eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.4هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1هزار ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
✅به نقل از: همسر شهيد 🔵يک بارخاطره اي از جبهه برام تعريف کرد. 🔶مي گفت: کنار يکي از زاغه مهمات ها سخت مشغول بوديم. تو جعبه هاي مخصوص، مهمات مي گذاشتيم و درشان را مي بستيم. گرم کار، يک دفعه چشمم افتاد به يک خانم محجبه، با چادري مشکي! داشت پابه پاي ما مهمات مي گذاشت توي جعبه ها. 🔷با خودم گفتم: حتماً ازاين خانم هاييه که مي يان جبهه. اصلاً حواسم به اين نبود که هيچ زني را نمي گذارند وارد آن منطقه بشود. به بچه ها نگاه کردم. مشغول کارشان بودند و بي [توجه] مي رفتند ومي آمدند، انگارآن خانم را نمي ديدند. 🔶قضيه، عجيب برام سؤال شده بود. موضوع، عادي به نظرنمي رسيد. کنجکاو شدم بفهمم، جريان چيست! 🔷رفتم نزديک تر، تا رعايت ادب شده باشد. سينه اي صاف کردم وخيلي با احتياط گفتم: خانم! جايي که ما مردها هستيم، شما نبايد زحمت بکشيد. 🔶رويش طرف من نبود. به تمام قد ايستاد وفرمود: «مگرشما در راه برادر من زحمت نمي کشيد؟» 🔷يک آن ياد امام حسين (ع) افتادم واشک توي چشمام حلقه زد. 🔶خدا بهم لطف کرد، که سريع موضوع را گرفتم و فهميدم جريان چيست. بي اختيار شده بودم و نمي دانستم چه بگويم خانم، همان طور که روشان آن طرف بود، فرمود: 🔷«هرکس که ياور ما باشد. البته ما هم ياري اش مي کنيم» 📚کتاب خاک هاي نرم کوشک، ص۱۶۶. 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۱۰۹