💠 نویسنده کتاب ام البنین؛ نماد از خود گذشتگی می نویسد: خانواده ای ترک زبان و حنفی مذهب به محله ما آمده بودند که از عزاداری های حسینی بدشان می آمد. در میان آنان خانمی بود به نام وزیره که 10 سال از ازدواجش می گذشت، ولی هنوز بچه دار نشده بود. اهل محل به او گفتند: چرا به حضرت ام البنین علیهاالسلام متوسل نمی شوی؟ گفت: این کار سودی ندارد. به او گفتند: هر کس از غذای سفره ام البنین علیهاالسلام بخورد و او را در پیشگاه خدا واسطه قرار دهد، خداوند دعایش را می پذیرد. تو نیز چنین کن، شاید خداوند دختری به تو عطا کند و به مبارکی ام البنین علیهاالسلام، نام او را فاطمه بگذاری. او گفت: می پذیرم به شرط آن که این مطلب میان من و شما باشد و شوهر و خانواده ام از آن آگاه نشوند. فردا وزیره با نگرانی و هراس، در حالی که صورت خود را با مقنعه ای پوشانده بود، به مجلس روضه ای در منزل حاجیّه امّ عبدالامیر آمد. نخستین مرحله از ذکر مصیبت ام البنین علیهاالسلام پایان یافته بود و ناله و گریه زن ها بلند بود. با دیدن حالت گریه زنان، دل وزیره نیز شکست و غم هایش افزونی یافت. روضه خوان پس از شرحی درباره فضایل ام البنین علیهاالسلام، برای بهبودی بیماران دعا کرد. آن گاه سفره ام البنین علیهاالسلام پهن شد. وزیره، کمی از خوراکی ها را برداشت و در حالی که اشک هایش جاری بود، از منزل خارج شد. او و شوهرش آن غذای متبرک را خوردند.
یک ماه پس از این رویداد، رنگ چهره وزیره به زردی می گرایید، به گونه ای که کارهایش را به سختی انجام می داد. شوهرش او را نزد پزشک برد. پزشک می گوید: ناراحتی های او نشانه بارداری است. دوران بارداری گذشت و او دختری به دنیا آورد؛ دختری که مانند شمعی به خانه تاریک آنان روشنی بخشید. وزیره می خواست برای تبرک به نام ام البنین علیهاالسلام نام نوزاد را فاطمه بگذارد، ولی خویشاوندان شوهرش مخالفت کردند و نام نوزاد را بشری گذاشتند و وزیره به خاطر سوگندی که یاد کرده بود، کفّاره پرداخت.
📚{ام البنین علیهاالسلام؛ نماد از خود گذشتگی، ص 42 با گزینش(مادر فضیلتها (زندگینامه اُمالبنین)}
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
AUD-20231122-WA0003.mp3
2.91M
موج پرچم به فرمان ام البنینه....
سالروزوفاتامالبنین(سلام الله علیها)🖤🖤🖤
وروزتکریممادرانوهمسرانشهدا
💠 در کتاب ام البنین؛ ستاره درخشان مدینه، به نقل از آیت اللّه حاج سید طیّب جزایری آمده است: در سال 1341 ه . ش در یکی از سفرهایم، یکی از عالمان پاکستان را در مشهد دیدم. از او پرسیدم: پس از زیارت مشهد چه می کنید؟ گفت: به پاکستان برمی گردم. گفتم: حیف نیست انسان از پاکستان تا مشهد بیاید، ولی زیارت عتبات نرود؟
سخنم در او اثر کرد و بنا شد او هم با من به کربلا بیاید. از این رو، با هم از مشهد به تهران آمدیم و به سفارت عراق رفتیم، ولی آن جا اوضاع بسیار ناگوار بود و در دادن ویزا سخت گیری می کردند. به همراهم گفتم: می خواهی کربلا بروی؟ گفت: پس برای چه از مشهد به تهران آمده ام؟ گفتم: هزار صلوات نذر حضرت ام البنین علیهاالسلام می کنیم، ان شاءاللّه ویزا می دهند.
هر دو نذر کردیم که هزار صلوات هدیه ام البنین علیهاالسلام بکنیم. در همین حال همراهم گفت: من نامه ای برای سفیر پاکستان دارم. بیا باهم این نامه را به او برسانیم. به سفارت پاکستان رفتیم. در آن جا نامه را به سفیر دادیم. او بسیار به ما احترام کرد و پرسید: از تهران به کجا می روید؟ گفتیم: هر دو عازم عراق هستیم. البته اگر ویزا گیر بیاید. گفت: اتفاقا من هم می خواهم به عراق بروم. کمی صبر کنید تا مدارکم را آماده کنم.
پس از مدتی آمد و گفت: دو نامه به نام شما برای کنسول عراق نوشته ام. نامه را گرفتیم و ناامیدانه به سفارت برگشتیم.نامه را به دربان سفارت دادیم. دربان رفت و پس از مدتی با دو فرم برگشت و پرسید: عکس را آورده اید؟ گفتم: بله! سپس فرم های مخصوص را پر کردیم و همراه عکس و گذر نامه به آن شخص دادیم.
بنا به گفته آن شخص، ساعت یک بعد از ظهر به جلو سفارت رفتیم. نخست اسمی که صدا کردند، اسم ما دو نفر بود. با دلواپسی گذرنامه را باز کردم. دیدم ویزای سه ماهه زده اند. از خوشحالی اشک از چشمانم سرازیر شد. سپس به زیارت عبدالعظیم حسنی علیه السلام رفتیم و صلوات ها را به روح حضرت ام البنین علیهاالسلام هدیه کردیم.
📚ام البنین ستاره درخشان
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
12.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیانات آیت الله العظمی جوادی آملی در رابطه با #صلابت مادران شهیدپرور در پرتو عنایات الهی:
«خب مادر است! شما میدانید مادر سانتيمتر سانتيمتر بلكه ميليمتر ميليمتر برای اين بچهاش جان كنده ـ شما در خانهتان بچه داريد میبینید اين مادر چطور برای ميليمتر ميليمتر اين بچه زحمت میکشد ـ شده نخل باسق، كفن در بر [او] كرده گفت: برو اسلام را حفظ بكن. اين نيست مگر همان بيان ذات اقدس الهی كه درباره مادر موسی گفت كه ﴿لَوْلاَ أَن رَّبَطْنَا عَلَی قَلْبِهَا﴾ ؛ فرمود ما دلش را گرفتيم محكم كرديم ديگر نمی لرزد...کشوری که این مکتب را دارد از شرق و غرب ترس ندارد و فریاد مرگ بر آمریکا و اسرائیلش همچنان بلند است.»
#روز_تکریم_مادران_و_همسران_شهدا
21.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الطاف خاص امام رضا (علیه السلام). ماجرای پیرزنی که از امام رضا پول میگرفت جهت سوغاتی خریدن برای فرزندان و آشنایانش
آیت الله ضیاءآبادی
💠 من هر روز برای رسیدن به محل کار، مسیری را در اتوبان طی می کنم. همیشه ، اگر ببینم کسی منتظر است، حتما او را سوار می کنم.
🔹یک روز هوا بارانی بود. پیرزنی با یک ساک پر از وسایل زیر باران مانده بود. با اینکه خطرناک بود اما ایستادم و او را سوار کردم.
🔹ساک وسایل او گلی شده و صندلی را کثیف کرد، اما چیزی نگفتم.
پیرزن تا به مقصد برسد مرتب برای اموات من دعا کرد و صلوات فرستاد.
بعد هم خواست کرایه بدهد که نگرفتم و گفتم: هر چه میخواهی بدهی برای اموات ما صلوات بفرست.
🔹من در آن سوی هستی، بستگان و اموات خودم را دیدم. آنها از من به خاطر دعا های آن پیرزن و #صلوات هایی که برایشان فرستاد، حسابی تشکر کردند این را هم بگویم که صلوات، واقعا ذکر و دعای معجزه گری است.
آن قدر خیرات و برکات در این دعا نهفته است که تا از این جهان خارج نشویم قادر به درکش نیستیم.
📚 کتاب سه دقیقه در قيامت
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
دَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله و سلم عَلَی رَجُلٍ مِنْ وُلْدِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ وَ هُوَ فِى السَّوْقِ وَ قَدْ وُجِّهَ لِغَیرِ الْقِبْلَةِ، فَقَالَ: وَجِّهُوهُ إِلَی الْقِبْلَةِ، فَإِنَّكُمْ إِذَا فَعَلْتُمْ ذَلِكَ أَقْبَلَتْ عَلَیهِ الْمَلائِكَةُ وَ أَقْبَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَیهِ بِوَجْهِهِ، فَلَمْ یزَلْ كَذَلِكَ حَتَّی یقْبَضَ.
امیرمؤمنان علی (سلام الله علیه ) فرمود: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم ) بر مردی از فرزندان عبدالمطّلب وارد شد كه در حال جان دادن بود و او را به سویی جز قبله قرار داده بودند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: او را رو به قبله كنید، زیرا در این صورت فرشتگان به وی روی كنند و خدا هم به وی رو كند و اینگونه خواهد بود تا جان سپارد.
الفقیه ج١ ص١۳۳
مفاتیح الحیاة ص۳۷۱