراكنده شده و دنبال فرزندان او خواهند رفت! 🍂عمر بن عبدالعزیز كه هنوز سخنان استاد در گوشش طنین انداز بود، چون این اعتراف را از پدر خود شنید، سخت تكان خورد و با خود عهد كرد كه اگر روزی به قدرت برسد، این بدعت شوم را كه یادگار معاویه بن ابی‌سفیان بود از میان ببرد. لذا به مجرد اینكه در سال 99 هجری به خلافت رسید، به آرزوی دیرینه خود جامه عمل پوشانید و طی بخشنامه ای دستور داد كه در منابر به جای لعن علی (ع) آیه «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْإِحْسانِ وَ إِیتاءِ ذِی الْقُرْبى وَ یَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ وَ الْبَغْیِ یَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ»[2] تلاوت شود. 👈این اقدام با استقبال مردم روبرو شد و شعراء و گویندگان این عمل را مورد ستایش قرار دادند.[3] ______________________________ [1] . منظور استاد این بود كه علی (ع) یكی از شركت كنندگان در جنگ بدر و بیعت رضوان بوده و بلكه در صدر آنان قرار داشت و خداوند در قرآن كریم رضایت خود را از آن حضرت اعلام كرده است و لذا لعن آن حضرت قطعاً جایز نیست. [2] . خداوند به عدالت و نیكوكاری و بخشش به خویشان فرمان می ‌دهد و از كارهای بد و ناروا و ستمگری منع می كند، او شما را پندی می دهد تا اندرز الهی را بپذیرید. (سوره نحل، آیه 90) [3] .رک: ابن اثیر، الكامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ج 5، ص 42ـ مسعودی، مروج الذهب، بیروت، دارالاندلس، ج 3، ـ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، الطبعه الثانیه، قم، منشورات مكتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی (ره)، ج 3، ص 59. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆ضعیفی ونزاری حضرت یوسف علیه السلام ✨✨این خبر مشهور است که: حضرت یوسف علی نبینا و علیه السلام در سال های قحط در مصر، پادشاه بود، هر روز ضعیف تر و نزارتر(2) شدی. 🌼سبب این حال از وی سؤال کردند، جواب نداد و بعد از آن که بسیار الحاح نمودند، گفت: مرضی دارم نهانی. 🌟 حکما گفتند: شما مرض را تقریر کنید تا به معالجه مشغول شویم. 🌼 گفت: هفت سال است که بر سریر پادشاهی متمکن شده ام و زمام اختیار رعایای مصر به دست من باز داده اند، درین مرّات نفس من آرزوی آن است که او را از نان جو سیر کنم و نکرده ام. 🍃گفتند: این همه مشقت چرا می کشی ؟ گفت: 🌟موافقت محتاجان و گرسنگان می کنم و می ترسم که یک کس در ولایت مصر گرسنه باشد و من آن شب سیر باشم و مرا به قیامت گرفتاری بود. 🍂 شیخ العالم در قحط بخارا فرموده اند: بیت: ای کرده شکم سیر ز انواع طعام یاد آر از آن گرسنه ی بی آرام تو شب همه شب به خواب و او ناله کنان خود گو که چینن روا بود در اسلام ✾📚 @Dastan 📚✾
🌷هر وقت می دید بچـــه‌ها مـشـغــول کسی هستند مــرتب می‌گـفـت: بفــرست! یا بـه هــر طریقی بحث را عوض می کرد... 💎 هیچ گاه از کسی بد نمی‌گفت، مگر به قصد اصلاح کردن... هیچ وقت لباس تـنگ یا آسـتین کـوتـاه نمی پـوشــید... 🌻بارهــا خــودش را به کارهای سخت مشغول می کرد. زمانی هم که عـلـت را سؤال می کردیم می گفت:«برای نفس آدم این کارها لازمه». ✾📚 @Dastan 📚✾
♻️بهـلول هــارون را در حــمام دید و گفت: به من یک دینار بدهڪاری طلب خود را مــےخــواهــم. هــارون گفت: اجازه بده از حمــــام خارج شوم من‌ڪه این‌جا عـریانم و چــیزی ندارم بدهم ​بهلول گفت: در روزقیامت هم این‌چنین عریان و بی‌چیز خــواهــــے بود!! 👌پس طلب‌دنیا را تا زنده‌ای بده ڪه حمـام آخـرت گـرم اســت و دستـت‌خــالـی ✾📚 @Dastan 📚✾