داستان های عبرت آموز
#درس_اخلاق
روایت نقل از امام صادق علیه السلام ،
در کتاب شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه
#مولاعلی_امیرالمؤمنین
💠روایتی ازمعجزه علم وکلام مولا
عرب بیابان گردی که دین اسلام رانپذیرفته بودومیخواست حضرت علی(ع) را امتحان نمایداز حضرت علی علیه السلام پرسید: سگی را دیدم که بر گوسفندی جست وگوسفند ابستن شد وچیزی از او متولد شد حلال است یا حرام؟
امام فرمود: اورا به خوردن اعتبار کن اگر گوشت بخورد سگ است اگر علف خوردگوسفنداست.
اوگفت: گاهی علف و گاهی گوشت میخورد. امام علی علیه السلام فرمود:
ان را به اشامیدن اعتبار کن پس اگر به دهن بیاشامد گوسفند است واگر با زبان بخورد سگ است.
آن شخص گفت:
گاهی به زبان خورد گاهی به دهن آشامد.امام علی علیه السلام فرمود:
ان را به راه رفتن اعتبار کن پس اگر در رفتن بر گوسفندان مقدم برود ویا در میان انهابرود گوسفند است واگر به دنبال انها برود سگ است. اعرابی گفت: یک بار چنین است یک بار چنان.
امام فرمود:
آن را در نشستن اعتبار کن پس اگر بر سینه مثل گوسفند نشیند گوسفند است واگر بر مقعد نشیند سگ است. عرب بیابانگرد گفت: یک بار چنین نشسته یکبار چنان .
امام فرمود: ان را ذبح کن پس اگر معده دارد گوسفند است واگر امعاء دارد سگ است. عرب بیابانگرد گفت:
مایل نیستم ان را ذبح کنم.
امام فرمود: به صدای ان گوش کن اگر صدای گوسفند دهد گوسفند است واگر صدابی سگ دهد سگ است. او گفت:
گاهی صدای گوسفند دهد وگاهی صدای سگ.
امام علی علیه السلام فرمود: به پای او نظر کن اگر سم دارد گوسفند است واگر چنگال دارد سگ است. آن شخص که دیگر از جواب دادن عاجز ماند بر صبر وبردباری وعلم بی نظیرمولامبهوت شد واسلام آورد📚داستان راستان
~~~~~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۹۰۸
#مولاعلی_امیرالمؤمنین
💠 شخصی آمده بود مدینه و اموال او را دزدیده بودند
وارد مسجد شد در حالی که امیرالمومنین علیه السلام سخنرانی می کرد، گفت: وای، بر من ظلم شده است.
حضرت دستور داد بنشین
بعد از خطبه فرمود: بیا جلو و او نزدیک آمد
حضرت فرمود:
به اندازه ریگ های بیابان و موهای حیوانات به علی بن ابی طالب ظلم شد.
📚بحار الأنوار (ط - بيروت) ج28 ص 373
~~~~
📖 قرآن فرمود: اِستَعینُوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلَوةِ: از صبر و نماز کمک بگیرید و پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: یا عَلِیُّ اَنتَ الصَّومُ وَ اَنَا الصَّلَوةُ: ای علی تو روزهای و من نمازم.
پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به حضرت امیر علیه السّلام فرمود: یا عَلِیُّ مَا عَرَفَ اللهُ حَقَّ مَعرِفَتِهِ غَیری وَ غَیرُکَ وَ ما عَرَفَکَ حَقَّ مَعرِفَتِکَ غَیرَ اللهِ وَ غَیری: یا علی خدا را آنگونه که شایستهی شناختن است، نشناخت جز من و تو و تو را آنگونه که شایستهای نشناخت مگر خدا و من.
مرحوم حاج میرزا اسماعیل دولابی
📙 مصباح الهدی
تٱلیف استاد مهدی طیّب
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۹۰۹
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می خوام دلتون رو بسوزونم برای حضرت علی (ع)...
#استاد_پناهیان
#صلهٔ_رحم_طول_عمر
💠شعیب عقر قوفی میگوید:
... من با یعقوب (اهل مغرب) که برای زیارت به مکه آمده بود، محضر امام کاظم علیه السلام رسیدیم. امام نگاهشان که به یعقوب افتاد، فرمودند:
«- ای یعقوب! تو دیروز به اینجا وارد شدی و میان تو و برادرت اسحاق در فلان محل درگیری پیش آمد و کار به جایی رسید که همدیگر را دشنام دادید. شما نباید مرتکب کار زشت و قبیحی شوید. فحش دادن و ناسزا گفتن به برادران دینی، از آیین ما و پدران و نیاکان ما بهدور است و ما به هیچ یک از شیعیان خود اجازه نمی دهیم که چنین رفتاری را داشته باشند. از خدای یگانه بپرهیز و تقوا داشته باش. ای یعقوب! به زودی مرگ بین تو و برادرت (به خاطر قطع رحم)، جدایی خواهد افکند.
برادرت اسحاق در همین سفر پیش از آنکه به نزد خانواده خود برگردد خواهد مُرد و تو نیز از رفتارت پشیمان خواهی شد.
شما قطع رحم کردید و نسبت به یکدیگر قهر هستید، بدین جهت خداوند عمر شما را کوتاه نمود.»
یعقوب گفت: فدایت شوم! اجل من کی خواهد رسید؟
امام فرمودند: «اجل تو نیز رسیده بود ولی چون تو در فلان منزل به عمه ات خدمت کردی و بواسطه هدیه او را خوشحال نمودی، بخاطر این صله رحم خداوند بیست سال بر عمر تو افزود.»
شعیب میگوید: پس از مدتی یعقوب را در مکه دیدم. احوالش را پرسیدم.
او گفت:
- برادرم، همانطور که امام علیه السلام فرمودند، پیش از آنکه به خانه خود برسد وفات یافت و در همین راه به خاک سپرده شد.
📚بحار، ج ۴۸، ص ۳۹.
~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۹۱۰