#آیت_الله_خوانساری
#علم_آموزی
#دانش
💠 مرحوم آقا حسین خوانساری میفرماید:
🔺 در ایام تحصیل زمستان سخت وسردی برمن گذشت که من هیچگونه وسیله گرم کن نداشتم فقط یک عدد لحاف کهنه داشتم که آن را بر بدن خود میپوشانیدم و در حجره حرکت میکردم و راه میرفتم که بلکه مقداری گرم شوم و از سرما مصون باشم.
🔷 با این زحمت و استقامت به تحصیل ادامه داد تا آنکه در مدت اندکی به مقام والا ومرتبه عظمی رسید.
📚 روضات الجنات، ج ۲، ص۳۵۱
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام صادق (سلام الله علیه):
🔺 لَستُ اُحِبُّ أن أرَى الشّابَّ مِنكُم إلاّ غادِياً في حالَينِ: إمّا عالِماً أو مُتَعَلِّماً.
🍃 دوست ندارم جوانى از شما [شيعيان] را جز بر دو گونه ببينم: دانشمند يا دانشجو.(امالی طوسی،ص۳۰۳)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۶۶۱
#حضرت_معصومه
#قم
💠 فاطمه معصومه سلام الله در سال 173 هجري در شهر مدينه ديده به جهان گشود.پس از آنكه مأمون عباسي در سال 200 هجري امام رضارا به خراسان دعوت كرد، حضرت معصومه به همراه عده از برادران و بستگان، به انگيزه ديدار برادر راهی ايران شد. اين گروه در حدود 400 نفر بودند
حسن بن محمد بن حسن قمي مي نويسد: «وقتي حضرت معصومه و همراهان به شهر ساوه رسيدند، مأموران عباسي با آن ها درگير شدند، عده اي از آن ها را به شهادت رساند. حضرت معصومه در همانجا بيمار شدند. از همراهيان سوال كرد از اينجا تا قم چقدر فاصله است؟ عرض شد: ده فرسخ. حضرت فرمود: مرا از اينجا به قم منتقل كنيد
اين نكته كه« تشيع در قم رواج داشت. و اين شهر از سوي امامان شيعه به عنوان پناهگاه شعيه محسوب و خيل عظيمي از پيروان اهل بيت را در خود جاي داده، از جملۀ اين پيروانِ اهل بيت، خاندان اشعري بودند».
خبر ورود فاطمه معصومه به مردم قم رسيد. آل سعد اشعري اتفاق كردند كه به خدمت او برسند و از ايشان درخواست نمايند به قم بيايد. از ميان ايشان موسي بن خزرج بيرون آمد و به شرف ملازمت فاطمه رسيد. زمام ناقه ایشان را به جانب شهر كشيد و به سراي خود فرود آورد».
ورود حضرت معصومه به قم در 23 ربيع الاول سال 201 هجري بوده است.
خانه موسي بن خزرج كه محل فرود آمدن حضرت معصومه در محله"میدان میر" امروزی است.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام صادق ع: «من زارها عارفاً بحقّها فله الجنة "
کسى که آل حضرت را زیارت کند در حالى که آگاه و متوجه شأن و منزلت او باشد به بهشت مى رود.بحار ج. ۴۸ صفحه ۳
🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۶۶۲
#امام_زمان
#شهید_امیر_امیرگان
💠 از همان سن کودکی و نوجوانی علاقه خاصی به امام زمان(عج) داشت.
می گفت: من دوست دارم امام زمانم از من راضی باشد.
نماز امام زمان را همیشه می خواند.
صورت امیر را زنبور نیش زده بود. به حالت بدی متورم شده بود، اما اصرار داشت در مراسم تشییع شهید نوژه شرکت کند. وقتی از مراسم برگشت دیدم جای نیش زنبور خوب شده است.
ازش پرسیدم چه شده:
گفت: وقتی تابوت شهید نوژه تشییع می شد مردی نورانی را دیدم، یکباره امام به سراغم آمدند و پرسیدند: «صورتت چرا ورم کرده؟» بعد آقا دستی به صورتم کشید و گفت خوب می شود. باورش برای خیلی ها سخت بود. اما نشانه ای که نشان از بهبودی امیر بود مرا به تعجب وا داشت. من حرف امیر را باور کردم. من که پدرش بودم از او گناهی ندیدم. بارها[او را] در حال خواندن نماز امام زمان دیده بودم. برای کسی از این ماجرا چیزی نگفتم چون باورش سخت بود.
شهید امیر امیرگان در سال 1366 به شهادت رسید. همه بدنش سوخته بود. ولی تعجب کردم. فقط گونه سمت راست صورت امیر همان جایی که آقا دست کشیده اند سالم مانده بود؛ حالا مطمئن شدم که فرزند پاک و مؤمن من در نوجوانی به خدمت امام-زمان-عج مشرف شده است.
به نقل از کتاب وصال، صفحه 166 الی 169
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام مهدي عليه السّلام فرمودند: من برای اهل زمین امن و امانم همان گونه که ستارگان آسمان امن و امان اهل آسمانند.
اِنّی اَمانٌ لِأَهلِ اِلأرضِ كما أَنَّ النُّجومَ اَمانٌ لِأَهلِ السّماء.
بحارالانوار، ج ٧٨، ص ٣٨
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۶۶۳
#امام_حسن
#حکمت_صلح
💠 حافظ بزرگ ابو عبّاس بن عقده نقل کرده است: حسن بن على(علیه السلام) چون تصمیم به صلح با معاویه گرفت، خطبه اى خواند و در آن پس از حمد و ثناى الهى و ذکر رسالت و نبوّت جدّش مصطفى(صلى الله علیه وآله) فرمود: این امّت از جدّم(صلى الله علیه وآله) شنیدند که مى فرمود: «ما ولّت اُمّةٌ أمرَها رجلاً و فیهم من هو أعلم منه، إلاّ لم یزل یذهب أمرُهم َسفالاً حتّى یرجعوا إلى ما ترکوه»؛ (هیچ اُمّتى کار خود را به کسى نمى سپارد در حالیکه داناتر از او در میان امت وجود دارد، مگر آنکه هماره پس رفت کرده و عقب مى مانند تا آنکه (پشیمان شده) به سراغ شخص داناترى که رهایش کرده بودند، بروند).
و نیز شنیدند که به پدرم مى فرمود: «أنت منّی بمنزلة هارونَ من موسى إلاّ أنّه لانبىّ بعدی».
و نیز آنگاه که در غدیر خم دست پدرم را بالا برد، او را دیدند و از او شنیدند که به آنها فرمود: «من کنت مولاه فعلىّ مولاه، أللّهمّ والِ من والاه، وعادمن عاداه». سپس به آنان امر کرد که شاهدان به غایبان این حادثه را خبر دهند.
📚ینابیع المودّة، ص482(ج3، ص150، باب 90).
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
📖 امام حسن مجتبی علیه السلام
ما خاندانی هستیم که هرگاه حق را شناختیم، بدان چنگ در میزنیم.
(مقاتل الطالبیّین: ۷۶ عن سفیان بن اللیل)
🔹🍃
@Dastanhayeebratamooz
══🇮🇷🌹🇮🇷═════ 💫💫💫💫
۶۶۴