eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
70هزار دنبال‌کننده
7.8هزار عکس
2.5هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ امام حسن مجتبی (علیه‏‌السلام) : ✨ هشت نصیحت امام حسن مجتبی علیه السلام 1⃣ بخشش آن است که اما و اگری پیش از آن نباشد و منت گذاری درپی آن نیاید. 2⃣ بخشندگی پیش از درخواست از بزرگ‏ترین بزرگواری‏‌هاست. 3⃣ گناه را با کیفر مداوا مکن و در میان آن دو، راهی برای عذر خواهی بگذار. 4⃣ شوخی هیبت را می‏‌بلعد. 5⃣ انسان ساکت بر هیبت و وقار خود می‌‏افزاید. 6⃣ آن کس که از او چیزی بخواهند، آزاد است تا آن زمان که وعده دهد. و برده است، تا آن زمان که به وعده عمل کند. 7⃣ فرصت زودگذر است. و به کندی و سختی دوباره به دست می‏‌آید. 8⃣ نعمت‏ها تا زمانی که هستند ناشناخته‌‏اند و هنگامی که رخت بربستند، شناخته می‏‌شوند. 📚 معانی‌الأخبار، ص257، ح2 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚حکیم‌باشی را دراز کنید. این اصطلاح در مواردی استفاده می‌شود که شخصی بی‌گناه را به جای قدرتمندی که مقصر است، محکوم و تنبیه کنند. می‌گویند شخصی قدرتمند دچار سنگینی معده شد و حکیم یا طبیب آوردند. حکیم که تشخیص داد درد معده بر اثر زیاده‌روی در خوردن بوده و شخص دچار یبوست شده است، تجویز کرد که او را دراز کرده و تنقیه کنند. (تنقیه وسیله‌ای بود دارای یک محفظه پلاستیکی کروی مانند بالون، که لوله‌ای پلاستیکی به آن وصل بود و در قدیم برای رفع یبوست‌های شدید مخلوط آب و صابون را به درون آن کشیده و توسط لوله از راه مقعد به داخل روده‌های شخص وارد می‌کردند و خیلی‌ها آن را توهین‌آمیز می‌دانستند ولی موثر بود. هنوز هم در برخی مواقع استفاده می‌شود. به این کار اِماله کردن هم می‌گفتند.) بیمار که از تجویز ناراحت بود فریاد زد چه کسی را دراز و تنقیه کنند؟ حکیم از ترس جانش گفت: مرا. آن شخص گفت حکیم را دراز کنید و تنقیه کنید. همین کار را کردند. از قضا چند روز بعد یبوست آن شخص برطرف شد و حال او خوب شد و همه تصور کردند که بهبود وی، نتیجه آن بوده که حکیم را تنقیه کرده‌اند. از آن به بعد این ضرب‌‌المثل در مواردی که ذکر شد به کار برده می‌شود. #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
‍ ‌ 📚چرا زکریای رازی نابینا شد علامه ابن‌خلکان در کتاب «وفيات الأعيان» از قول ابن‌جلجل اندلسی -در تاریخش- می‌نویسد: «رازی برای منصور [بن نوح سامانی] کتابی در اثبات صنعت کیمیا تألیف کرد و آن کتاب را برداشت از بغداد به نزد آن سلطان رفت و کتاب را به او تقدیم کرد. سلطان آن کتاب را بزرگ شمرد و رازی را بر تألیف آن ستایش کرد و 1000 دینار طلا به او داد و به وی گفت: می‌خواهم آنچه را که در این کتاب نوشته‌ای به مرحله‌ عمل درآوری! رازی به او گفت: این کار هزینه‌ بسیاری در بر دارد و به فراهم‌ساختن ابزار و داروها نیاز دارد و مراحل سخت و فراوانی باید انجام داد تا بتوان آن را به عرصه ظهور و عمل درآورد. منصور به او گفت: هرچه دارو و ابزار و وسایل لازم کار صنعت باشد، دستور می‌دهم همه را فراهم کنند تا تو با آرامش کار خود را به سرانجام رسانی. چون که همه چیز فراهم آوردند، رازی مشغول به کار شد، اما هر اندازه تلاش کردد راه به‌جایی نبرد و از این کار عاجز ماند. منصور به او گفت: من گمان نمی‌کردم مردی دانشمند و حکیم چند دروغی را در کتابی نوشته و آن را حکمت نام نهد و دل‌های مردم را به آن مشغول نماید و آنان را بیهوده به مشقت اندازد. آنگاه منصور به او گفت: چون تو در نوشتن این کتاب سختی کشیدی و به نزد ما آمدی و مشقت راه را بر خویشتن هموار نمودی ما نیز هزار دینار طلا به سبب این رنجی که متحمل شدی به تو بخشیدیم، اما اکنون باید تو را برای نوشتن و نشر دروغ مجازات کنیم. پس شلاق را بر سر او نشانیدند و دستور داد کتاب (صنعت کیمیا) را بر سر او بکوبند تا اینکه آن تکه و پاره شد و توشه سفر او را مهیا کرد و او را راهی بغداد نمود. همین زدن (کتاب بر سر او) موجب شد تا چشمانش آب آورد و اجازه نداد چشمانش را میل زنند و گفت: دنیا را دیده‌ام». همین مطلب را نیز علامه صفدی به اختصار در کتاب «الوافی بالوفيات» بازگو کرده است. معترض می‌گوید: «جهل مذهبی پهنایی به درازای تاریخ دارد. زکریای رازی در اواخر عمر به‌علت اعتقاداتش در دادگاه‌های مذهبی بارها محاکمه شد. اما ناراحت‌کننده است که بدانید در این محاکمه‌ها آن‌قدر کتاب‌هایش بر سرش کوبیده شد که بینایی خود را از دست داد و نابینا از دنیا رفت! می‌گویند شاگردانش به او گفتند حکیم شما بدتر از این را معالجه نمودی، پس چرا خود را معالجه نمی‌کنی. حکیم در جواب گفت: بینا شوم که چه چیز را ببینم، سیاهی جهل، قدرت فاسد و روزگار بد و سخت مردمان را؟ گمان کنم همان کور باشم کمتر زجر می‌کشم!» •✾📚 @Dastan 📚✾•
#تربیت_فرزند👨‍ 🈴 وقتی به فرزند خود میگویید : 🔸دیگه نبینم این کار را میکنی ؟! 👈یعنی این کار را دور از چشم من انجام بده ✅بایستی بصورت شفاف باکودک صحبت کرد! #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
مدرک ششم ابتدایی آقای رئیسی 👓 تحصیلات آقای رییسی تحصیلات دانشگاهی »» مدرسه (دانشگاه) عالی شهید مطهری، کارشناسی ارشد حقوق خصوصی »» مدرسه (دانشگاه) عالی شهید مطهری، دکترای فقه و حقوق خصوصی (پذیرش سال ۱۳۸۰ با قبولی در کنکور و در نهایت فارغ التحصیل با دفاع از رساله‌ی دکتری باعنوان تعارض اصل و ظاهر در فقه و حقوق) سوابق علمی »» سطح چهار فقه و اصول از حوزه علمیه قم »» دکترای فقه و مبانی حقوق با گرایش حقوق خصوصی از دانشگاه شهید مطهری »» تدریس متون فقهی سطح عالی و فقه قضاء و فقه اقتصاد در حوزه‌های علمیه تهران و دانشگاه‌ها چقدر برخی پَست و بی... هستند که برای نداشته های خودشون، به داشته های دیگران حمله ی نامردانه می کنند. ناکارآمد
🔆 دنیاپرست شدیم و چقدر عمیق! 🔸دخترکی با سنگ، بدنه ماشین پدرش را خراش می‌داد. 🔹پدرش از روی خشم چند ضربۀ محکم به دستش زد؛ غافل از اینکه آچار در دستش است! 🔸در بیمارستان دخترک انگشتانش را از دست داد. 🔹دختر ‌‌از پدرش پرسید: پدر، انگشتانم کی رشد می‌کنند؟ 🔸پدر از ناراحتی حرفی نمی‌زد. نشست و به خراش‌های روی ماشین نگاه کرد. 🔹دختر نوشته بود: «دوستت دارم پدر» 🔰 عصبانیت و عشق حد و مرزی ندارد؛ مشکل امروز جهان این است که مردم استفاده می‌شوند و وسایل دوست داشته می‌شوند. •✾📚 @Dastan 📚✾•
#خاطرات_شهید 🔰محمد در آخرین پیامک برایم نوشته بود: «هرجا باشم عاشقتم. ایران باشم یا خارج، هرجا باشم عاشقتم...» 🔰می‌گفت همسر سادات داشتن هم خوب است و هم سخت. فکر اینکه همسرت دختر حضرت زهرا (سلام الله علیها) است، اجازه بدرفتاری را به آدم نمی‌دهد و از طرفی قدم‌هایش برکت زندگی است.» 🔰در انجام وظیفه و کارهایش خلوص عجیبی داشت. یادم هست که می‌گفت «من سر کارم ساعتی را کنار دستم گذاشتم و مدت زمان چای خوردن و دستشویی رفتن‌هایم را حساب می‌کنم و از اضافه کاری‌هایم کم می‌کنم که حقی از بیت‌المال به گردنم نماند.» 🔰محمد خیلی خوش اخلاق بود. واقعاً اگر بگویم اخم او را ندیدم، گزافه نیست. حتی وقتی درمعراج شهدا برای آخرین‌بار او را دیدم همان لبخند زیبا و همیشگی را روی لب داشت. 🔰خدا را شکر می‌کنم که محمد من هم شهید شد.چون او شهادت را دوست داشت.خیلی شهادت را دوست داشت. ✍به روایت همسر شهید #شهید_محمد_کامران🌷 #یاد_شهدا_صلوات 🌷 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
امام علی علیه السلام: حُسنُ الظَّنِّ يُخَفِّفُ الهَمَّ، و يُنجِي مِن تَقَلُّدِ الإثمِ خوش بينى، اندوه را مى كاهد و از افتادن در بند گناه مى رهاند غررالحكم حدیث4823 #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
انسان‌ها عاشق شمردن مشکلاتشان هستند امـــا لذت‌هایشان را نمی‌شمارند اگر آنها را هم می‌شمردند می‌فهمیدند که به اندازه کافی از زندگی لذت برده‌اند. روزتون بخیر #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬛️ سوال و جواب غافلگیر کننده امام صادق(علیه السلام) عنْ شِهَابٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: سَأَلَنِی فَقَالَ یَا شِهَابُ کَمْ حَجَجْتَ مِنْ حِجَّةٍ- فَقُلْتُ تِسْعَةَ عَشَرَ حِجَّةً فَقَالَ لِی تَمِّمْهَا عِشْرِینَ حِجَّةً تُحْسَبْ لَکَ بِزِیَارَةِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) ترجمه: امام صادق(علیه السلام) از یکی از یارانش پرسید: چندبار حج رفته‌ای؟ گفت: نوزده حج. امام فرمود: آن را به بیست حج برسان تا ثواب یکبار زیارت حسین(علیه السلام) برایت نوشته شود. منبع: کامل الزیارت، ص 162
ﺭﻭﺯﻯ ﺣﻀﺮﺕ ﺍﻣﻴﺮﺍﻟﻤﺆﻣﻨﻴﻦ (ﻉ ) ﺩﺭ ﻣﺴﺠﺪ ﻛﻮﻓﻪ ﺟﻮﺍﻧﻰ ﺭﺍ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﻧﻤﺎﺯ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﺩﻳﺪ. ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺎ ﺣﻀﻮﺭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺗﻮﺟﻪ ﺗﺎﻡ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺁﺩﺍﺏ ﻧﻤﺎﺯ، ﻧﻤﺎﺯ ﻣﻰ ﺧﻮﺍﻧﺪ. ﺣﻀﺮﺕ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ: ﺍﻯ ﺟﻮﺍﻥ، تأﻭﻳﻞ ﻧﻤﺎﺯ ﭼﻴﺴﺖ؟ ﺟﻮﺍﻥ ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩ: ﺁﻳﺎ ﻧﻤﺎﺯ ﺭﺍ ﺟﺰ ﻋﺒﻮﺩﻳﺖ، تأﻭﻳﻠﻰ ﺍﺳﺖ؟! ﻛﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻥ، ﻧﺎﻗﺺ ﻭ ﻧﺎﭘﺴﻨﺪ ﺍﺳﺖ. تأﻭﻳﻞ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﻧﻤﺎﺯ، ﻋﺒﺎﺭﺕ ﺍﺳﺖ ﺍﺯ:‌‌‌ ﻗﺮﺑﺖ، ﺧﻠﻮﺹ، ﺣﻀﻮﺭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺗﻮﺟّﻪ، ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺧﺪﺍ ﻭ ﻣﺤﺒّﺖ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺍﻟﺴّﻠﺎﻡ، ﻛﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﺁﻥ ﻫﻴﭻ ﻋﻤﻠﻰ ﺻﺤﻴﺢ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ، ﺍﮔﺮ ﭼﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﺩﻫﺮ ﺻﺎﺋﻢ ﻭ ﺭﻭﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺑﻴﻦ ﺻﻔﺎ ﻭ ﻣﺮﻭﻩ ﺑﻪ ﻋﺒﺎﺩﺕ ﻗﻴﺎﻡ ﻛﻨﺪ. ﺁﺭﻯ، ﺭﻭﺡ ﻧﻤﺎﺯ ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﺮﺑﺖ ﻭ ﺧﻠﻮﺹ، ﺗﻮﺟّﻪ ﻭ ﺣﻀﻮﺭ ﻗﻠﺐ، ﻭ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﻭ ﻣﺤﺒّﺖ ﺍﻫﻞ ﺑﻴﺖ ﻋﻠﻴﻬﻢ ﺻﻠﻮﺓ ﺍﻟﻤﺼﻠّﻴﻦ ﺍﺳﺖ. •✾📚 @Dastan 📚✾•
✅ تسبیح حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🔹عنْ أَبِي جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ التَّحْمِيدِ أَفْضَلَ مِنْ تَسْبِيحِ فَاطِمَةَ علیهاالسلام وَ لَوْ كَانَ شَيْ‏ءٌ أَفْضَلَ مِنْهُ لَنَحَلَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص فَاطِمَةَ ع. 🔸 از امام باقر علیه السلام روایت شده که فرمود: در میان ستایش ها، خداوند به عملی بالاتر از تسبیح حضرت فاطمه (سلام الله علیها) عبادت نشده است. که اگر چیزی بالاتر از آن وجود می داشت، رسول خدا (ص) حتما آن را [به جای تسبیح] به فاطمه (سلام الله علیها) عطا می کرد. 🔹عنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: يَا أَبَا هَارُونَ إِنَّا نَأْمُرُ صِبْيَانَنَا بِتَسْبِيحِ فَاطِمَةَ ع كَمَا نَأْمُرُهُمْ بِالصَّلَاةِ فَالْزَمْهُ فَإِنَّهُ لَمْ يَلْزَمْهُ عَبْدٌ فَشَقِيَ. 🔸 از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمود: ای اباهارون! همانا ما کودکان مان را به تسبیح فاطمه زهرا (سلام الله علیها) امر می کنیم، هم چنانکه آنان را به نماز امر می کنیم. پس بر آن مداومت داشته باش که هرگز بنده ای که بر آن مداومت داشته باشد تیره بخت و شقی نمی گردد. 🔹عنْ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام أَنَّهُ كَانَ يُسَبِّحُ تَسْبِيحَ فَاطِمَةَ ص فَيَصِلُهُ وَ لَا يَقْطَعُهُ. 🔸 روایت شده که امام صادق علیه السلام تسبیح حضرت فاطمه (سلام الله علیها) را به هم پیوسته انجام می داد و آن را قطع نمی کرد. [یعنی در حین تسبیح صحبت نمی کرد.] 🔹قالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:‏ إِذَا شَكَكْتَ فِي تَسْبِيحِ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ ع فَأَعِدْ. 🔸 امام صادق علیه السلام: هر گاه در تسبیح فاطمه زهرا (سلام الله علیها) شک کردی، آن را از سر بگیر. [یعنی قسمتی را که در آن شک داری را از نو شروع کن. مثلا اگر نمی دانستی که چند بار "الله اکبر" گفته ای، از ابتدا "الله اکبر" را شروع کن. اما اگر از سی و چهار مرتبه بیشتر گفتی، بنا را بر سی و چهار بگذار و ادامه تسبیح را انجام بده]. 📚الكافي ، ج‏3، ص: 342 مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏15، ص: 175 وسائل الشيعة،ج 6ص463 •✾📚 @Dastan 📚✾•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حتما حتما حتما ببینید ⭕️ این شناسنامه مال کیه؟! 📣هر کس این کلیپ رو نبینه ضرر کرده.📣 🌷 این فیلم جالب رو در همه پیام‌رسان‌ها برای همه مردم ایران منتشر کنید! مخصوصا اونهایی که می گن نمی خواهیم تو انتخابات شرکت کنیم.
با ١٠٠٠ ضربه کابل فلک شد. بعد گوشت و پوست له شده‌ی پاشو با اتو سوزوندند. ٣ ماه خون بالا می‌آورد. ٩ ماه با کمک دیگران راه می‌رفت. ولی داغ گفتن یک آخ رو به دل دشمن گذاشت... 🔴 اینو بفرستید برای کسانی که از روی شکم‌سیری آروغ می‌زنن و میگن "رأی نمیدم" داداش! کسی محتاج رأی شما نیست؛ ولی اگر قیامت "امیرهوشنگ شاهپسندی" بهت گفت: "ما اینجوری پای انقلاب ایستادیم، ولی شما حتی حاضر نشدی یک رأی به انقلاب بدی" چی جواب میدی؟؟؟ (تصویر مربوط به موزه دفاع مقدس کرمان است) امیر هوشنگ شاهسوندی
یک انگلیسی تصمیم گرفت که برای کشف معدن الماس به آفریقا برود. تمام دارایی خود را فروخت و رفت. زمینی خرید که کلبه ای در آن بود و فقط به جستجوی الماس پرداخت. درنهایت نتوانست چیزی پیدا کند، پس زمین و کلبه خود را برای فروش گذاشت. شخصی براي خرید آن ها آمد. اسم او کیمبرلی بود. آن ها بر روی سنگی در حیاط خانه نشستند و قرارداد را امضا کردند و صاحب قبلی رفت. وقتی او رفت، کیمبرلی کاملا اتفاقی آن سنگ را تکان داد و زیرش الماسی دید؛ و این گونه بود که معادن الماس کیمبرلی کشف شدند. الماس ها همان جایی بودند که آن مرد قبلی زندگی می کرد. او دنبال الماس همه جا را گشت به غیراز خانه خودش را ! این یک داستان واقعی است. هر چه که به دنبالش هستی در درون خود توست از درون خودت غافل نشو •✾📚 @Dastan 📚✾•
👈 زنگ تامل 👈روزی لقمان به فرزندش گفت : 🌱از فردا یک کیسه با خودت بیاور و در آن به تعداد آدم‌هایی که دوست نداری و از آنان بدت می‌آید پیاز قرار بده روز بعد فرزند همین کار را انجام داد و لقمان گفت : هرجا که می‌روی این کیسه را با خود حمل کن... فرزندش بعد از چند روز خسته شد و به او شکایت برد که پیازها گندیده و بوی تعفن گرفته است و این بوی تعفن مرا را اذیت می‌کند...!! لقمان پاسخ داد : 👈این شبیه وضعیتی است که تو کینه دیگران را در دل نگه داری . این کینه ، قلب و دلت را فاسد می‌کند و بیشتر از همه خودت را اذیت خواهد کرد... •✾📚 @Dastan 📚✾•
امام جواد علیه السلام فرمودند: بدان که تو لحظه ای از نگاه خدا خارج نیستی پس ببین چگونه عمل می کنی؟ و چگونه هستی؟ منبع.تحف العقول #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
هیچ کس نمیداند که تنها فرمول خوشبختی این است: قدر داشته هایت را بدان و از آنها لذت ببر. خوشبختی یعنی"رضایت" روزتون بخیر #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
هدایت شده از همنشینی با خوبان 🗨
تـو همـانے ڪھ دلـم لڪ زدھ لبخنـدش را🥀 او ڪھ هرگـز نتـواڹ یافت همـانندش را . . . ! :) فقط بخاطر شما[❤️] رای میدم✌️ 🗳بزرگترین کانال (محتوایی) انتخاباتی فضای مجازی👇 🌐 @s_mardom_ir
🔴لبخند امام حسين(ع) هر شب جمعه 💠عالم زاهد و وارسته، مرحوم شيخ حسين بن شيخ مشکور قدس سره فرمود: 🔆در عالم رؤيا ديدم در حرم مطهر حضرت اباعبدالله عليه السلام مشرف هستم و آن حضرت نيز در آنجا تشريف دارند. در اين اثناء يک نفر جوان عرب معدي (دهاتي) وارد حرم شد و با لبخند به آن حضرت سلام کرد و حضرت نيز با لبخند جوابش دادند. 🔆فرداي آن شب که شب جمعه بود، به حرم امام حسين عليه السلام مشرف شدم و در گوشه ي حرم توقف کردم. 🌸ناگهان آن جوان عرب معدي را که در خواب ديده بودم، وارد حرم شد و چون مقابل ضريح مقدس رسيد، با لبخند به آن حضرت سلام کرد! ولي حضرت سيدالشهداء عليه السلام را نديدم و مراقب آن جوان عرب بودم تا از حرم خارج شد. 🌸به دنبال او رفتم و سبب لبخندش را در هنگام سلام دادن به امام عليه السلام پرسيدم. و تفصيل خواب خود را نيز برايش نقل کردم و سپس گفتم: چه کرده اي که امام عليه السلام با لبخند به تو جواب مي دهند؟ 🌸جوان گفت: من پدر و مادر پيري دارم و در چند فرسخي کربلا زندگي مي کنيم. شبهاي جمعه که براي زيارت مي آمدم، يک هفته پدرم را سوار بر الاغ مي کردم و مي آوردم و يک هفته هم مادرم را مي آوردم. 🌸 تا اينکه شب جمعه اي نوبت پدرم بود، چون او را بر الاغ سوار کردم؛ مادرم گريه کرد و گفت: مرا هم بايد ببري! شايد تا هفته ي ديگر زنده نباشم! 🌸 به مادرم گفتم: امشب باران مي بارد و هوا سرد است و بردن دو نفر مشکل است. اما نپذيرفت! ناچار پدرم را سوار کردم و مادرم را بر دوش کشيدم و با زحمت بسيار آنها را به حرم امام حسين عليه السلام رسانيدم. 🌸چون در آن حالت همراه با پدر و مادرم وارد حرم شدم، حضرت سيدالشهداء عليه السلام را ديدم و سلام کردم. آن بزرگوار نيز به من لبخند زدند و جوابم را دادند و از آن وقت تا به حال، هر شب جمعه که به کربلا مشرف مي شوم، حضرت امام حسين عليه السلام را مي بينم و ايشان با تبسم جوابم را مي دهند. 📚کرامات الحسينيه ج •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔆 دنیاپرست شدیم و چقدر عمیق! 🔸دخترکی با سنگ، بدنه ماشین پدرش را خراش می‌داد. 🔹پدرش از روی خشم چند ضربۀ محکم به دستش زد؛ غافل از اینکه آچار در دستش است! 🔸در بیمارستان دخترک انگشتانش را از دست داد. 🔹دختر ‌‌از پدرش پرسید: پدر، انگشتانم کی رشد می‌کنند؟ 🔸پدر از ناراحتی حرفی نمی‌زد. نشست و به خراش‌های روی ماشین نگاه کرد. 🔹دختر نوشته بود: «دوستت دارم پدر» 🔰 عصبانیت و عشق حد و مرزی ندارد؛ مشکل امروز جهان این است که مردم استفاده می‌شوند و وسایل دوست داشته می‌شوند. •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔴‌چند ضرب المثل ایرانی 📚اجاق کور بهتر از بچه بی‌نور 🧔🏻اجاق کور یعنی زن نازا یا بی بچه، اشاره به اینکه فرزند نداشتن بهتر از فرزند ناخلف داشتن می‌باشد. 📚اجل دور سرش می‌چرخد 🧕🏻وضعیت ناگوار و خطرناکی در انتظارش است. 📚احمد نباشه یار من، الله بسازه کار من 🧔🏻اگر کسی کمکم نکند خداوند یاریم می‌کند. 📚ادب از که آموختی؟ از بی‌ادبان 🧔🏻از اعمال بی ادبان هر چه به نظر ناپسند و زشت آید نباید انجام داد. رفتار زشت دیگران را دیدن و خلاف آن انجام دادن. 📚ارث دست کسی سپردن 🧕🏻توقع بی جا از کسی داشتن. 📚اَره بده، تیشه بگیر 🧔🏻یکی به دو، مشاجره، بگو و بشنوی همراه با درگیری بر سر چیزی. 📚اَره و اوره و شمسی کوره 🧕🏻جمع بی تربیت و شلوغ که اغلب در مورد مهمان‌ها گفته می‌شود. 📚از آب در آمدن 🧔🏻مشخص شدن نتیجه کار. 📚از آب کره گرفتن 🧕🏻خسّت و حسابگری بیش از حد، از هرکه و هر چه کمترین چیز استفاده بردن و طرف‌نظر نکردن. 📚 از آب گل آلود ماهی گرفتن 🧔🏻از موقعیت خراب و آشفته سوء استفاده کردن. 📚از آسمان به زمین می‌بارد 🧕🏻توانگران به نیازمندان چیزی عطا می‌کنند نه نیازمندان به ثروتمندان. •✾📚 @Dastan 📚✾•
#خانمها_بدانند 🍃 مردها دوست دارند همسرشان به آنها انرژی دهد؛ حتی اگر خودشان فردی آرام باشند! 👈 شاد باشید و شوخ‌طبع و البته ظرفیت و جنبه خود را هم بالا ببرید. 👈 زنان و مردان شوخ‌طبع زندگی زناشویی و ازدواج موفق‌تری نسبت به زنان و مردان باهوش، جدی و عبوس دارند...! ✅ تفریحات مختلف را با هم تجربه کنید. سعی کنید بیشتر در اجتماع و کنار هم حاضر باشید، قرار بگذارید وقتی با هم بیرون می‌روید برنامه‌ای برای شاد کردن هم داشته باشید... #داستانهای_آموزنده •✾📚 @Dastan 📚✾•
📚ردّ هدیه بُلْقَیس از جانب سلیمان(علیه السلام) بُلْقَیس در کنار تخت خود نامه‎ای یافت که پس از خواندن آن دریافت که نامه از طرف شخص بزرگی برای او فرستاده شده است و مطالب پرارزشی دارد. بزرگان کشور خود را به گرد هم آورد و با آنها در این باره مشورت کرد. آنها گفتند: «ما نیروی کافی داریم و می‎توانیم بجنگیم و هرگز تسلیم نمی‎شویم.» ولی بُلْقَیس اتخاذ طریق مسالمت آمیز را بر جنگ ترجیح می‎داد و این را دریافته بود که جنگ موجب ویرانی می‎شود، و تا راه حلّی وجود دارد نباید آتش جنگ را برافروخت. او پیشنهاد کرد که: هدیه‎ای گرانبها برای سلیمان می‎فرستم تا ببینم فرستادگان من چه خبر می‎آورند.(3) بُلْقَیس در جلسه مشورت گفت: من با فرستادگان هدیه برای سلیمان، او را امتحان می‎کنم. اگر او پیامبر باشد میل به دنیا ندارد و هدیه ما را نمی‎پذیرد، و اگر شاه باشد، می‎پذیرد. در نتیجه اگر دریافتیم او پیامبر است، قدرت مقاومت در مقابل او را نخواهیم داشت و باید تسلیم حق گردیم. بُلْقَیس گوهر بسیار گرانبهایی را در میان حُقّه (ظرف مخصوصی) نهاد و به فرستادگان گفت: «این گوهر را به سلیمان می‎رسانید و اهداء می‎کنید.»(4) فرستادگان ملکه سبأ به بیت المقدس و به محضر حضرت سلیمان(علیه السلام) آمدند و هدایای ملکه سبأ را به حضرت سلیمان(علیه السلام) تقدیم نمودند، به گمان این که سلیمان از مشاهده آن هدایا، خشنود می‎شود و به آنها شادباش می‎گوید. امّا همین که با سلیمان روبرو شدند، صحنه عجیبی در برابر آنان نمایان شد. سلیمان(علیه السلام) نه تنها از آنها استقبال نکرد، بلکه به آنها گفت: «آیا شما می‎خواهید مرا با مال خود کمک کنید درحالی که این اموال در نظر من بی‎ارزش است، بلکه آن چه خداوند به من داده از آن چه به شما داده برتر است. مال چه ارزشی در برابر مقام نبوّت و علم و هدایت دارد، این شما هستید که به هدایای خود شادمان می‎باشید. «فَما آتانِی اللَّهُ خَیرٌ مِمَّا آتاکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیتِکُمْ تَفْرَحُونْ»؛ آری این شما هستید که مرعوب و شیفته هدایای پر زرق و برق می‎شوید، ولی اینها در نظر من کم ارزشند. سپس سلیمان(علیه السلام) با قاطعیت به فرستاده مخصوص ملکه سبأ فرمود: «به سوی ملکه سبأ و سران کشورت باز گرد و این هدایا را نیز با خود ببر، اما بدان ما به زودی با لشکرهایی به سراغ آنها خواهیم آمد که توانایی مقابله با آن را نداشته باشند، و ما آنها را از آن سرزمین آباد (یمن) خارج می‎کنیم در حالی که کوچک و حقیر خواهند بود.»(5) ادامه دارد ... •✾📚 @Dastan 📚✾•