eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
986 ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: 🔻 شبی که مرا بسوی آسمان بردند، خداوند جلّ جلاله فرمود: 🔹«من، تو و علی و فاطمه و حسن و حسین و اولاد او [علیهم السلام] را از اصل نوری از نور خودم آفریدم! 👈 ای محمّد! آیا دوست داری که ایشان را ببینی؟ 🔶 گفتم: بلی! ای پروردگار من! 🔷 خداوند فرمود: به سمت راست عرش نگاه کن! 🔶 چون نگاه کردم، علی و فاطمه و بقیّه تا حسن بن علی [علیهم السلام] را دیدم که در میان مکانی از نور ایستاده بودند و نماز می خواندند؛ و در میان آنها مهدی عجل الله فرجه، مانند ستاره درخشنده‌ای در حال درخشیدن بود! 📗 بحارالأنوار، ج ۳۶، ص ۲۱۶ 📗 تفسير البرهان، ج ۱، ص ۵۷۰ 📗 مقتضب الأثر، ج ۱، ص ۱۰ 📗 الطرائف، ج ۱، ص ۱۷۲ 📗 الإنصاف، ج ۱، ص ۱۰۳ 📗 کلیات حدیث قدسی، ج۱، ص۶۱۰ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖  امام جعفرصادق (علیه‌السلام): 🔻 لَو لَمْ یبْقَ منَ الدُّنیا اِلاَّ یومٌ واحِدٌ لَطَوّلَ اللهُ ذلِكَ الیومَ حَتّی یخرُجَ قائمُنا أَهْلَ البَیت؛ 🍃 اگر از عمر دنیا تنها یک روز مانده باشد خداوند آن روز را آنقدر طولانی می‌کند تا قائم ما اهل بیت(علیهم‌السلام) ظهور یابد.(منتخب‌الاثر، ص ٢٥٤) @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۵۴۱
💠 محمّد بن هارون همدانی می گوید: 🔻 پانصد دینار سهم امام بدهکار بوده و از این جهت دلتنگ شده بودم. 🔷 با خود گفتم: چند باب دکان دارم آنها را به پانصد و سی دینار می فروشم و پانصد دینار آن را به امام زمان علیه السّلام تسلیم می کنم. 🔶 به خدا قسم! در این مورد با کسی سخنی نگفتم و حرفی نزدم. 🔷 امام علیه السّلام به محمّد بن جعفر نوشته بودند: 👈 دکانها را از محمّد بن هارون به عوض پانصد دیناری که به ما بدهکار است تحویل بگیر! 📚 خرايج، ج ۱، ص ۲۷۲ 📚 بحارالانوار، ج ۵۱، ص ۲۹۴ 📚 داستانهایی از امام زمان(علیه السلام)، ص۵۸ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام جعفرصادق (علیه‌السلام): 🔻 فلا یبقی فی الأَرضِ خَرابٌ اِلاّ و عُمِّرَ؛ 🍃 در حکومت حضرتش جای مخروبه‌ای در زمین باقی نمی‌ماند الّا آنکه آباد می‌گردد.(بشارة‌الاسلام،ص٩٩) @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۵۴۲
💠 مامور شده بودیم برای فتح بستان تیپ تازه تشکیل شده بود و از شهرهای مختلف نیرو داشت. 🔻 یکی از گردان های ما ۳۰۰ نفر از بچه‌های کرمان بودند. 🔷 مسئول این رزمنده‌ها جوانی بود به نام قاسم سلیمانی. 🔶 اولین بار در سوسنگرد دیدمش زیر آتش توپخانه های دشمن وقتی با هم صحبت کردیم گفت: سخت ترین جای عملیات رو به من بدید. 🔶 سمت چپ جاده سوسنگرد به دهلاویه تا برسد به پل سابله و شهر بستان مشکل ترین محور عملیات بود. 🔷 تیپ ما با تیپ عاشورا و تیپ کربلا درست در همین نقطه الحاق می کرد، این محور حساس را دادیم به قاسم سلیمانی. 🔷 آن روزها جنگ کمبودی های زیادی داشت خود قاسم باید آب و نان و مهمات و مایحتاج گردان را جور میکرد، از طرفی هم باید دنبال آموزش این نیروها می افتاد. 🔷 نیروهای بسیجی تازه به جنگ آمده آموزش ندیده و از همه قشر و طیف فرماندهی این گردان کار ساده ای نبود. ✅ در فرصتی که تا عملیات باقی بود گردانش را رو به راه کرد. 🖌 راوی: سردار مرتضی قربانی 📚 سلیمانی عزیز، ص ۱۴ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام على (علیه السلام): 🔻 عَلَیكُم بالجِدّ والاجتِهاد والتَأهُّب والاستِعداد 🍃 بر شما باد به تلاش و سخت‌كوشی و مهیا شدن و آماده گشتن.(نهج‌البلاغه،خطبه۲۳۰) @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۵۴۳
💠 ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﻧﻴﺸﺎﺑﻮﺭﻯ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﺪ: 🔶ﺣﺎﻛﻢ ﺳﺘﻤﮕﺮ ﻧﻴﺸﺎﺑﻮﺭ، ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﻋﻤﺮ ﻭﺑﻦ ﻋﻮﻑ ﺗﺼﻤﻴﻢ ﮔﺮﻓﺖ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺟﺮﻡ ﺩﻭﺳﺘﻰ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺭﺳﺎﻟﺖ ﻭ ﺗﺸﻴﻊ ﺍﻋﺪﺍﻡ ﻛﻨﺪ، ﻫﺮﺍﺳﺎﻥ ﺷﺪﻡ، ﺑﺎ ﺑﺴﺘﮕﺎﻧﻢ ﻭﺩﺍﻉ ﻛﺮﺩﻡ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺎﻣﺮﻩ، ﺣﻀﻮﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﻜﺮﻯ (ﻉ) ﺭﺳﺎﻧﺪﻡ، ﻭ ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻗﺼﺪ ﻓﺮﺍﺭ ﻭ ﻣﺨﻔﻰ ﻛﺮﺩﻥ ﺧﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻢ، ﻭﻗﺘﻰ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻧﺰﺩ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ، ﺷﺮﻓﻴﺎﺏ ﺷﺪﻡ، ﺩﻳﺪﻡ ﭘﺴﺮﻯ ﻛﻪ ﭼﻬﺮﻩ ﺍﺵ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺎﻩ ﺷﺐ ﭼﻬﺎﺭﺩﻩ ﻣﻰ ﺩﺭﺧﺸﻴﺪ، ﺩﺭ ﺁﻧﺠﺎ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﺍﺯ ﻧﻮﺭ ﺟﻤﺎﻟﺶ ﺁﻥ ﭼﻨﺎﻥ ﺣﻴﺮﺍﻥ ﻭ ﺷﻴﻔﺘﻪ ﺷﺪﻡ ﻛﻪ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﺑﻮﺩ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﻨﻢ. 🔹ﺁﻥ ﻛﻮﺩﻙ ﻧﻮﺭﺍﻧﻰ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮﺩ: 👈 ﺍﻯ ﺍﺑﺮﺍﻫﻴﻢ! ﻓﺮﺍﺭ ﻧﻜﻦ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺷﺮ ﺁﻥ ﺣﺎﻛﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺮ ﺗﻮ، ﺩﻓﻊ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ. 🔹ﺣﻴﺮﺕ ﻣﻦ ﺯﻳﺎﺩﺗﺮ ﺷﺪ، ﺑﻪ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﻜﺮﻯ (ﻉ) ﻋﺮﺽ ﻛﺮﺩﻡ: 👈 ﺍﻳﻦ ﺁﻗﺎﺯﺍﺩﻩ ﻛﻴﺴﺖ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺑﺎﻃﻦ ﻣﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ؟ 🔷 ﻓﺮﻣﻮﺩ: 👈ﻫﻮ ﺍﺑﻨﻰ ﻭ ﺧﻠﻴﻔﺘﻰ ﻣﻦ ﺑﻌﺪﻯ (ﺍﻳﻦ ﻛﻮﺩﻙ ﭘﺴﺮﻡ، ﻭ ﺟﺎﻧﺸﻴﻦ ﻣﻦ، ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﻣﻦ ﻣﻰ ﺑﺎﺷﺪ). 🔸ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺣﻀﺮﺕ ﺧﺒﺮ ﺩﺍﺩ، ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻣﺮﺍ از ﺷﺮ ﻋﻤﺮﻭ ﺣﻔﻆ ﻛﺮﺩ، ﺯﻳﺮﺍ ﻣﻌﺘﻤﺪ ﻋﺒﺎﺳﻰ، ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺭﺍ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩ ﺗﺎ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﻋﻮﻑ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﺪ. 📚 ﺍﺛﺒﺎﺕ ﺍﻟﺮﺟﻌﻪ ﻓﻀﻞ ﺑﻦ ﺷﺎﺫﺍﻥ، ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻧﻘﻞ ﺍﺛﺒﺎﻩ ﺍﻟﻬﺪﺍﻩ، ﺝ ۷، ﺹ ۳۵۶ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 «امام جعفرصادق (علیه‌السلام)»: 🔻كَذَبً الوَقّاتون، إنّا اَهلُ بَیتٍ لانُوَقِّتُ؛ 🍃دروغ می‌گویند کسانی که زمان ظهور حضرت را پیشگوئی می‌کنند. ما خاندان اهل بیت برای فَرَج حضرتش زمان معین نمی‌کنیم. (بحار، ج ٥٢، ص ١١٨) @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۵۴۴
💠 جنگ تمام شده بود. یگان ها از وسط میدان جنگ برگشته بودند توی شهر، لشکر ثارالله علیه السلام کرمان هم، ماموریت حاجی شده بود برقراری امنیت شرق کشور، کرمان، سیستان و بلوچستان و هرمزگان. 🔻 سلاح گرم مثل نقل و نبات ریخته بود دست و بال اشرار. تا می توانستند آتش می سوزاندندو جولان می‌دادند. 🔷 عده کمی از مردم را هم به بهانه پول کشانده بودند سمت خودشان، گروگان می‌گرفتند، اخاذی می‌کردند و ترس و دلهره می انداختند به جان زن و بچه مردم. ✅ حاجی شرشان را خواباند. 👈 هم از رسانه‌ها اعلام کرد، 👈 هم بزرگان طایفه ها را دعوت کرد، حرف آخرش را اول زد. 🔷 گفت:« تا تاریخ فلان باید سلاح هاتون رو تحویل بدید. داشتن سلاح جرمه اگه تحویل ندید به عنوان شرور با شما برخورد می‌کنم.» 🔶 همینطور اسلحه بود که می آوردند تحویل می‌دادند. 🖌 راوی: سید مهدی ایرانمنش 📚 سلیمانی عزیز، ص ۲۴ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام حسن عسکری علیه السلام: 🔻 لَیسَتِ العِبادَةُ کَثرَةَ الصیّامِ وَ الصَّلوةِ وَ انَّما العِبادَةُ کَثرَةُ التَّفَکُّر فی أمر اللهِ؛ 🍃 عبادت کردن به زیادی روزه و نماز نیست، بلکه (حقیقت) عبادت، زیاد در کار خدا اندیشیدن است.(تحف‌العقول،ص۴۴۲) @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۵۴۵
💠 با هم مشرف شده بودیم به حج؛ 🔻 هرکدام توی کاروانی مسئولیت داشتیم. محل اسکان حاجی به مسجد النبی نزدیک تر بود. شبها که کارهایم تمام می شد. می رفتم سراغش. 🔷 آن موقع‌ها ساعت ۱۱ شب درهای مسجد النبی را می‌بستند. 🔶 نیمه‌های شب، دوتایی راه می افتادیم سمت مسجد. 🔷 یکی دو ساعتی منتظر می ایستادیم و نگاهمان را گره میزدیم به گنبد خضرای پیامبر تا شرطه ها بیایند درها را باز کنند. 🔶 من و حاجی جزو اولین نفراتی بودیم که می‌رسیدیم به روضه ی منوره. چه شبهایی که نافله مان را در جوار روضه پیامبر خواندیم. 🔷 سال ۷۱، اوج گرمای عربستان بود روز ها پیگیر کارهایی بودیم که بهمان محول شده بود. گرمای صحرای عرفات، نفست را می بردید، هلاک یک لیوان آب خنک بودیم، اما حاجی است عهد کرده بود که با زبان روزه وارد صحرای عرفات شود. 🖌 راوی: حاج محمود خالق 📚 سلیمانی عزیز، ص ۲۳ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام حسن (علیه‏السلام): 🔻 اِتَّقُوا اللّهَ عِبادَ اللّهِ وَ جِدُّوا فی الطَّلَبِ وَ تِجاهِ الْهَرَبِ وَ بادِرُوا الْعَمَلَ قَبْلَ مُقَطِّعاتِ النَّقِماتِ وَ هادِمِ الَّذّاتِ؛ 🍃 ای بندگان خدا! تقوا پیشه کرده و برای رسیدن به خواسته‏ها تلاش کنید و از کارهای ناروا بگریزید و قبل از آنکه ناگواری ها به شما روی آورند و نابود کننده لذات [مرگ] فرا رسد، به کار[های نیک] مبادرت ورزید.(بحارالانوار،ج۱،ص۲۱۸) @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۵۴۶
💠 زمانى كه خداوند در جنگ جمل ياران على عليه السلام را پيروز كرد يكى از ياران به حضرت گفت: 🔻 دوست داشتم برادرم در جنگ جمل مى بود و مى ديد چگونه خداوند ما را بر دشمنان پيروز نمود! 🔷 حضرت فرمود: آيا دل برادرت با ماست؟ 🔶 عرض كرد: آرى. 🔷 حضرت فرمود: پس، او با ما بوده است و در اين سپاه ما، مردمانى با ما هستند كه هنوز در پشت مردها و رحم‌هاى زنانند؛ بزودى دست زمان آنها را بيرون آورَد و به سبب آنان، ايمانِ به خدا نيرومند گردد. 📚 نهج البلاغة، خطبه ۱۲ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم: 🔺 اِنّ الله لایَنظُرُ الی صُوَرِكُم وَ اعمالِكُم وَ اِنّما یَنظُرُ اِلی قُلوبِكُم و نِیّاتِكم؛ 🍃 خداوند به شكل و قیافة شما نظر نمی‌كند بلكه توجه او تنها به دلها و نیّتهای شماست.(جامع‌الاخبار،ص١١٧) @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۵۴۷
💠 الترغيب و الترهيب به نقل از عايشه: 🔻 پيامبر اکرم صلى الله عليه و آله نزد من آمد. از چهره آن حضرت دريافتم كه موضوعى پيش آمده است. 🔷 آن گاه وضو ساخت و با هيچ كس سخنى نگفت. 🔶 من گوشم را به ديوار اتاق چسباندم تا ببينم حضرت چه مى گويد. 🔷 پيامبر(ص) بر منبر نشست و حمد و ثناى خدا گفت و آن گاه فرمود: ✅ اى مردم! خداوند به شما مى فرمايد: 👈 امر به معروف و نهى از منكر كنيد پيش از آن كه 1⃣ دعا كنيد و دعايتان را مستجاب نكنم 2⃣ و از من بخواهيد و به شما ندهم 3⃣ و از من يارى طلبيد و ياريتان نرسانم. 📚 الترغيب و الترهيب، ج ۳، ص ۲۳۳ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام علی علیه السلام: 🔻«وَمَا أَعْمَالُ الْبِرِّ کُلُّهَا وَالْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللّه ِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَالنَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ، إِلاَّ کَنـَفْثَةٍ فِی بَحْـرٍ لُـجِّیٍّ.» 🍃تمام کارهاى نیک و حتى جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منکر چون آب دهان است در برابر دریاى پهناور. (نهج البلاغه حکمت ۳۷۴) @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۵۴۸
💠 رفته بود کرمان درسش را ادامه بدهد، اما جوانی نبود که بخواهد عاطل وباطل بگردد. 🔻 کنار درس ومشق، گشت دنبال کاری تا لقمه حلال دربیاورد. 🔷 هتل کسری نیرو می خواست. 🔶 هنوز یکی دوهفته نگذشته ،به چشم همه آمد. 🔷 رئیس هتل نه به اندازه یک گارسون، که بیشتر از چشم هایش به او اعتماد داشت. 🔶 بعدانقلاب خیلی ها اهل احتیاط شدند، اما قاسم از قبلش هم رعایت می کرد. از همکارانش در هتل کسی یاد ندارد که حتی یک بار غذایی را مزه کرده باشد. 🖌 راوی: حجت الاسلام عارفی 📚 سلیمانی عزیز، ص ۱۲ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 «پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم»: 🔺 مَن طَلَبَ الدُّنیا حَلالاً فی عَفافٍ كانَ فی دَرَجَةٍ الشّهداءِ؛ 🍃 كسی که دنیای خود را با عفّت نفس و از راه حلال تأمین می‌كند، مقام و منزلت شهیدان را خواهد داشت. (المحجةالبیضاء،ج٣،ص٢٠٣) @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۵۴۹