#از_او_بگوییم
💠با امام زمانتون حرف بزنید!
🔹صبح زود رفتم برای خرید نان تازه. آقایی شیک پوش زودتر از من رسیده بود. نانوا خمیرهای نان بربری را پهن کرده و با چوب بلندش میچید توی تنور. بلند بلند حرف زدن نانوا و شاگردش توجه هر دوی ما را جلب کرد. به آقای شیک پوش به شوخی گفتم: معلوم نیست این دو بزرگوار، الان این طوری بلند بلند صحبت میکنن، تا آخر شب چه قدر کشش حرف زدن دارن؟
🔹آقای شیک پوش گفت: ولی حرف زدن خیلی خوبه! اصلا حرف زدن یه نعمت بزرگه! من هر وقت دلم میگیره یا مشکلی پیدا میکنم به برادر بزرگترم زنگ میزنم و با او حرف میزنم و آرامش میگیرم!
و ادامه داد اصلا حرف زدن با دیگران دل آدم را باز میکنه. علی الخصوص که شنونده، آدم دانا و دلسوزی باشه! برادرم برای من همین طوره!
گفتم: چه حرف به جایی زدین! بیخود نیست که استاد ما میگفت: با امام زمانتون حرف بزنید! حرف زدن با ایشان ،نه تنها دل خودتون را باز میکنه، بلکه دل امامتون را هم شاد میکنه!
🔹آقای شیک پوش پرید وسط حرفم و پرسید: کِی و کجا میشه با #امام_زمان حرف زد؟
باید بریم جمکران؟
گفتم: استاد ما میفرمود؛ همیشه و همه جا میشه با امام زمان حرف زد، امام زمان هم شنوای حرف شماست و هم داناست و هم دلسوز! امتحان کنید! من که بارها آزمودهام و از سر دلسوزی برای شما میگویم!
🔹نانهای داغ بربری از تنور بیرون آمدند و نانوا و شاگردش همچنان گرم گفتگو بودند و مرد شیکپوش در حال خداحافظی گفت: قول استاد شما را امتحان میکنم، مطمئنم نتیجه میگیرم!
#امام_زمان
♨️ دو نمونه از توسلات مشهور به قمر بنیهاشم علیه السلام
💠توسل اول:
از آیت الله مرعشی نقل شده:
یکی از علما برای حل مشکلش، به مسجد جمکران میرفت و به امام عصر علیه السلام متوسل میشد. اما پس از مدتی نتیجهای نگرفت. یک روز در مناجاتش با امام، گلایه کرد که: آيا جايز است كه در مسجد شما باشم و به ديگری متوسل شوم؟ آيا زشت نيست با وجود شما، به قمربنی هاشم علیه السلام متوسل شوم؟! ناگهان در حالت مکاشفه امام عصر علیه السلام را دید که فرمود:
نه تنها زشت نيست و نه تنها ناراحت نمیشوم، بلكه شما را راهنمايی هم میكنم كه به حضرتش چه بگويی. هروقت خواستی به عمویم حضرت ابوالفضل علیه السلام متوسل شوی، اين چنين بگو:
" يَا أَبَا الْغَوْث أَدْرِكْنِي "
ای فریادرس، مرا دریاب!
👈 این ذکر تعداد و آداب خاصی ندارد و انشاءالله مداومت بر آن گرهگشا خواهد بود.
💠توسل دوم:
یکی از راه های مشهورِ توسل به قمر بنی هاشم علیه السلام که حکایات عجیبی از آن نقل شده، این است:
برای رسیدن به حاجات، به حضرت قمر بنیهاشم متوجه شوید و 133 مرتبه بگویید:
" يا كاشِفَ الْكَرْبِ عَنْ وَجْه الْحُسَيْن اِكْشِفْ كَرْبي بِحَقِ أخْيكَ الْحُسَيْن "
ای برطرفکننده گرفتاری از امام حسین علیه السلام! به حق برادرت امام حسین علیه السلام، گرفتاری مرا هم برطرف کن!
📚چهره درخشان قمر بنى هاشم، ج 1، ص 419.
#میلاد_حضرت_عباس
#حضرت_عباس
🔴 یکی از علتهای نزول بلا در بیان امام سجاد
🔵 امام سجاد(ع)، به اهل و عیال خود سفارش می کردند:
🌕 «هیچ سائلی از مقابل خانه من نمی گذرد مگر اینکه اطعامش کنیم» گاهی به ایشان اعتراض می کردند: «ولی هر سائلی که واقعا محتاج نیست!»
🔹 امام سجاد(ع)پاسخ می دادند:
🔺 «بیم آن دارم که بعضی از آنها مستحق باشند و ما نیز با رد کردن مستحق، به بلایی که بر حضرت یعقوب نازل شد مبتلا شویم. حضرت یوسف، آن خواب معروف را همان شبی دید، که یعقوب، سائل مستحقی را اطعام نکرد.
🔸 آن شب یعقوب و خانواده اش سیر خوابیدند ولی سائل، گرسنه بود. به همین دلیل خداوند فرمود: «ای یعقوب ! چرا به بنده ام رحم نکردی؟! به عزتم سوگند تو را به مصیبت پسرانت مبتلا خواهم کرد.»
📚 علل الشرایع ج ۱ ص۶۱
#میلاد_امام_سجاد #امام_سجاد #ماه_شعبان
14.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درود خدا بر آقای سلطانی گوینده خبر سراسری که اشک مارا با این روایت قشنگش درآورد...
https://eitaa.com/shahrakbeheshti1
🔵توصیه #امام_زمان به خواندن #صحیفه_سجادیه
🌕 محدث عظیم و سالک وارسته، مرحوم مجلسی(پدر علامه مجلسی) می فرماید: «در اوایل جوانی مایل بودم نماز شب بخوانم، اما نماز قضا بر عهده ام بود و به همین دلیل احتیاط می کردم و نمی خواندم. خدمت شیخ بهائی عرض نمودم که فرمود: نماز قضا بخوان. اما من با خودم می گفتم نماز شب، خصوصیات خاص خود را دارد و با نمازهای واجب فرق می کند.
🔹 یک شب بالای پشت بام خانه ام در خواب و بیداری بودم که امام زمان را در بازار خربزه فروش های اصفهان در کنار مسجد جامع دیدم. با شوق و شعف، نزد او رفتم و سئوالاتی کردم که از جمله آن، خواندن نماز شب بود. فرمود: بخوان!
عرض کردم: یابن رسول الله، همیشه دستم به شما نمی رسد. کتابی به من بدهید که به آن عمل کنم.
فرمود: برو از آقا محمد تاج، کتاب بگیر.
گویا در خواب، او را می شناختم؛ رفتم کتاب را از او گرفتم. مشغول خواندن بودم و می گریستم که از خواب بیدار شدم. از ذهنم گذشت که شاید «محمد تاج» همان شیخ بهایی است و منظور امام از «تاج» این است که شیخ بهایی، ریاست شریعت را در آن دوره به عهده دارد.
🔹 نماز صبح را خواندم و خدمت ایشان رفتم. دیدم شیخ با سید گلپایگانی مشغول مقابله صحیفه سجادیه است. ماجرا را برایش نقل کردم. فرمود: ان شاءالله به چیزی که می خواهی می رسی.
بعد ناگهان یاد جایی که امام را در آن ملاقات کرده بودم، افتادم و به کنار مسجد جامع رفتم. در آنجا آقا حسن تاج را دیدم که از آشنایان قدیم ما بود. مرا که دید، گفت: ملا محمد تقی! بیا برویم خانه، یک سری کتاب به تو بدهم.
🔹 مرا به خانه اش برد. در اتاقی را باز کرد و گفت: هر کتابی را که می خواهی بردار. کتابی را برداشتم؛ ناگهان دیدم همان کتابی است که در خواب دیده بودم؛ صحیفه سجادیه.
به گریه افتادم. برخاستم و بیرون آمدم. گفت: باز هم بردار. گفتم: همین بس است.
پس شروع نمودم به تصحیح و مقابله و آموزش صحیفه سجادیه به مردم؛ و چنان شد که از برکت این کتاب، بسیاری از اهل اصفهان مستجاب الدعوه شدند.»(۱)
🔹 مرحوم علامه مجلسی (نویسنده کتاب بحارالانوار) می فرماید: «پدرم چهل سال از عمر خود را صرف ترویج صحیفه کرد و انتشار این کتاب، توسط او باعث شد که اکنون هیچ خانه ای بدون صحیفه نباشد. این حکایت بزرگ مرا بر آن داشت که بر صحیفه شرح فارسی بنویسم تا عوام و خواص از آن بهره مند شوند.»(۲)
📚 (۱) . امام شناسی، ج ۱۵، ص ۴۹
📚 (۲) . بحارالانوار، ج ۱۱۰ ، ص ۵۱
توصیه_های #میلاد_امام_سجاد
#نماز_شب
💠استاد شیخ حسین انصاریان
🔸من در قم، زیاد مرحوم علامه طباطبایی(ره) را میدیدم.
یکی به ایشان گفت: چه شد شما علامه شدید؟
🔸 فرمودند: با دوتا سرمایه؛ یکی نماز شب و دیگری توسل قلبی و اشک به حضرت سیدالشهدا علیه السلام
#نماز_شب_را_به_نیت_ظهور_میخوانیم
❤️ قهرمان ۱۷ ساله
👈 بانوی جانباز
👈 سیده زهرا حسینی
🔹در آغاز حمله غافلگيرانه صداميان به كشورمان دختری ۱۷ ساله بودم که به همراه خانواده و همشهريانم به دفاع از خرمشهر پرداختيم. در پنجم مهرماه ۵۹ پدرم در خرمشهر به شهادت رسيد و شش روز پس از آن برادرم سيد علی شهید شد. در آن روزها هر کاری از دستم بر میآمد، انجام میدادم. از غسالی در جنت آباد گرفته تا کمک به مجروحان جنگی. تا اينكه در بيستم مهرماه سال ۵۹، بر اثر تركش خمپاره مجروح شدم.
📝 بیانات رهبر انقلاب در سومین نشست اندیشههای راهبردی ۱۳۹۰/۱۰/۱۴: در این دوران سخت، نقش زنان، یک نقش فوقالعاده بود؛ زنها حتّی در بخشهای نظامی هم فعال بودند؛ همین نوشتهی خانم حسینی - دا- این را نشان میدهد.
🗓 انتشار به مناسبت #روز_جانباز
📥 نسخه با کیفیت
♨️#تشرفات
🔹جناب آقای یوسف رهبری مبتلا به کمردرد شدیدی بوده و با وجود مراجعه به دکترهای متعدد در داخل و خارج کشور هیچ نتیجه ای حاصل نشده و کمردرد ایشان بقدری سخت بوده است که کمربندهای آهنین به طور مخصوص به کمر می بستند و در همه حالات در مشقت بودند.
🔹 ناچارا صلاح دیدند که به عتبات عالیات مشرف شده و آنجا شفا بگیرند. پس از زیارت کربلا و نجف و کاظمین و سامرا در راه مراجعت از سامرا به زیارت امامزاده سید محمد فرزند امام هادی علیهالسلام می روند که راه سنگلاخی و خراب با سراشیبی و سربالایی بوده که دچار سختی زیادی می شوند و در راه مرتب وجود مقدس #امام_زمان ارواحنا فداه را صدا می زدند.
🔹در این بین سید جلیلی آمدند و جلو ماشین را گرفتند، به شوفر فرمودند:
مرا می بری سر جاده؟
شوفر گفت: اختیار با آقاست و اشاره به آقای رهبری کرد.
ایشان هم عرض کرد:
بفرمایید سوار شوید.
🔹چون ایشان زیاد اظهار درد می کرد. آن سید بزرگوار از احوال او پرسیدند، عرض کرد: کمرم درد سختی دارد و برای استشفاء آمده ام و حالا از زیارت حضرت سید محمد می آیم. فرمودند: ببینم کمرت چه دردی دارد. شانه خود را جلو آوردم، آن سید دستی به وسط شانه و کمر من کشیدند و فرمودند: ان شاءالله خوب می شوی.
🔹گفتم: در حرم سید محمد هم نذری کردهام.
فرمودند: بلی اغلب اشخاص در موقع خواستن حاجت نذر می کند ولی بعد که حاجتشان روا شد فراموش می کنند.
🔹آقای رهبری عرض کرد: ما ان شاءالله به نذر خود وفا می کنیم.
آن سید فرمودند: وقتی به حرم جدم حسین علیه السلام رفتی آنجا به جدم بگو، من دعا می کنم شما آمین بگویید یا ایشان دعا کنند من آمین می گویم. (تردید از ناقل است) و نیز فرمودند: به مشهد حضرت رضا علیه السلام مشرف می شوی، آنجا مقداری جاروب برای صحن بخر و مقداری پول با سادات فقیر بده. سر جاده که رسیدیم، آن سید پیاده شدند و به ما تعارف کرده و فرمودند:
بفرمایید منزل ما همینجا است و رفتند.
🔹 پس از مفارقت متوجه خود شدم دیدم کمرم قدری بهتر شده. وقتی کربلا آمدم و دعا کردم بهبودی کامل حاصل شد که دیگر احتیاجی به دوا و دکتر و کمربند و غیره نبود.
📚 ملاقات با #امام_زمان ص 253
#از_او_بگوییم
💠توفیق آشنایی با امام زمان علیه السلام
🔹اندوهگین و غمگین با قدمهای بیرمق به پیامبر نزدیک شد. ایستاد و سلام کرد. آرام دستش را بالا برد و اشک را از گوشهی چشمش پاک کرد. پیامبر نگاهی به او انداخت، سری تکان داد و جواب سلامش را به گرمی داد. با تعجّب نگاهش کرد و پرسید:
🔹چشمهای تو خیس است! آیا گریستهای؟!
مرد سری تکان داد و گفت: بله!
پیامبر به طرف مرد چرخید. حالا رو در روی هم بودند.
پرسید: برای چه گریستهای؟! مرد آهی کشید و با بغض گفت: یتیم هستم. پدر و مادری ندارم. تنها و بیکس هستم. حیران شدهام!
🔹پیامبر نگاهش را داد به افق. به آفتاب که تا غروبش زمان کمی باقی بود خیره شد. کمی سکوت کرد و بعد رو به مرد گفت:
میدانی ناگوارتر از یتیم بودن، چیست؟! مرد با تعجّب گفت: نمیدانم. شما بگویید تا بدانم!
پیامبر نگاهش به آفتاب بود. گفت: ناگوارتر از یتیم بودن، جدایی آن کسی است که از امامش دور افتاده!
شیعهای که اهل بیت را ندیده و از علم ایشان بیخبر است همان یتیمی است که از امامش دور افتاده است.
📌 برداشتی آزاد از روایتی در تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام.
🌀دوستدار امام زمان! به پیرامونت نگاه کن! شیعیانی که توفیق آشنایی با امام زمانشان را نداشتهاند و به فرمودهی پیامبر یتیم اند کم نیستند! وظیفهی من و تو نیز روشن است! برای آشنایی بیشتر شیعیان امام زمان علیه السلام فرصتهای زیادی را از دست دادهایم! اما؛ تا فرصت هست از این امر مهم غفلت نکنیم!
23.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستان پیامبر یهودی و براء و مولاعلی😍
حتما حتما دانلود کنید و منم دعا کنید👆👆😭
21.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برای امام زمانم چه کنم ؟
سرباز #امام_زمان
#مدافع_حرم
#شهید_روح_الله_طالبی_اقدم
شهید روح اللّه طالبی اقدم
در تاسوعا سال ۹۴ شهید شد
و پیکر مطهرش به دست تکفیری های یزیدی افتاد
وسرش را بریدندو بدن مطهرش را تکه تکه کردند
و بعد از دو ماه،
پیکر مطهرش به آغوش وطن بازگشت
و جسم پاره پاره اش در زادگاه خود
تشییع و تدفین شد.. 😭
إن شاء اللّه مورد شفاعت شهدا قرار بگیریم.
🌹اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
@tavasolbeshogada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ «مثل خودش»
📹 مجموعه تصویری #میخواهم_از_تو_بخوانم
🏡 گزیدههایی از وصیتنامههای شهدا که رهبر انقلاب آنها را بخشی از منشور معنوی انقلاب میدانند.
✉ من به همسرم بیشتر از خودم اطمینان دارم و می دانم که او بیشتر از من احساس مسئولیت میکند و امیدوارم که دخترم را به نحو احسن تربیت کند، مثل خودش خانمی پاک، محجوب، پاکدامن و با حجاب تحویل اسلام و کشور اسلامی دهد.
📝 وصیتنامه شهید علی پیرونظر
❤️ @khamenei_reyhaneh
❤️ بنات الخمینی
👈 بانوی آزاده
👈 معصومه آباد
🔹پس از آغاز جنگ عراق علیه ایران در تاریخ ۱۳۵۹/۷/۲۳ مأموریت داشتم بچههای بدون سرپرست را به شیرخوارگاه شیراز تحویل دهم که در بین راه متوجه شدیم عراقیها برایمان کمین گذاشتهاند. به این ترتیب به همراه یکی از خواهران به اسارت درآمدم.
📝 بخشی از متن تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «من زندهام»: گنجینهی یادها و خاطرههای مجاهدان و آزادگان، ذخیرهی عظیم و ارزشمندی است... به چهار بانوی قهرمان این کتاب بویژه نویسنده و راوی هنرمند آن سلام میفرستم.
📥 نسخه با کیفیت
🔴چرا گاهی بدون دلیل،غمگین و دلگیر میشویم؟❗️
✳️جابر جُعفي مي گويد: در محضر امام باقر (علیه السلام) بودم، ناگهان دلم گرفته شد.
🔅از امام باقر (علیه السلام) پرسيدم: گاهي به طور ناخوداگاه، اندوهگين مي شوم، به گونه اي كه اثرش در چهره ام آشكار مي گردد، بي آنكه مصيبتي به من برسد يا چيز ناراحت كننده اي به سراغم آيد، رازش چيست؟
🌺امام باقر (علیه السلام) فرمود: آري اي جابر! خداوند، انسانهاي با ايمان را از سرشت بهشتي بيافريد و نسيم روح خويش را در بين آنها جاري نمود، به همين خاطر مؤمن، برادر مؤمن است
.
🍀 روي اين اساس، اگر در شهري به يكي از ارواح مؤمنان آسيبي برسد، روح ديگر نيز اندوهگين مي شود، زيرا بين روح هاي مؤمنان، ارتباطي وجود دارد...
🌷امام باقر با اين بيان، آموخت كه اگر انسان از ناراحتي مؤمنان ديگر ناراحت نشود، در ايمان او،نقص و نارسائي وجود دارد.
💐 پس مؤمنان بايد به گونه اي باشند كه از ناراحتي هم با خبر شده و در رفع آن بكوشند..
🔴نکته:
بی جهت نیست که غروب جمعه ها برای شیعیان دلگیر است،
زیرا قلب نازنین قطب عالم امکان آقا امام زمان عج🌺 از دیدن پرونده گناهان شیعیان غرق اندوه میشود و این حزن و اندوه به سایر شیعیان هم سرایت میکند...
🌹اللهم عجل لولیک الفرج
📗اصول کافی،باب اخوة المؤمنين … حديث 2، ص 166 -
#از_او_بگوییم
💠 فرمون زندگی!
🔹پشت فرمون ماشین نشسته بودم و با خیالِ راحت توی اتوبان شلوغِ وسط ظهر، رانندگی میکردم. هشت، نه سالی میشد که گواهینامه گرفته بودم، ولی هیچ وقت جرأت و جسارت نشستن پیدا نکرده بودم …
🔹تا همین چند وقت پیش …که دوباره تصمیم گرفتم بر این ترس غلبه کنم. با ماشین تعلیم رانندگی، کنار مربی پشت ماشین نشستم.
به معلّم رانندگی گفتم که دلهره و نگرانی مانع شده که از گواهی نامهام استفاده کنم و حالا دوباره سراغ تعلیم آمدهام.
🔹نزدیک به اتمام ساعت آموزش بود. توی همان اتوبان شلوغ با دنده چهار … خوب میرفتم. مربی پرسید: «اضطرابت انگار برطرف شده!»
با آرامش گفتم: «معلومه چون شما کنارم هستید و ترمز و گاز و کلاچ تحت کنترل شماست…» خندید و شروع کرد به حرف زدن …
🔹امّا من دیگه چیزی نمیشنیدم. خودم نکتهای طلایی گفته بودم و غرق در حرف خودم شده بودم …
یک آن توی دلم رو کردم به صاحب زندگیم علیهالسّلام …
گفتم: «میشه همیشه کنارم باشید؟ میشه فرمون زندگیم رو بسپارم به شما؟ اگه کنترل زندگیم همیشه تحت اختیار دستای مهربون شما باشه اون وقت من همیشه آروم و بیاضطرابم…»
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان کمتر شنیده شده درباره تایید امام خمینی(ره) توسط #امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🎙مرحوم فاطمینیا
❤️#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
🌷معلم اخلاق
🔹دو تا برادر بودند که به ظاهر هیئتی نبودند و به قول بعضی ها آن تیپی ..!!
این دو شیفته سید شده بودند و به خاطر دوستی با سید وارد هیئت شدند.
یک روز مادر اینها شک می کند که چرا شبها دیر به خانه می آیند؟! یک شب دنبال آنها راه می افتد، می بیند پسرانش رفتند داخل یک زیرزمین!
این خانم هم پشت در می نشیند و گوش می دهد متوجه می شود از زیر زمین صدای مداحی می آید.
بعد از اتمام مراسم مادر متوجه می شود فرزندانش مشغول نماز شده اند؛ با دیدن این صحنه مادر هم تحت تأثیر قرار می گیرد و او هم به این راه کشیده می شود.
🔹خود سید بعدها تعریف کرد که این دو تا برادر یک شب آمدند گفتند:
سید! مادرمان می خواهد شما را ببیند.
رفتم دیدم خانمی است چادری؛
گفت: آقا سید شما من را که نماز نمی خواندم،نمازخوان کردید! چادر به سر نمی کردم، چادری کردید! ما هر چه داریم! از شما داریم.
🔹این خانم بعدها تعریف کرد که سید به من گفت: من هر چه دارم از این فرزندان شما دارم! اینها معلم اخلاق من هستند!
شهید سید مجتبی علمدار🕊