15.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
https://www.aparat.com/v/tBviV
سوره نباء ۷۸ (ترجمه تصویری)
معجزهی پیامبر در ایتا👇
https://eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهاے اسلامے از اصول کافی
اصحاب امام صادق (ع) کیستند؟
✔️ ابو صباح کنانی (یکی از فقهاء و شاگردان برجسته امام صادق (ع) می گوید: (ما در رابطه با شما، چه زخم زبانها از مردم می شنویم؟)
امام: چه زخم زبانها بخاطر من می شنوید؟
ابوصباح: هر گاه من با مردی درگیری لفظی پیدا می کنم، او به من می گوید: (ای جعفر خبیث!)
امام صادق: شما را این گونه به خاطر من سرزنش می کنند؟
ابو صباح: آری.
امام: به راستی چقدر اندکند از شما؛ آنها که از جعفر (ع) پیروی کنند، این را بدان که انما اصحابی من اشتد و رعه و عمل لخالقه و رجا ثوابه فهؤلاء اصحابی
(همانا اصحاب من کسی است که پرهیز و مراقبتش، شدید باشد و برای خالقش (خدا) عمل کند و به پاداش او امیدوار باشد، اصحاب من چنین افرادی هستند) (421)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_مهدوی
ماجرای حمال جوانی که هر هفته با #امام_زمان دیدار داشت و در جوانی دلدادۀ #امام_زمان (علیه السلام) شد...
👌 بسیار زیبا
👈ببینید و نشردهید.
داستانهاے اسلامے از اصول کافی
مثال اخلاق نیک
✅ عصر رسول خدا (ص) بود، یکی از مسلمانان فوت کرد، جنازه او را نزد گور کنها بردند، آنها زمین را تعیین کرده و مشغول کندن آن شدند، تا قبری را آماده سازند، زمین سخت بود، بهطوریکه کلنگ آنها کار نمی کرد، از این رو نتوانستند چیزی از زمین را بکنند، جریان را به پیامبر اسلام (ص) خبر دادند و گفتند: کلنگ ما در زمین، کارگر نمیشود، مثل اینکه آن را بر روی سنگ سخت میکوبیم.
پیامبر (ص) فرمود: (چرا چنین شده؟ رفیق شما (صاحب جنازه) که خوشاخلاق بود؟ ظرف آبی به اینجا بیاورید).
آنها رفتند و ظرف آبی آوردند، پیامبر (ص) از آب آن ظرف، بر آن زمین پاشید، سپس فرمود: (این زمین را بکنید).
گورکنها کندند، این بار زمین را همچون ریگ نرم یافتند که به روی آنها می ریخت. (422)
(به این ترتیب رسول خدا (ص) به آنها فهماند که خوش اخلاقی موجب آسانشدن کارها در دنیا و آخرت است و بهعکس بداخلاقی، باعث دشواریها خواهد شد.
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
داستانهاے اسلامے از اصول کافی
شکر و سپاس الهی
✅ روزی امام صادق (ع) از مسجد بیرون آمد، دید حیوان سواریش گم شدهاست، فرمود: اگر خداوند، آن را به من بازگرداند، حق شکرش را بهجایمیآورم.
طولی نکشید که مرکب آن حضرت را آوردند، فرمود: الحمد لله (حمد و سپاس مخصوص خدا است).
شخصی از امام پرسید: (فدایت گردم، مگر نفرمودی که اگر مرکبم پیدا شود، حق شکر خدا را بهجایمیآورم؟)
امام: مگر نشنیدی که گفتم: الحمدلله (همین کلمه اگر بهدرستی گفته شود، نشاندهنده حق شکرگزاری خدا است). (423)
در روایت دیگر آمدهاست: به حضرت موسی (ع) وحی شد: (آنچه که حق شکر و سزاوار سپاسگزاری من است بهجایآورد).
موسی (ع) عرض کرد: (پروردگارا! چگونه حق شکر تو را بهجایآورم، با اینکه هر شکر را که بهجایمیآورم، خود آن، نعمتی از جانب تو است که نیاز به شکر دارد؟)
خداوند به او وحی کرد: (اکنون (حق) شکر مرا بهجایآوردی، از اینرو که دانستی، آن شکرگزاریت نیز از من است!) (424)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم ششم امام سجاد علیه السلام
دو پرنده قمری در حضور امام باقر (ع) و قضاوت آن حضرت
✅ محمد بن مسلم میگوید: روزی در محضر امام باقر (ع) بودم، ناگاه یک جفت پرنده قمری (241) آمدند و روی دیوار خانه امام باقر (ع) نشستند، طبق معمول خود سروصدا میکردند و امام باقر (ع) ساعتی به آنه پاسخ داد، سپس آنها روی دیوار دیگر پریدند، قمری نر مدتی بر سر قمری ماده فریاد میکشید و سپس با هم پریدند و رفتند، از امام باقر (ع) پرسیدم:
(ماجرای این دو پرنده چه بود؟).
✳️ امام باقر: ای پسر مسلم! هر پرنده و جاندار و چارپائی را که خدا آفرید، از همه کس، نسبت به ما شنواتر و فرمانبردارتر است، این دو قمری که یکی نر بود و دیگری ماده، قمری نر به قمری ماده بدگمان شدهبود، قمری ماده سوگند یاد میکرد که دامنش پاک است و گفته بود آیا به قضاوت امام باقر (ع) راضی هستی، قمری نر پیشنهاد قمری ماده را پذیرفتهبود با هم نزد من برای داوری آمدهبودند (آنها به اینجا آمدند و شکایت خود را مطرح کردند) و من به قمری نر گفتم: (تو نسبت به ماده خود ظلم کردهای).
قمری نر، داوری مرا پذیرفت و قمری ماده را (در پاکدامنیاش) تصدیق کرد. (242)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
🔶نماز خربزه ای🧐
☘عالم متقى جناب حاج شیخ محمد باقر شیخ الاسلام - علیه الرحمه - فرمود:
شنیدم از عالم بزرگوار و سید عالی مقدار امام جمعه بهبهانى كه در اوقات تشرف به مكه معظمه روزى به عزم تشرف به مسجدالحرام و خواندن نماز در آن مكان مقدس از خانه خارج شدم اتفاقی افتاد که متوجه لطف خدا و ناسپاسى بنده شدم .
در اثناى راه ، خطرى پیش آمد و خداوند مرا از مرگ نجات داد و باكمال سلامتى از آن خطر رو به مسجد آمدم.
نزدیک در مسجد، خربزه زیادى روى زمین ریخته بود و صاحبش مشغول فروش آنها بود، قیمت آن را پرسیدم گفت آن قسمت، فلان قیمت و قسمت دیگر ارزانتر و فلان قیمت است، گفتم پس از مراجعت از مسجد مى خرم و به منزل مى برم .
پس به مسجدالحرام رفتم و مشغول نماز شدم ،درحال نماز در این خیال شدم كه از قسمت گران آن خربزه بخرم یا قسمت ارزانترش و چه مقدار بخرم و خلاصه تا آخر نماز در این خیال بودم و چون از نماز فارغ شده خواستم از مسجد بیرون روم ، شخصى از در مسجد وارد و نزدیک من آمد و در گوشم گفت :
"خدایى كه تو را از خطر مرگ ، امروز نجات بخشید آیا سزاوار است كه در خانه او نماز خربزه اى بخوانى؟"
فورا متوجه عیب خود شده و بر خود لرزیدم ، خواستم دامنش را بگیرم او را نیافتم .
📙منبع :
کتاب داستان هاى شگفت شهید دستغیب
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
سؤال بیجا درباره اعلمیت علی(ع) بر سایر پیامبران
☑️☑️ روزی امام باقر(ع) برای شاگردان خود سخن میگفت، و از بعضی از مردم که به سوی افراد غیر صالح(مانند ابوحنیفه...) رفتهبودند انتقاد شدید کرد، و در این راستا چنین بیان میفرمود:
مردم رطوبت را میمکند، ولی نهر بزرگ را رها میکنند (به سوی این و آن میروند ولی پیامبر و خاندانش را رها نمایند)
شخصی پرسید: نهر بزرگ چیست؟
امام باقر: نهر برزگ، رسول خدا(ص)، و علمی است که خدا به او عنایت فرمودهاست، همانا خداوند تمام سنتهای همه پیامبران از حضرت آدم تا حضرت محمد(ص) را برای پیامبر اسلام(ص) جمع کردهاست.
شاگردی پرسید: آن سنتها چه بود؟
امام باقر: همه علم پیامبران و علم رسول خدا(ص)، که پیامبر(ص) همه آن علمها را به امیرمؤمنان علی (ع) تحویل داد.
یکی از شاگردان پرسید: ای پسر پیامبر، امیرمؤمنان علی (ع) اعلم و آگاهتر است با بعضی از پیامبران.
امام باقر(خطاب به حاضران): بنگرید به این شخص که چه سؤال (بیجایی) میکند، خداوند گوشهای هرکه را خواهد میگشاید (یعنی گوش جان این شخص، کر است که این سؤال را میکند) من به او میگویم، خداوند علم تمام پیامبران را در وجود محمد(ص) به گرد آورد، و آن حضرت همه آن علمها را به امیرمؤمنان علی(ع) تحویل داد.
در عین حال از من میپرسید: علی اعلم است یا پیامبران؟(بنابراین سؤالی بیمورد میکند، زیرا وقتی که من گفتم علم همه پیامبران به علی(ع) تحویل دادهشده، یعنی او بر همه آگاهتر است).
@Dastanqm