eitaa logo
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 ⭐️ ارزش علم و دانش ⭐️ ❓ پرسش مسائل نامعلوم از آگاهان ❓ حمزة بن طیار به حضور امام صادق(ع) آمد و بخشی از سخن‌رانی‌های پدر آن حضرت امام باقر(ع) را در نزد آن حضرت بازگو کرد، هنگامی که به فرازی از آن حضرت رسید، امام صادق(ع) به او فرمود: همینجا توقف کن و ساکت باش. سپس فرمود: در اموری که به آن رسیدید، و حکمش را ندانستید و برایتان مجهول و نامعلوم بود، وظیفه شما این است که یا درنگ و سکوت کنید، و یا به پیشوایان راه هدایت مراجعه کرده و از آنها بپرسید تا شما را به راه راست هدایت نمایند و از راه گمراهی باز دارند، چنانکه خداوند (در قران، آیه 43، و نحل و 7 انبیاء) می فرماید: فاسئلوا أهل الذکر ان کنتم لا یعلمون :اگر مساله ای را نمی دانید، از آگاهان (اهل قران) بپرسید. داستان‌های قرآنی و مذهبی ایتا http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca تلگرام @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 ⭐️ ارزش علم و دانش ⭐️ ❓ فقیه کامل کیست ❓ ابان بن تغلب می گوید: در حضور امام باقر(ع) بودم، شخصی مسأله ای پرسید، و آن حضرت پاسخ آن را داد، سئوال کننده گفت: فقهاء چنین نگویند امام باقر (ع) فرمود: وای بر تو، تو هرگز فقیهی دیده ای؟ ان الفقیه حق الفقیه: الزاهد فی الدنیا، الراغب فی الاخرة، المتمسک بسنة النبی(ص) :فقیه کامل کسی است که: زاهد در دنیا، و شیفته آخرت، و چنگ زننده به سنت پیامبر(ص) باشد. داستان‌های قرآنی و مذهبی ایتا http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca تلگرام @Dastanqm
بسم الله الرحمن الرحیم ⛳️تيرانداز بي نظير امام باقر علیه السلام 🔴 خليفه يک مسابقه تير اندازي ترتيب داده بود وبراي تحقير کردن امام باقر (عليه السلام)که به سن پيري رسيده بودند به اصرار از ايشان خواستند تادر مسابقه شرکت کنند اما امام در برابر چشمان بهت‌زده حاضران هفت تير پي‌درپي را به هدف نشاند در حالي که هر تير ،تير قبلي را ازوسط به دونيم کرده وسپس به هدف نشسته‌بود . کانال تلگرامی وبلاگ قرآن مبین: https://telegram.me/QURANMOBIN110 داستان‌های قرآنی و مذهبی ایتا http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca تلگرام @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 👁دیدن خدا با چشم دل👁 شخصی از خوارج (تندروهای ضد امام)، به حضور امام باقر(ع) رسید و گفت: ای ابوجعفر! چه چیز را می‌پرسی؟ امام: خداوند بزرگ را. خارجی: آیا خدا را دیده ای ؟ امام: چشمها با مشاهده او را نمی‌بینند، ولی قلبها به حقیقت ایمان او را دیده اند، ذات پاک خدا با قیاس و تشبیه شناخته‌نشود، و به وسیله حس‌ها درک نگردد، او شبیه انسان‌ها نیست، بلکه با نشانه‌هایش او را می‌شناسد، او که در قصاوتش ستم نمی‌کند، خدائی که پرستش سزاوار او است، و یکتا معبود جهانیان می‌باشد. آن مرد خارجی که مجذوب بیان شیوا و عمیق امام شده بود، از محضر امام بیرون رفت، در حالی که این آیه را می‌خواند: الله اعلم حیث یجعل رسالته : خدا آگاهتر است که مقام رسالت خود را در وجود چه کسی، قرار دهد (انعام -124). داستان‌های قرآنی و مذهبی ایتا http://eitaa.com/joinchat/433455118Cc79a6ab1ca تلگرام @Dastanqm
محمّد بن منکدر مى‌گوید: من گمان نمى‌کردم على بن الحسین علیه السلام جانشینى برتر از خود بنهد، تا آنکه پسرش محمّد بن على را دیدم و خواستم او را پند دهم ولى او مرا پند داد، دوستانش گفتند: امام علیه السلام به چه چیزى تو را پند داد؟ گفت: در ساعتى بسیار گرم به بخشى از نواحى مدینه رفته بودم، حضرت امام باقر علیه السلام را دیدم که مشغول کار بود، پیش خود گفتم: مردى از مردان بزرگ قریش در این ساعت با این حال در طلب دنیاست! سوگند مى‌خورم که او را قاطعانه موعظه کنم. نزدیک او شدم و سلام کردم، نفس زنان جواب سلامم را داد. از شدّت گرما عرق از سر و رویش مى ریخت. به او گفتم: خدا کارت را به صلاح آورد، بزرگى از بزرگان قریش آن هم در این ساعت در طلب دنیاست، اگر مرگت از راه رسد و تو در این حال باشى چه مى‌کنى؟ امام فرمود: به خدا سوگند اگر مرگم برسد و در این حال باشم بى تردید به من رسیده در حالى که در طاعتى از طاعات خدا هستم که به وسیله آن ارزش وجودم را از تو و از مردم حفظ مى کنم. من از مرگ زمانى مى ترسم که مرا در رسد و من بر گناهى از گناهان باشم! گفتم: خدا رحمتت کند! خواستم تو را موعظه کنم تو مرا موعظه کردى. الکافى: ۵/ ۷۳ پیامبر و اهل بیت علیهم السلام » تاریخ و سیره » (ع) @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانی از زندگی امام هادی علیه السلام👆👆 به کانال کودکان علی اصغر در ایتا بپیوندید http://eitaa.com/joinchat/3402432525C2b42624acc
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت در 8 سالگی پس از شهادت پدر بزرگوارشان عهده‌دار مقام امامت گردید و پس از 33 سال امامت در سن 41 سالگی در سامرا در زمان خلافت معتز به شهادت رسیدند. 📚مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی @Dastanqm
✔️✔️ دوره امامت _علیه السلام_ معاصر بود با خلافت خلیفه عباسی معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز که حضرت در ماه رجب سال 254 هـ.ق شد و به شهادت رسید. دوره زندگی این امام همام در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به هم‌راه فضایل و معجزات آن دوره ذکر می‌شود: 1️⃣ امام هادی ـ علیه السّلام ـ در زمان پدر: حضرت در خانه «اهل بیت که خداوند آنها را از هر آلودگی پاک کرده‌است» به‌دنیاآمد و در این خانه نورانی که معدن حکمت و فضیلت بود پرورش یافت. از همان کودکی به راهنمایی و ارشاد مردم پرداخت و در مکتب عالی دانش و فضیلت خود گروه‌هایی از علاقه‌مندان و ارادت‌مندان خاندان نبوت را می‌پروراند. امام_هادی ـ علیه السّلام ـ شش ساله بود که مأمون از دنیا رفت و معتصم جای او را گرفت. دو سال بعد معتصم ـ علیه السّلام ـ پدر امام هادی ـ علیه السّلام ـ را مسموم کرد و به شهادت رساند و امام هادی ـ علیه السّلام ـ به امامت رسید. 📚مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی @besharat_ir @Dastanqm
دوره زندگی _علیه السلام_ در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به هم‌راه فضایل و معجزات آن دوره ذکر می‌شود: 2️⃣ امام هادی ـ علیه السّلام ـ در دوره خلافت معتصم (217ـ227 هـ.ق): از بزرگترین معجزات امام هادی ـ علیه السّلام ـ این بود که در سن کودکی به درجه امامت رسید. در همان کودکی تمام فضایل و کرامات و کمال علم و دانش را در خود جمع کرده‌بود. بارها معتصم مانند برادرش مأمون سعی کرد از این فرصت استفاده کرده و ضربه مهلکی به اساس شیعه و محور اعتقاد آن که همان امامت است، وارد کند ولی خدا خواست که نور الهی روشن بماند. به همین جهت بارها امام هادی ـ علیه السّلام ـ را با سؤالها و مسائل بسیار مشکل و پیچیده آزمایش کردند ولی همیشه ائمه ـ علیهم السلام ـ سربلند بودند و در مقابل هر سؤالی به بهترین و کامل‌ترین نحو پاسخ می‌دادند و در نتیجه دشمنان امام در همان دامی می‌افتادند که خود برای امام گسترده‌بودند. 📚مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی @besharat_ir @Dastanqm
دوره زندگی _علیه السلام_ در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به هم‌راه فضایل و معجزات آن دوره ذکر می‌شود: 3️⃣ امام هادی ـ علیه السّلام ـ در دوره خلافت واثق پسر معتصم (227ـ232 هـ.ق): در این دوره مسئله خلق قرآن مطرح شد. این مسئله به صورت یک فتنه درآمد و بهانه‌ای شد برای ریختن خون بسیاری از مخالفان حکومت. عده ای به مخلوق بودن و عده‌ای دیگر به مخلوق نبودن آن معتقد شدند. امام برای نجات شیعیان از افتادن در این فتنه نامه‌هایی به تعدادی از بزرگان شیعه نوشت و ضمن اعلام نظر خود دوستان و شیعیان خود را از داخل شدن در این فتنه برحذرداشت. کرامت دیگر امام هادی ـ علیه السّلام ـ در این دوره خبر از مرگ واثق بود که به خیران خادم فرمودند. 📚مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی @besharat_ir @Dastanqm
دوره زندگی _علیه السلام_ در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به هم‌راه فضایل و معجزات آن دوره ذکر می‌شود: 4️⃣امام هادی ـ علیه السّلام ـ در دوره خلافت متوکل برادر واثق (232ـ248 هـ.ق): تقریباً نصف دوره امامت حضرت هادی ـ علیه السّلام ـ با خلافت متوکل معاصر بود. گرچه همه خلفای بنی‌عباس در آزار و صدمه زدن به شخص امام و سازمان تشیع سعی زیادی داشتند ولی «در این میان متوکل در ظلم و ستم به حضرت و سنگ‌دلی گوی سبقت را از دیگران ربود». سخت‌گیری خلفای قبلی برای شیعیان قابل تحمل بود لذا تعداد زیادی از آنها در سامرا مرکز عباسیان ساکن شدند اما متوکل آن چنان سختگیری و ستم کرد که آنها متفرق شدند. این دوره از سخت‌ترین و طاقت‌فرساترین دوره‌های شیعیان بود. در این دوره شیعیان زیادی مقتول یا مسموم یا متواری شدند. 😪 از دیگر جنایت‌های متوکل تخریب مرقد شریف امام حسین ـ علیه السّلام ـ و تبعید امام از مدینه به سامرا بود تا هم امام و ارتباط شیعیان را تحت نظر بگیرد و هم پایگاه مهم و قوی شیعه در مدینه را تضعیف کند. 🤧 از دیگر جنایت‌های متوکل این بود که «گاه‌بگاه به مأموران خود دستور می‌داد تا ناگهانی به خانه امام ریخته و بازرسی کنند به امید آن که سلاح یا مدرکی دال بر فعالیت ایشان علیه حکومت بدست‌آورند لکن در این حمله‌های شبانه جز کتاب های علمی و دعا چیزی یافت نشد». گاهی متوکل فرمان می‌داد تا امام را در هر حالتی که هست به دربار آورند «در یکی از این احضارها امام در حالی وارد شد که او مست و لا یعقل در کنار جام‌ها و سبوهای شراب و در میان گروه‌های خنیاگر و رقاصه افتاده‌بود. امام بی‌توجه به خطرات احتمالی او را سرزنش کرد و در ضمن خواندن اشعاری به نصیحت‌گویی و یادآوری قیامت پرداخت. متوکل برآشفت و دستور داد حضرت را محبوس سازند.» سپس شخصی از حضرت شنید که می‌فرمودند: من از ناقه صالح نزد خدا محترم‌ترم و سپس آیه «و تمتعوا فی دارکم ثلاثة ایام ذلک وعد غیر مکذوب» را خواندند. بیش از سه روز نگذشت که متوکل بدست فرزندش منتصر به هلاکت رسید. 💪 علاوه بر این کرامت، جریان زینب کذّاب نیز از کرامات امام هادی ـ علیه السّلام ـ در دوره متوکل است. زنی ادعا کرد من زینب دختر فاطمه زهرا و نوه پیامبرم. پیامبر دعاکرده که در هر 40 سال جوانی من برگردد. همه گفتند دروغ می گوید ولی نتوانستند دلیلی بیاورند که او را قانع کند. به سراغ امام هادی ـ علیه السّلام ـ رفتند و حضرت فرمود گوشت فرزندان فاطمه بر درندگان حرام است و خود در قفس شیران رفت و همه شیرها دور امام جمع شدند و امام دست نوازش بر سر آنها کشید. در این هنگام زن فریاد زد: به خدا دروغ گفتم و ادعای باطلی کردم. @Dastanqm @besharat_ir
دوره زندگی _علیه السلام_ در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به هم‌راه فضایل و معجزات آن دوره ذکر می‌شود: 5️⃣ امام هادی ـ علیه السّلام ـ در زمان خلافت منتصر (248 هـ.ق به مدت شش ماه): منتصر با طرح نقشه‌ای پدرش را کشت و به خلافت رسید. او برخلاف پدر خون‌ریز و بی رحمش، بر علویان و شیعیان سخت نمی‌گرفت. او اجازه داد شیعیان به زیارت امام حسین ـ علیه السّلام ـ بروند و فدک را نیز به فرزندان امام حسین ـ علیه السّلام ـ پس داد و پس از گذشت 6 ماه کشته‌شد. 📚مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی @besharat_ir @Dastanqm
دوره زندگی _علیه السلام_ در زمان پدر و شش خلیفه عباسی مجموعا هفت دوره است که به اختصار به هم‌راه فضایل و معجزات آن دوره ذکر می‌شود: 6️⃣ و 7️⃣ امام هادی ـ علیه السّلام ـ در دوره خلافت مستعین (248ـ252 هـ.ق) و معتزّ (252ـ255 هـ.ق): در زمان مستعین خلافت ضعیف شده‌بود و ترکان در حکومت نفوذ کرده و قدرتمند شده‌بودند. در این دوره قیام‌ها و شورش‌های زیادی صورت گرفت و شیعیان وضع بهتری نسبت به گذشته داشتند. پس از او معتز که در دشمنی با آل‌محمد و قتل دشمنان خلافت معروف بود، به خلافت رسید او وجود نورانی امام ـ علیه السلام ـ را برنتابید و در زمان او حضرت مسموم شد و به جهان باقی شتافت. همچنین در این زمان عده زیادی از شیعیان به قتل رسیده و یا آن قدر در زندان ماندند تا وفات کردند. 📚مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی @besharat_ir @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 ارزش و پاداش ذکر خدا رسول خدا(ص) از کنار باغی عبور می‌کرد، دید کشاورزی، در باغ خود درخت می‌کارد، نزد او ایستاد و فرمود: آیا تو را راه‌نمائی نکنم به کاشتن درختی که ریشه اش استوار، و میوه‌هایش زودرس، و جالب‌تر و بادوام‌تر است؟ کشاورز: آری، ای رسول خدا مرا به چنان درختی راهنمائی کن. پیامبر: هنگام صبح و شام بگو: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر. اگر این ذکر را (با شرائط و خلوص) بگویی، برای هر بار آن، خداوند ده درخت در بهشت که هر درختش دارای میوه‌های گوناگون است، برای تو آماده می‌کند و آن ذکرها(و یا آن درخت‌ها) برای تو باقیات صالحات هستند. کشاورز که بر اثر بیانات پرشور پیامبر(ص)، شیفته مقامات اخروی شده بود، به آن حضرت عرض کرد: ای رسول خدا! تو را گواه می‌گیرم که این باغم، صدقه قبض شده (وقف لازم) بر فقرای مسلمانانی که استحقاق دارند، باشد، این آیات قرآن را در این مورد : فاما من اعطی واتقی- و صدق بالحسنی- فسنیسره للیسری :اما آن‌کس که (در راه خدا) انفاق کند، و پرهیزکاری را پیشه خود سازد - و جزای نیک الهی را تصدیق کند - ما او را در مسیر آسانی (به سوی بهشت جاویدان) هدایت می کنیم (سوره لیل آیه 5 تا 7). @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 نتیجه نافرجام امید به غیر خدا حسین بن علوان می‌گوید: در مجلسی برای کسب علم و دانش نشسته‌بودیم، و هزینه سفر من تمام شده‌بود، یکی از دوستان گفت: به چه کسی امید داری؟. گفتم: به فلانی. گفت: بنابراین، سوگند به خدا به امید و آرزویت نمی‌رسی. گفتم: چرا؟ گفت: امام صادق (ع) فرمود: در یکی از کتابهای (آسمانی) خوانده‌ام: خداوند می‌فرماید: سوگند به عزت و جلال و مقام ارجمندم که رشته آرزوی هر کسی را که به غیر من، امیدوار گردد، قطع می‌کنم، و لباش خواری را در نزد مردم برقامت او می‌پوشانم، و او را از مقام تقرب خود و از فضل و کرمم، دور می‌سازم، آیا او در گرفتاری‌ها به غیر من دل می‌بندد، با اینکه گرفتاری ها و رفع آنها در دست من است؟، آیا او در فکر خود، در خانه غیر مرا می‌کوبد، با اینکه کلید همه درهای بسته نزد من است، و در خانه‌ام به روی همه بازمی‌باشد... @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 دعا، اسلحه مؤمن است. اصحاب، در محضر رسول (ص) اجتماع کرده‌بودند، آن حضرت به آنها رو کرد و فرمود: آیا شما را به اسحه‌ای که، موجب نجات شما از دشمن می‌گردد و باعث افزایش روزی شما می‌شود، راهنمایی نکنم؟. حاضران: چرا راهنمایی کن. پیامبر: شب و روز پروردگار خود را بخوانید و دعا کنید. فان سلاح المومن الدعا. چرا که اسلحه مؤمن، دعا است. @Dastanqm
داستانهای اسلامی از اصول کافی جلد اول محمد محمدی اشتهاردی👇 💠 توحید و خداشناسی و مسائل اعتقادی 💠 خواستن جدی در دعا (قحطی سراسر حجاز را فرا گرفت بود، مردم به حضور پیامبر اسلام (ص) آمدند و از آن حضرت خواستند، دعا کند و از درگاه خدا درخواست باران نماید). رسول خدا(ص) از خدا خواست تا بارانش را فرو فرستد، باران بسیار آمد، به طوری که مردم از غرق شدن ترسیدند، و گفتند: این بارندگی شدید و بسیار موجب غرق شدن خواهد شد، پیامبر(ص) با دست اشاره کرد و گفت:خدایا! بارانت را به اطراف مدینه بفرست، بر ما نفرست. ابرها را به اطراف مدینه بفرست، بر ما نفرست. ابرها به اطراف پراکنده شدند. جمعی از اصحاب از رسول خدا (ص) پرسیدند: یک‌بار از درگاه خدا طلب باران کردی، ولی باران نیامد، سپس طلب باران کردی، باران آمد، چرا بار اول نیامد بار دوم آمد؟!. پیامبر (ص) در پاسخ فرمود: انی دعوت ولیس لی فی ذلک نیة، ثم دعوت ولی فی ذلک نیة :من (بار اول) دعا کردم ولی تصمیم جدی برای دعا و درخواست نداشتم، ولی بار دوم، در دعا تصمیم جدی داشتم. @Dastanqm
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا