🌱به دنبال زندگی خوب نباش،
بلکه خوب زندگی کن ...
این دو معنایشان متفاوت است.
خوب زندگی کردن یک شعور متعالی است، اما در آرزوی زندگی خوب حسرت خوردن، یک حماقت محض است، از دست دادن نقدِ زندگی است. آنان که همواره در آرزوی زندگی خوب و کامل بسر میبرند، هرگز در این دنیا به آن دست نخواهند یافت. هیچ کس دست نیافته است. زیرا خصلت ذاتی حیات دنیوی، نقصان و کمبود است.
🍃به قول مولانا ؛
آن یکی خر داشت پالانش نبود
یافت پالان گرگ خر را در ربود
کوزه بودش آب نمی امد بدست
آب را چون یافت خود کوزه شکست
🌱کسی خوب زندگی میکند که این دنیا را شناخته و مقهور داشتن ها و نداشتن هایش نمیشود. در حسرت چیزی نیست و همواره با نقد زندگی اش کار می کند. چنین کسی هماهنگ ترین انسانها با جریان حیات است .
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌴🌴🌴🍃🍃🍃🍃🌴🌴🌴
کاش تا در خیمه سبزت برسد فریادم
من از آن روز که در بند تو ام آزادم
عاشقم دست خودم نیست بگو تا چه کنم؟
دل به یک یوسف گمگشته زیبا دادم...
باز من مانده ام و پرونده امضا نشده
کاش با یک نظر لطف کنی دلشادم
شدهام آن تیرکه در چلهای از وسوسههاست
شده ام صید و گناهان جهان صیادم :)💔
#شعر_مهدوی
﮼
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🦋داستان کوتاه
یک بار از زنی موفق خواستم تا راز خود را با من در میان بگذارد، لبخندی زد و گفت:
موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم.
دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را میکردند برداشتم.
دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم.
دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم، سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم.
دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه میکند.
آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای: اهدافم، رویاهایم، ایدههایم و سرنوشتم
روزی که جنگهای کوچک را متوقف کردم روزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد.
هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد.
✨نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#السلام_ایها_غریب
#السلام علیک یا صاحب الزمان عج❣
🔹پرونده سیاه مرا جستـــجو نـکن
🔹حال مرا به آه دلت زیرو رو نـکن 😔
🔹پیش نگاه مهدی صاحب زمان،
🔹خدا ما را به حق فاطمه بیآبرو نکن
بِحَقِِّ فَاطِمَةَ الزَّهرَاءِ سلاماللهعلیهااَلْلَّٰھُمـَّـ ؏َـجِّڸْ لِوَلیِّٖــღــڪَ اَلْفَــــࢪَجْ🍃
#صبحتون_مهدوی🌤
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
مرد فقیری از خدا سوال کرد:
چرا من اینقدر فقیر هستم؟!
خدا پاسخ داد:
چون یاد نگرفته ای که بخشش کنی!
مرد گفت:
من چیزی ندارم که ببخشم؟
خدا پاسخ داد:
دارایی هایت کم نیست!
یک صورت، که میتوانی لبخند برآن داشته باشی!
یک دهان، که میتوانی با آن از دیگران تمجید کنی و حرف خوب بزنی!
یک قلب، که میتوانی به روی دیگران بگشایی
و چشمانی که میتوانی با آنها به دیگران با نیت خوب نگاه کنی!
ما فقیر نیستیم! فقط باید به داراییهایمان بیشتر توجه کنیم ...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨✨✨✨✨✨✨
📕حکایت_پندآموز
مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار، گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها به موضوع «خدا» رسیدند؛
آرایشگر گفت: “من باور نمیکنم خدا وجود داشته باشد.”
مشتری پرسید: “چرا؟”
آرایشگر گفت: “کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض میشدند؟ بچههای بیسرپرست پیدا میشدند؟ این همه درد و رنج وجود داشت؟ نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه دهد این چیزها وجود داشته باشد.”
مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد؛ چون نمیخواست جروبحث کند.
آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت. در خیابان مردی را دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده..
مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: “به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.”
آرایشگر با تعجب گفت: “چرا چنین حرفی می زنی؟ من اینجا هستم، همین الان موهای تو را کوتاه کردم!”
مشتری با اعتراض گفت: “نه! آرایشگرها وجود ندارند؛ چون اگر وجود داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمیشد.”
آرایشگر گفت:
“نه بابا؛ آرایشگرها وجود دارند،
موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمیکنند.”
مشتری تایید کرد: “دقیقاً! نکته همین است.
✅خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمیکنند
و دنبالش نمیگردند.
✅برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.”
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💟داستان کوتاه
توی اتوبوس، بغل دست یه آقای میانسال نشسته بودم. تلفنش زنگ خورد و جواب داد: سلام عزیز دلم! سلام همه کس و کارم! سلام زندگیم! قربونت برم دخترم...
بعدش هم دخترش گوشی رو داد به مادر و باز هم همان مهربانی در کلام. چقدر کیف کردم از این رابطهی پدر و دختری. دیدم پدری که این همه مهربانی بیسانسور خرج دخترش میکنه، مگه میشه پیش خدا مقرب نباشه؟ دختری که اینهمه مهر از پدر میگیره مگه ممکنه چهار روز دیگه دست به دامن غریبهها بشه برای جلب محبت؟!
توی جامعه که با هم مهربان نیستیم و مشغول خراش دادن دلهای هم هستیم، اقلا در خانواده به هم محبت کنیم. همین شاید تمرینی بشه برای مهربان بودن با دیگران...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تلنگـرانه.. ⚠️
🍁رفتند تا بمانیم!
اینکه استاد پناهیان گفتند:(👇 شاید بزرگترین اثری که #شهید برای ما دارد،این است که ما را به #فکر وا می دارند!
فکر...
فکر...
فکر... 🤔🧐
فکر اینکه قربانی کردند #خودشان را!🥀
و خدا #قربانی کرد آن ها را...💔
این که شهیدی آلبوم عکس های خود را از بین میبرد که نکند حالا بعد شهادت،اسمش بر سر زبان ها بیفتد و دیده شود...🍂
و یا شهیدی پلاکش را پرت کند در کانال پرورش ماهی!🌊
که در فکرش تشییع با شکوهی برای خودش متصور شد!💫
#شهوت شهادت بخشکاند...
و فرماندهان شهیدی که حاضر شدند!
در جمع سربازان سینه خیز بروند...
در پوتین بسیجی ها آب بخورند...
و ...💦
درس قربانی کردن #خود است❗️
برای خدا شدن آسان نیست!
چون نباید #هوای قدرت داشتن،داشت...🚫
نباید #هوای دیده شدن داشت...⛔️
و برای ما سخت است قربانی کردن #هوای_نفس
چون برای ما #لذت تقرب به خداوند،از لذت های #کم_ارزش دنیا #کمتر است...❌😞
حالا ما چه کار ها که نکردیم
برای دیده شدن...🍂
و شهدا از آن سو به ما بیچارگان میخندند!😔
و شاید #اشک میریزند...😭
که در #خودمان ماندیم!😣
و لباس #هوای_نفس را از تن در نیاوردیم...
در #خود ماندیم...
در #خود ماندیم...
در #خود ماندیم...
😭😭
به قول حاج حسین یکتا:
🍃و هنوز گیر یه قرون و دوزار #شهوت این دنیاییم.
که یکی بیاد نگاهمون کنه...
شهدا #شهوت_شهادت میخشکوندند!
که یوسف زهرا نگاشون کرد...🥀
جان به هر حال قرار است
که #قــربان بشود...
پس چه خوب است
که قربانـی #جانــان بشود...😍
✨ اللهم الرزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک 🥀
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📌در آستانه ظهور امام مهدی (ع)
🔥 بلایا و حوادث فراوانی گریبان گیر مردم میشود.
این بلایا و حوادث که در واقع آزمایشهای الهی هستند، مؤمنان واقعی را از مدعیان دروغین جدا میسازد.
متن زیر برشی از کتاب «معرفت امام زمان» اثر ابراهیم شفیعی سروستانی است که در ادامه میخوانید؛
🌴دسته ای دیگر از آیاتی که به ظهور امام مهدی (ع) تأویل شده اند، به ویژگیها و صفات آن حضرت و جایگاه ایشان در عالم هستی اشاره دارند. برخی ویژگیهایی که در روایات به وجود مقدس امام مهدی (ع) تأویل شده،
🌴 عبارت است از: غیب عالم هستی؛ [1] آنکه به پیشی گرفتن برای پیروی از او امر شده است؛
[2] رفیق نیکو؛
[3] پارهای از نشانههای پروردگار؛
[4] نابود کننده باطل؛
[5] غیب خداوند که مردم به انتظار آن فرا خوانده شده اند؛
[6] قرآن عظیم؛
[7] کسی که خود و یارانش سخت نیرومندند؛
[8] سرپرست کسی که مظلومانه کشته شده است؛
[9] حقّی که با آمدنش باطل نابود میگردد؛
[10] راه راست؛
[11] آنکه به همراه یاران شایسته اش زمین را به ارث میبرد؛
[12] کسی که خداوند او را به نور خود هدایت کرده است؛
[13] درمانده (مضطری) که خداوند را میخواند و خداوند نیز او را اجابت میکند و گرفتاری اش را برطرف میسازد؛
[14] نور پروردگار که زمین را روشن میسازد؛
[15] آب روان (گوارا)؛
[16] اختر گردانی که از دیدهها نهان شود و از نو درآید؛
[17] یکی از برجهای آسمان؛
[18] روز روشنی بخش زمین؛
[19] سپیده دم (طلوع فجر)؛
[20] دارای دین پایدار.
[21]
💥رویدادهای عصر ظهور
برخی آیاتی که به موضوع ظهور امام مهدی (ع) تأویل شده اند، بیانگر رویدادهای عصر ظهور هستند. رویدادهایی که برخی آنها از زمره نشانههای ظهور به شمار میآیند. در اینجا به برخی از این رویدادها اشاره میکنیم:
💥یک فرو رفتن عدهای از کافران در زمین
بر اساس برخی روایات، آیه زیر اشاره به این رویداد دارد: أفَاَمِنَ الَّذِینَ مَکَرُوا السَّیئات أَنْ یَخْسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرْضَ أو یَاْتِیَهُمُ العَذابُ مِنْ حِیْثُ لا یَشْعُروُنَ. [22] آیا کسانی که تدبیرهای بد میاندیشند، ایمن شدند از اینکه خدا آنان را در زمین فرو برد، یا از جایی که حدس نمیزنند عذاب بر ایشان بیاید؟
در تفسیر عیاشی از امام محمد باقر (ع) ذیل این آیه شریفه چنین نقل شده است: إِنّ عَهْدَ نَبِیِّ اللّهِ صارَ عِنْدَ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ 8، ثُمَّ صارَ عِنْدَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیًّ 8 ثُمَّ یَفْعَلُ اللّهُ ما یَشاءُ، فَالزَمْ هؤُلاءِ فإِذا خَرَجَ رَجُلٌ منهُمْ مَعَهُ ثَلاثْمائَةُ رَجُلٍ وَمَعَهُ رایَةُ رَسُولِ اللّه (ص) عامِدا إِلَی الْمَدینَةِ حَتّی یَمُرَّ بِالْبَیْداءِ فَیَقُولُ هذا مَکانُ الْقَوْمِ الَّذینَ خُسِفَ بِهِمْ، وَهِیَ الآیَةُ الَّتی قالَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ: «أَفَاَمِنَ الَّذینَ مَکَرُوا السَّیِّیئاتِ أَنْ تَخْسِفَ اللّهُ بِهِمُ الأَرْضَ أَوْیَاْتِیَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَیْثُ لایَشْعُرُونَ أَوْ یَاْخُذَهُمْ فی تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزینَ». [23]
به درستی که پیمان پیغمبر خدا نزد علی بن الحسین درود خدا بر آن دو باد سپرده شد، سپس به محمد بن علی درود خدا بر آن دو باد رسید و [پس از این] خداوند آنچه را بخواهد انجام میدهد، پس همیشه با اینان باش، و چون مردی از ایشان خروج نمود که سیصد مرد همراهی اش میکردند و پرچم رسول خدا درود خدا بر او و خاندانش باد را با خود داشت که به سوی مدینه روان شود، و چون از بیابان «بیدا» بگذرد بگوید: این جای کسانی است که به زمین فرو خواهند شد، و این است آیهای که خدای عز و جل فرموده: «آیا کسانی که تدبیرهای بد میاندیشند، ایمن شدند از اینکه خدا آنان را در زمین فرو ببرد، یا از جایی که حدس نمیزنند، عذاب بر ایشان بیاید؟»
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#برکت_در_اموال🌱
🔸امام کاظم علیه السلام در مورد برکت در مال حلال فرمود:
گوسفند در سال یکبار زایمان می کند و هر بار هم یک بره به دنیا می آورد. سگ در سال دو بار زایمان می کند و هربار هم حداقل 7-6 بچه...
به طور طبیعی شما باید گله های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنار آن است. ولی در واقع برعکس است. گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ در کنار آنها...
چون خداوند برکت را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت. با اینکه مردم، فراوان گوسفند را ذبح می کنند و از گوشت آن استفاده می کنند. علاوه بر اینکه تمام اجزای گوسفند قابل استفاده است بخلاف سگ. مال حرام اینگونه است. فزونی دارد ولی برکت ندارد.
📚الكافي، كلينى، ج5 ،ص125
💥از این رو است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هولناکترین بلا بعد از من، رواج حرام خواری و رباخواری در امتم است!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#داستانک_معنوی
✨امام زمان در کنار قبر عمه اش✨
💠 مرحوم حاج محمد رضا سقا زاده که یکی از وعاظ توانمند بود، نقل می کند: روزی به محضر یکی از علمای بزرگ و مجتهد مقدس و مهذب، حاج ملاعلی همدانی مشرف گشتم و از او درباره مرقد حضرت زینب (س) جویا شدم، او در جوابم فرمود:
💠 «روزی مرحوم آیت ا... العظمی آقا ضیاء عراقی (که از محققین و مراجع تقلید بود) فرمودند: شخصی شیعه مذهب از شیعیان قطیف عربستان به قصد زیارت امام رضا (ع) عازم ایران می گردد او در راه پول خود را گم می کند.
💠 حیران و سرگردان می ماند و برای رفع مشکل متوسل به حضرت بقیه ا. .. امام زمان (عج) می گردد. در همان حال سید نورانی را می بیند که به اومبلغی مرحمت کرده و می گوید: این مبلغ تو را به سامره می رساند.
💠 چون به آن شهر رسیدی، پیش وکیل ما حاج میرزا حسن شیرازی می روی و به او می گویی: سید مهدی می گوید آن قدر پول از طرف من به تو بدهد که تو را به مشهد برساند و مشکل مالی ات را برطرف سازد اگر او نشانه خواست، به او بگو: امسال در فصل تابستان، شما با حاج ملا علی کنی طهرانی، در شام در حرم عمه ام مشرف بودید، ازدحام جمعیت باعث شده بود که حرم عمه ام کثیف گردد و آشغال ریخته شود شما عبا از دوش گرفته و با آن حرم را جاروب کردی و حاج ملا علی کنی نیز آن اشغال ها را بیرون می ریخت و من در کنار شما بودم!
💠 شیعه قطیفی می گوید: چون به سامرا رسیدم و به خدمت مرحوم شیرازی شرفیاب شدم جریان را به عرض او رساندم.
💠 بی اختیار در حالی که اشک شوق می ریخت، دست در گردنم افکند و چشمهایم را بوسید و تبریک گفت و مبالغی را برایم مرحمت کرد. چون به تهران آمدم خدمت حاج آقا کنی رسیدم و آن جریان را برای او نیز تعریف نمودم. او تصدیق کرد، ولی بسیار متاثر گشت که ای کاش این نمایندگی و افتخار نصیب او می شد.
🌸منبع : عباس عزیزی، 200 داستان از فضایل، مصایب و کرامات حضرت زینب( س)، صفحه 174 و 175
🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
کار من نیست که بنشینم و اِملات کنم....
شان تو نیست که در دفترم انشات کنم...
علی ع
پدر خاکی و مابچه ی خاکی توایم
حق بده که همه را خاک کف پات کنم...
یا مرتضی علی ع❤️
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همهی ذرات عالم
مامور خداوند هستند...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
خوشبختی چیزی نیست…
که بخواهی آن را به تملک خود درآوری ،
خوشبختی کیفیتِ تفکر است ٬
حالت روحی ست ؛
خوشبختی...٬
وابسته به جهان درون توست…!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
مشهدی قلی هفتاد سال دارد که با چهارچرخی در بازار بار جابجا میکند. ظهر برای ناهار یکساعت به منزل میآید. ناهار که میخورد نیمساعتی استراحت میکند. همانجا به متکّی تکیه میدهد و میخوابد. او چهل سال است ظهرها اینطور میخوابد. از او میپرسم: چرا دراز نمیکشد؟ میگوید: اگر دراز بکشد حس راحتی و سنگینی کرده و نمیتواند بعد از نیمساعت بیدار شود.
آری مثل دنیا هم همین است، هر اندازه رفاه و لذت خویش در دنیا زیاد کنیم خواب غفلت ما سنگینتر در دنیا خواهد شد و در زمان مرگ برخاستن ما از سر سفره رنگینی که در دنیا پهن کردهایم سختتر خواهد بود.
روزی شریح خانه بزرگی خرید و علی (ع) را به منزلش دعوت کرد. حضرت دیدند شریح خیلی برای خانهاش حس شادی میکند، به او فرمودند: به خانه خود خوشحال مباش، روزی کسی خواهد رسید (عزرائیل) بدون اینکه سند تو را نگاه کند، تو را با اختیار تام که از خالق تو دارد از خانهات بیرون خواهد کرد، پس فکر آبادکردن خانهای باش که کسی نتواند تو را از آن بیرون کند.
ما عِندکُم یَنفد و ما عِندالله بَاق (96 - نحل)
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
آرزوها و چیزهایی را که دوست دارید یادداشت کنید...
خلقت هستی هرگز چیزی را از قلم نخواهد انداخت..
آرزوی شما در بهترین مکان و بهترین زمان برآورده خواهد شد..
مسیر برای شما بازخواهد شد..
آنچه که باید بدانید بر شما آشکار خواهد شد...
به زندگی خویش بنگر چیزهایی را خواهی دید که روزی آرزویش را داشتی..وشاید آگاه نباشی که روزی آرزویت بوده ...
به همسری نگاه کنکه روزی آرزویت بود..
به کاری که شاید حسرتش را می داشتی ...
اما این نکته را فراموش نکن...
همیشه آرزوی حقیقی و الهی را طلب کن...
خیلی آرزوها هستند که تو می خواستی ولی هم اکنون شاید از آنها ناراضی باشی..
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
مرحوم ملاعلی خویی در ایوان مسجد نشسته بود که یکی از بازاریان نزد او آمد و از او خواست بین او و یکی از رعایا به نفع او بر روی قطعه زمینی حکم دهد و سعی داشت نظر خودش را به ملا تحمیل کند. ملاعلی از جایش برخاست و با او به وسط مسجد و زیر آفتاب رفتند. بازاری گفت: برویم در ایوان و در سایه بنشینیم. ملا گفت: نه باید در زیر آفتاب سخن بگوییم. بازاری اصرار کرد که هوا گرم است و راحت نیست. ملا گفت: وقتی تو طاقت حرارت این آفتاب خدا در دنیا را نداری چگونه از من میخواهی حکمی دهم به خشنودی تو و خشم خدا؟ من چگونه طاقت و تاب آتش خدا را بیاورم؟
همانا حضرت حقتعالی در حدیثی قدسی فرموده است: ای پسر آدم! چگونه نافرمانی من میکنی در حالی که از تحمّل گرمای آفتاب من عاجزی؟
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#ضرب_المثل
#سبیلش_آویزان_شد
اصطلاح بالا در امثله سائره کنایه از
پکری و نکبت و ادبار است که در مورد افراد سر خورده و وارفته و ورشکسته به کار می رود.
سبیل درباریان و ملازمان دستگاه سلاطین و حکام صفوی برای ایرانیان هوشمند - بخصوص اصفهانی های زیرک و. باریک بین -فی الواقع در حکم میزان سنج بود که از شکل و هیئت آن به میزان لطف و مرحمت سلطان و مافوق نسبت به صاحب سبیل پی می بردند . فی المثل سبیل پر پشت و شفاف که تا بنا گوش می رفت و در پایان چند پیچ می خورد و به سوی بالا دایره وار حلقه می زد دلیل بر شدت علاقه و مرحمت سلطان بود که هر روز صاحب سبیل را به حضور می پذیرفت و با او به مکالمه و مشاوره می پرداخت.
هر قدر که تعداد حلقه ها و شفافیت سبیل کمتر جلوه می کرد به همان نسبت معلوم می شد که میزان لطف و عنایت سلطان یا حاکم وقت نقصان پذیرفته است . چنانچه سبیلها به کلی از رونق و جلا می افتاد و به علت نداشتن چربی و چسبندگی به سمت پایین متمایل و یا به اصطلاح سبیل آویزان می شد این آویزان شدن سبیلها را بر بی مهری مافوق و کم پولی و احیانا مقروض و بدهکار بودن صاحب سبیل تلقی می کردند تا آنجا که بر اثر کثرت استعمال و اصطلاح به صورت ضرب المثل در آمد از آن در موارد مشابه که حاکی از نکبت و ادبار و افلاس باشد استشهاد و تمثیل می کنند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸
روزى امام حسن مجتبى عليه السلام پس از شستشو، لباسهاى نو و پاكيزه اى پوشيد و عطر زد. در كمال عظمت و وقار از منزل خارج شد. به طورى كه سيماى جذابش هر بيننده را به خود متوجه مى ساخت، در حالى كه گروهى از ياران و غلامان آن حضرت در اطرافش بودند.از كوچه هاى مدينه مى گذشت ، ناگاه با پيرمرد يهودى كه فقر او را از پاى در آورده و پوست به استخوانش چسبيده، تابش خورشيد چهره اش را سوزانده بود. مشك آبى به دوش داشت و ناتوانى اجازه راه رفتن به او نمى داد، فقر و نيازمندى شربت مرگ را در گامش گوارا نموده بود، حالش هر بيننده را دگرگون مى ساخت، حضرت را در آن جلال و جمال كه ديد گفت:
خواهش مى كنم لحظه اى بايست و سخنم را بشنو! امام عليه السلام ايستاد. يهودى: يابن رسول الله ! انصاف بده ! امام: در چه چيز؟ يهودی: جدت رسول خدا مى فرمايد: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است. اكنون مى بينم كه دنيا براى شما كه در ناز و نعمت به سر مى برى، بهشت است و براى من كه در عذاب و شكنجه زندگى مى كنم، جهنم است . و حال آن كه تو مؤمن و من كافر هستم.
امام فرمود: اى پيرمرد! اگر پرده از مقابل چشمانت برداشته شود و ببينى خداوند در بهشت چه نعمتهايى براى من و براى همه مؤمنان آفريده، مى فهمى كه دنيا با اين همه خوشى و آسايش براى من زندان است، و نيز اگر ببينى خداوند چه عذاب و شكنجه هايى براى تو و براى تمام كافران مهيّا كرده، تصديق مى كنى كه دنيا با اين همه فقر و پريشانى برايت بهشت وسيع است. پس اين است معناى سخن پيامبر صلى الله عليه و آله كه فرمود: دنيا زندان مؤمن و بهشت كافر است.
📚 بحارالانوار ج 43، ص 346 به نقل از کتاب داستان های بحارالانوار
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟ مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم. حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی.
🐜مورچه گفت: تمام تلاشم را می کنم...
حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد.
🐜مورچه رو به آسمان کرد و گفت:
خدائی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری در می آ ورد.
وأَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسَانِ إِلَّا مَا سَعَى
و اينكه براى انسان جز حاصل تلاش او نيست
وأَنَّ سَعْيَهُ سَوْفَ يُرَى
و [نتيجه] كوشش او به زودى ديده خواهد شد
📚سوره نجم آیات 39 و 40
💥ما در راه عشقمون، مولایمان،سرورمان امام زمان علیه السلام چه تلاشی کردیم؟
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
روزی دزدی در مجلسی پر ازدحام با زیرکی کیسهی سکهی مردی غافل را می دزدد هنگامی که به خانه رسید کیسه را باز کرد دید در بالای سکه ها کاغذیست که بر آن نوشته است: خدایا به برکت این دعا سکه های مرا حفاظت بفرما
✍اندکی اندیشه کرد سپس کیسه را به صاحبش باز گرداند دوستانش او را سرزنش کردند که چرا این همه پول را از دست داد. دزدکیسه در پاسخ گفت:
✨صاحب کیسه باور داشت که دعا دارایی او را نگهبان است. او بر این دعا به خدا اعتقاد نموده است من دزد دارایی او بودم نه دزد دین او اگر کیسه او را پس نمیدادم، باورش بر دعا و خدا سست می شد.ان گاه من دزد باورهای او هم بودم. واین دور از انصاف است...!
🔺و این روزها عده ای هم دزد خزانه مردمند
و هم دزد باورهای شان ... !!!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👌 دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند :كه یكی از آنها ازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .
شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصف می كردند یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت : (( درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم . من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند )) بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت:(( درست نیست كه ما همه چیزرا نصف كنیم.من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آینده اش تأمین شود . )) بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت . سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگر مساوی است . تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند . آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند.
🌾خوبی هیچوقت در دنیا و آخرت از بین نمی رود... از "خوب" به "بد"رفتن به فاصله لذت پريدن از يک نهر باريک است اما براي برگشتن بايد از اقيانوس گذشت
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🔰پـاسـپـورت_آخـرت
تعبـیر مــن بـہ نمــاز نســبـت بـہ سـایـر عبــادات ایــن اسـت ڪہ نـمـاز گـــذرنـامـہ اســـت.
وقـتـے مـا ازایــن دنــیا مے رویــم و وارد محـشـــر مے شــویـم درســت مثــل ڪسے ڪہ میخــواهد از ڪــشور خـارج بـشــود.
اگــر ارز داشـتہ باشـد ، وسـایل هــم داشــتہ باشــد ، بلیــط هــم داشتــہ باشــد ،
بــاز مے گـویـنـد: گــذرنـامہ_ات ڪجاسـت ؟ و این را مے خواهــند. نــماز اســاس اسـت.
أللَّھُمَ؏َـجِّلْلِوَلیِڪَألْفَـــــــــرَج💚
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅استغفار امان خداست.
✍مرحوم دولابی :عجب امانی است استغفار ! امانِ خداست ، ان شاءالله خدا استغفار به شما مرحمت کند .یادتان بماند که اگر توانستید در شبانه روز هفتاد مرتبه استغفار را سر جانماز هیچ وقت ترک نکنید .این امان خداست.
یعنی در امان خدا هستی... اگر در هر شبانه روز یک دفعه این کار را بکنی برای خودت دیوار چدنی گذاشته ای ،برای خودت و ذراریت. استغفار امان خداست.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
عقلم به دلم گفت بیا اول هر راه
دیوانهی حیدر شو، توکلتُ عَلی الله
#فقطحیدرامیرالمومنیناست💚
#به استقبال غدیرمیرویم
#،16روزمانده به بزرگترین عیدخدا
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌙محاسبه در تشخیص ماه رمضان
🌺مرحوم سیّد بن طاووس رضوان اللَّه تعالی علیه، به نقل یکی از اصحاب به نام ابوالهیثم، محمّد بن ابراهیم حکایت کند:
روز اوّل ماه رمضان، پدرم خدمت امام حسن عسکری علیه السلام شرفیاب شد و مردم در آن روز اختلاف داشتند که آیا آخر ماه شعبان است یا آن که اوّل ماه رمضان می باشد؟!
موقعی که پدرم بر آن حضرت وارد شد، فرمود: جزء کدام گروه هستی و در چه حالی می باشی؟
پدرم عرضه داشت: ای سرورم! یاابن رسول اللّه! من فدای شما گردم، امروز را قصد روزه کرده ام.
امام علیه السلام فرمود: آیا مایل هستی که یک قانون کلّی را برایت بگویم تا برای همیشه مفید باشد و نیز دیگر بعد از این، نسبت به روزهای اوّل ماه رمضان شکّ نکنی؟
پدرم اظهار داشت: بلی، بر من منّت گذار و مرا راهنمائی فرما.
حضرت فرمود: دقّت کن که اوّل ماه محرّم چه روزی خواهد بود که اگر آن را شناختی برای همیشه سودمند است و دیگر برای ماه رمضان مشکلی نخواهی داشت.
پدرم گفت: چگونه با شناختن اوّل محرّم، دیگر مشکلی برای ماه رمضان نخواهد بود؟!
و سپس افزود: خواهشمندم چنانچه ممکن باشد، برایم توضیح بفرما، تا نسبت به آن آشنا بشوم؟
امام علیه السلام فرمود: خوب دقّت کن، هنگامی که روز اوّل ماه محرّم فرا می رسد - که با تشخیص صحیح آن را که به دست آورده باشی -.
پس اگر اوّل محرّم، روز یک شنبه باشد، عدد یک را نگه بدار.
و اگر دوشنبه باشد، عدد دو، نیز اگر سه شنبه بود عدد سه و برای چهارشنبه عدد چهار و برای پنج شنبه عدد پنج، همچنین برای جمعه عدد شش و برای شنبه، عدد هفت را در نظر بگیر.
بعد از آن، حضرت افزود: سپس همان عدد مورد نظر را - که مصادف با اوّلین روز محرّم شده است - با عدد ائمّه اطهار علیهم السلام - که عدد دوازده می باشد - جمع کن.
سپس از مجموع اعداد، هفت تا هفت تا، کم بکن و در نهایت، دقّت داشته باش که عدد باقیمانده چیست؟
اگر عدد باقیمانده هفت باشد پس اول ماه رمضان شنبه خواهد بود و اگر شش باشد ماه رمضان جمعه است و اگر پنح باشد ماه رمضان پنج شنبه است و اگر چهار باشد ماه رمضان چهارشنبه خواهد بود؛ و به همین منوال تا آخر محاسبه را انجام بده، که انشاءاللّه موافق با واقع در خواهد آمد.
📚** إقبال الأعمال: ص 266، س 22، تفسیر برهان: ج 1، ص 189، ح 1.***
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📚حضرت ابراهیم (علیه السلام) روزی شخصی را دید از او پرسید تو کیستی؟
او گفت: عزرائیل هستم.
ابراهیم گفت: از تو می خواهم خودت را به آن صورتی که مومنین را قبض روح می کنی، به من بنمایانی.
ابراهیم به دستور او، روی خود را برگردانید، و سپس به آن نگاه کرد، جوانی بسیار زیبا و خوشرو و شاد دید، گفت: اگر مومن پس از مرگ، چیزی (پاداشی) غیر از این چهره زیبا را نبیند، همین دیدار برای او کافی است، و پاداش خوبی برای کارهای نیکش خواهد بود.
سپس ابراهیم، به عزرائیل گفت: اگر می توانی، خودت را در آن چهره ای که گمراهان را با آن، قبض روح می کنی، به من بنمان.
عزرائیل: ای ابراهیم تو طاقت دیدن آن چهره را نداری.
ابراهیم (علیه السلام) خواسته اش را تکرار کرد.
عزرائیل گفت: روی خود را برگردان، ابراهیم (علیه السلام) روی خود را گردانید و سپس به او نگاه کرد، مردی سیاه که موهای بدنش راست شده بود و بسیار بوی بد دارد و از سوراخهای بینی او دود و آتش بیرون می آید، حضرت ابراهیم نتوانست آن چهره را مشاهده کند، بر اثر شدت ناراحتی بی هوش شد، وقتی به هوش آمد عزرائیل، را به صورت اول دید، به او فرمود: ای فرشته مرگ انسان گنهکار جز دیدن همین چهره، کیفر دیگری نبیند، همین نگاه برای عذاب و کیفر او کفایت می کند..
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❤️قضاوت زیبای امام علی(ع)
🤱 دو زن بر سر یک بچه اختلاف داشتند و هر يك از آنها، آن طفل را فرزند خود ميدانست. آنها شکایت خود را نزد عمر بردند و او در جواب آن ناتوان ماند. از اميرالمؤمنين عليهالسلام كمك خواست. امام زنان را احضار كرد و آنها را موعظه كرد و از عقاب خدا ترساند. اما آنها جوابي به امام ندادند. امام عليهالسلام فرمود:
«اره بياوريد».
زنها گفتند: اره را براي چه ميخواهيد؟
فرمود:
«اين كودك را دو نصف ميكنم تا نصفش را به اين زن و نصف ديگرش را به آن زن بدهم».
يكي از آنها ساكت ماند و ديگري با گريه گفت:
خدا! خدا! اي ابوالحسن! اگر ناچار هستي كه كودك را دو قسمت كني من قسمت خودم را به آن زن بخشيدم. امام با صداي بلند گفت:
«اللّه اكبر، اين پسر تو است و اگر فرزند آن زن دیگر بود وی بر او رقت و دلسوزي ميكرد».
زن، اعتراف كرد كه حق با آن زن است و طفل از آن او نيست[1].
امام در این جا از عاطفه مادری برای تشخیص مادر واقعی بهره برده اند چرا که مادر واقعی برای حفظ جان فرزندش حاضر است از خود بگذرد ولی فرزندش را زنده ببیند.
📚ارشاد - شيخ مفيد: 68. وسائل الشيعه 18:212.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✍دکتر محمد العریفی:
مشکل در مردن نیست، چرا که مرگ تنها یک دروازه است؛ دروازهای که همه از آن خواهند گذشت...
مشکل بس بزرگ چیزی است که پس از مرگ است...
اینکه"بعد از این دروازه چه خواهد بود؟"
🌟ﺗﻮﺷﻪ ﺑﺮﺩﺍﺭﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﻪ ﺳﻔﺮﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﻓﺖ
🌟ﺍﯾﻦ ﺟﻬﺎﻥ ﺟﺎﯼ ﺗﻮﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺟﺎﯼ ﺩﮔﺮﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﻓﺖ
🌟ﺧﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺳﺎﺧﺘﻪ ﺍﯼ ﺍﺯﮔﻞ ﯾﺎﺧﺸﺖ ﻃﻼ
🌟ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﺭﻭﺯﯼ ﺍﺯﺍﯾﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺑﻪ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﻓﺖ
🌟ﭘﺪﺭﻭﻣﺎﺩﺭ ﺧﻔﺘﻪ ﺍﻧﺪﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺩﻝ ﺧﺎﮎ ﺳﯿﺎﻩ
🌟ﻋﺎﻗﺒﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﺭﻭﺯﯼ ﭘﯿﺶ ﭘﺪﺭ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﻓﺖ
🌟ﻭﻋﺪﻩ ﻭﻣﻮﻋﻮﺩ ﻧﯿﺴﺖ ﺟﻮﺍﻥ ﺑﺎﺧﺒﺮﺑﺎﺵ
🌟ﮐﻪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﺨﺒﺮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺭﻓﺖ ..
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•