eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
66.9هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
3.4هزار ویدیو
75 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ 📚 داستان کوتاه من دیگ نخریدم آورده اند یکی از علما ۴۰ شبانه روز چله گرفته بود تا امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف را زیارت کند ۰۰۰ تمام روزها روزه بود ۰۰۰ در حال اعتکاف ۰۰۰ از خلق الله بریده بود...!!! صبح به صیام و شب به قیام زاری و تضرع به حضرت حجت روحی له الفدا ۰۰۰ *شب ۳۶ ندای در خود شنید که می گفت :* فلانی ساعت ۶ بعد از ظهر بازار مسگران در دکان فلان مسگر عالم می گفت: از ساعت ۵ در بازار مسگران حاضر شدم در کوچه های بازار از پی دکان فلان می گشتم گمشده خویش را در آنجا زیارت کنم... پیرزنی را دیدم دیگ مسی به دست داشت و مسگران نشان می داد... قصد فروش آنرا داشت به هر مسگری نشان می داد ؛ وزن می کرد و می گفت : به ۴ ریال و ۲۰ شاهی پیرزن می گفت : نمیشه ۶ ریال بخرید ؟ مسگران می گفتند : خیر مادر برای ما بیش از این مبلغ نمی صرفد پیرزن دیگ را روی سر نهاده و در بازار می چرخید همه همین قیمت را می دادند پیرزن می گفت : نمیشه ۶ ریال بخرید ؟ تا به مسگری رسید که دکان مورد نظر من بود مسگر به کار خود مشغول بود پیرزن گفت : این دیگ را برای فروش آوردم به ۶ ریال می فروشم ؛ خرید دارید ؟ مسگر پرسید چرا به ۶ ریال ؟ پیر زن سفره دل خود را باز کرد و گفت : پسری مریض دارم ؛ دکتر نسخه ای برای او نوشته است که پول آن ۶ ریال می شود مسگر پیر ؛ دیگ را گرفت و گفت : این دیگ سالم و بسیار قیمتی است حیف است بفروشی امّا اگر اصرار داری بفروشی من آنرا به ۲۵ ریال میخرم!!! پیر زن گفت: عمو مرا مسخره می کنی ؟! مسگر گفت : ابدا" دیگ را گرفت و ۲۵ ریال در دست پیرزن گذاشت پیرزن که شدیدا" متعجب شده بود ؛ دعا کنان دکان مسگر را ترک کرد و دوان دوان راهی خانه خود شد عالم می گوید : من که ناظر ماجرا بودم و وقت ملاقات را فراموشم شده بود در دکان مسگر خزیدم و گفتم : عمو انگار تو کاسبی بلد نیستی ؟! اکثر مسگران بازار این دیگ را وزن کردند و بیش از ۴ ریال و ۲۰ شاهی ندادند آنگاه تو به ۲۵ ریال می خری ؟! مسگر پیر گفت *من دیگ نخریدم* من پول دادم نسخه فرزندش را بخرد پول دادم یک هفته از فرزندش نگهداری کند پول دادم بقیه وسایل خانه اش را نفروشد *من دیگ نخریدم* عالم می گفت: از حرفی که زدم بسیار شرمسار شدم در فکر فرو رفته بودم که...‌ شخصی با صدای بلند صدایم زد و گفت: *فلانی ؛ کسی با چله گرفتن به زیارت ما نخواهد آمد ....!!! *دست افتاده ای را بگیر و بلند کن ما به زیارت تو خواهیم آمد ...!!!! ❤️ •✾📚 @Dastan 📚✾•
‍ ‌ روزی ملانصرالدین زنش را برداشت تا برای خرید به شهر بروند. ملا سوار خرش شد و زنش در کنار آنها به راه افتاد. وقتی به روستای اول رسیدند مردمی که نشسته بودند به همدیگر گفتند: ببینید آن مرد خجالت نمی کشد خودش سوار خر شده زنش پیاده می رود. ملا خجالت زده شده از خر پیاده شد و زنش را سوار خر کرد و به راه افتادند. پس از مدتی به روستای دوم رسیدند. مردم با دیدن آنها گفتند: پیرمردی با این سن و سال پیاده و زنش سوار خر است چه پیرمرد زن زلیلی ؟ زن خجالت هم نمی کشد. ملا وقتی حرف آنها را شنید فکری کرد و دید راست می گویند .برای حل مشکل تصمیم گرفت خودش هم سوار خر شود تا حرف مردم هر دو روستا را تایید کند! باز به راه افتادند و به روستای سوم رسیدند. مردم با دیدن آنها گفتند: وای بیچاره خر!! دو نفر سوار یک خر نحیف شده اند. چه آدمهای پستی. ملا خجالت کشید و از خر پیاده و شد و زنش را نیز پیاده کرد و به راه افتادند. به روستای چهارم که رسیدند همه به خنده افتادند!!! روستاییان گفتند آن دو احمق را ببین! خر دارند ولی هر دو پیاده اند. یکی گفت: خدایا به احمق ها عقل عطا بفرما!! و مردم نیز گفتند: آمین!!! هر کاری بکنیم مردم همیشه برایمان حرف در می آورند... •✾📚 @Dastan 📚✾•
🔹ﺩﯾﺪﻩﺍﯼ ﻭﻗﺘﻲ ﻧﺎﻧﻮﺍ ﺧﻤﯿﺮ ﻧﺎﻥ ﺳﻨﮕﮏ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﻣﯽﮐﻨﺪ ﻭ ﺩﺭﻭﻥ ﺗﻨﻮﺭ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﺩ ﭼﻪ ﺍﺗﻔﺎﻗﯽ ﻣﯽﺍﻓﺘﺪ؟! ﺧﻤﯿﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﻣﯽﭼﺴﺒﺪ! ﺍﻣﺎ ﻧﺎﻥ ﻫﺮﭼﻪ ﭘﺨﺘﻪﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺍﺯ ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺟﺪﺍ ﻣﯽﺷﻮﺩ... 🔹ﺣﮑﺎﯾﺖ ﺁﺩﻡﻫﺎ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺳﺖ؛ ﺳﺨﺘﯿﻬﺎﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ، ﺣﺮﺍﺭﺕ ﺗﻨﻮﺭ ﺍﺳﺖ... ﻭ ﺍﯾﻦ ﺳﺨﺘﯽﻫﺎﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﭘﺨﺘﻪﺗﺮ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ... ﻭ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﭘﺨﺘﻪﺗﺮ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺳﻨﮓ ﮐﻤﺘﺮﯼ ﺑﺨﻮﺩ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ... 🔹ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺗﻌﻠﻘﺎﺕ ﺩﻧﯿﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ... ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻣﻦ، ﺧﺎﻧﻪ ﻣﻦ ... ﻣﻦ ... ﻣﻦ؛ ﺁﻧﻮﻗﺖ ﮐﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻨﻮﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﮐﻨﻨﺪ، ﺳﻨﮕﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ! ﺧﻮﺷﺎ ﺑﻪ ﺣﺎﻝ ﺁﻧﮑﻪ ﺩﺭ ﺗﻨﻮﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﭘﺨﺘﻪ ﻣﯿﺸﻮﺩ، ﮐﻪ ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﺳﻨﮕﯽ ﻧﻤﯽچسبد... •✾📚 @Dastan 📚✾•
🌷دستم را از تابوت بیرون بگذارید!🌷 🌷شهید "سید عبدالظریف تقوی" در وصیت نامه اش نوشت: دستم را از تابوت بیرون گذارید تا کوردلان بفهمند چیزی با خود نبرده ام. شهید "سید عبدالظریف تقوی" از اهالی شهرستان بهبهان در وصیت نامه اش نوشته است: "وقاتلوهم حتی لاتکون فتنه و یکون الدین کله لله". ای انسان‌هایی که بعد از این قیام و خون ریزی‌ها در خواب غفلت هستید و شیطان دست بر روی اعضای بدن شما گذاشته و چشمانتان را کور کرده. سعی کنید که در این دنیا خدا را ببینید تا در آخرت کور نباشید. تقوای الهی پیشه کنید و سعی کنید گوش به فرمان امام و پشتوانه محکمی برای ولایت فقیه باشید. دستم را از تابوت بیرون بیاورید تا کوردلان بفهمند چیزی با خود نبرده ام و قالب یخی را روی قبرم گذاشته تا به جای مادرم بر روی قبرم آب شده و اشک بریزد. ---------------------------------- •✾📚 @Dastan 📚✾•
ای انسان‌هایی که بعد ازاین قیام وخون ریزی‌ها در خواب غفلت هستیدوشیطان دست برروی اعضای بدن شماگذاشته وچشمانتان را کورکرده.سعی کنیدکه در این دنیاخدا راببینیدتا درآخرت کورنباشید. 🌹شهید تقوی •✾📚 @Dastan 📚✾•
پیامبر(ص) دست کارگر را بوسید و فرمود: این دست هرگز آتش جهنم را حس نمی کند.🌹 تاریخ بغداد؛7:342 •✾📚 @Dastan 📚✾•
☘روزی که رسول خدا(ص) از غزوه تبوک باز می گشت، سعد انصاری به استقبال آن حضرت شتافت و با پیامبر(ص) دست داد🤝. حضرت فرمود: چه باعث شده که دست هایت این گونه سفت و پینه بسته باشد؟ جواب داد: با بیل برای کسب نفقه خانواده ام کار می کنم.⚙ حضرت دست وی را بوسید و فرمود: این دست هرگز آتش جهنّم را حسّ نمی کند.😍🌹 تاریخ بغداد، ج7، ص342 •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ ✍️حکاکی (‌سنگ‌نویسی) نقل می‌کند: روزی خانواده‌ای اشرافی با لباسی سیاه برای سفارش سنگ قبر قیمتی به کارگاه آمدند. آن‌ها برای نوشتن اسم پدر مرحوم‌شان روی سنگ قبر دچار اختلاف رأی بودند که بنویسند سرهنگ احمد... و یا حاجی احمد...، چون مرحوم پدرشان هم سرهنگ بود و هم به حج رفته بود و می‌دانستند روی سنگ قبر باید یکی از این القاب فقط نوشته شود. (که آن هم نیاز نبود) دیدم پسرش گفت: اگر مردم نمی‌خندیدند هر دو را می‌نوشتیم!!! حاجی سرهنگ احمد... متوجه شدم خیلی در قید و بند نام و نشان دنیوی هستند، رفتند با خانواده مشورت کنند. یا باید لقب دنیوی او را می‌نوشتند سرهنگ احمد... یا لقب اخروی او را حاجی احمد... آنجا بود که فهمیدم طبق حدیث حضرت علی علیه السَّلام واقعا دنیا و آخرت مانند آب و آتش در یک‌ جا هرگز جمع نمی‌شود ولی این بشر به زور می‌خواهد دنیا و آخرت را در یک جا جمع کند، هم دنبال ثروت و دنیا و عیش و نوش دنیوی باشد و هم به دنبال نماز و روزه و ذکر اخروی!!! هر چند یقین داشتم آن مرحوم را آن دنیا حتی حاجی احمد هم صدا نمی‌کنند (هر چند تصمیم‌شان بر نوشتن حاجی شد) آن دنیا او را فقط می‌پرسند: احمد پسر فلانی... و با این نام می‌شناسند و با اعمالش!!! •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ 🌼برکات و معجزه های صلوات! ✍رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : در معراج ، ملکی را دیدم که هزار هزار دست دارد( یعنی یک میلیون) و هر دستی هزار هزار انگشت دارد و هر انگشتی هزار هزار بند دارد آن ملک گفت : من حساب دانه های قطرات باران را می دانم که چند تا در صحرا و چند دانه در دریا می بارد. تعداد قطرات باران را از ابتدای خلقت تا حال را می دانم ، ولی حسابی است که من از محاسبه آن عاجزم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: چیست؟ عرض کرد: هرگاه جماعتی از امت تو با هم باشند و با هم بر تو صلوات بفرستند ، من از محاسبه ثواب صلوات عاجزم 🌺صلوات جهت حاجت! حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : صلوات فرستادن شما بر من باعث روا شدن حاجت های شماست و خدا را از شما راضی می گرداند و اعمال شما را پاک و پاکیزه می کند. 🌺 آمرزش گناهان با صلوات! حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : هر کس هر روز از روی شوق و محبت به من سه مرتبه صلوات بفرستد ، بر خدا لازم می شود که گناهان او را بیامرزد ، در همان روز یا همان شب 🌺میزان صلوات در قیامت! حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : روز قیامت ، من پیش میزان اعمال هستم ، یعنی که هر کس کفه سیئاتش (گناهانش) سنگین تر از کفه حسناتش (ثواب هایش) باشد ، من صلوات هایی را که برایم فرستاده می آورم و در کفه حسناتش می گذارم تا آن که کفه حسناتش سنگین تر گردد 🌺دیدن بهشت با صلوات! حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : هر کس هر روز هزار صلوات بر من بفرستد از دنیا نخواهد رفت تا جای خود را در بهشت ببیند. 🌺هرگاه چیزی از یاد انسان برود و آدمی آن را فراموش کند ، صلوات موجب می شود آن را به خاطر آید. 🌺حضرت رضا (علیه السلام) فرمودند : هر کس قادر بر کفاره گناهان خود نباشد صلوات بسیار بفرستد که صلوات بر محمد و آل محمد گناهان را میریزد. 🌺امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند : صلوات فرستادن در محو کردن گناهان شدیدتر است از فرو نشانیدن آتش توسط آب. 🌺رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : هر کس بعد از نماز ظهر ، صد بار صلوات بفرستد خداوند سه پاداش به او می دهد: 1⃣ مدیون نشود و اگر مدیون شود خداوند ادا کند 2⃣ایمان او را حفظ کند که این بزرگ ترین بخشش است 3⃣ روز قیامت از نعمتی که به او داده نپرسد. 🌺صلوات با دل و زبان! یکی از آداب فرستادن صلوات این است که دل با زبان موافقت نماید ، به این معنا که از روی غفلت زبان را به گفتن صلوات حرکت ندهد. 🌺نجات عبور از صراط! رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : شب گذشته ، عجیب خوابی دیدم . مردی از امت خود را دیدم که از صراط می گذشت و هر لحظه می لرزید ، و در هر قدم می لغزید . پس دیدم صلواتی که بر من فرستاده بود ، آمد و دست او را گرفت ، و به سلامت او را از صراط گذرانید. 🌺واجب شدن شفاعت! رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)در وصیت خود به امیر مومنان علی (ع) فرمود : یا علی ! هر کس بر من ، هر روز و هر شب صلوات فرستد ، شفاعتم بر او واجب می شود ؛ اگر چه گناهانش از گناهان بزرگ باشد. 🌺رفع فقر و تنگدستی! مردی خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آمد و از فقر شکایت کرد آن حضرت فرمود: وقتی داخل خانه خود شدی، سلام کن؛ خواه کسی در خانه باشد خواه نباشد، و بر من سلام فرست و بعد از آن، سوره اخلاص را بخوان. آن مرد چنان کرد و در اندک روزی توانگر گردید. 📚منابع:بحارالانوار،اصول کافی ج 4ص249،کتاب آثار و برکات صلوات،ثواب الاعمال و عقاب الاعمال،جامع الاخبارص68 •✾📚 @Dastan 📚✾•
✨﷽✨ ✍ملا مهرعلی خویی در مسجد نشسته بود که جوانی برای سوالی نزد او آمد و گفت: پدرم قصاب است و در ترازو کم فروشی می کند، اما خدا در این دنیا عذاب اش نمی کند؟ آیا خدا هوای ثروتمندان را بیشتر دارد؟ ملامهرعلی گفت: بیا با هم مغازه پدرت برویم. وارد مغازه پدر شدند . ملا مهرعلی از پدرش پرسید: این همه خرمگس های زرد آیا فقط در قصابی تو وجود دارد؟ قصاب گفت: ای شیخ درست گفتی من نمی دانم چرا همه خرمگس های شهر در قصابی من جمع شده و روی گوشت های من می نشینند؟ ملا گفت: به خاطر این که هر روز 2 کیلو کم فروشی می کنی، هر روز دوهزار خرمگس مامور هستند دو کیلو از گوشت های حرام را که جمع می کنی جلوی چشمان تو بخورند. و کاری از دست تو بر نیاید. ملا مهرعلی به انتهای مغازه رفت و چوب کوچکی از سقف کنار زد ، به ناگاه دیدند که زنبورهایی هم کندوی عسلی در کنار چوب سقف قصابی ساخته اند که عسل های شهد فراوانی دارد که قصاب از آن بی خبر بود. رو به پسر قصاب کرد و گفت: پدرت هر ماه قدری گوشت اندازه کف دست به پیرزنی بی نوا می بخشد و این زنبور های عسل هم ، هدیه خدا به او بخاطر این بخشش است. ملا علی رو به پسر کرد و گفت: ای پسر بدان که او حرام را بر می دارد و حلال را بر می گرداند هرچند حرام را جمع می کنی و حلال را می بخشی. پس ذره ای در عدالت او در این دنیا بر خود تردید راه نده. مرحوم ملا مهرعلی خویی صاحب قصیده معروف (( ها علی بشر کیف بشر)) است که مزارش در تپه ای در خروجی شهر خوی قرار دارد و حدود 150 سال پیش در این مکان دفن شده است. در شهر خوی مشهور است که او وصیت کرد در تشیع جنازه من همه مردم شهر بیایند، و کسی خانه خود ننشیند. زمانی که جنازه او را برای دفن می بردند، زلزله ای مهیب آمد و شهر را ویران و بسیاری را کشت و آنجا بود مردم فهمیدند پیام وصیت او چه بود. •✾📚 @Dastan 📚✾•
✍روزی؛ پسری از خانواده‌ای نسبتا ثروتمند، متوجه شد که مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست! با تعجب به مادرش گفت: مادر عزیزم‌‌؛ دیروز یک کیسه‌ بزرگ نمک برایت خریدم، چرا از همسایه نمک طلب می‌کنی؟ مادر گفت: پسرم؛ همسایه فقیرمان، همیشه از ما چیزهایی طلب می‌کند. دوست داشتم از آنها چیز ساده‌ای بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد. ما چیزی کم نداریم که از آنها قرض بگیریم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که ما هم به آنها محتاجیم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد و شرمنده نشوند... •✾📚 @Dastan 📚✾•
💠 عبدالحسین برونسی: خدايا! اگرمی‌دانستم با مرگ من يک در دامان می‌رود، حاضر بودم هزاران بار بميرم تا هزاران در دامان بروند. •✾📚 @Dastan 📚✾•