فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترجمه تصویری سوره ناس ۱۱۴
معجزهی پیامبر در ایتا👇
eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/Dhstv
سخنان شیخ حسین انصاریان درباره #حجاب و داستان حضرت موسی و دختران شعیب
@Dastanqm
@moejezeyepeyambar
داستانهاے اسلامے از اصول کافی
عمل کم با پرهیز، بهتر از عمل بسیار بدون پرهیز
✔️ مفضل بن عمر می گوید: در محضر امام صادق (ع) بودیم، سخن از چگونگی اعمال به میان آمد، من گفتم: (عمل من چه اندازه اندک است؟)
امام: آرام باش، از خدا طلب آمرزش کن، این را بدان که:
ان قلیل العمل مع التقوی، خیر من کثیر العمل بلا تقوی
(عمل اندک همراه پرهیزکاری: بهتر از عمل بسیار بدون پرهیزکاری است).
مفضل: عمل بسیار بدون پرهیز، چگونه است؟
امام: آری مثال آن، همچون کسی است که از غذای خود به مردم می خوراند و به همسایگانش مهربانی می کند و در خانه اش به روی مردم باز است، ولی در عین حال اگر دری از حرام به سراغش آید، مرتکب آن می شود، این است عمل پرهیزکاری و شخص دیگری نیز هست که این کارهای نیک (غذا دادن، مهربانی به همسایه و … ) را ندارد، ولی اگر دری از حرام به رویش گشوده شود، وارد آن نمی شود (دومی بهتر از اولی است) (420)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
https://www.aparat.com/v/tBviV
سوره نباء ۷۸ (ترجمه تصویری)
معجزهی پیامبر در ایتا👇
https://eitaa.com/moejezeyepeyambar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
داستانهاے اسلامے از اصول کافی
اصحاب امام صادق (ع) کیستند؟
✔️ ابو صباح کنانی (یکی از فقهاء و شاگردان برجسته امام صادق (ع) می گوید: (ما در رابطه با شما، چه زخم زبانها از مردم می شنویم؟)
امام: چه زخم زبانها بخاطر من می شنوید؟
ابوصباح: هر گاه من با مردی درگیری لفظی پیدا می کنم، او به من می گوید: (ای جعفر خبیث!)
امام صادق: شما را این گونه به خاطر من سرزنش می کنند؟
ابو صباح: آری.
امام: به راستی چقدر اندکند از شما؛ آنها که از جعفر (ع) پیروی کنند، این را بدان که انما اصحابی من اشتد و رعه و عمل لخالقه و رجا ثوابه فهؤلاء اصحابی
(همانا اصحاب من کسی است که پرهیز و مراقبتش، شدید باشد و برای خالقش (خدا) عمل کند و به پاداش او امیدوار باشد، اصحاب من چنین افرادی هستند) (421)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_مهدوی
ماجرای حمال جوانی که هر هفته با #امام_زمان دیدار داشت و در جوانی دلدادۀ #امام_زمان (علیه السلام) شد...
👌 بسیار زیبا
👈ببینید و نشردهید.
داستانهاے اسلامے از اصول کافی
مثال اخلاق نیک
✅ عصر رسول خدا (ص) بود، یکی از مسلمانان فوت کرد، جنازه او را نزد گور کنها بردند، آنها زمین را تعیین کرده و مشغول کندن آن شدند، تا قبری را آماده سازند، زمین سخت بود، بهطوریکه کلنگ آنها کار نمی کرد، از این رو نتوانستند چیزی از زمین را بکنند، جریان را به پیامبر اسلام (ص) خبر دادند و گفتند: کلنگ ما در زمین، کارگر نمیشود، مثل اینکه آن را بر روی سنگ سخت میکوبیم.
پیامبر (ص) فرمود: (چرا چنین شده؟ رفیق شما (صاحب جنازه) که خوشاخلاق بود؟ ظرف آبی به اینجا بیاورید).
آنها رفتند و ظرف آبی آوردند، پیامبر (ص) از آب آن ظرف، بر آن زمین پاشید، سپس فرمود: (این زمین را بکنید).
گورکنها کندند، این بار زمین را همچون ریگ نرم یافتند که به روی آنها می ریخت. (422)
(به این ترتیب رسول خدا (ص) به آنها فهماند که خوش اخلاقی موجب آسانشدن کارها در دنیا و آخرت است و بهعکس بداخلاقی، باعث دشواریها خواهد شد.
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
داستانهاے اسلامے از اصول کافی
شکر و سپاس الهی
✅ روزی امام صادق (ع) از مسجد بیرون آمد، دید حیوان سواریش گم شدهاست، فرمود: اگر خداوند، آن را به من بازگرداند، حق شکرش را بهجایمیآورم.
طولی نکشید که مرکب آن حضرت را آوردند، فرمود: الحمد لله (حمد و سپاس مخصوص خدا است).
شخصی از امام پرسید: (فدایت گردم، مگر نفرمودی که اگر مرکبم پیدا شود، حق شکر خدا را بهجایمیآورم؟)
امام: مگر نشنیدی که گفتم: الحمدلله (همین کلمه اگر بهدرستی گفته شود، نشاندهنده حق شکرگزاری خدا است). (423)
در روایت دیگر آمدهاست: به حضرت موسی (ع) وحی شد: (آنچه که حق شکر و سزاوار سپاسگزاری من است بهجایآورد).
موسی (ع) عرض کرد: (پروردگارا! چگونه حق شکر تو را بهجایآورم، با اینکه هر شکر را که بهجایمیآورم، خود آن، نعمتی از جانب تو است که نیاز به شکر دارد؟)
خداوند به او وحی کرد: (اکنون (حق) شکر مرا بهجایآوردی، از اینرو که دانستی، آن شکرگزاریت نیز از من است!) (424)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
معصوم ششم امام سجاد علیه السلام
دو پرنده قمری در حضور امام باقر (ع) و قضاوت آن حضرت
✅ محمد بن مسلم میگوید: روزی در محضر امام باقر (ع) بودم، ناگاه یک جفت پرنده قمری (241) آمدند و روی دیوار خانه امام باقر (ع) نشستند، طبق معمول خود سروصدا میکردند و امام باقر (ع) ساعتی به آنه پاسخ داد، سپس آنها روی دیوار دیگر پریدند، قمری نر مدتی بر سر قمری ماده فریاد میکشید و سپس با هم پریدند و رفتند، از امام باقر (ع) پرسیدم:
(ماجرای این دو پرنده چه بود؟).
✳️ امام باقر: ای پسر مسلم! هر پرنده و جاندار و چارپائی را که خدا آفرید، از همه کس، نسبت به ما شنواتر و فرمانبردارتر است، این دو قمری که یکی نر بود و دیگری ماده، قمری نر به قمری ماده بدگمان شدهبود، قمری ماده سوگند یاد میکرد که دامنش پاک است و گفته بود آیا به قضاوت امام باقر (ع) راضی هستی، قمری نر پیشنهاد قمری ماده را پذیرفتهبود با هم نزد من برای داوری آمدهبودند (آنها به اینجا آمدند و شکایت خود را مطرح کردند) و من به قمری نر گفتم: (تو نسبت به ماده خود ظلم کردهای).
قمری نر، داوری مرا پذیرفت و قمری ماده را (در پاکدامنیاش) تصدیق کرد. (242)
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
🔶نماز خربزه ای🧐
☘عالم متقى جناب حاج شیخ محمد باقر شیخ الاسلام - علیه الرحمه - فرمود:
شنیدم از عالم بزرگوار و سید عالی مقدار امام جمعه بهبهانى كه در اوقات تشرف به مكه معظمه روزى به عزم تشرف به مسجدالحرام و خواندن نماز در آن مكان مقدس از خانه خارج شدم اتفاقی افتاد که متوجه لطف خدا و ناسپاسى بنده شدم .
در اثناى راه ، خطرى پیش آمد و خداوند مرا از مرگ نجات داد و باكمال سلامتى از آن خطر رو به مسجد آمدم.
نزدیک در مسجد، خربزه زیادى روى زمین ریخته بود و صاحبش مشغول فروش آنها بود، قیمت آن را پرسیدم گفت آن قسمت، فلان قیمت و قسمت دیگر ارزانتر و فلان قیمت است، گفتم پس از مراجعت از مسجد مى خرم و به منزل مى برم .
پس به مسجدالحرام رفتم و مشغول نماز شدم ،درحال نماز در این خیال شدم كه از قسمت گران آن خربزه بخرم یا قسمت ارزانترش و چه مقدار بخرم و خلاصه تا آخر نماز در این خیال بودم و چون از نماز فارغ شده خواستم از مسجد بیرون روم ، شخصى از در مسجد وارد و نزدیک من آمد و در گوشم گفت :
"خدایى كه تو را از خطر مرگ ، امروز نجات بخشید آیا سزاوار است كه در خانه او نماز خربزه اى بخوانى؟"
فورا متوجه عیب خود شده و بر خود لرزیدم ، خواستم دامنش را بگیرم او را نیافتم .
📙منبع :
کتاب داستان هاى شگفت شهید دستغیب
داستانهای اسلامی از اصول کافی
محمد محمدی اشتهاردی👇
هفت: نگاهی بر زندگی چهارده معصوم (علیهم السلام)
سؤال بیجا درباره اعلمیت علی(ع) بر سایر پیامبران
☑️☑️ روزی امام باقر(ع) برای شاگردان خود سخن میگفت، و از بعضی از مردم که به سوی افراد غیر صالح(مانند ابوحنیفه...) رفتهبودند انتقاد شدید کرد، و در این راستا چنین بیان میفرمود:
مردم رطوبت را میمکند، ولی نهر بزرگ را رها میکنند (به سوی این و آن میروند ولی پیامبر و خاندانش را رها نمایند)
شخصی پرسید: نهر بزرگ چیست؟
امام باقر: نهر برزگ، رسول خدا(ص)، و علمی است که خدا به او عنایت فرمودهاست، همانا خداوند تمام سنتهای همه پیامبران از حضرت آدم تا حضرت محمد(ص) را برای پیامبر اسلام(ص) جمع کردهاست.
شاگردی پرسید: آن سنتها چه بود؟
امام باقر: همه علم پیامبران و علم رسول خدا(ص)، که پیامبر(ص) همه آن علمها را به امیرمؤمنان علی (ع) تحویل داد.
یکی از شاگردان پرسید: ای پسر پیامبر، امیرمؤمنان علی (ع) اعلم و آگاهتر است با بعضی از پیامبران.
امام باقر(خطاب به حاضران): بنگرید به این شخص که چه سؤال (بیجایی) میکند، خداوند گوشهای هرکه را خواهد میگشاید (یعنی گوش جان این شخص، کر است که این سؤال را میکند) من به او میگویم، خداوند علم تمام پیامبران را در وجود محمد(ص) به گرد آورد، و آن حضرت همه آن علمها را به امیرمؤمنان علی(ع) تحویل داد.
در عین حال از من میپرسید: علی اعلم است یا پیامبران؟(بنابراین سؤالی بیمورد میکند، زیرا وقتی که من گفتم علم همه پیامبران به علی(ع) تحویل دادهشده، یعنی او بر همه آگاهتر است).
@Dastanqm
#از_او_بگوییم
💠دوری از امام زمان علیه السلام
🔹از وقتی که مسجد النبی ساخته شد، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در موقع ایراد خطبه بر تنه ی درخت خرمایی که در مسجد باقی مانده بود تکیه می دادند، اما وقتی جمعیت زیاد شد، منبری از چوب با دو پله و یک عرشه ساخته شد.
در اولین جمعه ای که پیش آمد، رسول اکرم جمعیت را شکافتند و با پشت سر گذاشتن آن تنه ی نخل، به طرف منبر رهسپار شدند. همین که بر عرشه ی منبر قرار گرفتند، یک باره صدای ناله ی تنه ی خشکیده همانند زنِ فرزند مرده بلند شد. با ناله ی تنه ی نخل، صدای جمعیت نیز به گریه و ناله برخاست.
🔹رسول خدا از منبر به زیر آمدند؛ تنه ی نخل را در بغل گرفتند و دست مبارک را بر آن کشیدند و فرمودند: “آرام باش”. و او آرام شد.
سپس به طرف منبر برگشته خطاب به مردم فرمودند: ای مردم! این چوب خشک نسبت به رسول خدا اظهار علاقه و اشتیاق می کند و از دوری وی محزون می گردد؛ ولی برخی از مردم، باکشان نیست که به من نزدیک شوند یا از من دور گردند!
اگر من او را در بغل نگرفته و بر آن دست نکشیده بودم، تا روز قیامت از ناله خاموش نمی شد.
📚بحارالأنوار، ج۱۷، ص۳۲۶
📌آری، درخت خشک لحظه ای از پیامبر دور شد و صدا به ناله بلند کرد؛ با این که آن حضرت را می دید. ما را چه شده است که امام زمان خویش را نمی بینیم و از او دوریم؛ امّا به زندگی عادی خویش سرگرم ایم؟ به یاد همه کس و همه چیز هستیم؛ جز امام زمانمان!
#امام_زمان
♨️توسّل به حضرت بقيّة اللّه ارواحنا فداه در مشكلات
🔸از وظائف بزرگ ما توجّه و توسّل به حضرت بقيّة اللّه ارواحنا فداه مى باشد؛ مخصوصا در هنگام سختى ها، مشكلات شديد و بيمارى هاى دشوار كه بر انسان وارد مى شود.
در اين هنگام وظيفۀ ما براى حلّ آن مشكلات و رهايى از آن ها، توسّل به #امام_زمان ارواحنا فداه است كه سرپرست امور ما است.
بنابراين در همۀ گرفتارىها مخصوصا زمانى كه بيچارگى و اضطرار سراسر وجودمان را احاطه كرده، بايد به منتقم آل اللّه امام زمان صلوات اللّه عليه متوسّل شويم و بدانيم همۀ گرفتارىها و سختى هايى كه به ما مى رسد بر اثر غيبت آن حضرت است، و ما موظّف هستيم براى ظهور آن بزرگوار دعا كنيم.
🔸ابوالوفاء شيرازى میگويد:
در زندانى محصور بودم و به خاطر آن پريشان بودم و به واسطۀ امامان عليهم السّلام با خدا به رازونياز پرداختم، هنگامى كه شب جمعه رسيد پس از نماز خوابيدم و پيامبر را در خواب ديدم.
پيامبر اكرم مرا در خواب راهنمايى فرمود كه براى هر حاجتى به كدام امام و چگونه متوسّل گردد؟ آن گاه فرمود:
«و امّا صاحب الزمان؛ پس هرگاه شمشير به گلوگاهت رسيد-و دستش را بر حلقش نهاد-از او يارى بخواه كه ياريت مى رساند.»
🔸 در خواب صدا زدم:
يا مولای؛ يا صاحب الزّمان؛ أدركنی فقد بلغ مجهودی.
اى مولاى من؛ اى صاحب الزمان؛ مرا درياب كه همانا جانم به لب رسيده است.
و ناگهان بيدار شدم و ديدم كه زندان بانان، زنجير از من باز مى كنند.
📚صحیفه مهدیه ص۴۳۶
🔴🔵 چرا به امام زمان لقب قائم داده اند ؟
🔹 از حضرت امام باقر(ع) پرسیدند:
مگر همه شما قائم به حق نیستید؟ فرمود: آرى!
گفتند: پس چرا تنها دوازدهمین شما به این نام، نامیده شد؟
🔺 فرمود: آن هنگام که جدّمان حسین(ع)به شهادت رسید، فرشتگان با اشک و آه، ضجهزنان گفتند:
اى اله و اى سید ما! آیا نمىنگرى که با بنده برگزیده و فرزند برگزیده تو چه مىکنند؟ خداوند به آنان چنین وحى کرد:
اى فرشتگان من آرام باشید! به عزّت و جلالم سوگند! حتما از آنها انتقام خواهم گرفت، هر چند مدتها بگذرد،
آنگاه پرده را کنار زد و امامان پس از حسین(ع) را به فرشتگان نمایاند، در میان آنان یکى ایستاده بود و نماز مىخواند، پس خداوند به فرشتگان فرمود:
با این شخص ایستاده (قائم) از آنها انتقام مىگیرم.
📚 بحارالأنوار ج ۴۵ ص ۲۲۱
#امام_باقر
#از_او_بگوییم
💠توفیق آشنایی با امام زمان علیه السلام
🔹اندوهگین و غمگین با قدمهای بیرمق به پیامبر نزدیک شد؛ ایستاد و سلام کرد.
آرام دستش را بالا برد و اشک را از گوشهی چشمش پاک کرد.
پیامبر نگاهی به او انداخت، سری تکان داد و جواب سلامش را به گرمی داد.
با تعجّب نگاهش کرد و پرسید:
چشمهای تو خیس است! آیا گریستهای؟!
مرد سری تکان داد و گفت: بله!
پیامبر به طرف مرد چرخید.
حالا رو در روی هم بودند؛ پرسید: برای چه گریستهای؟!
مرد آهی کشید و با بغض گفت: یتیم هستم. پدر و مادری ندارم. تنها و بیکس هستم. حیران شدهام!
🔹پیامبر نگاهش را داد به افق. به آفتاب که تا غروبش زمان کمی باقی بود خیره شد. کمی سکوت کرد و بعد رو به مرد گفت: میدانی ناگوارتر از یتیم بودن، چیست؟!
مرد با تعجّب گفت: نمیدانم! شما بگویید تا بدانم!
پیامبر نگاهش به آفتاب بود؛گفت: ناگوارتر از یتیم بودن، جدایی آن کسی است که از امامش دور افتاده!
شیعهای که اهل بیت را ندیده و از علم ایشان بیخبر است همان یتیمی است که از امامش دور افتاده است.
📚برداشتی آزاد از روایتی در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام.
🖇دوستدار امام زمان! به پیرامونت نگاه کن! شیعیانی که توفیق آشنایی با امام زمانشان را نداشتهاند و به فرمودهی پیامبر یتیم اند کم نیستند!
وظیفهی من و تو نیز روشن است! برای آشنایی بیشتر شیعیان #امام_زمان علیه السلام فرصتهای زیادی را از دست دادهایم!
اما؛ تا فرصت هست از این امر مهم غفلت نکنیم!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 این کلیپ رو به کسانی که به آینده انقلاب شک دارند نشون بدید
🔹روایت حجت الاسلام عالی از #امام_باقر باقر علیهالسلام در مورد انقلاب اسلامی ایران و اتصالش به ظهور #امام_زمان عج
#شهادت_امام_محمد_باقر
زندگینامه مسلم بن عقیل(ع)
روزشمار حرکت حضرت مسلم به کوفه تا شهادت👇
15 رمضان 60: رسیدن هزاران نامه دعوت به دست امام،سپس فرستادن مسلم بن عقیل به کوفه برای بررسی اوضاع
5 شوال 60: ورود مسلم بن عقیل به کوفه،استقبال مردم از وی و شروع آنان به بیعت
11 ذی قعده 60: نامه نوشتن مسلم بن عقیل از کوفه به امام حسین و فراخوانی به آمدن به کوفه
8 ذی حجه 60: دستگیری هانی،سپس شهادت او، خروج مسلم بن عقیل در کوفه با چهار هزار نفر،سپس پراکندگی آنان از دور مسلم و تنها ماندن او و مخفی شدن در خانه طوعه. تبدیل کردن امام حسین«ع» حج را به عمره در مکه، ایراد خطبه برای مردم و خروج از مکه همراه با 82 نفر از افرادخانواده و یاران به طرف کوفه.
9 ذی حجه 60: درگیری مسلم با کوفیان،سپس دستگیری او و شهادت مسلم بر بام دار الاماره کوفه
📚بیتویه
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm
کانال کودکان(و نوجوانان)علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
شناسنامه مسلم بن عقیل علیه السلام
جناب مسلم بن عقیل بن ابیطالب بن عبدالمطلب بن هاشم برادرزاده حضرت علی علیه السلام است. مسلم همسر رقیه دختر حضرت علی علیه السلام است که مادرش کلبیه بود. وی به سال 60 ه.ق شهید گشت و از اجله بنیهاشم و کسی است که سید الشهداء او را به لقب ثقه ملقب فرموده. وی صاحب رأی و علم و شجاعت بوده و در مکه اقامت داشت.
چون مردم کوفه اطاعت خود را نسبت به امام حسین علیه السلام اعلام داشتند. حسین بن علی او را روانه کوفه ساخت که به نام آن حضرت از اهالی کوفه بیعت بگیرد. اما یزید، عبیدالله بن زیاد را به حکومت کوفه فرستاد و عبیدالله مردم را از بیعت حسین علیه السلام منع و آنان را متفرق کرد و مسلم را به شهادت رساند.
نامه های کوفیان
زمانی که دوازده هزار نامه با بيش از بيست و دو هزار امضا از طرف کوفيان به دست امام حسين عليه السلام رسيد، آن حضرت تصميم گرفت به نامه های ايشان پاسخ دهد. از اين رو، نماينده ای از طرف خود برای بررسی اوضاع و سنجش روحيه مردم به کوفه فرستاد. به اين منظور، نامه ای برای ايشان نوشت و مسلم بن عقيل، عموزاده و شوهرخواهر خويش را به عنوان سفير و نماينده به کوفه فرستاد.
مأموريت خطير مسلم در سفر به کوفه، تحقيق درباره اين بود که آيا عموم بزرگان و خردمندان شهر، آماده پشتيبانی از امام حسين عليه السلام و عمل به نامه هايی که نوشته اند هستند يا نه؟ مسلم شبانه وارد کوفه شده، به منزل يکی از شيعيان مخلص رفت. خبر ورود مسلم در شهر طنين انداز گرديد و شيعيان نزد او رفت و آمد و با امام عليه السلام بيعت می کردند. در تاريخ آمده که دوازده، هجده و يا به نقل از ابن کثير، چهل هزار نفر با مسلم بيعت نمودند.
نامه مسلم در کوفه به امام حسین علیه السلام
مسلم پس از چهل روز بررسی اوضاع کوفه، نامه ای به اين مضمون به امام حسين عليه السلام نوشت: «آنچه می گويم حقيقت است. اکثريت قريب به اتفاق مردم کوفه آماده پشتيبانی شما هستند؛ فورا به کوفه حرکت کنيد». امام که از احساسات عميق کوفيان با خبر شده بود، تصميم گرفت به سوی اين شهر حرکت کند.
📚بیتویه
کانال کودکان(و نوجوانان)علی اصغر در ایتا👇
https://eitaa.com/koodakAliAsghar
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
https://eitaa.com/Dastanqm