eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.4هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
20 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 مهریۀ من یک جلد کلام‌الله مجید بود و یک سکۀ طلا. 🔻 سکه را که بعد از عقد بخشیدم، اما آن یک جلد قرآن را سیدمحمدعلی بعد از ازدواج برایم خرید و در صفحه‌ی‌ اولش نوشت: 🔷 امیدم به اینست که این کتاب اساسِ حرکتِ مشترکِ ما باشد، نه چیز دیگر؛ چرا که همه چیز فناپذیر است، جز این کتاب... ✅ حالا هر چند وقت یکبار که خستگی بر من غلبه می‌کند، این نوشته ها را می‌خوانم و آرام می‌گیرم. 📌خاطره‌ای از زندگی سردار شهید سید محمد علی جهان‌ آرا 📚 بانوی ماه ۵ ، ص۱۴ به روایت همسر شهید ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 پیامبر اکرم صلى الله عليه و آله: 🔻 تَياسَرُوا في الصَّداقِ ، فإنّ الرجُلَ لَيُعطِي المَرأةَ حتّى يَبقى ذلكَ في نفسِهِ علَيها حَسِيكَةً. 🍃 در مهريه آسان بگيريد ؛ زيرا مرد مهريه [سنگين] زن را مى دهد ، اما در دلش نسبت به او كينه و دشمنى پديد مى آيد. (كنز العمّال، ۴۴۷۳۱) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۲۰۲
💠 شب که درست نخوابیده بود حالا هم که یک وقت استراحتی بین کارهایش پیدا شده بود قرآن را باز کرد. 🔷 یک ساعت تمام نگاهش مانده روی یک خط قرآن. بعد قرآن را بست و رفت توی فکر. 🔶 گفت: «اگه بدونی قرآن چی می گه مسیر زندگیت رو پیدا می کنی، وظیفه‌ت رو هم میفهمی چیه» 🔷 خیلی وقت ها این طور دیده بودمش؛ مختص آن روزش نبود. سلیمانی عزیز، ص ۱۴۹ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 قال امیرالمؤمنین علیه السلام: 🔻 وَ اعلَموا اَنَّ هذَالقُرآنَ هُوَ النّاصِحُ الَّذی لا یَغُشُّ، وَالهادِی الَّذی لایُضِلُّ ، وَالمُحَدِّثُ اَّلذی لایَکذِبُ؛ 🍃 بدانید که این قرآن پندآموز است که خیانت نمی کند؛ وهدایت گری است که گمراه نمی سازد ؛ وسخن گویی است که دروغ نمی گوید.(نهج‌البلاغه،خطبه۱۷۶) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۶۴۵
👆 حکم محاربین در کریم. بر اساس آیه قرآن، برای محارب ۴ حکم به صورت تخییری بیان شده است: ۱- قتل ۲- به دار آویختن ۳- بریدن دست و پا به صورت مخالف ۴- تبعید
13.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹آیت الله العظمی جوادی آملی: ایشان(شهید سلیمانی) پارسال که آمده بود قم، یک دیداری با آقایان داشت، وقتی به مؤسسه آمد، عده‌ای هم همراهش بودند، بعد از اینکه آن آقایان تشریف بردند گفت حاج آقا من کار دارم، گفتم بفرمایید! من دیدم آن پارچه را از جیبش درآورد، گفت این کفن من است، شهادت بدهید! ما چه صلاحیت داریم که شهادت بدهیم! یک کسی که عمری به خدمت کرده است، ما را حفظ کرده، ما را حفظ کرده، ما را حفظ کرده، ما را حفظ کرده، ما را حفظ کرده، ما را حفظ کرده، حرف‌های را حفظ کرده، حرف‌های را حفظ کرده است! ما گفتیم خیلی خوب! امضا کردیم، خدایا تو شاهدی گفتیم «هو الشاهد»؛ خدایا تو شاهدی! این عزیز ما کارگزار توست! الآن هم با بهترین وجه، خدا را مهمان خود قرار داد، حشرش با انبیا، حشرش با اولیای الهی، حشرش با شهدای کربلا، حشرش با حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام.»
آیت الله العظمی جوادی آملی: «مرحوم سيد عبدالحسين شرف الدّين جبل عاملی (رضوان الله تعالی عليه) در شرح حال بعضی از صحابه و بزرگان، نقل می كند كه بعضی از اصحاب و بزرگان علم و دين و سير و سلوكْ برنامه ها را در منزل تقسيم می كردند. يعنی اعضای خانواده در شبانه روز اين خانه را روشن نگاه می داشتند. هنگام شب چنين نبود كه همه‌ی اعضای خانواده بعد از خوردن غذا تا صبح بخوابند؛ بلكه نگهبانی می دادند. مثلا ً مقداری از شب را يكی مشغول عبادت و درس و بحث و تلاوت و دعا بود و ديگری می خوابيد، سپس ديگری بر می خاست و به می پرداخت و اولی می خوابيد. به دنبال آن سومی بر می خاست و به عبادت می پرداخت. به گونه ای كه جز در اين خانه چيز ديگری برده نشود.گاهی از يك خانواده، شخصيتی چون ؛ يا انسان كاملی چون تربيت می شود، كه محصول زحمات چندين ساله‌ی گذشتگان و نياكان آنان است. خدای سبحان به رايگانْ فردی را به خانواده ای مرحمت نمی كند. آنان سعی می كردند كه خانه را هميشه روشن نگهدارند و چيزی كه خلاف رضای حق است در آن خانه انجام نشود، تا كم كم آن خانه بتواند نورانيت باشد و سرانجام شهری را روشن كند. "خانه ای كه در آن خوانده می شود و دين در آن خانه حاكم است، برای فرشتگان، مانند ستاره های آسمان برای اهل زمين نورافشانی می كند." [١]» [١]الکافی ج٢ ص۶١۰ 📚منبع: حکمت عبادات ص ١٩٢
13.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیت الله العظمی جوادی آملی: ایشان(شهید سلیمانی) پارسال که آمده بود قم، یک دیداری با آقایان داشت، وقتی به مؤسسه آمد، عده‌ای هم همراهش بودند، بعد از اینکه آن آقایان تشریف بردند گفت حاج آقا من کار دارم، گفتم بفرمایید! من دیدم آن پارچه را از جیبش درآورد، گفت این کفن من است، شهادت بدهید! ما چه صلاحیت داریم که شهادت بدهیم! یک کسی که عمری به خدمت کرده است، ما را حفظ کرده، ما را حفظ کرده، ما را حفظ کرده، ما را حفظ کرده، ما را حفظ کرده، ما را حفظ کرده، حرف‌های را حفظ کرده، حرف‌های را حفظ کرده است! ما گفتیم خیلی خوب! امضا کردیم، خدایا تو شاهدی گفتیم «هو الشاهد»؛ خدایا تو شاهدی! این عزیز ما کارگزار توست! الآن هم با بهترین وجه، خدا را مهمان خود قرار داد، حشرش با انبیا، حشرش با اولیای الهی، حشرش با شهدای کربلا، حشرش با حسین بن علی بن ابیطالب علیه السلام.»