eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.4هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
داستان های عبرت آموز
گَر عشقِ تو رنگِ غَم نمی داد به دِل « عشق » و « غم » و « دل » سه لفظ بی معنا بود
زیارت علیه السلام برای امشب سفارش شده یادمون نرود
💠 در کتاب «امالی»، شیخ صدوق روایتی را به این ترتیب نقل می‎کند: شعیب میثمى گفت از امام صادق (ع) شنیدم می‎فرمود که چون حسین بن على(ع) متولد شد، خدا جبرئیل را با هزار فرشته دستور داد فرود آیند و رسول خدا(ص) را از طرف او تهنیت گویند. جبرئیل فرود آمد و به جزیره‏اى در دریا گذشت که فرشته‏اى به نام فطرس از حاملان عرش که خداوند پر او را شکسته بود و در آن جزیره انداخته بود مکان داشت و هفتصد سال در آنجا خدا را عبادت کرده بود تا اینکه حسین بن على(ع) متولد شد.  آن فرشته به جبرئیل گفت کجا می‎روى؟ گفت خدا به محمد (ص) نعمتى داده و مى‏روم از از طرف خدا و خود مبارک باد گویم. گفت مرا با خود ببر شاید محمد برایم دعا کند. او را با خود برد و چون به تهنیت پرداخت گزارش او را به عرض رساند. پیامبر(ص) به آن فرشته فرمود خود را به این مولود بمال و به مقام خود برگرد. گفت فطرس خود را به حسین مالید و بالا رفت و گفت یا رسول‎اللّه اما امت تو حتماً او را در آینده خواهند کشت و بر من عوضى دارد که هر کس زیارتش کند، به او برسانم و هر کس سلامش دهد به او برسانم و هر کس طلب رحمت برایش کند، دعایش را به او برسانم و اوج گرفت. (امالی صدوق، ص137) در انتهای این روایت آمده است: پیامبر(ص) به فطرس فرمود: خدا شفاعت مرا درباره تو قبول کرد، تو دائماً به زمین کربلا موکل باش و تا روز قیامت هر کسى که به زیارت قبر حسین(ع) مى‏آید به من خبر بده. راوى گوید: آن ملک است که به آزادشده حسین(ع) نامیده شد.» 📚امالی صدوق،ص۱۳۷ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۸۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوش‌جانــش‌بشود‌هرڪه‌حرم‌ رفت‌حسین‌ خودمانیم‌،ولی‌گاه‌ حســادت‌ڪردم .‌ .
💠آقای حاج شیخ اسماعیل جاپلقی گفت: جوانی به عتبات رفته و شش ماه در آن جا بود. در ابتدای ورود، شبی در خواب دید در وادی السلام نجف است و کاغذهایی از آسمان می‌ریزد و مردگان جمع می‌کنند؛ ولی یک نفر ایستاده و هیچ اعتنایی به آن‌ها نمی‌کند!! جوان گفت: نزدیک رفته، پرسیدم: این کاغذها چیست؟ جواب داد: دعای مسلمانان دنیا که می‌گویند: اللهم اغفر للمؤمنین والمؤمنات، به این صورت برای مردگان می‌آید؛ این کاغذها، برات آزادی از آتش جهنم است. پرسیدم: چرا شما استفاده نمی‌کنید؟ گفت: من پسری دارم که‌ شب‌های جمعه یک کاسه آب برای من می‌فرستد، این کاغذها را برای کسانی که کسی را ندارند، می‌گذارم. پرسیدم: اسم پسرت چیست؟ گفت: حسین و در نزدیکی صحن (علیه السلام) ، بساط خرازی پهن می‌کند. صبح که از خواب بیدار شدم، به نشانی ای که گفته بود رفتم و آن جوان را دیدم. گفتم: شما پدر دارید؟ جواب داد: نه، مدتی است که از دنیا رفته است. پرسیدم: برایش خیرات می‌فرستید؟ گفت: من چیزی ندارم، فقط شب‌های جمعه یک کاسه آب به نیت او می‌دهم. پس از شش ماه، دوباره همان منظره را در خواب دیدم؛ ولی این بار، آن مرد که از آن کاغذها برنمی‌داشت، برمی‌داشت. پرسیدم: شما که گفتید این کاغذها را برای افرادی می‌گذارم که کسی برایشان خیرات نمی‌کند، پس چرا حالا برمی‌داری؟ گفت: دو هفته است که آب برایم نیامده... صبح که از خواب بیدار شده و از احوال آن جوان جویا شدم، گفتند: دو هفته قبل از دنیا رفته است.
💠 آیة الله سید محمد کاظم طباطبایی یزدی مشهور به صاحب عروه (1253 – 1337 ق) برای صله ارحام عازم یزد بود، یک قطعه کفن برای خودش خریده در حرم امیرمؤمنان علیه السّلام همۀ قرآن را بر آن نوشته، سپس در حرم امام حسین علیه السّلام زیارت عاشورا را با تربت براطراف آن نوشته بود، در این سفر این کفن را با خودش به یزد می برد، در شب اول ورودش به یزد، در منزل یکی از دخترانش استراحت می کند، حضرت سیدالشهداء علیه السّلام به خوابش آمده می فرماید: یکی از دوستان ما فوت کرده، در مزار یزد منتظر کفن است، ما دوست داریم این کفن به او اهداء شود. بیدار می شود و می خوابد، دوبار دیگر این رؤیا تکرار می شود، لباس پوشیده به قبرستان یزد می رود و می بیند شخصی به نام «کریم سیاه» فوت کرده، او را غسل داده روی سنگ نهاده منتظر کفن هستند. تا ایشان می رسد، می گویند: کفن را آوردند. مرحوم یزدی از آن ها می پرسد: شما کی هستید؟ می گویند: همان آقایی که به شما امر فرموده کفن بیاورید، به ما نیز امر فرموده که برای تجهیز و دفن ایشان به این جا بیاییم. مرحوم یزدی می پرسد: این شخص کیست؟ می گویند: او شخصی به نام «کریم سیاه» است، یک فرد معمولی، ولی عاشق امام حسین علیه السّلام بود، در هر کجا مجلسی به نام علیه السّلام برگزار می شد، او بدون هیچ تکلّفی حاضر می شد. 📚جرعه ای از کرامات امام حسین، ص 97. ~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
🇮🇷🇵🇸 وقتی خداوند متعال به راهپیمایی اربعین عظمت می‌دهد.... | (ع)