#حضرت_عباس_ع
#شهید_علی_رضا_کریمی
#شفا
💠 علی رضا همه کارهایش با حضرت ابوالفضل (ع) گره خورده بود.
🔻 پس از چهار سال بیماری و نا امیدی از درمان، شفا یافته حضرت ابوالفضل (ع) بود.
🔷 آخرین باری که داشت اعزام می شد، پرسیدم: مادر جان! کی بر می گردی؟
🔶 گفت: ما مسافر کربلائیم. هر وقت راه کربلا باز شد.
🔷 در آخرین نامه اش هم نوشته بود: «به امید دیدار در کربلا»
🔶 در فروردین ۱۳۶۲ برای شرکت در عملیات والفجرِ یک عازم فکه شد. در آن جا هم به خاطر شجاعت و مدیریتش شده بود مسئول یکی از دسته های گروهان ابوالفضل (ع). در همین عملیات هم شهید مفقود الجسد شد.
🔷 وقتی در زیر شنی تانک بعثی های قرار گرفت آخرین نوایش هم یا ابوالفضل (ع) بود.
🔶 شانزده سال بعد از شهادتش، وقتی پیکرش برگشت، اولین گروه از زائران امام حسین (ع) راهی کربلا بودند. روز تاسوعا هم با فریاد یا ابوالفضل تا گلزار شهدا تشییع شد.
راوی: مادر شهید
📚 کتاب خط عاشقی۱، ص ۱۴۵
📚 کتاب مسافر کربلا، ص ۱۳
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند:
🔻 اِنَّ ولدى العبّاس زُقَّ العلم زُقّاً؛
🍃 همانا فرزندم عبّاس در کودکى علم آموخت و به سان کبوترى که بچّه خود را آب و غذا مىدهد، این گونه از من معارف را فرامی گرفت.(ثمرات الأعواد،ج۱۰،ص۱۰۵)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۴۳۸
#حضرت_عباس_ع
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#دست_بریده
💠 مداح رسیده بود به اوج روضه. به آنجایی که «امام حسین (ع) آمده بود سر بالین حضرت عباس (ع) با آن فرق شکافته و دست قطع شده و بدن پر از تیر».
🔻 با سوز می خواند تا اینکه گفت: «وقتی ابی عبدالله برگشت خیمه. اولین کسی که آمد جلو سکینه خاتون بود. گفت: بابا این عمی العباس؟»
🔷 اینجا که رسید، ناله حاجی بلند شد: «آقا تو رو خدا دیگه نخون».
📚 کتاب سلیمانی عزیز، ص ۱۴۴
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام حسين عليه السلام:
🔻 يا عَبّاسُ إركَبْ ، بِنَفسي أنتَ يا أخي؛
🍃 اى عبّاس، بر اسب سوار شو؛ جانم فدايت اى برادرم!(ارشاد شیخ مفید،ج۲،ص۹۰)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۴۵۲