داستانی از زندگی امام هادی علیه السلام👆👆
به کانال کودکان علی اصغر در ایتا بپیوندید
http://eitaa.com/joinchat/3402432525C2b42624acc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
انیمیشن احترام پرندگان به امام هادی (ع)💕
به کانال کودکان علی اصغر در ایتا بپیوندید
http://eitaa.com/joinchat/3402432525C2b42624acc
حضرت #امام_هادی در 8 سالگی پس از شهادت پدر بزرگوارشان عهدهدار مقام امامت گردید و
پس از 33 سال امامت در سن 41 سالگی در سامرا در زمان خلافت معتز به شهادت رسیدند.
📚مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
@Dastanqm
✔️✔️ دوره امامت #امام_هادی _علیه السلام_ معاصر بود با خلافت خلیفه عباسی
معتصم،
واثق،
متوکل،
منتصر،
مستعین و
معتز
که حضرت در ماه رجب سال 254 هـ.ق #مسموم شد و به شهادت رسید.
دوره زندگی این امام همام در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به همراه فضایل و معجزات آن دوره ذکر میشود:
1️⃣ امام هادی ـ علیه السّلام ـ در زمان پدر:
حضرت در خانه «اهل بیت که خداوند آنها را از هر آلودگی پاک کردهاست» بهدنیاآمد و در این خانه نورانی که معدن حکمت و فضیلت بود پرورش یافت. از همان کودکی به راهنمایی و ارشاد مردم پرداخت و در مکتب عالی دانش و فضیلت خود گروههایی از علاقهمندان و ارادتمندان خاندان نبوت را میپروراند.
امام_هادی ـ علیه السّلام ـ شش ساله بود که مأمون از دنیا رفت و معتصم جای او را گرفت. دو سال بعد معتصم #امام_جواد ـ علیه السّلام ـ پدر امام هادی ـ علیه السّلام ـ را مسموم کرد و به شهادت رساند و امام هادی ـ علیه السّلام ـ به امامت رسید.
📚مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
@besharat_ir
@Dastanqm
دوره زندگی #امام_هادی _علیه السلام_ در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به همراه فضایل و معجزات آن دوره ذکر میشود:
2️⃣ امام هادی ـ علیه السّلام ـ در دوره خلافت معتصم (217ـ227 هـ.ق):
از بزرگترین معجزات امام هادی ـ علیه السّلام ـ این بود که در سن کودکی به درجه امامت رسید. در همان کودکی تمام فضایل و کرامات و کمال علم و دانش را در خود جمع کردهبود. بارها معتصم مانند برادرش مأمون سعی کرد از این فرصت استفاده کرده و ضربه مهلکی به اساس شیعه و محور اعتقاد آن که همان امامت است، وارد کند ولی خدا خواست که نور الهی روشن بماند. به همین جهت بارها امام هادی ـ علیه السّلام ـ را با سؤالها و مسائل بسیار مشکل و پیچیده آزمایش کردند ولی همیشه ائمه ـ علیهم السلام ـ سربلند بودند و در مقابل هر سؤالی به بهترین و کاملترین نحو پاسخ میدادند و در نتیجه دشمنان امام در همان دامی میافتادند که خود برای امام گستردهبودند.
📚مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
@besharat_ir
@Dastanqm
دوره زندگی#امام_هادی _علیه السلام_ در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به همراه فضایل و معجزات آن دوره ذکر میشود:
3️⃣ امام هادی ـ علیه السّلام ـ در دوره خلافت واثق پسر معتصم (227ـ232 هـ.ق):
در این دوره مسئله خلق قرآن مطرح شد. این مسئله به صورت یک فتنه درآمد و بهانهای شد برای ریختن خون بسیاری از مخالفان حکومت. عده ای به مخلوق بودن و عدهای دیگر به مخلوق نبودن آن معتقد شدند. امام برای نجات شیعیان از افتادن در این فتنه نامههایی به تعدادی از بزرگان شیعه نوشت و ضمن اعلام نظر خود دوستان و شیعیان خود را از داخل شدن در این فتنه برحذرداشت. کرامت دیگر امام هادی ـ علیه السّلام ـ در این دوره خبر از مرگ واثق بود که به خیران خادم فرمودند.
📚مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
@besharat_ir
@Dastanqm
دوره زندگی#امام_هادی _علیه السلام_ در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به همراه فضایل و معجزات آن دوره ذکر میشود:
4️⃣امام هادی ـ علیه السّلام ـ در دوره خلافت متوکل برادر واثق (232ـ248 هـ.ق):
تقریباً نصف دوره امامت حضرت هادی ـ علیه السّلام ـ با خلافت متوکل معاصر بود. گرچه همه خلفای بنیعباس در آزار و صدمه زدن به شخص امام و سازمان تشیع سعی زیادی داشتند ولی «در این میان متوکل در ظلم و ستم به حضرت و سنگدلی گوی سبقت را از دیگران ربود». سختگیری خلفای قبلی برای شیعیان قابل تحمل بود لذا تعداد زیادی از آنها در سامرا مرکز عباسیان ساکن شدند اما متوکل آن چنان سختگیری و ستم کرد که آنها متفرق شدند. این دوره از سختترین و طاقتفرساترین دورههای شیعیان بود. در این دوره شیعیان زیادی مقتول یا مسموم یا متواری شدند.
😪 از دیگر جنایتهای متوکل تخریب مرقد شریف امام حسین ـ علیه السّلام ـ و تبعید امام از مدینه به سامرا بود تا هم امام و ارتباط شیعیان را تحت نظر بگیرد و هم پایگاه مهم و قوی شیعه در مدینه را تضعیف کند.
🤧 از دیگر جنایتهای متوکل این بود که «گاهبگاه به مأموران خود دستور میداد تا ناگهانی به خانه امام ریخته و بازرسی کنند به امید آن که سلاح یا مدرکی دال بر فعالیت ایشان علیه حکومت بدستآورند لکن در این حملههای شبانه جز کتاب های علمی و دعا چیزی یافت نشد».
گاهی متوکل فرمان میداد تا امام را در هر حالتی که هست به دربار آورند «در یکی از این احضارها امام در حالی وارد شد که او مست و لا یعقل در کنار جامها و سبوهای شراب و در میان گروههای خنیاگر و رقاصه افتادهبود. امام بیتوجه به خطرات احتمالی او را سرزنش کرد و در ضمن خواندن اشعاری به نصیحتگویی و یادآوری قیامت پرداخت. متوکل برآشفت و دستور داد حضرت را محبوس سازند.» سپس شخصی از حضرت شنید که میفرمودند: من از ناقه صالح نزد خدا محترمترم و سپس آیه «و تمتعوا فی دارکم ثلاثة ایام ذلک وعد غیر مکذوب» را خواندند. بیش از سه روز نگذشت که متوکل بدست فرزندش منتصر به هلاکت رسید.
💪 علاوه بر این کرامت، جریان زینب کذّاب نیز از کرامات امام هادی ـ علیه السّلام ـ در دوره متوکل است.
زنی ادعا کرد من زینب دختر فاطمه زهرا و نوه پیامبرم. پیامبر دعاکرده که در هر 40 سال جوانی من برگردد. همه گفتند دروغ می گوید ولی نتوانستند دلیلی بیاورند که او را قانع کند. به سراغ امام هادی ـ علیه السّلام ـ رفتند و حضرت فرمود گوشت فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است و خود در قفس شیران رفت و همه شیرها دور امام جمع شدند و امام دست نوازش بر سر آنها کشید. در این هنگام زن فریاد زد: به خدا دروغ گفتم و ادعای باطلی کردم.
@Dastanqm
@besharat_ir
دوره زندگی#امام_هادی _علیه السلام_ در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به همراه فضایل و معجزات آن دوره ذکر میشود:
5️⃣ امام هادی ـ علیه السّلام ـ در زمان خلافت منتصر (248 هـ.ق به مدت شش ماه):
منتصر با طرح نقشهای پدرش را کشت و به خلافت رسید. او برخلاف پدر خونریز و بی رحمش، بر علویان و شیعیان سخت نمیگرفت. او اجازه داد شیعیان به زیارت امام حسین ـ علیه السّلام ـ بروند و فدک را نیز به فرزندان امام حسین ـ علیه السّلام ـ پس داد و پس از گذشت 6 ماه کشتهشد.
📚مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
@besharat_ir
@Dastanqm
دوره زندگی#امام_هادی _علیه السلام_ در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به همراه فضایل و معجزات آن دوره ذکر میشود:
6️⃣ و 7️⃣ امام هادی ـ علیه السّلام ـ در دوره خلافت مستعین (248ـ252 هـ.ق) و معتزّ (252ـ255 هـ.ق):
در زمان مستعین خلافت ضعیف شدهبود و ترکان در حکومت نفوذ کرده و قدرتمند شدهبودند. در این دوره قیامها و شورشهای زیادی صورت گرفت و شیعیان وضع بهتری نسبت به گذشته داشتند.
پس از او معتز که در دشمنی با آلمحمد و قتل دشمنان خلافت معروف بود، به خلافت رسید او وجود نورانی امام ـ علیه السلام ـ را برنتابید و در زمان او حضرت مسموم شد و به جهان باقی شتافت. همچنین در این زمان عده زیادی از شیعیان به قتل رسیده و یا آن قدر در زندان ماندند تا وفات کردند.
📚مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی
@besharat_ir
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠
ارزش و پاداش ذکر خدا
رسول خدا(ص) از کنار باغی عبور میکرد، دید کشاورزی، در باغ خود درخت میکارد، نزد او ایستاد و فرمود:
آیا تو را راهنمائی نکنم به کاشتن درختی که ریشه اش استوار، و میوههایش زودرس، و جالبتر و بادوامتر است؟
کشاورز: آری، ای رسول خدا مرا به چنان درختی راهنمائی کن.
پیامبر: هنگام صبح و شام بگو: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر.
اگر این ذکر را (با شرائط و خلوص) بگویی، برای هر بار آن، خداوند ده درخت در بهشت که هر درختش دارای میوههای گوناگون است، برای تو آماده میکند و آن ذکرها(و یا آن درختها) برای تو باقیات صالحات هستند.
کشاورز که بر اثر بیانات پرشور پیامبر(ص)، شیفته مقامات اخروی شده بود، به آن حضرت عرض کرد: ای رسول خدا! تو را گواه میگیرم که این باغم، صدقه قبض شده (وقف لازم) بر فقرای مسلمانانی که استحقاق دارند، باشد، #خداوند این آیات قرآن را در این مورد #نازل_کرد:
فاما من اعطی واتقی- و صدق بالحسنی- فسنیسره للیسری
:اما آنکس که (در راه خدا) انفاق کند، و پرهیزکاری را پیشه خود سازد - و جزای نیک الهی را تصدیق کند - ما او را در مسیر آسانی (به سوی بهشت جاویدان) هدایت می کنیم (سوره لیل آیه 5 تا 7).
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠
نتیجه نافرجام امید به غیر خدا
حسین بن علوان میگوید: در مجلسی برای کسب علم و دانش نشستهبودیم، و هزینه سفر من تمام شدهبود، یکی از دوستان گفت: به چه کسی امید داری؟.
گفتم: به فلانی.
گفت: بنابراین، سوگند به خدا به امید و آرزویت نمیرسی.
گفتم: چرا؟
گفت: امام صادق (ع) فرمود: در یکی از کتابهای (آسمانی) خواندهام: خداوند میفرماید:
سوگند به عزت و جلال و مقام ارجمندم که رشته آرزوی هر کسی را که به غیر من، امیدوار گردد، قطع میکنم، و لباش خواری را در نزد مردم برقامت او میپوشانم، و او را از مقام تقرب خود و از فضل و کرمم، دور میسازم، آیا او در گرفتاریها به غیر من دل میبندد، با اینکه گرفتاری ها و رفع آنها در دست من است؟، آیا او در فکر خود، در خانه غیر مرا میکوبد، با اینکه کلید همه درهای بسته نزد من است، و در خانهام به روی همه بازمیباشد...
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠
دعا، اسلحه مؤمن است.
اصحاب، در محضر رسول (ص) اجتماع کردهبودند، آن حضرت به آنها رو کرد و فرمود:
آیا شما را به اسحهای که، موجب نجات شما از دشمن میگردد و باعث افزایش روزی شما میشود، راهنمایی نکنم؟.
حاضران: چرا راهنمایی کن.
پیامبر: شب و روز پروردگار خود را بخوانید و دعا کنید.
فان سلاح المومن الدعا.
چرا که اسلحه مؤمن، دعا است.
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠
خواستن جدی در دعا
(قحطی سراسر حجاز را فرا گرفت بود، مردم به حضور پیامبر اسلام (ص) آمدند و از آن حضرت خواستند، دعا کند و از درگاه خدا درخواست باران نماید).
رسول خدا(ص) از خدا خواست تا بارانش را فرو فرستد، باران بسیار آمد، به طوری که مردم از غرق شدن ترسیدند، و گفتند: این بارندگی شدید و بسیار موجب غرق شدن خواهد شد، پیامبر(ص) با دست اشاره کرد و گفت:خدایا! بارانت را به اطراف مدینه بفرست، بر ما نفرست.
ابرها را به اطراف مدینه بفرست، بر ما نفرست.
ابرها به اطراف پراکنده شدند.
جمعی از اصحاب از رسول خدا (ص) پرسیدند: یکبار از درگاه خدا طلب باران کردی، ولی باران نیامد، سپس طلب باران کردی، باران آمد، چرا بار اول نیامد بار دوم آمد؟!.
پیامبر (ص) در پاسخ فرمود:
انی دعوت ولیس لی فی ذلک نیة، ثم دعوت ولی فی ذلک نیة
:من (بار اول) دعا کردم ولی تصمیم جدی برای دعا و درخواست نداشتم، ولی بار دوم، در دعا تصمیم جدی داشتم.
@Dastanqm
🌺🍃 برخی از داستانها و روایتهای تاریخی سوره آل عمران:
دعای زکریا برای فرزنددار شدن و ولادت یحیی؛ آیات ۳۸-۴0
هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ ۖ قَالَ رَبِّ هَبْ لِي مِن لَّدُنكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً ۖ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿٣٨﴾ فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّـهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَىٰ مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِّنَ اللَّـهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ ﴿٣٩﴾ قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّـهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ ﴿٤٠﴾
نجا [بود كه] زكريا پروردگارش را خواند [و] گفت: «پروردگارا، از جانب خود، فرزندى پاك و پسنديده به من عطا كن، كه تو شنونده دعايى.» (۳۸) پس در حالى كه وى ايستاده [و] در محراب [خود] دعا مىكرد، فرشتگان، او را ندا دردادند كه: خداوند تو را به [ولادت] يحيى -كه تصديق كننده [حقانيت] كلمة الله [عيسى] است، و بزرگوار و خويشتندار [پرهيزنده از آنان] و پيامبرى از شايستگان است- مژده مىدهد. (۳۹) گفت: «پروردگارا، چگونه مرا فرزندى خواهد بود؟ در حالى كه پيرىِ من بالا گرفته است و زنم «نازا» است [فرشته] گفت: « [كار پروردگار] چنين است. خدا هر چه بخواهد مىكند.» (۴۰)
@Dastanqm
🌺🍃 برخی از داستانها و روایتهای تاریخی سوره آل عمران:
برگزیدگی مریم؛ آیات ۴۱-۴۴
قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً ۖ قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ إِلَّا رَمْزًا ۗ وَاذْكُر رَّبَّكَ كَثِيرًا وَسَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَالْإِبْكَارِ ﴿٤١﴾ وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّـهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ ﴿٤٢﴾ يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ ﴿٤٣﴾ ذَٰلِكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهِ إِلَيْكَ ۚ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلَامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَمَا كُنتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ ﴿٤٤﴾
گفت: «پروردگارا، براى من نشانهاى قرار ده.» فرمود: «نشانهات اين است كه سه روز با مردم، جز به اشاره سخن نگويى؛ و پروردگارت را بسيار ياد كن، و شبانگاه و بامدادان [او را] تسبيح گوى.» (۴۱) و [ياد كن] هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم، خداوند تو را برگزيده و پاك ساخته و تو را بر زنان جهان برترى داده است.» (۴۲) «اى مريم، فرمانبر پروردگار خود باش و سجده كن و با ركوعكنندگان ركوع نما.» (۴۳) اين [جمله] از اخبار غيب است كه به تو وحى مىكنيم، و [گرنه] وقتى كه آنان قلمهاى خود را [براى قرعهكشى به آب] مىافكندند تا كدام يك سرپرستى مريم را به عهده گيرد، نزد آنان نبودى؛ و [نيز] وقتى با يكديگر كشمكش مىكردند نزدشان نبودى. (۴۴)
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠
پذیرفتن نبوت امام بر حق، شرط استجابت دعا
محمد بن مسلم میگوید: به امام باقر(ع)، (یا به امام صادق) عرض کردم: ما فردی را مینگریم که در عبادت و خشوع و کوشش دینی، بسیار جدی است ولی امامت شما را نپذیرفتهاست آیا آن عبادات و کوششهای دینی او، سودی به حالش دارد؟
امام: ای ابا محمد! مثل اهلبیت نبوت (ع) همانند آن خاندانی است که در بنی اسرائیل بودند، که هر گاه چهل شب، عبادت و راز و نیاز و کوشش میکردند و سپس دعا مینمودند، دعایشان به استجابت میرسید، ولی یکی از آنها چهل شب، عبادت و راز و نیاز کرد و سپس دعا نمود، ولی دعایش مستجاب نشد، نزد عیسی (ع) رفت و گله کرد و از عیسی(ع) خواست که برای او دعا کند، عیسی (ع) وضو گرفت و نماز خواند و پس از نماز برای او دعا کرد، خداوند به عیسی (ع) وحی کرد: آن بنده من، از غیر آن دری که باید از آن در نزدم آید، می آید، او مرا می خواند ولی در دلش نسبت به نبوت تو، شک است، بنابراین اگر او آنقدر مرا بخواند که گردنش بریده شود، و انگشتانش بریزد، دعایش را اجابت نمیکنیم.
عیسی (ع) به آن مرد گفت:آیا تو خدا را میخوانی، ولی در مورد پیامبرش شک داری؟.
او گفت: ای روح خدا! سوگند به خدا همان گونه که گفتی، همان طور است (من درباره پیامبری تو شک داشتم) اکنون از خدا بخواه تا این شک را از دل من بزداید.
حضرت عیسی (ع) دعا کرد، خداوند توبه او را پذیرفت و او مانند خاندان خود گردید (و پس از چهل شب عبادت، دعایش مستجاب میشد)
@Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول
محمد محمدی اشتهاردی👇
💠 دعا و نیایش 💠
نقش ثنای الهی و صلوات بر پیامبر (ص)، قبل از دعا، در استجابت آن
عصر رسول خدا(ص) بود، روزی پیامبر(ص) در مسجد دید: مردی وارد مسجد شد دو رکعت نماز خواند و بعد از نماز، دست به دعا برداشت و دعا کرد.
پیامبر (ص) فرمود: این بنده در دعا و درخواست خود از خدا، شتاب کرد (و قبل از ثنای الهی دعا نمود).
سپس مرد دیگری وارد مسجد شد و دو رکعت نماز خواند، پس از نماز، ثنای بجا آورد (یعنی خدا را به اوصافش یاد کرد) و بعد بر محمد(ص) و آلش، صلوات فرستاد، آنگاه دعا کرد.
پیامبر (ص) (روش دعا کردن او را پسندید، نزد او رفت و) به و فرمود:سل تعط:درخواست کن که به تو داده شود (دعا کن که دعایت به استجابت می رسد).
در روایت دیگر، پس از نقل مطلب فوق، آمده: امام صادق(ع) فرمود: در کتاب علی (ع) آمده: ستایش خدا صلوات بر محمد(ص)، قبل از دعا و درخواست است، چنانکه یکی از شماها وقتی که نزد شخصی برای حاجتی می رود، آن شخص دوست دارد که قبل از عرض درخواست، سخن خوشی درمیانآید.
@Dastanqm
فتنه جمل؛ اولین جنگ داخلی بزرگان اسلام علیه اسلام
✔️✔️ در جنگ جمل، نبرد با ناکثین (پیمانشکنان) رخ داد. اینها (مثلاً طلحه و زبیر) اول با حضرت امیر مؤمنان بیعت کرده بودند و ایشان را قبول داشتند. حتی سوابق درخشان و پیشینیههای پرافتخاری در دوره پیامبر و بعد آن داشتند. اما انتظاراتی هم داشتند که مثلاً در کار حکومت، با آنها مشورت شود، به آنها سهم دادهشود، مسئولیت دادهشود، کسی از آنها نپرسد این همه ثروت را از کجا آوردهاید؟ چند ماه بعد از بیعت آغازین دیدند که حکومت علی علیهالسلام، دوست و آشنا و فامیل نمیشناسد؛ حتی برای خودش نیز حقی قائل نیست، چه برسد به دیگر صحابه و بزرگان. احکام اسلام برای همه بهطور یکسان اجرا میشود.
امالمومنین عایشه را با خود همراه کردند و خونخواه عثمان خلیفه سوم شدند که خود از قاتلانش بودند! فتنه عجیبی بود و تشخیص شرایط خیلی دشوار؛ در هر دو طرف، عدهای از بزرگان اسلام وجود داشتند. نخستین جنگ داخلی جهان اسلام در حال شکلگیری بود. اگر به همین اندازه (اعتراض) بسنده میکردند، حضرت امیر کاری با آنها نداشت ولی وقتی به بصره لشکرکشی کردند و کشتار راه انداختند، جای مماشات نبود.
جنگ جمل-15 جمادیالثانی 36 ق
📚 مسجدنما
@Dastanqm