eitaa logo
داستان آموزنده 📝
14.5هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
12 فایل
تبلیغات و ارتباط👇👇 @ad_noor1 داستانهای مذهبی و اخلاقی درسی برای زندگی روزمره را اینجا بخوانید👆👆 ☆مشاوره اخلاقی=> @Alnafs_almotmaenah . .
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️امام علیه السلام: خدای سبحان به ملائکه فقط عقل داد و آنان را از شهوت و غضب بی‌نصیب ساخت ؛ به حیوانات شهوت و غضب داد و آنها را از عقل بی‌بهره ساخت ؛ اما انسان را از همه این امور بهره‌مند گردانید . پس انسان اگر شهوت و غضب را مطيع و مُنقاد عقل گرداند ، برتر از ملائکه خواهد بود ، زیرا با وجود منازع و مزاحم به این موفقیت نائل شده است و اگر مطیع شهوت و غضب شود ، پست‌تر از حیوانات خواهد بود ، چرا که با وجود یاوری چون عقل _ که حیوانات از آن محروم‌اند _ خود را در اختیار شهوت و غضب قرار داده است . 📚 نردبان سعادت ، ص 47 ، تلخیص و تحریر کتاب معراج‌السعادة . @dastane_amozande
6.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟣لقبی که خداوند به امام علی (ع) داد 🎙 ✍امام رضا(ع): آنجایی که قرآن می‌فرماید: "اهدنا الصراط المستقیم" منظور از صراط مستقیم علیه‌السلام است... 📚بحارالانوار ج۲۳ص۲۱۱ اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
📌احتیاط کنیم روزی امیرمؤمنان (ع) به طرف لباس فروشان رفت و در آنجا از يك مردى پرسيد: شما دو به پنج درهم داريد؟ آن مرد گفت: آرى يا اميرمؤمنان. هنگامى كه متوجه شد آن مرد او را شناخت، از دكان او دور شد، و بعد نزد جوانی كه مى‏ فروخت توقف كرد، و از وى پرسيد شما دو جامه به پنج درهم داريد؟ غلام گفت: آرى دارم. يكى از آنها بهتر از ديگرى مى‏ باشد، يكى سه و دومى دو درهم مى ‏باشد. فرمود: آنها را بياوريد، هنگامى كه غلام پارچه‏ ها را آورد، على عليه السّلام به گفت: پيراهن سه درهمى را شما برداريد و به تن كنيد و دو درهمى را من برمى ‏دارم و به تن مى ‏كنم. قنبر عرض كرد: يا امیرمؤمنان، شما بالاى منبر مى ‏رويد و براى مردم مى‏ خوانيد، اكنون شما پيراهن سه درهمى را برداريد و در تن كنيد، على عليه السّلام فرمود: اى قنبر شما هستيد و در عنفوان جوانى مى‏ باشيد، من از خداوند شرم دارم كه خود را بر شما فضيلت دهم. 📚ثقفی، الغارات، ج1، ص105. 👇👇 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
📌احتیاط کنیم روزی امیرمؤمنان (ع) به طرف لباس فروشان رفت و در آنجا از يك مردى پرسيد: شما دو به پنج درهم داريد؟ آن مرد گفت: آرى يا اميرمؤمنان. هنگامى كه متوجه شد آن مرد او را شناخت، از دكان او دور شد، و بعد نزد جوانی كه مى‏ فروخت توقف كرد، و از وى پرسيد شما دو جامه به پنج درهم داريد؟ غلام گفت: آرى دارم. يكى از آنها بهتر از ديگرى مى‏ باشد، يكى سه و دومى دو درهم مى ‏باشد. فرمود: آنها را بياوريد، هنگامى كه غلام پارچه‏ ها را آورد، على عليه السّلام به گفت: پيراهن سه درهمى را شما برداريد و به تن كنيد و دو درهمى را من برمى ‏دارم و به تن مى ‏كنم. قنبر عرض كرد: يا امیرمؤمنان، شما بالاى منبر مى ‏رويد و براى مردم مى‏ خوانيد، اكنون شما پيراهن سه درهمى را برداريد و در تن كنيد، على عليه السّلام فرمود: اى قنبر شما هستيد و در عنفوان جوانى مى‏ باشيد، من از خداوند شرم دارم كه خود را بر شما فضيلت دهم. 📚ثقفی، الغارات، ج1، ص105. 👇👇 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande
سجده بیاورید به شکرانه عاشقان خدا دوباره آفریده است 💚 (ع)❣️✨ ❣️✨
مرد عرب نگران بود نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد … عرض کرد:اکنون حدود دو سال است که خدا فرزند پسری به من داده است… من و همسرم هر دو سفید پوستیم ولی بچه ی ما سیاه به دنیا آمده است در طول این دو سال نگران نبودم که این پسر فرزند من نباشد …اما ، کسی در دلم نگرانی ای ایجاد کرد و گفت: همسرت به تو خیانت کرده است و این پسر ، پسر تو نیست چرا که همرنگ تو به دنیا نیامده است... اکنون این فکر تمام وجودم راه فرا گرفته است که نکند همسرم به من خیانت کرده باشد و این پسر ، فرزند من نباشد! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: به بیرون از مدینه برو ! آدرسی به او داده و فرمودند : در این محل جوانی مشغول به کار است و در حال ساختن خانه ای می باشد ، او را پیدا کن و فرزندت را کنار او رها کرده و نظاره گر باش اگر فرزندت به نزد او رفت بدان حلال زاده است اما اگر پسرت از آن جوان دوری کرد نطفه اش از تو نیست ! مرد چنین کرد ؛ بیرون از مدینه رفته و آدرسی را که پیامبر صلی الله علیه و آله داده بودند پیدا کرد ، جوان را دید … فرزندش را کنار او رها کرد و خود عقب رفت… کودک کمی به مرد که در حال کار کردن بود نگاه کرد ، کمی اطراف او راه رفت و اطرافش را نگاه کرد ؛ مرد عرب ایستاده بود و از دور تماشا می کرد که کودک چه می کند ، در دلش غوغایی بود . دید پسرکش گوشه ی پیراهن جوان را گرفت و تکان داد و دستهایش را باز کرد تا جوان او را بغل کند دید که جوان ، دست از کار شست و کودک را بغل کرد ، از دور لبخند کودک و آن مرد جوان را دید ؛ دلش آرام گرفت ؛ به نزد جوان آمده و سلام کرد و کودک را خواست که از آغوش جوان بگیرد ، کودک خودش را به آغوش مرد جوان چسبانیده بود بالاخره پدر ، پسرش را گرفته و از مرد جوان عذر خواست و خداحافظی کرد به مدینه و مسجد پیامبر آمد و ماجرا را تعریف نمود ؛ رسول گرامی اسلام سلام الله علیه و علی آله , به او فرمودند : شک نکن که این پسر ، فرزند توست و ممکن است در اعقاب تو فردی سیاه بوده باشد که این فرزند به او تمایل پیدا کرده و نطفه به شکل او منعقد شده است؛ مرد عرب از رسول گرامی اسلام پرسید : یا رسول الله ! می شود آن جوان را به من معرفی کنید ؟ حضرت فرمودند : او برادر و عموزاده ی من علی بن ابیطالب (علیهما السلام) است ؛ سپس رو به مرد عرب فرمودند : کَذِبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ وُلِدَ مِن حَلالٍ وَ هو یَبغِضُ عَلیًا دروغ می گوید آنکس که می گوید حلال زاده است در حاليكه با دشمنی دارد . 📚امالی صدوق . •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° اموزنده🎐 📚 @Dastane_amozande