ورود اسرا به کاخ یزید
پس از ورود اسیران کربلا به شام، زَحر بن قَیس و یا شمر بن ذیالجوشن جزئیات واقعه کربلا را به یزید گزارش کرد. یزید پس از شنیدن گزارش، دستور داد کاخ را تزیین کرده، بزرگان شام را دعوت و اسیران را به قصر وارد کنند. گزارشها حاکی از آن است که اسیران را در حالی وارد مجلس یزید کردند که با طناب به هم بسته بودند. در این هنگام فاطمه دختر امام حسین(ع) گفت: ای یزید! شایسته است دختران رسول خدا(ص) اسیر باشند؟ در این هنگام حاضران و اهل خانه یزید گریستند.
📚ویکی شیعه
#محرم
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حکایت_سر
🎥داستان سیزدهم ؛ اردوی جهادی!
💢اصلا دوست نداشت توی چشم باشه !
📌 مجموعه کلیپهای «حکایت سر»
برشهایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی شهیدِ بی سر محسن حججی
#امام_حسین
🎤خبرنگاری که بنیانگذار اطلاعات سپاه شد!
▫️حسن باقری (غلامحسین افشردی) معروف به «سقای بسیجیان»، جوانترین فرمانده جنگ ایران در دوران جنگ عراق علیه ایران بود. فرماندهان جنگ حسن باقری را از فرماندهان نابغهی سپاه ایران میدانستند و از او به عنوان بنبست شکن در این عرصه نام میبردند.
▫️او در سال ۱۳۵۸ با ورود به روزنامه جمهوری اسلامی در سرویس فرهنگی و سیاسی فعالیت خود را به عنوان خبرنگار آغاز کرد.
▫️در سال ۱۳۵۹ با نام مستعار حسن باقری به جبهه رفت اما چند ماهی طول نکشید که نابغه جبهههای ایران شد. تا آنجا که او را بنیانگذار اطلاعات سپاه و یکی از استراتژیستهای مطرح جنگ مینامند.
#روز_خبرنگار
داستانهای قرآنی و مذهبی
دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن که دوران نوجوانی را در زادگاهش، روستای «کبوده» گذرانده است، در ضمن خاطرات خود، حادثه دلخراش کشف حجاب یک زن روستایی را اینگونه نقل میکند:
هرگاه امنیه (مأمور انتظامی دولتی) وارد دِه میشد، [زنها]
میبایست مراقب باشند که از خانه بیرون نیایند. با بودن امنیه، حتی زنهای رعیتی هم از تعرض مصون نمیماندند؛ زیرا چارقد نیز جزو مصادیق حجاب محسوب میشد [و باشدت با آن برخورد میگردید]. صحنهای را که روزی خود ناظر بودم، برای نمونه بازگو میکنم. زنی که از مزرعه مجاور به طور گذرا به کبوده آمده بود، از کوچه میگذشت و مانند همه زنهای روستایی چادر و چارقد به سر داشت. آن زن، توی کوچه با امنیهای که از راه رسیده بود، روبهرو شد و امنیه او را دنبال نمود و چارقد و چادر از سرش کشید.
نزدیک به خانه کدخدای دِه بودند و امنیه به خانه او میرفت. زن شروع کرد به گریهکردن و سرش را با سفرهای که در دست داشت پوشاند. امنیه اصرار داشت که او را جریمه کند؛ به مبلغی که پرداختش فوق طاقت او بود. آن زن، چون از کشاورزان ما بود و او را میشناختم، خواستم کمکی به او بکنم. بنابراین، او را بردم به منزل کدخدا و از وی خواستم که وساطت بکند و قضیه راخاتمه دهد. کدخدا با امنیه وارد مذاکره شد و او پذیرفت که این دفعه از او در گذرد؛ منتها به شرط آنکه زن چون خواست از خانه کدخدا بیرون رود، با سرِ برهنه از جلوی اتاق که امنیه در آن حضور داشت، بگذرد. چارهای نبود، جز قبول. در آن لحظه، جز من و کدخدا و امنیه کسی توی اتاق نبود و پنجره باز بود. زن، بیچارقد و بیچادر آمد و باسرعت گذشت. رویش را به جانب دیگر برگردانده بود. موهای ژولیدهاش روی شانهاش ریخته بود. از جایی که در برابر چشم ما قرار گرفت، تا جایی که از نظر گم شد، بیش از چند قدم نبود؛ ولی همین چند قدم، گویی روی تیغه کارد راه میرفت. اینکه میگویند: «میخواست زمین دهان باز کند و او را فرو برد»، در حقّ او صدق میکرد.[5]
[5]. محمدعلی اسلامی ندوشن، روزها؛ خاطرات دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، ج 1، ص 205 و 206.
#حجاب
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
برخورد یزید با سر مقدس امام (ع) در حضور اسیران
یزید در حضور اسیران، سر امام حسین(ع) را در ظرف طلا گذاشته و با چوبدستی به آن میزد. به گزارش ابن اثیر وقتی سکینه و فاطمه، دختران امام حسین(ع)، این موضوع را دیدند، چنان فریاد زدند که زنان یزید و دختران معاویة بن ابوسفیان به گریه افتادند. بنابر روایتی از امام رضا(ع) که شیخ صدوق نقل کرده، یزید سر امام حسین(ع) را در تشتی گذاشت و بر روی آن میز غذا نهاد. سپس با یارانش سرگرم غذا خوردن شد و پس از آن، میز بازی شطرنج را روی آن تشت گذاشت و با یارانش به بازی شطرنج مشغول شد. گفتهاند او هنگامی که در بازی میبرد، جام آب جو را گرفته مینوشید و تهمانده آن را در کنار تشت که سر بریده امام در آن بود، بر زمین میریخت. سکینه(س) در باره یزید گفته است: به خدا سوگند! هرگز کسی را سختدلتر، کافرتر و جفاکارتر از یزید ندیدم که به سر پدرم در مجلسی که برپا کرده بود مینگریست و شعر میخواند.
اعتراض حاضران
عدهای از حاضران، به رفتار یزید در مجلس اعتراض کردند؛ از جمله یحیی بن حکم، برادر مروان بن حکم که یزید با مشت به سینه وی زد. اَبوبَرْزه اَسْلَمی نیز اعتراض کرد و به دستور یزید از مجلس اخراج شد.
📚ویکی شیعه
#محرم
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
خطبهخوانی اسرا
پس از ورود اسیران کربلا به کوفه، امام سجاد(ع)، و حضرت زینب(س) با مردم سخن گفته و بنابر نقل منابع تاریخی، کوفیان را به سبب کوتاهی در یاری امام حسین(ع) در ماجرای عاشورا سرزنش کردهاند.[۶۳] سید جعفر شهیدی، مورخ معاصر، با تکیه بر سختگیری مأموران حکومت و بیم کوفیان از آنان، پذیرش اینچنین سخنان و خطبههایی را در کوفه دشوار دانسته است. خطبههایی نیز به فاطمه صغری دختر امام حسین(ع) و امکلثوم دختر امام علی(ع) نسبت داده شده است.
امام سجاد(ع) و حضرت زینب(س)، در شام نیز به خطبهخوانی پرداختند. محتوای این خطبهها، سرزنش یزید درباره ستم بر اهل بیت امام حسین(ع) و گرداندن آنها در شهرها، و همچنین بیان فضائل اهل بیت پیامبر(ع) و علی(ع) گزارش شده است. این سخنان، به خطبه امام سجاد(ع) و خطبه حضرت زینب در شام معروف است.
📚ویکی شیعه
#امام_حسین
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm
داستانهای قرآنی و مذهبی
درباره بازگشت اسیران کربلا از شام به مدینه یا کربلا و برفرض بازگشت آنان به کربلا، در زمان دقیق آن (اینکه اربعین اول بود یا اربعین دوم یا زمان دیگر) اختلاف نظر وجود دارد. شیخ مفید، شیخ طوسی و کفعمی تصریح کردهاند که کاروان اهل بیت (ع)، پس از برگشت از شام، به مدینه رفتهاند نه کربلا. محدث نوری، شیخ عباس قمی و مرتضی مطهری نیز با بازگشت اسیران به کربلا در اولین اربعین مخالفت کردهاند.
سید ابن طاووس در کتاب الاقبال بازگشت اسیران به کربلا و مدینه در روز اربعین، هر دو را بعید شمرده است؛ زیرا بازگشت آنها به کربلا یا مدینه بیشتر از چهل روز طول کشیده است. از نظر وی، گرچه ممکن است اسرا به کربلا رفته باشند، اما در روز اربعین نبوده است. با این حال، سید ابن طاووس در لهوف نقل کرده است هنگامی که اسیران کربلا در راه بازگشت از شام، به عراق رسیدند، به راهنمایشان گفتند «ما را از راه کربلا ببر». پس هنگامی که آنها به قتلگاه رسیدند، جابر بن عبدالله انصاری و برخی از بنیهاشم را دیدند و با گریه و اندوه مجلس عزایی برپا کردند و پس از چند روز به مدینه بازگشتند. سید بن طاووس تاریخ ورود به کربلا را ذکر نکرده است. سید محمدعلی قاضی طباطبایی (۱۲۹۳-۱۳۵۸ش) نیز در کتاب تحقیق درباره اولین اربعین حضرت سیدالشهداء(ع)، بازگشت اسرا به کربلا را اثبات کرده است. به گفته مطهری در کتاب حماسه حسینی، بازگشت اسیران به کربلا تنها در لهوف سید ابن طاووس آمده است و در هیچ کتاب دیگری نیست.
بنابر نقل سید ابن طاووس، هنگامی که کاروان اهل بیت (ع) به نزدیکی مدینه رسید و در بیرون شهر چادرها را برافراشتند، بشیر بن حذلم به دستور امام سجاد(ع)، به مدینه رفت و در کنار مسجد النبی، اشعاری را با گریه خواند و مردم را از شهادت امام حسین(ع) مطلع ساخت و ورود امام سجاد و اهل بیت امام حسین(ع) به مدینه را اعلام کرد. سید ابن طاووس، آن روز را تلخترین روز برای مسلمانان پس از رحلت پیامبر(ص) دانسته و نقل کرده است که همه زنان مدینه از خانهها بیرون ریخته، فریاد سر دادند و هیچ روزی مثل آن روز، زنان و مردان، گریان دیده نمیشدند.
طبق گفته نویسندگان دانشنامه امام حسین(ع)، حرکت خانواده امام حسین(ع) از مدینه شروع و به مدینه ختم شد و حداقل مسیری که آنها در این مدت طی کردند (با فرض رفتن از کوتاهترین مسیر و عدم بازگشت به کربلا) حدود ۴۱۰۰ کیلومتر بود: ۴۳۱ کیلومتر از مدینه به مکه، ۱۴۴۷ کیلومتر از مکه به کربلا، ۷۰ کیلومتر از کربلا به کوفه، ۹۳۲ کیلومتر از کوفه به دمشق و ۱۲۲۹ کیلومتر از دمشق به مدینه.
📚ویکی شیعه
#اربعین
داستانهای قرآنی و مذهبی در ایتا👇
eitaa.com/Dastanqm