💠رضا سگ باز
🌿یه لات بود تو مشهد…
هم سگ خرید و فروش می کرد، هم دعواهاش حسابی سگی بود.
یه روز داشت می رفت سمت کوهسنگی برای دعوا(!) و غذا خوردن که دید یه ماشین با آرم ”ستاد جنگهای نامنظم“ داره تعقیبش می کنه.
شهید چمران از ماشین پیاده شد و دست اونو گرفت و گفت: ”فکر کردی خیلی مردی؟!“
رضا گفت:بروبچه ها که اینجور میگن….
چمران بهش گفت: اگه مردی بیا بریم جبهه
به غیرتش بر خورد، راضی شد و راه افتاد سمت جبهه….
مدتی بعد….
شهید چمران تو اتاق نشسته بود که یه دفعه دید داره صدای دعوا میاد…
چند لحظه بعد با دستبند، رضارو آوردن تو اتاق و انداختنش رو زمین و گفتن: ”این کیه آوردی جبهه؟
رضا شروع کرد به فحش دادن. (فحشای رکیک!) اما چمران مشغول نوشتن بود
وقتی دید چمران توجه نمی کنه، یه دفعه سرش داد زد:
”آهای کچل با تو ام…..“
یکدفعه شهید چمران با مهربانی سرش رو بالا آورد و گفت: ”بله عزیزم! چی شده عزیزم؟ چیه آقا رضا؟ چه اتفاقی افتاده؟“
رضا گفت: داشتم می رفتم بیرون که سیگار بخرم ولی با دژبان دعوام شد
چمران: ”آقا رضا چی میکشی؟ برید براش بخرید و بیارید….“
چمران و آقا رضا تنها بودن….
رضا به چمران گفت: میشه یه دو تا فحش بهم بدی؟! کِشیده ای، چیزی؟
شهید چمران: چرا؟
رضا: من یه عمر به هرکی بدی کردم، بهم بدی کرده….
تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور برخورد کنه….
شهید چمران: اشتباه فکر می کنی….. یکی اون بالاست که هر چی بهش بدی می کنم، نه تنها بدی نمی کنه، بلکه با خوبی بهم جواب میده
هِی آبرو بهم میده…..
تو هم یکیو داشتی که هِی بهش بدی می کردی ولی اون بهت خوبی می کرده…..
منم با خودم گفتم بذار یه بار یکی بهم فحش بده و منم بهش بگم بله عزیزم…..! تا یکمی منم مثل اون (خدا) بشم …
رضا جا خورد!….
….. رفت و تو سنگر نشست.
آدمی که مغرور بود و زیر بار کسی نمی رفت، زار زار گریه می کرد!
تو گریه هاش می گفت: یعنی یکی بوده که هر چی بدی کردم بهم خوبی کرده؟
اذان شد.
رضا اولین نماز عمرش بود. رفت وضو گرفت.
….. سر نماز، موقع قنوت صدای گریش بلند شد!
وسط نماز، صدای سوت خمپاره اومد. پشت سر صدای خمپاره هم صدای زمین افتادن اومد…..
رضارو خدا واسه خودش جدا کرد…… (فقط چند لحظه بعد از توبه کردنش)
یه توبه و نماز واقعی……..
به نقل از کتاب “خاطرات شهید مصطفی چمران“
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠معلم مدرسهای با اینکه ﺯﯾﺒﺎ بود ﻭ ﺍﺧﻼﻕ خوبی داشت، هنوز ازدواج نکرده بود.
ﺩﺍﻧﺶ ﺁﻣﻮﺯﺍﻧﺶ ﮐﻨﺠﮑﺎﻭ ﺷﺪند ﻭ ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
«ﭼﺮﺍ ﺑﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭼﻨﯿﻦ ﺟﻤﺎﻝ ﻭ ﺍﺧﻼﻗﯽ خوبی ﻫﺴﺘﯽ ﻫﻨﻮﺯ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﯼ؟»
معلم گفت:
«ﯾﮏ ﺯﻧﯽ ﺩﺍﺭﺍﯼ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﻮﺩ. ﺷﻮﻫﺮﺵ او ﺭﺍ ﺗﻬﺪﯾﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺍﮔﺮ بار ﺩﯾﮕﺮ ﺩﺧﺘﺮ به دنيا بياورد ﺁﻥ ﺭﺍ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ خواهد ﮔﺬﺍﺷﺖ ﯾﺎ به هر ﻧﺤﻮﯼ شده ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯽﺍﻧﺪﺍﺯد.
ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺁﻥ ﺯﻥ ﺩﺧﺘﺮﯼ به دنیا آورد.
ﭘﺪﺭﺵ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮ را ﻫﺮ ﺷﺐ كنار میدان شهر ﺭﻫﺎ میکرد. ﺻﺒﺢ ﮐﻪ میآمد، ﻣﯽﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﮐﺴﯽ طفل ﺭﺍ نبرده ﺍﺳﺖ. ﺗﺎ ﻫﻔﺖ ﺭﻭﺯ ﺍﯾﻦ ﮐﺎﺭ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﻫﺮ ﺷﺐ ﺑﺮای ﺁﻥ ﻃﻔﻞ دعا میکرد ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ میسپرد. ﺧﻼﺻﻪ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪ ﻭ ﮐﻮﺩﮐﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ بازگرداند.
ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺧﯿﻠﯽ ﺧﻮﺷﺤﺎﻝ ﺷﺪ، ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺩﺧﺘﺮ به دنيا بیاورد ﺍﻣﺎ ﺧﻮﺍﺳﺖ خداوند ﺑﺮ ﺍﯾﻦ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ فرزند هفتم ﭘﺴﺮ باشد ﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﻟﺪ ﭘﺴﺮ، ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺰﺭﮔﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ.
ﺑﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﺣﺎﻣﻠﻪ ﺷﺪ ﻭ ﭘﺴﺮﯼ به دنیا ﺁﻭﺭﺩ ﺍﻣﺎ ﺩﺧﺘﺮ ﺩﻭﻣﺸﺎﻥ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ.
ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭘﻨﺞ ﺑﺎﺭ ﭘﺴﺮ به دنيا آورد ﺍﻣﺎ ﭘﻨﺞ ﺩﺧﺘﺮﺷﺎﻥ ﻫﻤﻪ فوت كردند.
ﻓﻘﻂ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺧﺘﺮﺷﺎﻥ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ میخواست ﺍﺯ ﺷﺮﺵ ﺧﻼﺹ ﺷﻮﺩ ﺑﺮﺍﯾﺸﺎﻥ ﻣﺎﻧﺪ. ﻣﺎﺩﺭ ﻓﻮﺕ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺧﺘﺮ ﻭ ﭘﺴﺮﻫﺎ ﻫﻤﻪ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﺪﻧﺪ.»
ﺧﺎﻧﻢ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﻪ ﺩﺍﻧﺶﺁﻣﻮﺯﺍﻧﺶ ﮔﻔﺖ:
«میدانید آن ﺩﺧﺘﺮﯼ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﺵ میخواست ﺍﺯ ﺷﺮﺵ ﺧﻼﺹ ﺷﻮﺩ که ﺑﻮﺩ؟ آن دختر ﻣﻨﻢ! ﻭ ﻣﻦ ﺑﺪﯾﻦ دلیل ﺗﺎ ﺣﺎﻻ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﻧﮑﺮﺩﻩﺍﻡ ﭼﻮﻥ ﭘﺪﺭﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﭘﯿﺮ ﻫﺴﺖ ﻭ ﮐﺴﯽ ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺮ ﻭ ﺧﺸﮏ ﻭ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﯼ ﮐﻨﺪ. ﻣﻦ ﺑﺮﺍﯾﺶ ﺧﺪمت میکنم. آن ﭘﻨﺞ ﭘﺴﺮ، ﯾﻌﻨﯽ ﺑﺮﺍﺩﺭﺍﻧﻢ، ﻓﻘﻂ ﮔﺎﻫﮕﺎﻫﯽ خبرش را میگیرند. ﭘﺪﺭﻡ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﯾﻪ میکند ﻭ ﭘﺸﯿﻤﺎﻥ ﺍﺯ ﮐﺎﺭﯼ ﮐﻪ ﺩﺭ ﮐﻮﭼﮑﯽ ﺑﺎ ﻣﻦ ﮐﺮﺩﻩ.»
اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی،
باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای …
"پس نیکی را بکار،
بالای هر زمینی…
و زیر هر آسمانی….
برای هر کسی... "
.تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت!!
که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند …
اثر زیبا باقی می ماند،
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#اصحاب_المهدی
✅ #آثارشومگناهان
✍خدای عزوجل در قرآن ميفرمايد : هر مصيبتی که به شما مي رسد برای کاری است که به دست خود کرده ايد و خدا از بسياری ( از معصيت ها ) هم گذشت ميکند.
📚سوره شوری ،آیه30
امام صادق (ع) فرمودند : هيچ رگی نزند و پائی به سنگ نخورد و سر درد و مرضي پيش نيايدمگر به جهت گناهی که انسان مرتکب شده است.
💥امام (ع) فرمودند :
آنچه خدا از آن مي گذرد از آنچه از آن مواخذه ميکند بيشتر است. يعنی آن گناهاني که خدا از آن ميگذرد بيشتر است از آن گناهانی که خدا بوسيله آن گناه عذاب ميکند. مجازات کردن در همین دنیا،نشانه لطف و رحمت خداوند به بندگانش هست که با مجازاتهای دنیایی مارا تنبیه و گناهانمان را ذوب میکند تا بار پرونده برای قیامت سنگین نباشد.
📚اصول کافي،ج3،ص370
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•『🌱』•
.
اگرمنبهآرزویمرسیدم
ودلازایندنیاکَندم . . .
بدانیدکهنالایقترینبندههآهم
میتوانندبهخواستاو،
بهبالاتریندرجاتدستیابند . . . !
#شهیدامیرحاجامینے
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#تلنگــــر ⚠️
غیبتــــــ میڪنےمیگے دیــــدم
ڪــه میگــم؟!
رفیــق!
اگــــه نــدیده بودے ڪــــه تُهمتــــــ میــشُد!!❗️
ســــتارالعیوبــــــ بــــاش؛
اگــــه چیزے هــــم میدونے نگــــو ((:
-------◦◌
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
انسان، از سرِ منفعتطلبی عاشق خدا میشود!
🔸 اگر مناجاتها و دعاهای اولیاء خدا را نگاه کنید، میبینید که اکثراً منفعتطلبانه است! کدامیک از اهلبیت(ع) در مناجات خودشان اینطور صدا میزدند که «خدایا عاشقت هستم؛ دلم برایت تنگ شده است...» محور دعاها استغفار است و استغفار هم یک کار منفعتطلبانه است.
🔸 ثانیاً انسان موجودی است که عمیقترین محبت در دلش، جدای از منافعش نیست و از سر منفتطلبی عاشق میشود. عشق این نیست که آدم خودش را فدا کند! خداوند حتی دربارۀ شهادت هم از عبارت خرید و فروش استفاده کرده و میفرماید: خدا جان مؤمنین را میخرد و آنها سود میبرند (توبه/111)
🔸 اگر عشق میخواهی، بیا منفعتطلبی کن تا عاشق خدایی بشوی که تمام منافعت را تأمین میکند؛ این عشق «عشق متواضعانه» است، خدا عشق متکبرانه نمیپذیرد! رابطۀ عاشقانۀ عبد و مولا، رابطۀ بین گدا و داراست؛ عشق به خدا را با عشق به فرزند یا همسر اشتباه نگیریم!
🔸 با خدا وارد تجارت بشو؛ ببین خدا چطور منافع تو را تأمین میکند و چقدر پُرسود با تو رفتار میکند و بابت هر یک کار خوبِ تو، دهها برابر پاداش میدهد. آنوقت ذره ذره عاشق و شرمندۀ او خواهی شد و به احسان او مدیون خواهی شد.
علیرضا پناهیان
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
نجات از ضربت شمشیر مستانه
بسیاری از بزرگان به نقل از حکیمه دختر حضرت ابوالحسن، امام رضا علیه السلام روایت کرده اند، که فرمود:
چون برادرم، حضرت جواد علیه السلام به شهادت رسید، روزی نزد همسرش، امّ الفضل - دختر مأمون - رفتم.
امّ الفضل ضمن صحبت هائی پیرامون فضائل و مکارم امام جواد علیه السلام ، اظهار داشت: آیا مایل هستی تو را در جریان موضوعی بسیار عجیب و حیرت انگیز قرار دهم که تاکنون کسی نشنیده است؟
گفتم: چه موضوعی است؟ آری، برایم بیان کن.
گفت: شبی از شب ها در منزل حضرت بودم، ناگاه زنی وارد شد، پرسیدم تو کیستی؟
پاسخ داد: من از خانواده عمّار یاسر هستم و همسر ابوجعفر، محمّد بن علیّ الرّضا علیه السلام می باشم، با شنیدن این خبر، حسّاسیّت من برانگیخته گشت و بُردباری خود را از دست دادم، و از جای برخاستم و به نزد پدرم مأمون رفتم.
هنگامی که او را دیدم، متوجّه شدم که شراب بسیار خورده و مست لایعقل است؛ پس موضوع را برایش بیان کردم و نیز افزودم که شوهرم بسیار از من و تو بدگوئی می کند و به تمام افراد بنی العبّاس توهین می نماید.
پدرم با شنیدن سخنان دروغین من خشمگین و عصبانی گشت و شمشیر خود را برگرفت و سوگند یاد کرد که امشب او را با این شمشیر قطعه قطعه می کنم و روانه منزل حضرت گردید.
من با دیدن چنین صحنه ای از گفتار خود پشیمان شدم و همراه پدرم روانه گشتم تا ببینم چه می کند.
چون مأمون وارد منزل شد، دید حضرت جواد علیه السلام در بستر آرمیده است، پس با شمشیر بر آن حضرت حمله برد و به قدری بر بدن مبارک و مقدّس او ضربات شمشیر وارد کرد که دیدم بدنش قطعه قطعه گردید.
و به این مقدار هم قانع نشد، بلکه شمشیر بر رگ های گردن او نهاد و رگ های گردنش را نیز قطع کرد.
من با مشاهده این صحنه دلخراش بر سر و صورت خود زدم و روی زمین افتادم، پس از لحظاتی که از جای برخاستم روانه منزل پدرم گشتم؛ و چون صبح شد و پدرم از حالت مستی بیرون آمد، به او گفتم: یا امیرالمؤمنین! آیا متوجّه شدی که دیشب چه کردی؟
گفت: خیر، در جریان نیستم و خبر ندارم.
وقتی جریان را برایش بازگو کردم، فریادی کشید و مرا تهدید کرد و گفت: رسوا شدیم، دیگر در جامعه جایگاهی نداریم.
سپس یاسر خادم را احضار کرد و به او دستور داد تا به منزل حضرت جواد علیه السلام برود و گزارش وضعیّت حضرت را بیاورد.
یاسر رفت و پس از لحظاتی بازگشت و چنین اظهار داشت: دیدم ابوجعفر، محمّد بن علیّ علیه السلام لباس های خود را پوشیده؛ و بر سجّاده و جانماز خویش نشسته است و مشغول عبادت بود، در حیرت و تعجّب قرار گرفتم؛ و سپس از حضرت تقاضا کردم تا پیراهنش را درآورد و به من هدیه دهد.
و با این کار خواستم که ببینم آیا ضربات شمشیر بر بدنش اثر کرده، و آیا بدنش زخم و خون آلود است یا خیر؟
حضرت تبسّمی نمود و اظهار داشت: پیراهنی بهتر از آن را به تو خواهم داد.
گفتم: خیر، من پیراهنی را که بر تن داری، می خواهم.
پس چون پیراهن خود را از تن شریفش درآورد، کوچک ترین زخم و اثر شمشیر در جائی از بدنش نیافتم.
و مأمون با شنیدن این خبر مسرّت آمیز، خوشحال شد و مبلغ هزار دینار به یاسر هدیه داد.**حکایت بسیار مفصّل است و بسیاری از تاریخ نویسان شیعه و سنّی آن را به گونه های مختلف از جهت تفصییل و یا خلاصه آورده اند از آن جمله:
📚مهج الدّعوات: ص 26، مناقب ابن شهرآشوب: ج 4، ص 394،
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•°~🌻🌱
ملکدلمهمینکهبهنامحسینشد
عبدیگناهکار غلام حسین شد
آرامشینداشتوجودمبههیچوجه
تا که به اذن فاطمه رام حسین شد
قندمکرراسم«حسین»است، والسلام
شیرینترینکلام،کلامحسین شد
«♥️✋
.
#صلیعلیعلیکیااباعبداللهالحسین
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌿يه فلج قطع نخاع ازخواب كه بيدار میشه منتظره يک نفر بيدار بشه، سرش منت بذاره و ببرتش دستشويى و حمام و كاراى ديگه شو انجام بده. ميدونى آرزوش چيه؟فقط يكبار ديگه خودش بتونه راه بره وكاراشا انجام بده.يه نابينا ازخواب كه بيدارميشه،روشنايى وخورشيدونميبينه، صبح رو نميبينه.ميدونى آرزوش چيه؟فقط يكبار دیگه بتونه عزيزاش و زندگى رو با چشماش ببينه...
يه بيمار سرطانى دلش ميخواد خوب بشه و بدون شيمى درمانى و مسكن هاى قوى زندگى كنه و...يه كرولال آرزوشه بشنوه بتونه با زبونش حرف بزنه. يه بيمار تنفسى دلش ميخوادامروز رو بتونه بدون كپسول اكسيژن نفس بكشه... يه معتاد درعذاب آرزوى بيست و چهار ساعت پاكى رو داره... الآن مشكلت چيه دوست من؟ دستتو ببر بالا و از ته قلبت شكرگزارى كن که از قدیم گفتن شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند
با تمام وجودت از نعمتايى كه خدا بهت داده استفاده كن توخيلى خوشبختى، غرنزن، ناشكرى نكن.آسونا راخودت حل كن ،سختاشم خدا
ﺧﺪﺍﯾﺎ!
🙏ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ!
🙏ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ!
🙏ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ!
🙏ﮐﻪ:ﺩﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﻧﻌﻤﺖ!
🙏ﻧﺪﺍﺩﻩ ﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ!
🙏ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ!
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
پادشاهی از حکیمی پرسید: خداوندی که تو می پرستی چه می خورد ، چه می پوشد ، و چه کار می کند ؟
حکیم اندکی تامل کرد و پاسخ داد :
غم بندگانش را میخورد ، که میفرماید: من شما را برای بهشت و قرب(نزدیکی) خود آفریدم ، چرا دوزخ را برمی گزینید؟
رازها و گناهان بندگانش را می پوشاند
و کار خداست که شاهی را در خلعت غلام، و غلامی را در خلعت شاه حاضر نماید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💠هيچ وقت به خاطر حرف مردم زندگيتو خراب نكن... دهن اين مردم هميشه بازه...
🔻پولدار كه باشى ميگن دزده،
🔻ساده كه باشى ميگن بدبخته،
🔻زياد گردش برى ميگن وله،
🔻تو خونه باشى ميگن افسردس،
🔻شوخ كه باشى ميشى سبك،
🔻سنگين كه باشى ميشى مغرور،
🔻خوشگل كه باشى ميگن مورد داره،
🔻مرامت مردونه باشه ميگن داره دون ميپاشه،
👈پس بذار هر چى كه ميخوان بگن،
خداى توست كه بايد تو رو قضاوت کند...
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
💐شاهکار علی بن ابی طالب علیه السلام، در پاسخ به سوال تکراری💐
جمعیت زیادی دور حضرت علی (علیه السلام) حلقه زده بودند ..
مرد اول
– یا علی ! سؤالی دارم . علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی(علیه السلام) در پاسخ گفت: علم بهتر است ؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.
مرد دوم
– اباالحسن! سؤالی دارم، میتوانم بپرسم؟
علم بهتر است یا ثروت ؟
حضرت علی علیه السلام فرمود: علم بهتر است؛
زیرا علم تو را حفظ میکند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی . نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همانجا که ایستاده بود نشست.
در همین حال سومین نفر وارد شد، یاعلی علم بهتراست یا ثروت
امام در پاسخش فرمود:
علم بهتر است ؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است ، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار !
نفر چهارم
– یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی علیه السلام در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است ؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم میشود ؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده میشود.
نوبت پنجمین نفر بود.
یا علی علم بهتر است یا ثروت؟
حضرت علی علیه السلام در پاسخ به او فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل میدانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد میکنند.
نفرششم
یا علی ! علم بهتر است یا ثروت؟
امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد.
نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت علی و گاهی به تازه واردها دوخته میشد..
در همین هنگام هفتمین نفر
– یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟
امام فرمودند : علم بهتر است ؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه میشود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.
در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است ؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش میماند ، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است .
همه از پاسخهای امام شگفت زده شده بودند که،
نهمین نفر هم وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید:
یا علی ! علم بهتر است یا ثروت ؟
امام فرمود : علم بهتر است ؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل میکند ، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان میشود .
نفر دهم
– یا ابالحسن ! علم بهتر است یا ثروت ؟
علم بهتر است ؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند ، تا آنجا که گاه ادعای خدایی میکنند ، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع اند . فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود.
سؤال کنندگان ، آرام و بیصدا از میان جمعیت برخاستند.
هنگامیکه آنان مسجد را ترک میکردند ، صدای امام را شنیدند که میگفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من میپرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی میدادم .
📚کشکول بحرانی، ج1، ص27.
به نقل از امام علیبنابیطالب، ص142
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
‹🌼🌙🌼›
•
شھید آوینی میگفتـــــ :
بالی نمیخواهم...
این پوتینھای ڪھنہ ھم میتواند
مرا بہ آسمانھا ببرد
من ھم بالی نمیخواھم...
بیشڪ با 'ݘادرم' میتوانم
مسافرِ آسمانھا باشم:)🕊
چادر من، بال پرواز مَن استـــــ.🌱
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🖇🎯
.
.
👤 - گاهی بودن آدما ازرشش
بیشتر ازشهادته ..
اینڪه بمونید و خدمت ڪنید
+ خـــــدا به موقع شهادتـــــ رو نصیبتون میڪنه
💡 #اصلخدمته
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
【 #تلنگر👌 】
【 #خودارضایی❌ 】
💢 قالَ اَمیرُالمُوْمِنینَ عَلِیُّ بْنُ اَبیطالب(علیه السلام):
🍂 إنَّ الحَيـاءَ والعِفَّـةَ مِن خَلائـقِ الإيمانِ ، وإنّهُما لَسَجِيّةُ الأحْرارِ وشِيمَةُ الأبْرارِ
🍃 امام على عليه السلام فرمود : حيا و عفت از خصلت هاى ايمان است ، و اين دو، سرشت آزادگان و خوى نيكان است.
📚غرر الحكم : حدیث 3605
⭕️ چه دور و زمونه ای شده❗️
←آخرالزمانه دیگه 😱
🚫 دخترا عادت به بی حجابی کردن 💃
🚫 پسرا عادت به بی شرمی کردن 🤭
⚠️ نتیجه اش میشه:
←خودارضایی🔞
←زنـــا ⛔️
←لـواط 🚫
←مساحقه 😨
اونم تو کشور های اسلامی😨🇮🇷❗️
🤔 میدونی چرا⁉️
👈 چون به دستورات دینی عمل نمیکنیم ، چون دین رو از همه چی دور میدونیم 😔. بابا دین برای دستشویی رفتن ما دستور داره 🚽وحتی برای مقاربت 💑‼️
⏰وقتی "اعتقادات" ضعیف بشه...
⏰وقتی به "احکام" عمل نشه...
⏰وقتی به "اخلاق" گفته میشه کهنه پرستی...
👈 معلومه که دینمون آسیب میبینه ☹️..
⬅️خیلی ها میگن: ⬇️
🔻جلق زدن برای تخلیه انرژی خوبه.😳
🔻همه خود ارضایی میکنن، پس با خیال راحت همچنان ادامه بدید.🙄
🔻احساس #گناه دروغینه.😵
🔻بازم میشه #توبه کرد.😐
🔻خب کمتر میزنیم تا ضعیف نشیم.😮
و ....
❌چی دارید میگید؟!😡
👈 خودتون خوب می دونید #خودارضایی چقدر ضرر داره❌ و اینا همه #بهونه هایی اند که واسه خودتون دست و پا می کنید تا گناهتونو #توجیه کنید.🥵🔥
♻️ از همین لحظه بزارش کنار.👌
❓چجـــوری👇
✔️عوامل اصلی رو نابود کن.💣
✔️انقدر به #نامحرم و صحنه #شهوت آلود و فیلم و عکس باطل #نگاه نکن.🙈
✔️ انقدر به این جور چیزا #فکر نکن.🤯
✔️خودتو درگیر این ها نکن.😤
✅تو میتونی ترک کنی 😊.تا جوونی قدر خودتو بدون 👱🏼♂.اینم بدون که فکر گناه هم گناهه 🥴.خودتو تحریک کنی و جنب نشی عذر بدتر از گناست 🥶.خلاصه بگم: " #حیا و عفت" داشته باش. پاک دامن و سر به زیر باش 😌،کسی مسخره ت نمیکنه 😉.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
📖بهترین سوره قرآن:
🌿ابی سعد بن معلی گوید: من مشغول نماز بودم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا صدا زد جواب ایشان را ندادم، پس از تمام شدن نماز عرض کردم:
یا رسول الله مشغول نماز بودم که جواب شما را ندادم.
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: مگر خدا نفرموده است.
📖استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم سوره انفال، آیه 24.*.
اجابت کنید خدا و پیغمبر را آن گاه که شما را می خوانند.
🦋سپس رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: آیا می خواهی بهترین سوره قرآن مجید را به تو یاد بدهم، قبل از آن که از مسجد خارج شوی؟
آن گاه حضرت دست مرا گرفت و چون خواستیم از مسجد خارج شویم عرض کردم. یا رسول الله! وعده دادید که عالیترین و بهترین سوره قرآن را به من یاد بدهید. رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) سوره مبارکه حمد را برای من تلاوت نمودند و فرمودند:
👌 این سوره همان سبع المثانی است و قرآن عظیمی است که به من داده شده است
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
👹آرزوهای طولانی و شیطان
💠از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند:
📚 وقتی که این آیه بر پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل شد: والذین اذا فعلوا فاحشه أو ظلموا أنفسهم ذکروالله فاستغفر و الذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله و لم یصروا علی ما فعلوا و هم یعلمون أولئک جزاؤهم مغفره من ربهم و جنات تجری من تحتها الأنهار خالدین فیها و نعم أجر العاملین؛(103) ابلیس (پدر شیطانها) سخت ناراحت گردید. بالای کوهی در مکه به نام تور رفت و آژیر خطرش بلند شد و همه یارانش را به تشکیل انجمن خود دعوت نمود. همه بچه شیطانها جمع شدند. ابلیس نزول آیات فوق را به اطلاع آنان رساند و اظهار نگرانی کرد و از آنها کمک خواست. یکی از یاران او گفت: من با دعوت نمودن انسانها از این گناه به آن گناه، اثر این آیه را خنثی می کنم. ابلیس سخن او را نپذیرفت. دیگری پیشنهادی شبیه اولی کرد ولی باز مورد پذیرش ابلیس قرار نگرفت. تا اینکه از میان شیطانها، شیطان کهنه کاری به نام وسواس خناس گفت: پیشنهاد من این است که فرزندان آدم را با وعده ها و آرزوهای طولانی آلوده به گناه می کنم و می گویم که الان برای توبه کردن زود است و فرصت توبه بسیار است، وقتی که مرتکب گناه شدند، خدا را فراموش کرده و بازگشت به سوی خدا و توبه از خاطر آنان محو می گردد. ابلیس گفت: مرحبا! راه همین است. سپس این مأموریت را تا پایان دنیا به او سپرد.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✨﷽✨
⚜️حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند:
💠 بدانید هیچ چیزی مؤمن را به خدا نزدیک نمی کند، مگر آنکه
🔸 نماز شب
🔸 تسبیح و تهلیل گفتن
🔸 استغفار و گریه های نیمه شب
🔸 خواندن قرآن تا طلوع فجر
🔸 متصل نمودن نماز شب به نماز صبح،
💠 پس هر که چنین باشد او را بشارت می دهم به فراوانی روزی که بدون رنج و زحمت و زور بازو بدستش آید.
📚 ارشادالقلوب، ج2، ص17و18
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
❣#سپاسگزاری_قبل_از_وقوع
✨شکرگویی وسپاسگزاری ازهرچه نعمت ریزودرشتی که دردست داریم امری پسندیده ست.
🎗اما گاهی خواسته یاهدفی درنظر و آرزوی ماهست که آنرا بسیاردوست داریم ولی هنوز محقق نشده.
✨شکری هست که قبل از داشتن یارسیدن نعمتی به دل وزبان جاری میشودبه گونه ای که گویی آن نعمت دردست ماست همین اکنون.
🎗این شکرگویی را باهمان هیجان وخوشحالی که گویی در همین زمان حال میان خواسته و آرزویی که داریم غوطه ور هستیم به زبان میرانیم.ساده و روان با افعال مضارع همچون دارم...هستم ... شکری زیبا که نمادیست از باور و ایمان به نادیده هایی غیبی که ازچشمهامان پنهانند فعلا.
✨بدین معنا که گرچه هنوز ندیدم هدف مدنظرم را ولی ایمان دارم که
از آن من است این نعمت به لطف خدا.
🎗فرکانسی که بااین شیوه سپاسگویی ازسوی ما ساطع میشودهمچون جریانی فشارقویست که عالم هستی را موظف میکندتاخواسته ی گوینده را باسرعتی حیرت انگیزمحقق کند و می کند.
✨بسیاری از مردم این گونه سپاسگزاری راکه درحقیقت نوعی دعاست بلدنیستند و زبانهابیشتربه گلایه و شکایت از این و آن اعتیاد پیدا کرده .🍃🍃🍃🍃
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌹
پیامبر اکرم(ص) فرمود: این پنج بار در اوقات پنجگانه نماز است تا ببیند آنها در موقع نماز، چه میکنند. هر خانه که در آن به نماز، در پنج وقت خود اهمیت داده شود، حضرت عزرائیل شهادتین را تلقین صاحب آن خانه میکند.
✨🍃🌸🍃✨
باز در این زمینه رسول خدا(ص) فرمود: «نوروا بیوتکم بتلاوة القرآن و لا تتخذوها قبورا کما فعلت الیهود و النصاری، صلوا فی الکنائس والبیع و عطلوا بیوتهم»
خانههایتان را با خواندن قرآن روشن کنید. اگر عدهای با هم در محلی زندگی میکنند که نه آثار علمی دارند، و نه خدمتی به اسلام و مسلمین میکنند، آنجا دیگر خانه نیست؛ بلکه مقبرهای خانوادگی است که عدهای مرده در آنجا هستند.
اگر اثری از این خانه برنخیزد، تبدیل به مقبره خانوادگی میشود. بگذارید از خانه شما به جامعه نور برسد. عبادتهای عمومی را در مسجد و عبادتهای خصوصی را در منازل انجام دهید
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
✅ #کوتاه_ولی_پر_معنی
اگر از خودخواهی کسی به تنگ آمده ای،
او را خوار مساز
بهترین راه آن است که چند روزی رهایش کنی..
گاهی شاپرکی را از تار عنکبوت میگیری تا خیلی آرام رهایش کنی ، شاپرک میان دستانت له میشود ...
نیت تو کجا و سرنوشت کجا !!
هنگامی که افسرده ای ، بدان جایی در اعماق وجودت ، حضور " خدا " را فراموش کرده ای ...
لحظه ها
تنها مهاجرانی هستند
که هرگز بر نمی گردند
هرگز !🌼🌿
ﮔﻼﯾـﻪ ﻫﺎ ﻋﯿﺒﯽ ﻧـﺪﺍﺭد ...
اما ﮐﻨــــﺎﯾﻪ ﻫــﺎ ﻭﯾــﺮﺍﻥ ﻣﯿـکند !
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
از حضرت علی (ع) در کتاب الخصال شیخصدوق آمده است:
وقتی در آیینه نگاه کردید بگویید: شکر مخصوص خدایی است که مرا نیکو و زیبا آفرید و مرا به اسلام گرامی داشت.
این حدیث دارای چند پیام است:
1⃣ جلوی آیینه برای تماشای زیبایی خود نروید و وقتی گفتید شکر خدا را که مرا زیبا آفرید، یعنی زیبایی تو از آنِ خداست و مغرور نشو.
2⃣ وقتی گفتید زیبا آفریده شدهاید، دیگر ساعتها در فکر زیباکردن خود در جلوی آیینه نیستید.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
روزی نبی مکرم اسلام (ص) از عفرا (اجنّه مسلمان) سؤال کردند: چه دیدهای بر من بگو؟ گفت: ابلیس را روی دریای سبز روی سنگ سفیدی دیدم که دستان خود را به آسمان بلند کرده بود و میگفت: خدای من! زمانی که تو به سوگند خود وفا کرده و مرا به دوزخ وارد کنی پس من تو را به حق محمد (ص) و علی و فاطمه و حسن و حسین (عَلِیهماالسَّلام) قسم خواهم داد که مرا از آن نجات دهی و با آنها محشورم نمایی.
به ابلیس گفتم: ای حارث! (حارث نام ابلیس میان اجنّه هست) ای ابلیس! این نامها که خدا را با آن میخوانی چیست؟ گفت: من این نامها را هفتهزار سال قبل از خلقت آدم در عرش معلّی دیدم و دانستم که آنها گرامیترین آفریدهها نزد خداوند متعال هستند و اکنون خدا را به آن نامها قسم میدهم.
الخصال شیخصدوق
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
#سوادزندگی
دیگران را ببخشید…
بی عقلی ، تهمت ها،خیانت و بی ادبی
نشانه عدم بلوغ روحی انسان هاست.
انسان های نارس این موارد را زیاد دارند ؛
شما انسانی رسیده باشید!
با سبکبالی و بدون اینکه قضاوت یا سرزنش کنید ،
و بدون اینکه از این حرفها ناراحت شوید… از کنار این ها رد شوید …
اگر هوای دلتان ابری شد
و چشمهایتان باریدند،
بگذارید این اشک ها باران رحمت و بخشش باشند برای انها که نمی دانند و زمین دلشان خشک شده است
اینجاست که دل بخشنده شما
چشمه جوشانی می شود که به منبع عظیم لطف خدا متصل شده است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
پیامبر گرامی اسلام (ص):
هر بندهای را که خداوند به نماز شب موفق گرداند و او برای رضای خدا از روی اخلاص وضو سازد و با نیتی صحیح و سالم و تنی افتاده و خاضع و چشمانی گریان، نماز شب به جای آورد، خداوند پشت سر او نه صف از فرشتگان را قرار میدهد که شمار آنها را جز خداوند کسی نمیداند. آغاز هر صف در مشرق و طرف دیگر آن در مغرب باشد و چون نمازش تمام شود به تعداد آن فرشتگان بر او درجه ثبت گردد.
الامالی شیخصدوق
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
صبور بودن عاليترين
نماد ایمان است،
وخویشتن دارى
عاليترين عبادت
و نتيجه توکل و اعتمادبه
خداوند،آرامش است.
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
🌸🍃🌸🍃
روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه میگذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی میخواست آب بکشد و نمیتوانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کردهای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد.
آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسولالله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.
پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آوردهای؟ گفت: مردی خوشروی، شیرینکلام، خوشاخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آوردهای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدمهای مبارکش افتاد. گریه میکرد و معذرت میخواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:
وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)
و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى.
قصصالروایات
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•