••💛🍯
_
_
اۍشهید🤚🏻🌿
ببینچهدلگیرم،
چراهرچہمیدوَمبهگردپایتهمنمیرسم؟!
هواۍدلمرامیبینے؟!ازحدهشدارگذاشته∅
یارۍامکــــن!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
فکر کردن خوب است؛
اما این عمل است که موجب میشود فکرها تحقق پیدا کنند.
یکی از بزرگترین تفاوت های افرادی که موفق می شوند،
رشد میکنند و به اهدافشان دست پیدا می کنند،
این است که آنها به طورِ مداوم و بدونِ ناامیدی
دست به عمل میزنند.
با این حال عمل کردن نیازمندِ انرژی است؛
این انرژی از کجا می آید؟
انگیزه و الهام گرفتن نیرویِ قدرتمندی است.
عملی که پشتِ آن انگیزه و الهام وجود داشته باشد،
شما را به حرکت در می آورد.
اگر شما در درونتان به خود الهام ببخشید،
آتشی را در درونِ خود شعله ور میکنید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📌 لعنت بر قومی که...
🗓 ماهها یک به یک آمدند و 30 روزی مهمان ما بودند
تا اینکه امروز قرعه به نام شعبان رسید...
حالا دوباره ما میمانیم و خیابانهای چراغانی
🎂 و جشن تولدی که سهمش کیکی است با شمعهایی که آنقدر گریه کردهاند تا آب شدند بیآنکه صاحب خود را ببینند...
🎆 امروز همه مسرورند که تو به دنیا آمدهای و اما چه غمانگیز است که کسی متوجه غربتت نشد...
💔 تو در اوج غربت متولد شدی و در اوج غربت زندگی میکنی
چرا که از یک طرف میخواهند جانت را بگیرند و از طرفی حتی شیعیانت هم قدر تو را نمیدانند...
تو هزار سال است منتظر ما هستی و برای ما دعا میکنی بیآنکه ما حتی شبی را به یاد تو باشیم و استغاثه کنیم
🔆 کاری که 170 سال غیبت موسی را بر قومش بخشید...
همه ترسم از آن است که روزی بگویند «لعنت بر قومی که ظهورت را به تأخیر انداخت...
قومی که میتوانست با استغاثه آن را رقم بزند...»
🌸 #دلنوشته_مهدوی
💐 ویژه #نیمه_شعبان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
CQACAgQAAx0CVc35HwACBWtgYM0RDmBQs16C1l1G7I_EGFocQwACUgcAArPIcVDcZxTIyHmXmR4E.mp3
7.49M
🎧🎧
⏰ 5 دقیقه
#حتما_گوش_کنید👆
✅ بـسیار زیـبا و شـنیدنی👆
📥داسـتان شـنیدنی پسـر مهـزیار
و امـام زمـان..
مـیشـه یـوسف زهـرا رو دیـد..
مانـع دیـدار ، گـنـاهـان مـاسـت..
چـرا هـمـه طـلبکـاریـم از امـام زمـان..!
═══✼🍃🌹🍃✼═══
🎤 #حاج_اقا_دارستانی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
مردی خانه بزرگی خرید. مدتی نگذشت خانه اش آتش گرفت و سوخت. رفت و خانه دیگری با قرض و زحمت خرید. بعد از مدتی سیلی در شهر برخاست و تمام سیلاب شهر به خانه او ریخت و خانهاش فرو ریخت.
مرد را ترس برداشت و سراغ شیخ شهر رفت و راز این همه بدبیاری و مصیبت را سوال کرد.
شیخ ابو سعید ابوالخیر گفت: خودت میدانی که اگر این همه مصیبت را آزمایش الهی بدانیم، از توان تو خارج است و در ثانی آزمایش مخصوص بندگان نیک اوست.
شیخ گفت: تمام این بلاها به خاطر یک لحظه آرزوی بدی است که از دلت گذشت و خوشحالی ثانیهای که بر تو وارد شده است.
روزی خانه مادرت بودی، از دلت گذشت که، خدایا مادرم پیر شده است و عمر خود را کرده است، کاش میمرد و من مال پدرم را زودتر تصاحب میکردم.
زمانی هم که مادرت از دنیا رفت، برای لحظهای شاد شدی که میتوانستی، خانه پدریات را بفروشی و خانه بزرگتری بخری. تمام این بلاها به خاطر این افکار توست.
مرد گریست و گفت: خدایا من فقط فکر عاق شدن کردم، با من چنین کردی اگر عاق میشدم چه میکردی؟؟!!
سر بر سجده گذاشت و توبه کرد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
اسمش علی بود و از سادات، صدایش می کردند آ سید علی، دهاتی بود و کم سواد، اما عجيب صفای باطنی داشت، همشهری و هم دهاتی همین شیخ حسنعلی نخودکی خودمان خودش تعریف می کند جمعه صبحی اول طلوع خورشید به بالای تپه ای رفتم کنار چشمه ای و عریضه ای، نامه ای،نوشتم برای امام زمانم که آی آقا جان! سنم دارد بالا می رود و هنوز صاحب فرزندی نشدم...
کاغذ را که نوشتم پرت کردم سمت چشمه، باد گرفت و نامه را چسباند به عبایم، دو سه باری آمدم کاغذ را به داخل چشمه بیاندازم اما هر بار نمی شد، به دلم افتاد کاغذ را بردارم و بخوانم، برداشتم، نگاه كردم ديدم كه جواب من همان وقت آمده است؛ قبل از اينكه به آب برسد؛ داخل کاغذ نوشته است: خداوند دو فرزند نصيب شما ميكند كه يكي از آن ها منشأ خدمات خواهد بود.
برداشتی آزاد از سخنان استاد اخلاق شیخ جعفر ناصری
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
عارفے گفت:
اۍ جوان قرآن بخوان
قبل ازآنڪہ برایت قرآن بخوانند.
نماز بخوان
قبل ازآنڪہ برایت نماز بخوانند.
ازتجربہ دیگران استفادہ ڪن
قبل ازآنڪہ تجربه دیگران شوۍ.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
علی بن خالد گفت : من در پادگان محمدبن عبدالمک بودم که شنیدم شخصی ادعای نبوت کرده و در اینجا زندانی می باشد . به دیدن او رفتم ، پولی به نگهبانان دادم تا اجازه ملاقات به من دادند . وقتی نزد او رفته و مقداری صحبت کردم او را مردی عاقل و با فهم یافتم . از او پرسیدم : جریان تو چیست ؟
گفت : من عابدی هستم که در مقام راءس الحسین (ع ) در شام عبادت می کنم . شبی در آنجا مشغول عبادت بودم که شخصی نزد من آمد و گفت : برخیز ، من برخاستم و با او حرکت کردم . چند قدمی بیشتر نرفته بودیم که به مسجد کوفه رسیدیم ، او نماز خواند و من هم نماز خواندم و بعد حرکت کردیم و پس از پیمودن چند قدم به مسجد رسول خدا(ص ) در مدینه رسیدیم . سلام بر پیامبر کرده ، نمازی خواندیم و حرکت نمودیم . پس از مدت کوتاهی به مکه رسیدیم ، طواف کردیم و از آنجا خارج شدیم . بلافاصله به شام در محل عبادت خودم رسیدم آن شخص ناپدید شد . من در حال تعجب باقی ماندم .
یکسال گذشت . باز آن شخص ظاهر شد و مانند سال قبل مرا به کوفه و مدینه و مکه برد و باز گردانید . چون خواست برود ، او را قسم دادم که خود را معرفی کند ، فرمود : من محمدبن علی بن موسی بن جعفر (امام نهم ) هستم ! من این جریان را برای دیگران نقل کردم . خبر دهان به دهان گشت تا به گوش محمد بن عبدالملک رسید . ماءموران او آمدند و مرا دستگیر کرده و به زندان انداختند و تهمت ادعای پیامبری بر من بستند .
علی بن خالد گفت : من به او گفتم : حال و جریان خودت را بنویس تا من نزد محمد بن عبدالملک ببرم ، شاید مفید باشد . او قصه خود را نوشت و من آن را به وسیله شخصی نزد محمد بن عبدالملک فرستادم . پسر عبدالملک در پشت نامه او نوشت : آن کسی که در یک شب او را به کوفه و مدینه و مکه برده بیاید و او را از زندان آزاد کند ! من خیلی ناراحت شدم . فردای آن روز برای دادن خبر به او و توصیه او به صبر و بردباری به زندان رفتم . دیدم مردم اجتماع کرده اند و نگهبانان این طرف و آن طرف می روند و مضطرب هستند ، علت را پرسیدم ، گفتند : زندانی که ادعای پیامبری می کرد دیشب ناپدید شده ، درها بسته بود ، نگهبانان کاملا مواظب بوده اند ولی نمی دانیم او پرنده ای شده و پرواز کرده یا به زمین فرو رفته است .
من با دیدن این جریان از مذهب خود که زیدی بودم دست کشیدم و مذهب حق، شیعه اثنی عشریه را برای خود انتخاب کردم .
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
حضرت امام علی (ع) میفرمایند:
حُسنُ الظَّنِّ يُخَفِّفُ الهَمَّ وَ يُنجِي مِن تَقَلُّدِ الإِثمِ
خوشگمانی اندوه را کاهش میدهد و از افتادن در بند گناه میرهاند.
غررالحکم 5323
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
وقایع آخرالزمان درکلام امام علی (ع)
حضرت علی (علیه السلام ) فرمود: زمانى بر مردم خواهد آمد که چند گناه بزرگ و عمل زشت در بین آنها پدید مى آید.
کارهاى زشت آشکار مى گردد و معمولى مى شود.
پرده هاى عفت و شرم پاره مى گردد.
زنا کارى و تجاوزهاى ناموسى علنى مى شود
مالهاى یتیمان را حلال مى شمارند و مى خورند.
ربا خوارى شیوع پیدا مى کند.
در کیلو و وزنها، کم و کاست مى کنند.
شراب را به اسم نبید حلال شمرده و مى خورند.
رشوه را به عنوان هدیه و شیرینى مى گیرند.
به نام امانت دارى خیانت مى نمایند.
مردها خود را به شکل زنان و زنان خویش را به صورت مردها در مى آورند.
به احکام و دستورات نماز
بى_اعتنائى مى کنند.
حج خانه خدا را براى غیر خدا (براى ریا و یا تجارت ) بجا مى آورند.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚پــــدرمتــویــی
💚یاصاحبالزمان
#یا_صاحب_الزمان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•