eitaa logo
📚 داستان های آموزنده 📚
69.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
67 فایل
﷽ 🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻شراب خوار و غذای روضه امام حسین علیه السلام ◽️آقا رضا برهان: مدتی قبل با چند تن از رفقا ، برای زیارت و فاتحه به قم مشرف شدیم ▫️قبلا هماهنگ کرده بودند که برای صرف ناهار به منزل فلان شخص برویم و همان جا هم استراحت کنیم ▫️آن شخص از دوستان قدیمی محل ما و از بچه های مسجد لرزاده تهران بود که در حال حاضر در شهر مقدس قم سکونت دارند ▫️پس از زیارت وقتی به منزل ایشان رفتیم، دیدیم که هنوز که هنوز است عکس مرحوم حاج شیخ علی اکبر برهان را روی طاقچه منزل خود گذاشته است ▫️علت آن را جویا شدیم گفت: من تا آخر عمرم هر جا بروم این عکس را با خود می برم ▫️گفت: من خاطره ای از مرحوم برهان دارم که تا عمر دار فراموش نخواهم کرد و همین موضوع باعث شد که زندگی من از این رو به آن رو شود ▫️ما جوان بودیم سرمان داغ بود گاه گاهی هم شراب می خوردیم شبی که شب عاشورا یا تاسوعا بود من به آن پذیرایی و خرجی که برای شهادت امام حسین می دادند نرسیدم و وقتی که رفتم و گفتم: به من هم شام بدهید ، گفتند: شام تمام شده ، اگر هم داشتیم به توی عرق خور که نمی دادیم ▫️در همین میان دیدم که دو تا سینی غذا به طرف خانه آقای برهان رفت با خودم گفتم: می گویند غذا ندارند اگر ندارند پس این غذا چیست که به خانه آقای برهان می رود؟! اگر هم هست چرا به ما نمی دهند؟! عیبی ندارد خداحافظ با ناراحتی به خانه رفتم ولی پس از حدود یک ربع الی نیم ساعت دیدم درب خانه را می زنند تا در را باز کردم دیدم مرحوم حاج شیخ علی اکبر برهان است با سینی غذای امام حسین (علیه السلام) ظرف غذا را به من دادند و رفتند ▫️بعدها فهمیدم برخی به ایشان گفته بودند که حاج آقا این شخص عرق خور است فرموده بودند: عیبی ندارد ظرف او را هم بیاورید خودم می شویم. ▫️همین رفتار مرحوم آیت الله شیخ علی اکبر برهان چنان بر روی وی تاثیر گذاشته بود که در حال حاضر از صالحان است. ✾📚 @Dastan 📚✾
8.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚡️⚡️حکایت فروش خانه برای امام حسین علیه السلام ✾📚 @Dastan 📚✾
مهم نیست کف پاتو شستی یا نه ؟! حتی مهم نیست کف پات نرمه یا زبر ! اما این مهمه که وقتی از زندگی کسی رد می شی ؛ رد پای قشنگی از خودت به جا بگذاري ! همیشه میشه تموم کرد. فقط بعضی اوقات دیگه نمیشه دوباره شروع کرد ...! مواظب همدیگه باشیم ! از یه جایی بــه بعد، دیگه بزرگ نمیشیم؛ پـیــــــــــر میشیم از یه جایی بــه بعد دیگه خسته نمیشیم؛ می بُـــــرّیم ! از یه جایی بــه بعد ... دیـگه تــکراری نیستیم؛ زیـــــادی هستــــــــیم ..!! پس قدر خودمون ، دوستانمونو زندگيمونو و حضور خوشرنگ مون رو تو صفحه دفتر خلقت بدونيم . محبت تجارت پایاپای نیست ...! ✾📚 @Dastan 📚✾
🔺من مانند تُرک های پشت کوه به حضرت ابوالفضل علاقه دارم❗️ ◾️حجت الاسلام علی معجزاتی: یک روز جمعه در منزل آقای حاج شیخ عباس طالبی ختم صلوات بود و برای صرف ناهار آنجا بودیم بعد از صرف ناهار مطالب نسبتا مختلف و متعددی مورد بحث واقع شد از جمله ایشان (استاد معزی) فرمودند: ◾️مرحوم علامه طباطبایی (رضوان الله عليه) این مضمون را فرمودند: که سرمایه و دارایی من این است که مانند تُرک های پشت کوه ، صاف و بی غل و غش به حضرت ابوالفضل العباس ارادت و ایمان دارم ✾📚 @Dastan 📚✾
⭕️ورود اهل بیت علیهم السلام به کوفه 💠روز 12محرم روز ورود اهل بیت(علیهم السلام) با حالت اسارت به کوفه است. دراین روز ابن زیاد فرمان داد که احدی حق ندارد با اسلحه ازخانه بیرون آید ،چرا که نگران بود شیعیان امیرالمومنین قیام کنند. سپس فرمان داد سرهای شهدا را پیش روی اهل بیت آورده حرکت دهند و اسرا را در کوی و بازار بگردانند. ♦️زنان کوفه که براى تماشای کاروان اسرا به بالاى بام‌ها رفته بودند دیدند امام سجاد علیه‌السلام در حالى که بیمارند و به خاطر غل و زنجیرها خون از رگ‌هاى گردنشان جارى است، بر شترى برهنه سوارند. 🔹همچنین رأس شریف امام حسین(ع) در نوک نیزه این آیه مبارکه را تلاوت مى نماید: «اَمْ حَسِبْتَ أَنّ أَصْحابَ الْکَهْفِ وَالرَقیمِ کانُوا مِنْ آیاتِنا عَجَباً» (کهف، ۹). 🔸مردم با دیدن حالت رقت انگیز ذریه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و سرهای بر نیزه، صدا به گریه بلند نمودند. سپس حضرت زینب علیهاالسلام مردم را امر به سکوت نمود و شروع به خواندن خطبه‌اى کوبنده و رسواکننده نمود. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆حضرت زهرا عليهاالسلام در مجالس آقاى دانشمند محترم حاج شيخ محمد مهدى تاج لنگرودى فرمود: يكى از دوستانم حجة الاسلام آقاى امامى ثيلى براى حقير نقل كرد كه در مسجد صاحب الزمان واقع در خيان هلال احمر چهار راه عباسى پاى منبر آقاى حاج ميرزاعلى آقاى محدث زاده بودم ، كه بالاى منبر فرمود: يكى از وعّاظ مشهور تهران عصر روز آخر ذى الحجّة از منزل بيرون آمد كه شب اول محرّم به منبرهاى دهه عاشورا كه وعده داده برسد، در وسطهاى كوچه پيرزنى آمد و گفت : آقا من از امشب تا ده شب در منزل خودم روضه دارم لطفا تمام شبها را تشريف بياوريد و براى ما روضه بخوانيد. واعظ گفت من وقت ندارم پيرزن گفت هر وقت شب به منزل برگشتيد تشريف بياوريد اگرچه به اندازه چند دقيقه باشد، واعظ باكمال خونسردى و بى ميلى جواب مثبت داد كه مى آيم ، شب اول محرّم كه دير وقت از روضه برگشته بود بهمان منزل رفت پرچم سياه كوچكى ديد كه بالاى در آويزان است و روى پرچم سلام بر حسين شهيد نوشته ، چون در باز بود با گفتن يك يااللّه وارد شده ، بدرون اطاقى وى را راهنمائى كردند، وقتى وارد شد ديد سه يا چهار نفر زن با چادر مشكى نشسته اند و چون صندلى نداشت خشت و آجر را بروى هم گذاشته اند تا بعنوان منبر از آن استفاده شود. آقاى واعظ روى منبر نشست و بعد از خطبه چند جمله از فضائل حضرت سيد الشهداءعلیه السلام گفت و روضه خواند و زنهاى حاضر در مجلس گريه كردند و با جمله صلى اللّه عليك يا اباعبداللّه و دعا كردن به مجلس خاتمه داد و اين كار تا چند شب ادامه داشت ولى شب پنجم يا ششم از مجالس مهم شهر برگشت و با خود گفت خوب است امشب منزل پير زن را ناديده انگاشته و نروم ، او به منزل خود رفت و شام خورد و بدرون بستر رفت كه بخوابد به محض آنكه خوابيد حضرت بى بى عالم صدّيقه طاهره فاطمه زهرا سلام اللّه عليها را در خواب ديد، خدمت حضرتش عرض ادب كرد ولى بى بى نسبت به واعظ بى اعتنا بود، واعظ لرزيد و گفت : مگر از من خطائى سرزده كه اينگونه به من بى مهريد؟ حضرت فرمود: چرا آن پيرزن را منتظر نگهداشتى و نرفتى ؟! واعظ از خواب برخاست و تند تند لباس پوشيد و رفت ، ديد پيرزن دم در ايستاده و نگاه به راه مى كند به محض آنكه آقا را ديد گفت چرا اينقدر ديركردى ، واعظ كه قلبش مى طپيد و از چشمانش اشك مى باريد چيزى نگفت و بدرون منزل رفت و از هر شب بهتر روضه خواند و برگشت ، فهميد هرجا روضه امام حسين علیه السلام هست آنجا صاحب عزا بى بى عالم حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه عليها هم هست .(1) 1-علماء، 182. 📚كرامات الحسينية جلد دوم، معجزات حضرت سيدالشهداء عليه السلام بعد از شهادت، على مير خلف زاده ✾📚 @Dastan 📚✾
💠آیت الله معظم حاج شیخ حسین وحیدخراسانی: 🔸دلی که می‌خواهد از امام حسین(علیه السلام) نور بگیرد ، باید گناه را از خود جدا کند. او خیال می‌کند که شب تاسوعا و عاشورا به حسینیه نیامده ؛ بیچاره نمی‌داند که او را به حسینیه راه نداده‌اند که نیامده ، نه اینکه خودش نیامده است! 🔸وقتی بَشَر ، آلوده و ناپاک شد ، از این دستگاه دور می‌شود و مُقَدَّمات اِنصرافش را فراهم می‌کند. ✾📚 @Dastan 📚✾
📩 | غلام ابوذر غفاری، جُوْن 🔺️ ✾📚 @Dastan 📚✾
🏴 امان از شام! ☑️ از امام سجاد علیه السلام پرسیدند:‌ 🔹 سخت ترین مصائب شما در سفر کربلا کجا بود؟ ▫️ در پاسخ سه بار فرمودند: 🔸 الشّام، الشّام، الشّام... امان از شام! در شام هفت مصیبت بر ما وارد آوردند که از آغاز اسیری تا آخر، چنین مصیبتی بر ما وارد نشده بود: 🗡 ۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله می‌نمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل می‌زدند. 🩸 ۲. سرهای شهداء را در میان کجاوه‌های [۱] زن‌های ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمه‌هایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه‌ داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه می‌آوردند و با سرها بازی می‌کردند و گاهی سرها به زمین می‌افتاد و زیر سم چارپایان قرار می‌گرفت. 🔥 ۳. زن‌های شامی از بالای بام‌ها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامه‌ام افتاد و چون دست‌هایم را به گردنم بسته بودند، نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامه‌ام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند. 🎺 ۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و می‌گفتند: 🔹 «ای مردم! بکُشید این‌ها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!» ✡️ ۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها می‌گفتند: 🔹 این‌ها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و ...) کشتند و خانه‌های آن‌ها را ویران کردند و امروز شما انتقام آن‌ها را از این‌ها بگیرید. ⛓ ۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت. 💥 ۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شب‌ها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر می‌بردیم... 📝 پی نوشت: [۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند. ⬅️ برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی 🏷 علیه السلام سلام الله علیها ✾📚 @Dastan 📚✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سـلام روزتون بخیر و نیکی چون همیشه دعایم برایتان عاقبت به خیری سلامت جسم و جان و دلی خالی ازغم و غصه است روزتان پراز رحمت الهی زندگیتون پراز خیرو برکت روزتون سرشاراز آرامش‌ ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆اعترافات دشمن هنگامى كه امام حسين عليه السلام به شهادت رسيد، عبدالله پسر عمر به يزيد بن معاويه نوشت : حقا كه مصيبتى سنگين و حادثه اى بزرگ در اسلام رخ داد هيچ روزى مانند عاشوراى حسين نخواهد بود. يزيد در پاسخ عبدالله نوشت : اى احمق ! ما به خانه هاى آراسته ، فرشهاى آماده و بالش هاى منظم وارد شده ايم و اگر اينها حق ديگران باشند، پدرت عمر اول كسى بود كه چنين كارى را انجام داد و حق ديگرى را غصب كرد. 📚بحار: ج 45، ص 327. ✾📚 @Dastan 📚✾
🔆عزاداری مردگان در تهران كمتر كسى است كه نام مسجد مجد را نشنيده باشد مسجد نامبرده امام جماعتى داشت بنام حاج شيخ محمّد تقى آملى كه مجتهد جامع الشرائط بود، ياد دارم كه شيخ ما آية اللّه خوشوقت مى فرمود ايشان شايستگى مرجعيّت داشت ولى به عنوان آنكه در اين رابطه مطرح نباشد فقط به امامت مسجد مجد و تدريس ‍ مى پرداخت و بس و در بعضى از كتابهائيكه حالات علماء بزرگ و عرفا را نوشته اند، آمده كه مرحوم آية اللّه شيخ محمد تقى آملى از جمله كسانى است كه به تشرّف خدمت حضرت ولىّ عصر عجل اللّه تعالى فرجه الشريف مفتخر گرديده است در مجلّه حوزه پنجاه و يك آمده كه مرحوم آية اللّه آملى مى فرمود: حدود چهل سال از سنّ من ميگذشت ، روزى به قم مشرّف شدم ، روز عاشورا در صحن حضرت معصومه عليهاالسلام عزادارى مفصّلى بود، روضه مى خواندند و منهم خيلى متاءثرّ شدم و زياد گريه كردم ، سپس به قبرستان شيخان رفتم و زيارت اهل قبور مى خواندم . السلام على اهل لااله الاّاللّه . در اين هنگام ديدم تمام ارواح روى قبرهايشان نشسته اند و همگى مى گفتند عليكم السلام آنگاه زمزمه هائى شنيدم مثل آنكه درباره امام حسين علیه السلام و عاشورا بود اى حسين اى حسين اى حسين جان به اين معنى كه آنها هم عزادارى مى نمودند. 📚دين ما علماى ما، 154. ✾📚 @Dastan 📚✾