💠نتيجه توسل به حضرت رضا
يكي از علماي رباني ميفرمود: در زمان طلبگي خود هفت سال در يكي از حجرههاي مدرسه فيضيه كه ويران و نمناك بود، سكونت نمودم، بيماري رماتيسم گرفتم سالها از اين بيماري رنج ميبردم، از معالجات نتيجه نگرفتم، به مشهد رفتم. در آن جا به من گفتند: نزد آيت الله ملا حبيب الله گلپايگاني كه صبحها در مسجد گوهرشاد نماز ميخواند برو او مستجاب الدعوة است، از او بخواه براي تو دعا كند تا خوب شوي.
من تصميم گرفتم نزد او براي دعا بروم، ناگاه به ياد اين حديث افتادم:
مالك ابن نويره از بزرگان قوم خود بود در مدينه به محضر پيامبر صلي الله عليه و آله آمد و اسلام را پذيرفت و اركان و اصول اسلام و ايمان را از رسول خدا صلي الله عليه و آله آموخت و به سوي قوم خود بازگشت وقتي كه او از مجلس پيامبر صلي
الله عليه و آله بيرون رفت پيامبر صلي الله عليه و آله به حاضران فرمود:
كسي كه دوست دارد به مردي از اهل بهشت بنگرد به اين مرد بنگرد.
حاضران اين سخن را از پيامبر صلي الله عليه و آله شنيدند از ميان آنها ابوبكر و عمر به سوي او دويدند تا به او رسيدند و گفتند: «اي مالك» پيامبر صلي الله عليه و آله تو را اهل بهشت معرفي كرده، براي ما دعا كن كه دعايت مستجاب است.
مالك به آنها گفت: خدا شما را نيامرزد كه رسول خدا صلي الله عليه و آله را گذاشته ايد و نزد من تازه مسلمان آمده ايد تا براي شما شفاعت و طلب آمرزش كنم.
با خود گفتم: تا حضرت رضا عليه السلام هست، رفتن به سوي ملا حبيب الله گلپايگاني روا نيست. از اين رو به سوي حرم حضرت رضا عليه السلام رفتم و متوسل شدم، طولي نكشيد كه بر اثر عنايت آن حضرت، از بيماري روماتيسم نجات پيدا كرده و شفا يافتم.
📚 کرامات و معجزاتی از امام هشتم علیه السلام
~~~~~~~~
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۱۰۱۱
داستان های عبرت آموز
💠نتيجه توسل به حضرت رضا يكي از علماي رباني ميفرمود: در زمان طلبگي خود هفت سال در يكي از حجرههاي م
۲۳ ذی القعده
روز مخصوص زیارتی #امام_رضا علیه السلام
#امام_رئوف
💠 *زائر سه ساله*
سه سالم بود که در یکی از دفعاتی که حرم امام رضا علیهالسلام مشرف شدیم بنده در حرم گم شدم.
مادر و خاله جانم زمان زيادی دنبال من گشته و اذیت شده بودند. به همه جا سر زده بودند و با هول و اضطراب همه صحنها را گشته بودند. بالاخره به لطف امام رئوف مرا در دفتر گمشدگان پیدا کردند.
به مجرد اینکه آنها را دیدم خودم را در آغوش مادرم انداختم و نمیدانستم چه کار بکنم. اشک میریختم و میلرزیدم. مادرم مرا میبوسید و نوازش میکرد اما خالهام که تحملش تمام شده بود و تحت استرس زیاد قرار گرفته بود ناخودآگاه شروع کرد به دعوا کردن با من و یک پشت دستی روی دستم زد که چرا دست ما را رها کردی و رفتی. هم خودت اذیت شدی هم ما را از پا در آوردی.
با این کار ایشان من دیگر از غصه و دلشکستگی داشتم میمردم. هیج وقت آن زمان را از یاد نمیبرم. نفسم بند آمده بود و گریهام شدت گرفته بود.
آن شب خالهام امام رضا علیهالسلام را در خواب میبینند که حضرت، داخل صحن ایستادهاند و جواب سلام زّوارشان را میدهند؛ اما هنگامی که ایشان به حضرت نزدیک میشوند و سلام میکنند، حضرت، روی مبارکشان را برمیگردانند و میفرمایند: «برای چه زائرِ ما را دعوا کردید و زدید؟»
بعدها که بزرگ شدم و در جریان قرار گرفتم شرمنده رافت و مهربانی حضرت شدم که بچه سه ساله را زائر خودشان خطاب کردند و از ناراحتی او ناراحت شدند.
📚 تألیفات_استادبروجردی
📚 بخشی از کتاب «جرعه نوشان» ـ جلد اول
~~~~~~~~
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۱۰۱۲
➕امروز دوشنبه ۲۳ذی القعده برای حجامت مناسب است و سبب برکت میشود.🤗
#حجامت بالاترین ادعا در زمینه #درمان و فراگیری مداوا را به خود اختصاص داده است.
و علاوه بر اینکه مدعی درمان معضلات پزشکی موجود در جهان است ادعا دارد می تواند پیشگیری کننده تمام #بیماری ها باشد.
#طب_سنتی_اسلامی
#درمان_آسان_موثر
داستان های عبرت آموز
۲۳ ذی القعده روز مخصوص زیارتی #امام_رضا علیه السلام
آن رازها که از همه پوشیده داشتم...
تنها در این حرم به تو گفتم ، تو محرمی 🍃
#بابارضا