💠 مفضل بن عمر مي گويد: در محضر حضرت امام صادق (علیه السلام) بوديم، سخن از چگونگي اعمال به ميان آمد، من گفتم: عمل من چه اندازه اندك است...امام علیه السلام فرمودند: آرام باش، از خداوند مهربان طلب آمرزش كن و اين را بدان كه:
عمل اندك همراه پرهيزگاري، بهتر از عمل بسيار بدون پرهيزگاري است.مفضل: عمل بسيار بدون پرهيز، چگونه است؟امام علیه السلام : برای مثال، مثل كسي است كه از غذاي خود به مردم مي خوراند و به همسايگانش مهرباني مي كند و در خانه اش به روي مردم باز است.
ولي در عين حال اگر دري از حرام به سراغش آيد، مرتكب آن مي شود...شخص ديگري نيز هست كه اين كارهاي نيك مثل غذا دادن، مهرباني به همسايه و … را ندارد، ولي اگر دري از حرام به رويش گشوده شود، وارد آن نمي شود...
پس دومي بهتر از اولي است.
📚اصول کافی،باب الطاعة و التقوي،حديث 7، ص 76، ج 2
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
روح الله خمینی (ره): آنها گمان میکنند که با #ترور شخصیتها، ترور اشخاص، میتوانند با این ملت مقابله کنند؛ و ندیدند و کور بودند که ببینند که در هر موقعی که ما شهید دادیم ملت ما منسجمتر شد.
۹ شهریور 1360
گدای نیمه شب آمد گدا پذیر کجاست
کسی که رحم کند بر منِ حقیر کجاست
دگر به هیچ کجا بند نیست دستانم..
نشسته ام دم این خانه،دستگیر کجاست
دوباره ریزه خور سفره ی کمیلم من
نگاه مرحمت حضرت امیر کجاست
فدای دست کریمی که هرشب جمعه..
میان عرش صدا میزند فقیر کجاست؟!
شبیه طفل که گم میشود هراسانم
فرار میکنم از آن و این، مجیر کجاست؟!
جوانیم به بطالت گذشت شرمندم
پناه گریه ی این شرمسار پیر کجاست
فدای نام شهیدی که حضرت سجاد..
زمان دفن تنش گفت که حصیر کجاست
سید پوریا هاشمی
#شب_جمعه
#دلتنگ_حرم
💠 یکی از یاران امام صادق علیه السلام میگوید نزد امام صادق بودیم، سخن از گروهی به میان آمد و من گفتم: قربانت گردم! ما از آنان بیزاری می جوییم؛ چون به چیزهایی که ما معتقدیم، اعتقاد ندارند.
امام صادق(ع) فرمود: «آنها ما را دوست دارند؛ ولی چون عقیده شما را ندارند، از ایشان بیزاری می جویید؟».
گفتم: آری.
فرمود: «ما هم چیزهایی داریم که شما ندارید. پس سزاوار است که از شما بیزاری بجوییم؟!».
گفتم: نه، قربانت گردم!
فرمود: «و خدا هم چیزهایی دارد که ما نداریم. پس به نظر تو، خداوند، ما را دور انداخته است؟!».
گفتم: نه، به خدا. فدایت شوم! چه کنیم؟
فرمود: «آنها را خودی بدانید و از ایشان بیزاری نجویید. برخی از مسلمانان، تنها یک بهره [از ایمان] دارند، برخی دو بهره، برخی سه بهره، برخی چهار بهره، برخی پنج بهره، برخی شش بهره، و برخی هفت بهره. بنا بر این، نباید کسی را که یک بهره دارد، به آنچه در خور دارنده دو بهره است، وا داشت، یا کسی را که دو بهره دارد، به آنچه در خورِ دارنده سه بهره است و....
📚 الکافی: ج ۲ ص ۴۳ ح ۲، دانشنامه قرآن و حدیث، ج ۸، ص ۲۶۲
~~~~~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
💠 یکی از اهداف #حضرت_مهدي(عج) برپايي نماز است.* از زيدبن علي، نقل شده است:
هنگامي كه قائم آل محمد(عج) قيام كند، ميفرمايد:
اي مردم! ما كساني هستيم كه خداوند در قرآن وعدة آنان را به شما داده است
آن جا كه فرمود: كساني كه اگر ما در روي زمين به آنان امكانات دهيم نماز را به پا، ميدارند.
بنابراین یکی از مهمترین شاخصه های رفتاری امام عصر علیه السلام نماز است.
اگر امام زمانی هستیم باید در برپایی نماز کوشا باشیم.
📚۱) بحار ،ج ۵۲
~~~~~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
چقدر ساکت و سردید زمینی ها!
یکی برای ظهورش خدا خدا بکند...
اللهم عجل لولیک الفرج
رنجِ امام زمان (عج).mp3
1.92M
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ ㅤ❚❚ ㅤ▷ㅤ ↻
|⇦• رنجِ امام زمان (عج)
👤 آیةالله #جوادی آملی
💠 از وقتی که مسجد النبی ساخته شد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در موقع ایراد خطبه بر تنه ی درخت خرمایی که در مسجد باقی مانده بود تکیه میدادند، اما وقتی جمعیت زیاد شد، منبری از چوب با دو پله و یک عرشه ساخته شد.
در اولین جمعه ای که پیش آمد، رسول اکرم جمعیت را شکافتند و با پشت سر گذاشتن آن تنه ی نخل، به طرف منبر رهسپار شدند. همین که بر عرشه ی منبر قرار گرفتند، یک باره صدای ناله ی تنه ی خشکیده همانند زنِ فرزند مرده بلند شد. با ناله ی تنه ی نخل، صدای جمعیت نیز به گریه و ناله برخاست.
رسول خدا از منبر به زیر آمدند؛ تنه ی نخل را در بغل گرفتند و دست مبارک را بر آن کشیدند و فرمودند: "آرام باش". و او آرام شد. سپس به طرف منبر برگشته خطاب به مردم فرمودند:
ای مردم! این چوب خشک نسبت به رسول خدا اظهار علاقه و اشتیاق می کند و از دوری وی محزون می گردد؛ ولی برخی از مردم، باکشان نیست که به من نزدیک شوند یا از من دور گردند! اگر من او را در بغل نگرفته و بر آن دست نکشیده بودم، تا روز قیامت از ناله خاموش نمی شد.
آری، درخت خشک لحظه ای از پیامبر دور شد و صدا به ناله بلند کرد؛ با این که آن حضرت را میدید.
📚 بحارالأنوار، ج17، ص326
~~~~~~~~
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
در آغاز بعثت که دعوت همگانی پیامبر اکرم تازه شروع شده بود، در هنگام مراسم حج، مشرکان برای بزرگداشت و تقدیس بتهای خود در مراسم شرکت کرده بودند.
آنان هنگامی که پیامبر را دیدند که با عبارت «قولوا لا إله إلا اللّه تفلحوا؛ یعنی: بگویید خدایی جز خدای یگانه نیست تا رستگار شوید»؛ رسالت خود را به همگان ابلاغ میکند، آن حضرت را سنگ باران کردند، به نحوی که سرتا پای پیامبر اکرم هدف سنگهای مشرکان قرار گرفت و خون از بدن مبارکش جریان یافت.
امیرالمؤمنین و حضرت خدیجه را از ماجرا آگاه کردند و آن دو بزرگوار در کنار بدن خون آلود پیامبر حاضر شدند و به مداوا پرداختند. در روایت آمده است: فرشتهای نزد حضرت آند به پیامبر عرض کرد: این کوههایی که مکه را در میان گرفته به فرمان من هستند، چنانچه بخواهی کوهها را به یکدیگر نزدیک کنم [تا اهل مکه را در میان خود بفشارند و از بین ببرند]. پیامبر اکرم نپذیرفت و فرمود:
إنمّا بعثت رحمةً، ربّ اهد امتی فإنهم لا یعلمون؛(۱) همانا من برای رحمت مبعوث شدم (نه نقمت و عذاب)، خداوندا، قوم مرا هدایت فرما که نادانند.
📚(بحارالأنوار، ج۱۷ص۲۷۶)