eitaa logo
داستان های عبرت آموز
1.6هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
25 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم امام علی علیه‌السلام: پسرم! درست است كه من به اندازه پيشينيان عمر نكرده‏ ام، امّا در كردار آنها نظر افكندم، و در اخبارشان انديشيدم، و در آثار شان سير كردم تا آنجا كه گويا يكى از آنان شده‏ ام ... @yamolaiamalii313
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 هنگامیکه امام رضا ع به سمت مرو می آمدند، به دستور مأمون، ماموران اجازه ارتباط مردم با امام را نمی‌دادند تا اینکه پیرمردی شغل خود را بهانه کرد تا امام ببیند. 🔻او به بهانه اصلاح سر و صورت امام رضا توفیق دیدار را به دست آورد. 🔷 پیرمرد هنگام آرایش موهای امام، یک لحظه فکر کرد: ای کاش از امام تقاضای اجرت کند، تا این فکر به ذهنش رسید، در همان لحظه امام رضا با اشاره به سنگی، تبدیل به طلا کردند.  🔶 این پیرمرد به امام عرض کرد: ای امام رئوف، من صباحی بیش زنده نیستم؛ من پیراهنی از شما میخواهم که با آن نماز خوانده‌اید تا کفنم باشد و خداوند به‌واسطه آن عذاب و فشار قبر را از من بردارد. 🔷 امام رضا (ع) دستور دادندکه یکی از لباس‌هایش را به پیرمرد بدهند، در این لحظه پیرمرد درخواست دیگری کردپس گفت: ای مولی! من از سکرات موت می‌ترسم، بزرگواری کنید و لحظه مرگ در کنار من باشید که امام پذیرفتند. 🔶پیرمرد لباس و وسایل خود را بدون نگاه به سنگ طلا برداشت و خداحافظی کرد. آن حضرت فرمودند: سنگ طلایت را بردار ما آنچه را که دادیم پس نمی گیریم. ✅ روزی امام(ع) فرمودند: لبیک لبیک لبیک و فرمودند اکنون لحظه جان دادن پیرمرد بود، بر بالینش حاضر شدم تا به آسانی جان داد. 📚 همای سعادت، ص ۱۱ ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ 📖 امام رضا علیه السلام: 🍀 نَحنُ نورٌ لِمَن تَبِعَنا، وهُدىً لِمَنِ اهتَدى بِنا؛ 🍃 ما براى كسى كه از ما پيروى كند، روشنايى هستيم و براى كسى كه به وسيله ما راه بجويد، مايه راه نمايى.(تفسيرالقمّی،ج۲،ص۱۰۲) 🔹🍃 @Dastanhayeebratamooz ══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫 ۶۵۱