eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.6هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 روایت است که پیغمبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله رو می‏کند به یگانه فرزند عزیزش، وجود مقدس صدیقه طاهره سلام‌الله‌علیها، آن‌کسی که درباره‏اش می‏گوید: «بِضْعَةٌ مِنّی:‏ او پاره جگر من است» و می‏فرماید: «یا فاطِمَةُ اعْمَلی بِنَفْسِک:‏ دخترکم! خودت برای خودت عمل کن.‏ انّی لااغْنی عَنْک شَیئاً: من به درد تو نمی‏خورم، از انتسابت با من کاری ساخته نیست.» تعلیمات مرا بپذیر و دستورات مرا عمل کن، مگو پدرم پیغمبر است. پدرم پیغمبر است، به دردت نمی‏خورد، به دستور پدرت عمل کردن به دردت می‏خورد. شما وقتی زندگی حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را مطالعه می‏کنید، می‏بینید در فکر این انسان کانّه وجود ندارد که من دختر پیغمبر آخرالزمان هستم. حدیث است که وقتی به محراب عبادت می‏ایستاد، بدنش به لرزه درمی‌آمد، ماهیچه‏های بدنش می‏لرزید، از خوف خدا گریه می‏کرد. شب‌های جمعه را تا صبح نمی‏خوابید و می‏گریست. 📚احیای تفکر اسلامی، ص 47 ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 قرآن كريم: "كُلُّ نَفْسِ بِما كَسَبَتْ رَهينَةٌ" هر كس در گرو اعمال خويش است. المدثر آیه : 38 🍃🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۶۷۴
💠 ابن قُتیبه از علماء و تاریخ نویس اهل سنّت گوید: پس از مدتی از جریان سقیفه، روزی عمر به ابوبکر گفت ما فاطمه دختر رسول الله را از خودمان خشمناک و ناراحت کردیم، بیا با یکدیگر به ملاقات او رویم تا از ما راضی شود.وقتی به درب منزل رسیدند، اجازه ورود داده نشد . به ناچار حضور علی آمدندعلیّ علیه السلام برای آنها اجازه ورود طلبید و چون وارد شدند حضرت روی خود را از آن ها برگرداند ، سلام کردند، امّا حضرت جوابشان رانداد. ابوبکر گفت ای حبیبه رسول اللّه سوگند به خدا که من تو را بیش ازعایشه دوست دارم تو را از حقّ میراث پدرت منع کردم، چون شنیدم که فرمود : ما ارثیّه ای به جای نمی گذاریم، آنچه از اموال ما باقی بماند ، صدقه است. فاطمه س فرمود اگر حدیثی را از پدرم رسول خدا برایتان بگویم،تأیید می کنیدگفتند آری. فرمود:خداوند را بر شما گواه می گیرم،آیا نشنیدید از پدرم رسول اللّه که فرمود: رضایت فاطمه رضایت من است ، خشم و غضب فاطمه خشم و غضب من می باشد ، هرکه فاطمه را دوست دارد مرا دوست داشته و هر که او را خشمگین و ناراحت کند ، مرا خشمگین و ناراحت کرده است؟ گفتندبلی، چنین سخنی را از رسول اللّه شنیده ایم. حضرت فاطمه فرمود: خدا و ملائکه را گواه می گیرم که شما دو نفر مرا خشمگین و ناراحت کرده اید و من از شما خوشحال و راضی نخواهم شد تا پدرم رسول خدا را ملاقات کرده و شکایت شما را به او کنم. ابوبکر گفت : از خشم خداوند و غضب فاطمه به خداوند پناه می برم ، و سپس باناراحتی از نزد حضرت خارج شدند 📚اعیان الشّیعة:ج۱،ص۳۱۸، ~~~~~~~~~~~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۷۲۳
💠 ابن قُتیبه از علماء و تاریخ نویس اهل سنّت گوید: پس از مدتی از جریان سقیفه، روزی عمر به ابوبکر گفت ما فاطمه دختر رسول الله را از خودمان خشمناک و ناراحت کردیم، بیا با یکدیگر به ملاقات او رویم تا از ما راضی شود.وقتی به درب منزل رسیدند، اجازه ورود داده نشد . به ناچار حضور علی آمدندعلیّ علیه السلام برای آنها اجازه ورود طلبید و چون وارد شدند حضرت روی خود را از آن ها برگرداند ، سلام کردند، امّا حضرت جوابشان رانداد. ابوبکر گفت ای حبیبه رسول اللّه سوگند به خدا که من تو را بیش ازعایشه دوست دارم تو را از حقّ میراث پدرت منع کردم، چون شنیدم که فرمود : ما ارثیّه ای به جای نمی گذاریم، آنچه از اموال ما باقی بماند ، صدقه است. فاطمه س فرمود اگر حدیثی را از پدرم رسول خدا برایتان بگویم،تأیید می کنیدگفتند آری. فرمود:خداوند را بر شما گواه می گیرم،آیا نشنیدید از پدرم رسول اللّه که فرمود: رضایت فاطمه رضایت من است ، خشم و غضب فاطمه خشم و غضب من می باشد ، هرکه فاطمه را دوست دارد مرا دوست داشته و هر که او را خشمگین و ناراحت کند ، مرا خشمگین و ناراحت کرده است؟ گفتندبلی، چنین سخنی را از رسول اللّه شنیده ایم. حضرت فاطمه فرمود: خدا و ملائکه را گواه می گیرم که شما دو نفر مرا خشمگین و ناراحت کرده اید و من از شما خوشحال و راضی نخواهم شد تا پدرم رسول خدا را ملاقات کرده و شکایت شما را به او کنم. ابوبکر گفت : از خشم خداوند و غضب فاطمه به خداوند پناه می برم ، و سپس باناراحتی از نزد حضرت خارج شدند 📚اعیان الشّیعة:ج۱،ص۳۱۸، ~~~~~~~~~~~~~~ @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫