تهران- الکوثر:
اين است وصيت فاطمه دختر رسول خدا و او شهادت مىدهد به يگانگى و يكتايى ذات باريتعالى و رسالت حضرت محمد رسول الله و گواهى مىدهد كه بهشت حق است و آتش جهنم حق است و بدون شك قيامت در پيش است و خواهد آمد و خدا در آن روز همه را از قبرها برمى انگيزد.
يا على! من فاطمه دختر محمدم كه خداوند مرا به ازدواج تو درآورد تا در دنيا و آخرت همسر تو باشم و از آن تو، تو از هركس بر من نزديكترى مرا #شبانه حنوط كن و شب غسل بده و شبانه كفنم كن و شب به خاك بسپار و كسى را از دفن من مطلع مكن. تو را به خدا مىسپارم و سلام من به فرزندانم تا روز قيامت برسان.
در بعضى از روايات دارد كه زهرا (سلام الله علیها)به على (علیه السلام) گفت: يابن عم دلم تمناى مرگ دارد ساعتى نخواهد گذشت جز آن كه از تو مفارقت نمايم.
على (علیه السلام) فرمود: اى دختر رسول خدا وصيت كن به آنچه مىخواهى و هر چه در دل دارى بيان كن على (علیه السلام) نشست بالاى سر فاطمه و خانه را از بيگانه خالى كرد جز فاطمه و على كسى نبود فاطمه عرض كرد:
اى پسر عم هيچگاه در زندگى به شما دروغ نگفتهام و
در زندگى زناشويى با تو راه خيانت نپيمودهام. و
هرگز در معاشرت با تو از در مفارقت وارد نشدهام و
پيوسته مطيع فرمان تو بودهام.
#فاطمیه
@Dastanqm
شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از رحلت حضرت رسول(ص) در زمانى بود كه اندازه آن به اختلاف نقل شده است، آن كس كه خواسته آن مدت را خيلى زياد بداند تا شش ماه گفته و كمتر از چهل روز گفته نشده است. لذا شیخ كلينى رحمه الله گويد:
فاطمه (س) در #سال_پنجم_بعثت حصرت رسول (ص) متولد شد و در هنگام فوت هيجده سال و هفتاد و پنج روز داشت و بعد از رحلت رسول خدا هفتاد و پنج روز زندگى كرد. و با حذف اسناد از حضرت صادق (ع) روايت كرده و مى گويد: همانا فاطمه (س) بعد از رحلت رسول خدا هفتاد و پنج روز زنده بود و در اين مدت از درگذشت و فقدان پدرش بسيار اندوهگين بود، جبرئيل نزد آن حضرت آمده و او را تسليت و دلدارى مىداد و جايگاه پدرش را به او مىگفت، و از حال آن حضرت و رويدادهاى آيندهاى كه بر فرزندان آن حضرت وارد مىشود به او خبر مىداد و حضرت على (ع) آنها را مىنوشت. [ كافى، ۱/ ۴۹۸.]
#فاطمیه
@Dastanqm
در بیان علت اصلی و کیفیت شهادت حضرت زهرا(س) ابوبصير، از حضرت صادق (ع) در ضمن حديثى آمدهاست:
سبب و علت درگذشت حضرت آن بود كه «قنفذ» غلام آن مرد به دستور وى با غلاف شمشير بر آن حضرت نواخت، ايشان بر اثر ضربات محسن را سقط كرده و بدين جهت به سختى بيمار شد و به هيچكس از آزاركنندگانش اجازه عيادت نداد. [ طبرى، «دلائل الامامه» / ۴۵.]
#فاطمیه
@Dastanqm
شدت جراحات وارده بر حضرت بسیار سنگین بود و ایشان متحمل رنج بسیاری میشدند و به شوق وصال حق و دیدار پدر بزرگوارشان رسول گرامی اسلام حضرت محمد(ص) در خانه خود چشم از این جهان فرو بست.
در روایتی حضرت به اسماء فرمود:
آبى برايم آماده كن، بعد با آن غسل كرده و سپس فرمود:
جامه هاى جديدم را به من بده، آنها را پوشيده و فرمود:
بقيه حنوط پدرم را از فلان جا برايم بياور و زير سرم بگذار و مرا تنها گذاشته و از اينجا بيرون برو، مى خواهم با پروردگارم مناجات كنم. و گفت:
قدرى مرا به خود واگذار و بعد مرا بخوان، اگر پاسخ تو را دادم كه بسيار خوب و اگر جوابى ندادم بدان كه من به سوى پدر خود، (يا پروردگارم) رفتم.
اسماء لحظه اى حضرت را به حال خود واگذاشت و بعد صدا زد و جوابى نشنيد، صدا زد اى دختر محمد مصطفى،اى دختر بهترين كسى كه بر روى ريگ هاى زمين پاى گذارده... اما جوابى نيامد چون جامه را از روى صورت حضرت برداشت، مشاهده كرد از دنيا رخت بربستهاست.
[ بلادى بحرانى «وفات فاطمه الزهراء» ۷۸.]
#فاطمیه
@Dastanqm
نخستین تابوتی که در اسلام ساخته شد برای حضرت زهرا بود.
از آنجایی که حضرت زهرا(س)سیده زنان عالم شناخته شدهاند،می توان به از زوایای مختلف به شخصیت ایشان پرداخت.در مورد حجاب حضرت که زبانزد عام و خاص جهانیان است و در روایات متعدد از توجه ایشان به این امر ذکر شدهاست،این مطلب قابل ذکر است که ایشان به این امر در واپسین لحظات عمرشان هم توجه داشتهاند.
ابنعباس گويد: فاطمه (س) به سختى بيمار شد، به اسماء بنت عميس فرمود: نمىبينى وضع من به كجا رسيده، مرا بر روى تخت به صورت آشكارا حمل نكنى، اسماء گفت: به جان خودم سوگند كه چنين كارى نخواهم كرد لكن تابوتى مىسازم به همان صورت كه در حبشه ديدهام، فرمود: چگونه بود، وى چند قطعه چوب تر آورده و آنها را از ساقه بريد و بعد بر روى تختخواب تابوتى ساخت، و آن نخستين تابوتى بود كه ساخته مىشد، #حضرت فاطمه تبسمى نمود، كه تا آن روز به حال تبسم ديده نشدهبود، بعد او را با آن تابوت برداشته و دفن كرديم.
#فاطمیه
@Dastanqm
غریبانه ترین خاکسپاری
بعد از وفات حضرت زهرا عليهاالسلام، على عليه السلام تمام سفارشات وصاياى او را انجام داد، او را در پيراهنش غسل داد و اسماء بنت عميس در غسل به آن حضرت كمك مىكرد، و دستور داد حسنين آب بياورند و غير از آنها و زينب و ام كلثوم و كنيزش فضه كسى ديگر آنجا نبود، او را در هفت پارچه كفن كرد و بر آن حضرت نماز خواند و پنج تكبير در نمازش گفت و در دل شب او را دفن كرد و قبرش را با خاك يكسان كرد و جز على و حسنين و گروهى از بنى هاشم و دوستان خاص و ويژه حضرت كسى ديگر در آن مراسم شركت نداشت. [ در تذكره الخواص / ۳۱۹ آمده است كه على غسل مى داد و اسماء بر آن آب مىريخت.]
#فاطمیه
@Dastanqm
علی (علیه السلام) از ترس دشمن قبر فاطمه را با خاک هموار نمود. صورت هفت یا چهل قبر تازه در نقاط مختلف درست کرد تا جای حقیقی آن شناخته نشود (بحار ج ۴۳ ص ۱۸۳٫) سپس به خانه برگشت. عمر و ابوبکر و سایر مسلمین، بامداد، به عزم تشییع جنازه به سوی خانهی علی (علیه السلام) حرکت نمودند، ولی مقداد اطلاع داد که بدن زهرا دیشب به خاک سپردهشد.
عمر به ابوبکر گفت: نگفتم که چنین میکنند؟ عباس گفت: چون خود فاطمه (علیهاالسلام) وصیت کرد که شبانه دفنش نماییم، بر طبق وصیتش عمل نمودیم.
عمر گفت: دشمنی و حسد شما بنی هاشم تمام شدنی نیست. من تصمیم دارم قبر فاطمه را بشکافم و بر او نماز بخوانم.
علی بن ابی طالب (علیه السلام) فرمود: ای عمر به خدا سوگند اگر بخواهی چنین کاری را انجام دهی با شمشیر خونت را میریزم. هرگز اجازه نمیدهم که بدن زهرا (علیهاالسلام) را از قبر بیرون بیاوری. عمر وقتی وضع را خطرناک دید از تصمیمش منصرف گشت. (بحارالانوار ج ۴۳ ص ۱۹۹٫)
برگرفته از کتاب بانوی نمونه اسلام فاطمه زهرا (س) نوشته آقای ابراهیم امینی
#فاطمیه
@Dastanqm
هدایت شده از داستانهای قرآنی و مذهبی
با یک پا در برف و سرما خودش را به نماز جمعه رساند.
📚 شهر مینو پایگاه خبری تحلیلی قزوین
هدایت شده از داستانهای قرآنی و مذهبی
🍁 نخستین نماز جمعه در اسلام 🍁
🌺 در بعضى از روایات اسلامى آمده است: مسلمانان «مدینه»، پیش از آن که پیامبر(ص) هجرت کند، با یکدیگر صحبت کرده گفتند: «یهود» در یک روز هفته اجتماع مىکنند (روز شنبه) و «نصارى» نیز روزى براى اجتماع دارند (یکشنبه) خوبست ما هم روزى قرار دهیم، در آن روز جمع شویم، ذکر خدا گوییم و شکر او را به جا آوریم، آنها روز قبل از شنبه را که در آن زمان «یوم العروبه» نامیده مىشد، براى این هدف برگزیدند، و به سراغ «اسعد بن زراره» (یکى از بزرگان مدینه) رفتند، او نماز را به صورت جماعت با آنها به جا آورد و به آنها اندرز داد، و آن روز، «روز جمعه» نامیده شد؛ زیرا روز اجتماع مسلمین بود.
🌸 «اسعد» دستور داد: گوسفندى را ذبح کردند، نهار و شامِ همگى از همان یک گوسفند بود؛ چرا که تعداد مسلمانان در آن روز، بسیار کم بود... و این نخستین جمعهاى بود که در اسلام تشکیل شد.
🌹 اما، اولین جمعهاى که رسول خدا(ص) با اصحابش تشکیل دادند، هنگامى بود که به «مدینه» هجرت کرد، آن حضرت روز دوشنبه دوازدهم ربیع الاوّل هنگام ظهر وارد «مدینه» شد، چهار روز در «قُبا» ماندند و مسجد «قبا» را بنیان نهادند، سپس روز «جمعه» به سوى «مدینه» حرکت کرد، (فاصله میان «قبا» و «مدینه» بسیار کم است، و امروز «قبا» یکى از محلههاى داخل «مدینه» است)، به هنگام نماز جمعه، به محله «بنى سالم» رسید، و مراسم نماز جمعه را در آنجا برپا داشت، و این اولین نماز جمعهاى بود که رسول خدا(ص) در اسلام به جا آورد، خطبهاى هم در این نماز جمعه خواند که، اولین خطبه حضرت در «مدینه» بود.
🌷 یکى از محدثان از «عبدالرحمن بن کعب» نقل کرده: پدرم هر وقت صداى اذان جمعه را مىشنید، بر «اسعد بن زرارة» رحمت مىفرستاد، هنگامى که دلیل این مطلب را جویا شدم، گفت: به خاطر آن است: او نخستین کسى بود که نماز جمعه را با ما به جا آورد. گفتم: آن روز چند نفر بودید؟ گفت: فقط چهل نفر!
📚خبرگزاری فارس
داستانهای قرآنی و مذهبی
ایتا
http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca
تلگرام
@Dastanqm
امام صادق علیه السلام فرمود:
بادیهنشینی بحضور پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسید و عرضهداشت: چندین بار آماده سفر حج شدهام اما توفیق نیافتم، حضرت فرمود: نماز جمعه را دریاب که حج تهیدستان است.
«وسائل الشیعه، ج 5، ص 5»
#تا_انقلاب_مهدي
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠
2️⃣ دو دسته در پناه خدا هستند
در تورات نقل شده: موسی(ع) در مناجات خود، به خدا عرض کرد: پروردگارا آیا تو نزدیک هستی، تا با تو (آهسته) راز و نیاز کنم، با دور هستی، تا فریاد کنم؟
خداوند به او وحی کرد: ای موسی! من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.
موسی(ع) عرض کرد: در آن روزی که پناهگاه برای کسی نیست، (یعنی در روز قیامت) چه کسی در پناه تو است؟
خداوند فرمود: آنان که مرا یاد کنند، من نیز آنها را یاد کنم، و آنان که به خاطر خشنودی با همدیگر دوستی کنند، من نیز آنها را دوست دارم، اینها(این دو دسته) همانهایند که اگر خواسته باشم بلائی بر اهل زمین فرو فرستم، آنها را یاد کنم، و به خاطر وجود آنها، بلا را از اهل زمین دفع مینمایم.
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠
تشیع مسافر بلخی در محضرحضرت رضا (ع)
عصر امامت حضرت رضا (ع) بود، و آن حضرت در خراسان بهسرمیبرد، شخصی مسافر، از پشت نهر بلخ به حضور آن حضرت آمد و نشست و عرضکرد: من از شما مسألهای میپرسم، اگر جواب آن را آنگونه که خودم میدانم بدهی، امامت تو را میپذیرم.
امام: هر چه خواهی بپرس.
مرد مسافر: به من بگو پروردگارت؛ از چه وقت بوده؟ و چگونه بوده، و بر چه تکیه دارد؟
امام: خداوند مکان را مکان کرد، بی آنکه مکانی داشتهباشد، و چگونگی را چگونه نموده بیآنکه خود چگونه باشد، و بر قدرت خودش تکیهدارد.
در این هنگام، آن مرد مسافر برخاست، و سر حضرت رضا(ع) را بوسید و گفت: گواهی میدهم که معبودی جز خدای یکتا نیست، و محمد(ص) رسول خدا است، و علی وصی رسول خدا و سرپرست امت، پس از او است، و پیشوایان راستگو، شما امامان هستید، و تو جانشین آنها هستی
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠
❓معنی الله اکبر، و وجه خدا ❓
(شاگردان، در محضر امام صادق (ع) بودند، سخن از توحید و خداشناسی به میان آمد) شخصی گفت: الله اکبر (خدا بزرگتر است).
امام: خدا از چه چیز بزرگتر است؟
گوینده: خدا، از همه چیز بزرگتر است.
امام: تو با این گونه تعریف برای جمله الله اکبر وجود خدا را محدود کردی (و با اشیاء محدود مقایسه نمودی).
گوینده: پس این جمله را چگونه معنی کنم؟
♦️امام: در معنی الله اکبر: خدا بزرگتر از آنست که توصیف گردد.
شخصی از امام صادق(ع) پرسید: معنی این آیه چیست؟
کل شیی ء هالک الا وجهة
: همه چیز جز وجه خدا نابود می شود (قصص - 88)
امام: مردم، این آیه را چگونه معنی میکنند؟
پرسنده: مردم میگویند: یعنی هر چیز جز وجه (چهره) خدا نابود میشود.
امام: پاک و منزه است خدا (از این نسبتها) بلکه
🌺 منظور از وجه، راهی است که به سوی خدا روند( یعنی دین خدا که انسانها از این طریق، به سوی خدا تقربجویند)
@Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصیبت و حماسه حضرت #ام_البنین از نظر رهبر انقلاب
@Dastanqm
امیر مؤمنان علی (علیه السلام) روزی با مردم سخن می گفت، و در باره رشد اخلاقی آنان صحبت می كرد، تا اینكه فرمود: مراقب باشید آنچه را مردم پشت سر افراد می گویند، نپذیرید ( از شنیدن غیبت، برحذر باشید) سخنان باطل فراوان است، ولی سخنان باطل از بین رفتنی است، و آنچه می ماند كردار انسان است. چرا كه خدا شنوا و شاهد است، بدانید كه بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت، فاصله نیست.
یكی از حاضران پرسید: چگونه بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت فاصله نیست؟
امام (علیه السلام) انگشتان را كنار هم گذارد و بین گوش و چشم خود قرار داد، سپس فرمود:
«الباطل ان تقول سمعت، والحق ان تقول رایت؛ ؛باطل آن است كه بگوئی شنیدم، و حق آنست كه بگوئی دیدم»[1]
یعنی شنیدنیها را مثل دیدنیها كه با چشم دیده ای، باور مكن و تا یقین نكردی، سخن این و آن را، درباره افراد نپذیر.
[1] . نگاه كنید به خطبه 141 نهج البلاغه.
منبع :مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام /محمد محمدی اشتهاردی ؛داستان های نهج البلاغه
@Dastanqm
دو نفر دزد را به حضور علی (علیه السلام) آوردند تا میان آنها قضاوت نماید. هر دو سارق از بیت المال، چیزی را دزدیده بودند.
اتفاقاً هر دو اینها «برده» بودند، با این فرق که: یکی برده بیت المال بود، و دیگری برده مردم.
امام (علیه السلام) چنین قضاوت کرد:
در مورد برده بیت المال، فرمود: «این خودش مال خدا است، و حدّی بر او نیست، چرا که قسمتی از مال خدا قسمتی دیگر از همان مال را خورده است.»
و در مورد برده دوم فرمود: باید به شدت بر او، حدّ جاری گردد و دستش قطع شود.[1]
[1] . نهج البلاغه، حکمت 271.
منبع :مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام / محمد محمد اشتهاردی ؛داستان های نهج البلاغه
@Dastanqm