eitaa logo
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امام صادق علیه السلام فرمود: بادیه‌نشینی بحضور پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم رسید و عرضه‌داشت: چندین بار آماده سفر حج شده‌ام اما توفیق نیافتم، حضرت فرمود: نماز جمعه را دریاب که حج تهی‌دستان است. «وسائل الشیعه، ج 5، ص 5» @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 2️⃣ دو دسته در پناه خدا هستند در تورات نقل شده: موسی(ع) در مناجات خود، به خدا عرض کرد: پروردگارا آیا تو نزدیک هستی، تا با تو (آهسته) راز و نیاز کنم، با دور هستی، تا فریاد کنم؟ خداوند به او وحی کرد: ای موسی! من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند. موسی(ع) عرض کرد: در آن روزی که پناهگاه برای کسی نیست، (یعنی در روز قیامت) چه کسی در پناه تو است؟ خداوند فرمود: آنان که مرا یاد کنند، من نیز آنها را یاد کنم، و آنان که به خاطر خشنودی با همدیگر دوستی کنند، من نیز آنها را دوست دارم، اینها(این دو دسته) همانهایند که اگر خواسته باشم بلائی بر اهل زمین فرو فرستم، آنها را یاد کنم، و به خاطر وجود آنها، بلا را از اهل زمین دفع می‌نمایم. @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 تشیع مسافر بلخی در محضرحضرت رضا (ع) عصر امامت حضرت رضا (ع) بود، و آن حضرت در خراسان به‌سرمی‌برد، شخصی مسافر، از پشت نهر بلخ به حضور آن حضرت آمد و نشست و عرض‌کرد: من از شما مسأله‌ای می‌پرسم، اگر جواب آن را آن‌گونه که خودم می‌دانم بدهی، امامت تو را می‌پذیرم. امام: هر چه خواهی بپرس. مرد مسافر: به من بگو پروردگارت؛ از چه وقت بوده؟ و چگونه بوده، و بر چه تکیه دارد؟ امام: خداوند مکان را مکان کرد، بی آنکه مکانی داشته‌باشد، و چگونگی را چگونه نموده بی‌آنکه خود چگونه باشد، و بر قدرت خودش تکیه‌دارد. در این هنگام، آن مرد مسافر برخاست، و سر حضرت رضا(ع) را بوسید و گفت: گواهی می‌دهم که معبودی جز خدای یکتا نیست، و محمد(ص) رسول خدا است، و علی وصی رسول خدا و سرپرست امت، پس از او است، و پیشوایان راستگو، شما امامان هستید، و تو جانشین آنها هستی @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 ❓معنی الله اکبر، و وجه خدا ❓ (شاگردان، در محضر امام صادق (ع) بودند، سخن از توحید و خداشناسی به میان آمد) شخصی گفت: الله اکبر (خدا بزرگتر است). امام: خدا از چه چیز بزرگتر است؟ گوینده: خدا، از همه چیز بزرگتر است. امام: تو با این گونه تعریف برای جمله الله اکبر وجود خدا را محدود کردی (و با اشیاء محدود مقایسه نمودی). گوینده: پس این جمله را چگونه معنی کنم؟ ♦️امام: در معنی الله اکبر: خدا بزرگتر از آنست که توصیف گردد. شخصی از امام صادق(ع) پرسید: معنی این آیه چیست؟ کل شیی ء هالک الا وجهة : همه چیز جز وجه خدا نابود می شود (قصص - 88) امام: مردم، این آیه را چگونه معنی می‌کنند؟ پرسنده: مردم می‌گویند: یعنی هر چیز جز وجه (چهره) خدا نابود می‌شود. امام: پاک و منزه است خدا (از این نسبت‌ها) بلکه 🌺 منظور از وجه، راهی است که به سوی خدا روند( یعنی دین خدا که انسان‌ها از این طریق، به سوی خدا تقرب‌جویند) @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
امیر مؤمنان علی (علیه السلام) روزی با مردم سخن می گفت، و در باره رشد اخلاقی آنان صحبت می كرد، تا اینكه فرمود: مراقب باشید آنچه را مردم پشت سر افراد می گویند، نپذیرید ( از شنیدن غیبت، برحذر باشید) سخنان باطل فراوان است، ولی سخنان باطل از بین رفتنی است، و آنچه می ماند كردار انسان است. چرا كه خدا شنوا و شاهد است، بدانید كه بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت، فاصله نیست. یكی از حاضران پرسید: چگونه بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت فاصله نیست؟ امام (علیه السلام) انگشتان را كنار هم گذارد و بین گوش و چشم خود قرار داد، سپس فرمود: «الباطل ان تقول سمعت، والحق ان تقول رایت؛ ؛باطل آن است كه بگوئی شنیدم، و حق آنست كه بگوئی دیدم»[1] یعنی شنیدنیها را مثل دیدنیها كه با چشم دیده ای، باور مكن و تا یقین نكردی، سخن این و آن را، درباره افراد نپذیر. [1] . نگاه كنید به خطبه 141 نهج البلاغه. منبع :مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام /محمد محمدی اشتهاردی ؛داستان های نهج البلاغه @Dastanqm
دو نفر دزد را به حضور علی (علیه السلام) آوردند تا میان آنها قضاوت نماید. هر دو سارق از بیت المال، چیزی را دزدیده بودند. اتفاقاً هر دو اینها «برده» بودند، با این فرق که: یکی برده بیت المال بود، و دیگری برده مردم. امام (علیه السلام) چنین قضاوت کرد: در مورد برده بیت المال، فرمود: «این خودش مال خدا است، و حدّی بر او نیست، چرا که قسمتی از مال خدا قسمتی دیگر از همان مال را خورده است.» و در مورد برده دوم فرمود: باید به شدت بر او، حدّ جاری گردد و دستش قطع شود.[1] [1] . نهج البلاغه، حکمت 271. منبع :مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام / محمد محمد اشتهاردی ؛داستان های نهج البلاغه @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 ❓معنی خشم خدا ❓ عمروبن عبید (استاد معتزلی) از امام باقر(ع) پرسید: معنی کلمه غضب در این آیه (81 طه) چیست؟ و من یحلل علیه غضبی فقد هوی امام باقر علیه السلم: منظور از این غضب، است، ای عمرو! اگر کسی (خشم خدا را به معنی حالتی که عارض می شود معنی کند و) بگوید: یعنی: خداوند از حالی به حال دیگر منقلب شد، خداوند را به صفت مخلوق، توصیف نموده‌است، و چنین معنی، ناصحیح است زیرا چیزی خدا را عاجز و آزرده نمی‌کند، تا او را دگرگون سازد. @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 👀 دیدن خدا با چشم دل 👀 شخصی از خوارج (تندروهای ضد امام)، به حضور امام باقر(ع) رسید و گفت: ای ابوجعفر! چه چیز را می‌پرسی؟ امام: خداوند بزرگ را. خارجی: آیا خدا را دیده‌ای ؟ امام: چشم‌ها با مشاهده او را نمی‌بینند، ولی قلبها به حقیقت ایمان او را دیده‌اند، ذات پاک خدا با قیاس و تشبیه شناخته نشود، و بوسیله حس ها درک نگردد، او شبیه انسانها نیست، بلکه با نشانههایش او را می‌شناسد، او که در قصاوتش ستم نمی‌کند، خدائی که پرستش سزاوار او است، و یکتا معبود جهانیان می‌باشد. آن مرد خارجی که مجذوب بیان شیوا و عمیق امام شده‌بود، از محضر امام بیرون رفت، در حالی که این آیه را می‌خواند: الله اعلم حیث یجعل رسالته : خدا آگاه‌تر است که مقام رسالت خود را در وجود چه کسی، قرار دهد (انعام -124). @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 💗 پرستش خدا با دیدار دل 💗 ✔️✔️ دانشمندی به حضور امیرمؤمنان علی(ع) آمد و گفت: ای امیر مؤمنان! آیا پروردگارت را هنگام پرستش دیده‌ای؟ امام علی: وای بر من آن نیستم، خدایی را که ندیده‌باشم، پرستش کنم. دانشمند: چگونه خدایت را دیده‌ای؟ امام علی: وای بر تو: لا تدرک العیون مشاهده الابصار، و لکن راته القلوب بحقایق الایمان. :دیدگان او را با بینائی چشم نبینند، ولی قلبها او را با حقیقتهای ایمان دیده اند. نظیر این مطلب در حدیث دیگر آمده و آن اینکه: ✔️ روزی امیرمؤمنان علی(ع) در مسجد کوفه، بر فراز منبر بود و سخن می‌گفت، مردی قوی‌دل و سخن‌ور به نام ذعلب در مجلس برخاست و گفت: ای امیر مؤمنان! آیا پروردگار خود را دیده‌ای؟ امام: وای بر تو، من آن نیستم خدائی را که ندیده‌ام پرستش کنم ذعلب: ای امیرمؤمنان! خدا را چگونه دیده‌ای؟ امام: وای بر تو ای ذعلب! دیدگان او را با نگاه چشم نبینند، بلکه دل‌ها او را به حقیقت ایمان، درک کنند... باب جوامع التوحید، حدیث 4، ص 138، ج 1. @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 ❓انسان بی‌نیاز کیست؟ یکی از اصحاب امام صادق(ع) که همواره به خدمت آن حضرت می‌رسید، مدتی غایب شد، روزی یکی از آشنایان او به حضور امام صادق (ع) آمد، امام از پرسید: فلانی کجاست؟ حالش چطور است؟. او در پاسخ به امام صادق (ع) به گونه ای پاسخ داد که گمان کرد، امام از وضع مالی آن شخص پرسیده‌است. امام صادق (ع) پرسید: دینش چگونه است؟ او در پاسخ گفت: دینش به گونه‌ای است که شما دوست داری. امام صادق (ع) فرمود: هو والله الغنی: سوگند به خدا، او غنی و بی‌نیاز است. نیازمندی به خداوند و بی‌نیازی از غیر خدا بود. @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 نوشتن ان شاء الله در نامه روزی امام صادق (ع) به خدمت‌کاران دستور داد، برای کاری نامه‌ای بنویسند، آن نامه نوشته‌شد و آن را به نظر آن حضرت رساندند، حضرت آن را نامه خواند، دید در آن ان شاء الله (بخواست خدا) نوشته نشده‌است. به تنظیم کنندگان نامه، فرمود: چگونه امید دارند که مطلب این نامه به پایان برسد و نتیجه‌بخش باشد، با اینکه در آن ان شاء ‌الله ننوشته‌اید، نامه را با دقت بنگرید، در هر جای آن که ان شاء الله نوشته‌نشده، ان شاء الله بنویسید. با توجه به خداوند امکان‌پذیر است. @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 فضل و لطف وسیع خدا جمعی از فقیرهای مدینه به حضور رسول خدا(ص) آمدند و گفتند: ای رسول خدا! ثروتمندان با ثروت خود بردگان را آزاد می کنند و به ثوابش می رسند، ما برای چنین کاری توان مالی نداریم، آنها برای انجام حج، سفر می کنند، ما به خاطر نداشتن توان مالی از آن محروم هستیم، آنها صدقه می دهند، ما چیزی نداریم که صدقه بدهیم و به ثوابش برسیم، آنها اموال خود رادر راه جهاد مصرف می کنند و به ثوابش می‌رسند، چنین کاری از عهده ما بر نمی آید و به آن ثوابها نمی رسیم، پس چه کنیم؟ پیامبر(ص) فرمود: اگر کسی 0️⃣0️⃣1️⃣ بار (الله اکبر) بگوید بهتر از آزاد کردن 0️⃣0️⃣1️⃣ برده‌است، و اگر کسی 0️⃣0️⃣1️⃣ بار (سبحان الله) بگوید، بهتر از راندن 0️⃣0️⃣1️⃣ شتر (برای قربانی در حج) است، و اگر کسی 0️⃣0️⃣1️⃣ بار (الحمد الله) بگوید، بهتر از فرستادن 0️⃣0️⃣1️⃣ اسب با زین و دهنه و سوار آن (برای جهاد) در راه خدا است، و کسی که 0️⃣0️⃣1️⃣ بار لا اله الا الله بگوید در آن روز از نظر عمل بهترین انسانها - جز کسی که زیادتر گفته باشد- می‌باشد. امام صادق (ع) فرمود: این خبر، به ثروتمندان رسیده و همین دستور آن حضرت را انجام دادند. فقراء به حضور پیامبر(ص) باز گشتند، و عرض کردند: این دستور شما را ثروتمندان شنیدید و انجام می‌دهند (و هر دو ثواب را می‌برند). رسول خدا (ص) فرمود: ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء :این فضل خداست که به هر که خواهد بدهد (مائده- 54)(52) @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 ⭐️ ارزش علم و دانش ⭐️ ❓ پرسش مسائل نامعلوم از آگاهان ❓ حمزة بن طیار به حضور امام صادق(ع) آمد و بخشی از سخن‌رانی‌های پدر آن حضرت امام باقر(ع) را در نزد آن حضرت بازگو کرد، هنگامی که به فرازی از آن حضرت رسید، امام صادق(ع) به او فرمود: همینجا توقف کن و ساکت باش. سپس فرمود: در اموری که به آن رسیدید، و حکمش را ندانستید و برایتان مجهول و نامعلوم بود، وظیفه شما این است که یا درنگ و سکوت کنید، و یا به پیشوایان راه هدایت مراجعه کرده و از آنها بپرسید تا شما را به راه راست هدایت نمایند و از راه گمراهی باز دارند، چنانکه خداوند (در قران، آیه 43، و نحل و 7 انبیاء) می فرماید: فاسئلوا أهل الذکر ان کنتم لا یعلمون :اگر مساله ای را نمی دانید، از آگاهان (اهل قران) بپرسید. داستان‌های قرآنی و مذهبی ایتا http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca تلگرام @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 ⭐️ ارزش علم و دانش ⭐️ ❓ فقیه کامل کیست ❓ ابان بن تغلب می گوید: در حضور امام باقر(ع) بودم، شخصی مسأله ای پرسید، و آن حضرت پاسخ آن را داد، سئوال کننده گفت: فقهاء چنین نگویند امام باقر (ع) فرمود: وای بر تو، تو هرگز فقیهی دیده ای؟ ان الفقیه حق الفقیه: الزاهد فی الدنیا، الراغب فی الاخرة، المتمسک بسنة النبی(ص) :فقیه کامل کسی است که: زاهد در دنیا، و شیفته آخرت، و چنگ زننده به سنت پیامبر(ص) باشد. داستان‌های قرآنی و مذهبی ایتا http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca تلگرام @Dastanqm
بسم الله الرحمن الرحیم ⛳️تيرانداز بي نظير امام باقر علیه السلام 🔴 خليفه يک مسابقه تير اندازي ترتيب داده بود وبراي تحقير کردن امام باقر (عليه السلام)که به سن پيري رسيده بودند به اصرار از ايشان خواستند تادر مسابقه شرکت کنند اما امام در برابر چشمان بهت‌زده حاضران هفت تير پي‌درپي را به هدف نشاند در حالي که هر تير ،تير قبلي را ازوسط به دونيم کرده وسپس به هدف نشسته‌بود . کانال تلگرامی وبلاگ قرآن مبین: https://telegram.me/QURANMOBIN110 داستان‌های قرآنی و مذهبی ایتا http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca تلگرام @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 👁دیدن خدا با چشم دل👁 شخصی از خوارج (تندروهای ضد امام)، به حضور امام باقر(ع) رسید و گفت: ای ابوجعفر! چه چیز را می‌پرسی؟ امام: خداوند بزرگ را. خارجی: آیا خدا را دیده ای ؟ امام: چشمها با مشاهده او را نمی‌بینند، ولی قلبها به حقیقت ایمان او را دیده اند، ذات پاک خدا با قیاس و تشبیه شناخته‌نشود، و به وسیله حس‌ها درک نگردد، او شبیه انسان‌ها نیست، بلکه با نشانه‌هایش او را می‌شناسد، او که در قصاوتش ستم نمی‌کند، خدائی که پرستش سزاوار او است، و یکتا معبود جهانیان می‌باشد. آن مرد خارجی که مجذوب بیان شیوا و عمیق امام شده بود، از محضر امام بیرون رفت، در حالی که این آیه را می‌خواند: الله اعلم حیث یجعل رسالته : خدا آگاهتر است که مقام رسالت خود را در وجود چه کسی، قرار دهد (انعام -124). داستان‌های قرآنی و مذهبی ایتا http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca تلگرام @Dastanqm
محمّد بن منکدر مى‌گوید: من گمان نمى‌کردم على بن الحسین علیه السلام جانشینى برتر از خود بنهد، تا آنکه پسرش محمّد بن على را دیدم و خواستم او را پند دهم ولى او مرا پند داد، دوستانش گفتند: امام علیه السلام به چه چیزى تو را پند داد؟ گفت: در ساعتى بسیار گرم به بخشى از نواحى مدینه رفته بودم، حضرت امام باقر علیه السلام را دیدم که مشغول کار بود، پیش خود گفتم: مردى از مردان بزرگ قریش در این ساعت با این حال در طلب دنیاست! سوگند مى‌خورم که او را قاطعانه موعظه کنم. نزدیک او شدم و سلام کردم، نفس زنان جواب سلامم را داد. از شدّت گرما عرق از سر و رویش مى ریخت. به او گفتم: خدا کارت را به صلاح آورد، بزرگى از بزرگان قریش آن هم در این ساعت در طلب دنیاست، اگر مرگت از راه رسد و تو در این حال باشى چه مى‌کنى؟ امام فرمود: به خدا سوگند اگر مرگم برسد و در این حال باشم بى تردید به من رسیده در حالى که در طاعتى از طاعات خدا هستم که به وسیله آن ارزش وجودم را از تو و از مردم حفظ مى کنم. من از مرگ زمانى مى ترسم که مرا در رسد و من بر گناهى از گناهان باشم! گفتم: خدا رحمتت کند! خواستم تو را موعظه کنم تو مرا موعظه کردى. الکافى: ۵/ ۷۳ پیامبر و اهل بیت علیهم السلام » تاریخ و سیره » (ع) @Dastanqm