eitaa logo
داستان راستان🇵🇸
27.8هزار دنبال‌کننده
36.2هزار عکس
31هزار ویدیو
340 فایل
تقدیم به روح پاک و مطهر متفکر شهید استاد مرتضی مطهری‏‏‏‏‏‏‏‏ تبلیغات‌ ارزان با بازدهی عالی :👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1735000081Ce431fec0ab
مشاهده در ایتا
دانلود
💫 «ریختن آب پشت سر مسافر» در زمان حمله ی اعراب به ایران، «هرمزان» سردار ایرانی و حاکم خوزستان تسلیم نشد و به مبارزه در شهری دیگر ادامه داد در نهایت دستگیر شد و قبل ازینکه خلیفه او را بکشد، آب برای نوشیدن درخواست کرد، اما آن را ننوشید و در جواب خلیفه که پرسید پس چرا آب را نمینوشی؟ گفت میترسم هنگام نوشیدن آب مرا بکشند خلیفه گفت تا این آب را ننوشی تو را نخواهم کشت، هرمزان بی درنگ آب را روی زمین ریخت و اینگونه جان خود را خرید میگویند خلیفه بعد از دیدن این صحنه گفت: «به راستی که بخت از ایرانیان برگشته وگرنه غلبهٔ ما بر این ملت با عقل میسر نبود» فلسفه آب ریختن پشت سر مسافر از اینجا آمده، یعنی زندگی دوباره به شخص داده میشود تا مسافر برود و سالم بماند
📆 #حديث_روز 🌸 پيامبر اکرم (ص): مَنِ استَشارَهُ أخُوهُ المؤمنُ فلَم يَمحَضْهُ النَّصيحَةَ سَلَبَهُ اللّهُ لُبَّهُ هركه برادر مؤمنش با او مشورت كند و او صادقانه راهنماييش نكند، خداوند عقلش را از او بگيرد. 📚 ميزان الحكمه، ج۶ ، ص ۹۴ 💚📖 @ayegeraphy♥️♥️
🌸🍃🌸🍃 مجری یک برنامه‌ی تلوزیونی که مهمان او فرد ثروتمندی بود، این سوال را از او پرسید: مهم‌ترین چیزی که شما را خوشبخت کرد چه بود؟ فرد ثروتمند چنین پاسخ داد: چهار مرحله را طی کردم تا طعم حقیقی خوشبختی را چشیدم. در مرحله‌ی اول گمان می‌کردم خوشبختی در جمع‌آوری ثروت و کالاست، اما این چنین نبود. در مرحله‌ی دوم چنین به گمانم می‌رسید که خوشبختی در جمع‌آوری چیزهای کمیاب و ارزشمند است، ولی تاثیرش موقت بود. در مرحله‌ی سوم با خود فکر کردم که خوشبختی در به دست آوردن پروژه‌های بزرگ مانند خرید یک مکان تفریحی و غیره است، اما باز هم آن‌طور که فکر می‌کردم نبود. در مرحله‌ی چهارم اما یکی از دوستانم پیشنهادی به من داد. پیشنهاد این بود که برای جمعی از کودکان معلول صندلی‌های مخصوص خریده شود، و من هم بی‌درنگ این پیشنهاد را قبول کردم. اما دوستم اصرار کرد با او به جمع کودکان رفته و این هدیه را خود تقدیم آنان کنم. وقتی به جمعشان رفتم و هدیه‌ها را به آنان تحویل دادم، خوشحالی که در صورت آنها نهفته بود واقعا دیدن داشت! کودکان نشسته بر صندلی خود به شادی و بازی پرداخته و خنده بر لب‌هایشان نقش بسته بود. اما آن چیزی که طعم حقیقی خوشبختی را با آن حس کردم چیز دیگری بود! هنگامی که قصد رفتن داشتم، یکی از آن کودکان آمد و پایم را گرفت! سعی کردم پای خود را با مهربانی از دستانش جدا کنم اما او درحالی که با چشمانش به صورتم خیره شده بود این اجازه را به من نمی‌داد! خَم شدم و خیلی آرام از او پرسیدم: آیا قبل از رفتن درخواستی از من داری؟ این جوابش همان چیزی بود که معنای حقیقی خوشبختی را با آن فهمیدم... او گفت: می‌خواهم چهره‌ات را دقیق به یاد داشته باشم تا در لحظه‌ی ملاقات در بهشت، شما را بشناسم. در آن هنگام جلوی پروردگار جهانیان دوباره از شما تشکر کنم! @DastaneRastan_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#یادشهدا شهید باکری، شهرداری که رفتگر شد ! اوایل انقلاب بود و مهدی باکری شهردار اورمیه در گرگ و میش سحر، برای خرید نان از خانه خارج شدم . چشمم به رفتگر محله افتاد که مثل همیشه در حال کار بود ؛ دیدم امروز صورت خود را با پارچه ای پوشانده است . نزدیکتر رفتم ، او رفتگر همیشگی محله ی ما نبود کنجکاوم شد ، سلام دادم و دیدم رفتگر امروز، آقا مهدی است ! آقا مهدی، شما اینجا چیکار میکنی ؟ آقا مهدی علاقه ای به جواب دادن نداشت ادامه دادم ، آقا مهدی شما شهرداری، اینجا چیکار میکنی ؟ رفتگر همیشگی چرا نیست ؟ شما رو چه به این کارا ؟ جارو رو بدین به من ، شما آخه چرا؟ خیلی تلاش کردم تا بالاخره زیر زبون آقا مهدی رو کشیدم. زن رفتگر محله ، مریض شده بود ؛ بهش مرخصی نمی دادن میگفتن اگه شما بری، نفر جایگزین نداریم ؛ رفته بود پیش شهردار ، آقا مهدی بهش مرخصی داده بود و خودش اومده بود جاش. اشک تو چشمام حلقه زد هر چی اصرار کردم آقا مهدی جارو رو بهم نداد؛ ازم خواهش کرد که هرچه سریعتر برم تا دیگران متوجه نشن ، رفتگر آن روز محله ما، شهردار اورمیه بود... 💚📖 @ayegeraphy♥️♥️
| حاج حسین یکتا: ما توی بین الطلوعین ظهوریم! در بین الطلوعین شاید خیلی‌ها خوابشون ببره اما فضل الله المجاهدین علی القاعدین ــ ــ ــ "فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِينَ عَلَى الْقَاعِدِينَ أَجْرًا عَظِيمًا" ﻭ ﺟﻬﺎﺩﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺧﺎﻧﻪ ﻧﺸﻴﻨﺎﻥِ [ﺑﻲﻋُﺬﺭ] ﺑﻪ ﭘﺎﺩﺍﺷﻲ ﺑﺰﺭﮒ ﺑﺮﺗﺮﻱ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺳﺖ ...|•♥️ (۹۵نساء) |🌱°•.
✨ #هرروزیک_آیه وَإِذْ بَوَّأْنَا لِإِبْرَاهِیمَ مَکَانَ الْبَیْتِ أَن لَّاتُشْرِکْ بِی شَیْئًا وَطَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکَّعِ السُّجُود ِ ✨ و (یاد کن) هنگامی که مکان خانه را برای ابراهیم آماده ساختیم (و به او گفتیم:) هیچ چیز را شریک من قرار مده و خانه مرا برای طواف کنندگان و (به نماز) ایستادگان و رکوع کنندگان و سجود کنندگان پاک و پاکیزه کن✨ 📚سوره مبارکه حج ✍آیه ۲۶ 💚📖 @ayegeraphy♥️♥️
✨✨✨✨ 🍃خوب باش اما به اندازه ی توانت منتش را هم روی کسی نگذار...! خوب بودن یا نبودن، انتخاب توست می توانی باشی یا نباشی...! اما اگر انتخابت خوب بودن است در انتخابت بمان ادامه بده.... اما منتظر نباش برایت کف بزنند انتظار تلافی هم نداشته نباش....!! خیلیها با خوبی ات غریبی می کنند چون بلد نیستن جواب خوبی را بدهند.... یاد نگرفته اند...می ترسند...یا..!!! خیلیها هم نه....! بلدند چکار کنن که تو خوبتر شوی.. اما تو فقط تا جایی که توانش را داری در راهت بمان تقلا نکن بیشتر از خودت باشی... اگر خوب بودنت را با تقلا حفظ کنی زود خسته می شوی...می رنجی...توقع برگشت داری.... همش دلت می خواهد جواب دوست داشتنت..خواستنت...مهرت....لبخندت....آغوشت....تلفنت.... چیزی باشد درست اندازه ی مهربانی ات..... اما مهربانی که اندازه ندارد... چیز بی اندازه را هم که نمی شود پیمانه زد...شمرد....و یاحساب کرد.... حالا بنشین با خودت فکر کن...! فکر کن و ببین می توانی خوب باشی و در خوب بودنت بی انتظار بمانی.....؟! 📖 @ayegeraphy♥️
✨﷽✨ 📜حكايت آموزنده ✍پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت:تو نگران چی هستی؟ دختر جوان هم حرفش را زد: همون طور که خودت می‌دونی مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره... باید شرط ضمن عقد بگذاریم که اگر زمین گیر شد، اونو به خونه ما نیاری و ببریش خانه سالمندان. پسر جوان آهی کشید و شرط دختر را پذیرفت... هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود که زن جوان در یک تصادف اتومبیل قطع نخاع و ویلچر نشین شد. پسر جوان رو به مادرش گفت: بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟ مادر پیرش با عصبانیت گفت: مگه من مُردم که ببریش آسایشگاه؟ خودم تا موقعی که زمین‌گیر نشدم ازش مراقبت می‌کنم. پسر جوان اشک ریخت و به زنش نگاه کرد. زن جوان انگار با نگاهش به او می‌گفت: شرط ضمن عقد رو باطل کن!خيلى شرمنده ام!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#رهبر_انقلاب : #قره_باغ_خاک_اسلام_است مداحی زیبای آذری 🇮🇷🇦🇿🇹🇷🇮🇷 ✅ @akharinmonji 👈
🌸🍃🌸🍃 در سوره نمل صریح آمده است، وقتی که قرار شد تخت بلقیس ملکه قوم سبا را در یک چشم به‌هم‌زدن به نزد سلیمان بیاورند، به فرموده قرآن، یکی از اجنه و یکی از انس (به نام آصف‌ابن‌برخیا که اسم اعظم می‌دانست،) حاضر شدند تا تخت بلقیس را قبل از آمدن خودش نزد سلیمان، نزد سلیمان تخت او را حاضر کنند. اما سلیمان نبی، از بین هر دو درخواست، فقط با انجام آن توسط انس (آصف‌ابن‌برخیا) موافقت کرد. پس از این موضوع دو نکته مهم حاصل می‌شود: 1- برخی اجنه قدرت زیادی دارند که می‌توانند تختی را در یک چشم به‌هم‌زدن در جایی حاضر کنند. و اگر بشنویم برخی جن‌گیر‌ها از قدرت جن برای غیب کردن جسمی در نقطه‌ای و حاضر کردن آن در نقطه‌ای دیگر، استفاده می‌کنند این امر می‌تواند درست باشد. 2- سلیمان از قدرت عفریت یا همان اجنه برای رسیدن به مقصدش استفاده نکرد، هر چند جن مسخر و تحت امر سلیمان نبی بود. ولی از قدرت یک انسان مومن استفاده کرد. پس استفاده از قدرت جن برای دخل تصرف در دنیا و انجام امور خارق‌العاده و خارج از توان بشر، صحیح و جایز نیست، چنان‌چه سلیمان از این قدرت بهره نبرد. پس نتیجه می‌گیریم، کسانی‌که دعا می‌نویسند باید یا اسم اعظم بدانند که در این صورت، دخل تصرف آن‌ها در جهان هستی و پدیده‌های آن جایز است. که معمولا به ندرت چنین کسی یافت می‌شود و اگر بشود هرگز از این قدرتش چنین استفاده‌ای نمی‌کند. پس دعا نویسانی که گاها با انجام برخی کارهای خارق‌العاده، اعتماد کسی را جلب می‌کنند، حتما قدرت شیطانی دارند و از اجنه بهره می‌برند که این امر طبق آیه قرآن پسندیده و جایز نیست. @DastaneRastan_ir