eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.7هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۞ شخصی بود که چندان مقید به احکام شرعی نبود، ولی هر وقت در مسیرش به بیرق و پرچم مجالس عزاداری امام حسین علیه السّلام برمی‎خورد، به حضرت سلام می‎داد. ▪️آن شخص از دنیا رفت و در قیامت پرونده‎ی اعمالش را رسیدگی کردند و دیدند جهنّمی ‎تمام عیار است. لذا حکم صادر شد او را به جهنّم ببرند. ملائکه پرونده‎ی او را گرفتند و او را به سمت جهنّم بردند. ▪️در بین راه آن شخص بیرق امام حسین علیه السّلام را دید. محکم ایستاد و به ملائکه‎ای که او را می‎بردند گفت من در دنیا هیچ‌‎وقت بدون سلام کردن از این بیرق‎ها رد نشدم و الآن هم باید بروم یک سلام بکنم، بعد با شما به جهنّم می‎آیم. ملائکه گفتند نمی‎شود، کار تو تمام است و باید به جهنّم بروی. ▪️تا این گفتگو بین آنها در گرفت، حضرت اباعبدالله علیه السّلام که پای آن بیرق ایستاده بودند یک نگاه به آنها کردند و با همین نگاه، آن شخص و ملائکه‎ی همراهش، خود را در حضور حضرت مشاهده کردند. ▪️حضرت فرمودند گفتگوی شما بر سر چه بود؟ ملائکه پرونده‎ی اعمال آن شخص را تقدیم حضرت کردند. حضرت نگاهی به آن کردند و به آن شخص فرمودند: این چیه؟ (یعنی چیز خوبی نیست) و پرونده را به ملائکه پس دادند. ملائکه هم راه افتادند تا آن شخص را به جهنّم ببرند؛ امّا در بین راه متوجّه شدند که به سمت بهشت می‎روند. خیلی تعجّب کردند. ▪️به پرونده‎ی آن شخص نگاه کردند، دیدند حضرت با همان نگاهشان زیر نامه‎ی اعمال آن شخص نوشته‎اند: یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ الحَسَناتِ: ای کسی که بدی‎ها را به خوبی تبدیل می‎کنی. ملائکه هم آن شخص را به بهشت بردند و تحویل دادند. ▪️عارف بالله مرحوم حاج اسماعیل دولابی▪️ 📗 مصباح الهدی تٱلیف استاد مهدی طیّب @ahlevela_channel
💠 دو نفر از شیعیان به زحمت داشتند می رفتند زیارت قبر ابی عبدالله چون موکل ملعون نگهبان می گذاشت کسی نرود آقا را زیارت کند اینجوری بود. مظلومیت آقا یکی دوتا نیست . نزدیک قبر مولا شدند دیده بودند که یک شیری در کنار قبر هست ، و وحشت کرده بود یکی از اینها گفته بود این همه ما زحمت کشیدیم آمدیم ، بلاخره توی غربت خانه نبود کربلا بیابان بود یک بقعه ای برای ابی عبدالله ساخته بودند . یک‌مرتبه آنها ترسیده بودند وحشت کرده بودند که ما این همه زحمت کشیدیم حالا شیر آمده به حیوان درنده نزدیک نمی توانیم شویم. یکی از اینها گفته بود که انقدر بدان که این هم ‌مثل من و تو زائر است کاری با ما ندارد. یکی از اولیا به من‌گفته، می گوید رفته بودم نزدیک دیده بودم که شیر آمده پایش زخم‌است هی زخم را می مالد به قبر آقا؛ چند دفعه پایش را مالید به قبر آقا . (سلام دوستان فقط باب یادآوری دوازده امام بزرگوار ما امامت بر تمام موجودات داشتن یاعلی ) 📚سخنراتی استاد فاطمی نیا ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منم نوکر تویی آقای من میگم با قلب سوزان دوست دارم حسین جان
غلامتان به من آموخت در میانه‌ی خون که روسیاهی ما نیز راه حل دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 آیة الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی مشهور به صاحب عروه (1253 – 1337 ق) برای صله ارحام عازم یزد بود، یک قطعه کفن برای خودش خریده در حرم امیرمؤمنان علیه السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین علیه السّلام زیارت عاشورا را با تربت براطراف آن نوشته بود، در این سفر این کفن را با خودش به یزد می برد، در شب اول ورودش به یزد، در منزل یکی از دخترانش استراحت می کند، حضرت سیدالشهداء علیه السّلام به خوابش آمده می فرماید: یکی از دوستان ما فوت کرده، در مزار یزد منتظر کفن است، ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود. بیدار می شود و می خوابد، دوبار دیگر این رؤیا تکرار می شود، لباس پوشیده به قبرستان یزد می رود و می بیند شخصی به نام «کریم سیاه» فوت کرده، او را غسل داده روی سنگ نهاده منتظر کفن هستند. تا ایشان می رسد، می گویند: کفن را آوردند. مرحوم یزدی از آن ها می پرسد: شما کی هستید؟ می گویند: همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم. مرحوم یزدی می پرسد: این شخص کیست؟ می گویند: او شخصی به نام «کریم سیاه» است، یک فرد معمولی، ولی عاشق امام حسین علیه السّلام بود، در هر کجا مجلسی به نام علیه السّلام برگزار می شد، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد. 📚جرعه ای از کرامات امام حسین، ص 97. ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 | حس کرد پا به پاش جهان گریه می‌کند دارد غروب فرشچیان گریه می‌کند 📹 در ایام ماه محرم، گلچینی از شعرخوانی عاشورایی شاعران آئینی در حسینیه امام خمینی(ره) در حضور رهبر انقلاب منتشر خواهد شد. 🏴 💻 Farsi.Khamenei.ir